eitaa logo
پله پله تا خدا
141 دنبال‌کننده
327 عکس
239 ویدیو
7 فایل
یٰا قَریٖبِ لٰا یُبعدُ عَن القُلُوبْ ... حرف‌های نگفته‌ام را از سکوتم بخوان! یک جای دنج برای اهل #دل❤️
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
و خدایی که همین نزدیکیست❤️ مَن تَوَکَّلَ عَلَیهِ کَفاهُ . . .  . . . هر کس بر او توکل کند ، خدا او را کفایت می‌کند . . . پذیرش اقتداری که خداوند به ما عطا کرده، چیزی به جز شکرگزاری خالق و قبول موهبتش نیست. موهبت او محدودیتی ندارد 🍃🌺 ‌پله پله تا خدا👇 🆔 @Pelle_Pelle_ta_Khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آرامشی عجیب در صدای امواج آب نهفته آرامشی که یگانگی و یکتایی خدا را به رخ می کشد ‌.‌‌.. بگو پشتِ پرواز مرغان عاشق چه رازی ست؟ بگو با کدامین نفس می‌توان تا کبوتر سفر کرد؟ بگو با کدامین افق می‌توان تا شقایق خطر کرد . . .؟ 🍃🌺 ‌پله پله تا خدا👇 🆔 @Pelle_Pelle_ta_Khodaa
✨﷽✨ 💠 قالیچه سوخته 💠 مردی ﺑﺪﻫﮑﺎﺭ ﺷده بود و ﻓﻘﻂ يك ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ ﺩﺍﺷﺖ، ﮔﻮﺷﻪ ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ. ﻫﺮ ﻣﻐﺎﺯﻩ‌ﺍﯼ كه ﻣﯿﺮﻓﺖ، ﻣﯿﮕﻔﺘﻦ: ﺍﯾﻦ ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ ﺍﮔﻪ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮد ۵۰۰ تومن ﻣﯽﺍﺭﺯﯾﺪ، ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﻣﺎ ١٠٠ ﯾﺎ ۱۵۰ تومن ﺑﯿﺸﺘﺮ نمی‌خریم. ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺑﻮﺩ و به ﺍﻣﯿﺪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﺨﺮﻥ ﺍﺯ اﯾﻦ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﻣﻐﺎﺯﻩ میرفت. داخل ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﻫﺎ، ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺩﺍﺭ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﭼﯽ ﺷﺪﻩ كه ﻗﺎﻟﯽ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺧﻮﺑﯽ ﺭﻭ ﻣﺮﺍﻗﺒﺖ ﻧﮑﺮﺩﯾﺪ؟😭 ﮔﻔﺖ: ﻣﻨﺰﻟﻤﻮﻥ ﺭﻭﺿﻪ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ، ﻣﻨﻘﻞ ﭼﺎﯾﯽ ﺭﻭﯼ ﺍﯾﻦ ﻗﺎﻟﯽ ﺑﻮﺩ، ﺫﻏﺎلها ﺭﯾﺨﺖ و ﻗﺎﻟﯽ ﺳﻮﺧﺖ.🌻😭 ﻫﺮ ﭼﯽ ﺑﯿﺸﺘﺮ مى‌تونى ﺍﺯﻡ ﺑﺨﺮ، ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﻡ ...😭 ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺩﺍﺭ پرسید: گفتی ﺗﻮ ﺭﻭﺿﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ؟ گفت: بله.😭 مغازه دار گفت: ﺍﯾﻦ ﺍﮔﻪ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮد ۵۰۰ تومن ﻣﯽ‌ﺍﺭﺯﯾﺪ ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺑﺮﺍی اﺭﺑﺎﺏ ﻣﻦ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﻣﻦ یک ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﺍﺯﺕ ﻣﯿﺨﺮﻡ.🌻😭 قالیچه رو خرید و روی میزش پهن کرد و تا آخر عمرش آن یک قسمتی که سوخته بود رو همیشه گل‌محمدی‌ و‌ رز میخرید و روی قسمت سوخته قالیچه که به اندازه کف دست بود پرپر میکرد و دوستان صمیمی و همکارانش همه به نیت تبرک یک پر از گل را برداشته یا در جانمازشان میگذاشتند یا در قوری چای یا غذایشان میریختند. 🍀 یکی از ثمرات تربیت اقتصادی این است که برا اهل‌بیت بی حساب خرج میکنی، و خدا هم بی واسطه روزیت را چند برابر می کند. ۰۰۰••✾•🌿🌸🌿•✾••┈ 🍃🌺 ‌پله پله تا خدا👇 🆔 @Pelle_Pelle_ta_Khodaa
🔻 ماجرای پیرغلامی که خود سیدالشهدا (ع) به ملاقاتش آمد و پیراهن مشکی دست دوز حضرت زهرا (س) را بهش هدیه داد 🍃🌺 ‌پله پله تا خدا👇 🆔 @Pelle_Pelle_ta_Khodaa
