📚 #معرفی_کتاب
📘 کتاب «تجربه حسی و معرفت شناسی باور» اثر دکتر حمید وحید دستجردی از سوی انتشارات هرمس و در ۲۶۵ صفحه منتشر شد.
📕 مسئله اصلی کتاب هرچند حول برخی ویژگیهای مهم معرفتی باور - بویژه: معقولیت و انسجامبخشی - میچرخد، اما در بررسی نسبت #تجربه_حسی و موجهساختن باورهای ادراکی، به حوزه همپوشان #معرفت_شناسی و #فلسفه_ذهن وارد میشود.
📗 دو فصل نخست کتاب به ویژگی صدق در باورها و نتایج آن اختصاص دارد و چهار فصل بعدی به حساسیت باور نسبت به شواهد تجربی و مسائلی که به بار میآورد.
فصل چهار، حول نظریه تایلر برج در اینباره پیش میرود که تجربه حسی چطور باورهایی که شکل میدهد را موجه میسازد؟ فصل پنج تجربه حسی را بمنزله دلیل برای توجیه باورها بررسی میکند و از آموزه سوپرونینس معرفتی کمک میگیرد. فصل ششم با این پرسش سخت گره میخورد که آیا #حالات_شناختی ما بر ادراکات حسیمان اثر میگذارند و در این صورت، تجارب حسی قدرت توجیهگریشان را از دست میدهند؟
📙 فصل هفتم به بررسی تضاد #برون_گرایی با امکان دسترسی ویژه به محتوای افکارمان ارتباط دارد و فصل آخر (هشتم) نیز خطاناپذیری باورهای پایه را بررسی میکند.
@PhilMind
♦️تونونی در استدلال برای تئوری یکپارچهسازی اطلاعات (Integrated Information Theory: IIT) میگوید این نظریه از #پدیدارشناسی شروع میشود و از آزمون فکری برای ادعای اینکه آگاهی همان اطلاعات یکپارچهشده است، استفاده میکند (Tononi, 2008, "Consciousness as integrated information: A provisional manifesto", P. 216).
♦️وی از ما میخواهد که یک دیود حساس به نور و یک شخص انسانی را تصور کنیم که هر دو به یک اتاق تاریک نگاه میکنند. به بیان تونونی، وقتی دیود حساس به نور، به اتاق تاریک نگاه میکند، تنها میتواند یک حالت را رد کند: اینکه اتاق تاریک است و نه روشن.
ولی در مورد شخص بیدار میگوید: «وضعیت کاملاً متفاوت است. شاید فکر کنید که انسان بیدار هم بین روشنایی و تاریکی اتاق همان تمایز دیود بین نور و تاریکی را انجام میدهد. حال آنکه در واقع تعداد بسیار بیشتری از تمایز بین گزینهها میگذارد و در نتیجه بیتهای اطلاعات بیشتری تولید میکند» (Ibid, p. 218).
♦️به بیان دیگر این شخص علاوه بر نفی روشنایی اتاق، هر حالت دیگری که امکان ادراک حسی آن را دارد (مثلاً حرکت فیل آبی در اتاق و ...) نیز رد میکند.
تونونی مدعی است که سطح #آگاهی مستقیماً با مقدار احتمالات ادراکی که توسط سیستم رد شده است، ارتباط دارد. این را "اصل حذف اطلاعات" (principle of information exclusion) نامیدهاند.
تونونی سپس از این اصل برای تعریف اطلاعات یکپارچه استفاده میکند: «این تحلیل پدیدارشناختی [آزمایش فکری دیود نوری] نشان میدهد که یک سیستم فیزیکی برای ایجاد آگاهی باید بتواند بین مجموعه بزرگی از حالات، تمایز قائل شود (اطلاعات) و باید این کار را بعنوان یک سیستم واحد انجام دهد؛ سیستمی که به مجموعهای از اجزای علیت مستقل تجزیه نمیشود (یکپارچه)» (Ibid, p. 219).
♦️تونونی هیچ استدلال دیگری ارائه نمیکند، بلکه در مقالات متعدد از 2003 تا 2014 به صورتبندی تعاریف ریاضیاتی اطلاعات یکپارچه میپردازد. در حالی که یکی از مشکلات اساسی با تئوری او اینست که چرا باید آگاهی را حاصل اطلاعاتی از نفی گزینهها بدانیم؟
وی از پدیدارشناسی #تجربه_حسی خودش شروع کرده. پدیدارشناسی حتماً نقشی کلیدی در درک علمی آگاهی دارد. اما همانطور که استراوسون در نقد IIT متذکر شده، افراد میتوانند براساس تجربیات سابجکتیو خودشان، به نتایج بسیار متفاوتی در مورد ویژگیهای اساسی آگاهی برسند.
♦️بار اثبات بزرگی بر دوش تونونی وجود دارد تا دلایلی فراتر از شهود شخصی و مثالهای ابتدایی برای حمایت از اصل حذف اطلاعات ارائه دهد.
ضمن اینکه بدون استدلالهای بیشتر و قویتر، معقول بنظر نمیرسد که فرض کنیم اطلاعات یکپارچه، مولد آگاهی یا معادل آنست. حتی اگر اصل حذف اطلاعات را صحیح فرض کنیم، حداکثر نشان دهنده اینست که اطلاعات یکپارچه برای آگاهی لازم است، اما چرا کافی است؟
@PhilMind