🚩🚩تو زنجان یه مسجد به اسم حاج تقی شریعتی وجود داره که یکی از پیر غلامان مخلص امام حسین(ع) بود، همه‌ی زنجانی‌ها ایشون رو می‌شناسن گفتم خالی از لطف نیست شما هم ایشون رو بشناسید. حاج تقی که همسر بزرگوارش در دوران طاغوت توسط ساواک به شهادت رسیده بود، از ایام جوانی عهد کرده بود کهتا آخر عمر پیراهن عزای سیدالشهدا(ع) رو از تن در نیاره. چند سال بعد میره مکه؛ برای حج و طواف خانه خدا همه مردم با لباس‌های احرام و یکدست سفیدپوش آمده بودند دور کعبه طواف کنند، یه وقت شرطه‌ها دیدن یه نفر با پیراهن مشکی لای جمعیت داره دور خونه خدا طواف می‌کنه و حسین حسین میگه ‏شرطه‌ها میان که بندازنش بیرون یهو درگیری پیش میاد و حاج تقی رو می‌زنند و ایشون از فرط کتک خوردن بیهوش میشه، حاج تقی رو میبرن بیمارستان وقتی که به هوش میاد می‌بینه لباسشو از تنش درآوردن و دور انداختن و لباس بیمارستان تنش کردن، این صحنه رو که می‌بینه شروع می‌کنه به داد و بیداد ‏که چرا لباس مشکی منو دور انداختید و می‌شینه کلی گریه می‌کنه و از هوش میره؛ توی عالم رؤیا حبیب ابن مظاهر میاد عیادت حاج تقی و بهش می‌گه: حاج تقی پاشو اربابت سیدالشهداء علیه‌السلام دارن تشریف میارن به عیادتت حاج تقی میگه «من با همه قهرم و دیگه کاری به کسی ندارم»‏این بار خود سیدالشهداء(ع)وارد شدن و فرمودن «آقاتقی پاشو اومدم عیادتت» حاج تقی با بغض و گریه رو به سیدالشهداء(ع)می‌کنه وعرض می‌کنه: «باشوآ دولانیم آقاجان! من با شما عهد بسته بودم تا آخر عمر از غم شما پیراهن سیاه بپوشم پس چرا اجازه دادین پیراهن‌مو از تنم در بیارن و دور بندازن؟ ‏ سیدالشهداء(ع) فرمود: «آقاتقی این پیراهن مشکی که تا الان تنت بود رو خودت دوخته بودی، بیا این پیراهن مشکی‌ای رو که مادرم با دست شکستش برات دوخته رو ازم بگیر و اینو تنت کن» خلاصه حاج تقی وقتی به هوش میاد می‌بینه یه پیراهن مشکی معطر کنار تخت‌شه ‏حاج تقی تا آخر عمرش اون پیراهن مشکی رو که آقا امام حسین علیه‌السلام بهشون داده بودن رو توی حسینیه‌شون نگهداشت. حاج تقی سال ۹۱ از دنیا رفت و طبق وصیت خودشون، با همون پیراهن مشکی بدون کفن و فقط با یه حصیر به خاک سپرده شد ‏طبق وصیتی که داشتن روی سنگ مزارشون به جای اسم این شعر نوشته شده : بر سنگ مزار همه کس نام نویسند من گمشده‌ی عشق توام نام ندارم 🍃🌺 ‌پله پله تا خدا👇 🆔 @Pelle_Pelle_ta_Khodaa
سید عبدالله شبر که از دانشمندان و فرزانگان شیعه است، در یکی از شب ها پس از خستگی سر بر بالین نهاد تا اندکی بیاساید و برای نماز شب بیدار شود . در عالم رؤیا بزرگمردی را مشاهده کرد که چون هاشمیان حجاز غرق در نوری سبز به سوی او می آید، ندایی درونش را مخاطب قرار داده و می گوید وجود بزرگواری که به تو نزدیک می شود، سرور شهیدان حضرت امام حسین (ع) است . «سید عبدالله » به احترام این بزرگمرد که در چند قدمی اش قرار گرفته بود می خواست از جای برخیزد و احترام نماید، ولی زبان در کامش چسبیده بود و ابهت و عظمت امام وجودش را از اراده تهی کرده بود . در این لحظه بزرگمرد سبزپوش قلمی به این دانشور سپرده و می گوید: بنویس، کتاب بنویس، همانا قلمت تا لحظه مرگ خشک نخواهد شد . سید عبدالله شبر، از پس این رؤیای صادق با اشتیاق فراوان به نوشتن و تدوین فرهنگ اهل بیت روی آورد و چون قلم به دست می گرفت، احساس می کرد حقایق بی شمار در قالب الفاظ از درونش جوشیده و بر صفحه کاغذ جاری می شود . یکی از آثار وی «مثیر الاحزان فی تعزیة سادات زمان » است که درباره مصائب خاندان عصمت و طهارت، خصوصا حضرت اباعبدالله الحسین (ع) می باشد .  🍃🌺 ‌پله پله تا خدا👇 🆔 @Pelle_Pelle_ta_Khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 مجموعه‌ی توحیدی ... راه‌ها، برای رساندنند! برای رساندن آدمی، به آرامش درون... راه‌ها، بی‌شمارند... ☜ اما، چرا هرچه می‌رویم، نمی‌رسیم؟! 💫 وجَعَلَ لَكُمْ فِيهَا سُبُلًا لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ (زخرف/۱٠) که در زمین برايتان راه‌ها قرار داد؛ تا شايد هدایت شوید. 🍃🌺 ‌پله پله تا خدا👇 🆔 @Pelle_Pelle_ta_Khodaa
29.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😳 🎥 راز آهن در قرآن 🍂 حقایقی عجیب از آهن که در قرآن بیان شده 🍂 آنچه بیش از ۱۴۰۰ سال پیش بیان شده اما الان فهمیده شده 😧 🍃🌺 ‌پله پله تا خدا👇 🆔 @Pelle_Pelle_ta_Khodaa
گیرم که روی خرابه‌های شهر آنقدر رقصیدی که پاهایت تاول زد... ‏آنقدر مشروب خوردی که روی تمام شهر بالا آوردی... ‏تمام شهر ویران شده را لخت گشتی... ‏رکورد طولانی‌ترین بوسه‌ی جهان را هم زدی... ‏خب، بعدش؟ ناگهان چقدر زود دیر میشود !! 🌏 🍃🌺 ‌پله پله تا خدا👇 🆔 @Pelle_Pelle_ta_Khodaa