eitaa logo
فلسفه ذهن
928 دنبال‌کننده
140 عکس
69 ویدیو
21 فایل
محتوای تخصصی در حوزه #فلسفه_ذهن و فلسفه #علوم_شناختی توسط: مهدی همازاده ابیانه @MHomazadeh عضو هیات علمی موسسه حکمت و فلسفه ایران با همکاری هیئت تحریریه
مشاهده در ایتا
دانلود
و 🔆 اگر انسانی را آنقدر تغییرات فناورانه دهند که دیگر نتوان او را متعلق به گونۀ انسان متعارف دانست، و به میزان کافی تفاوت در توانایی‌ها و وضعیت بدنی‌اش نسبت به انسان‌های معمولی حاصل آید که بتوان او را در طبقۀ مجزای مخصوص به خود قرار داد، موجودی پدید می‌آید که با تعبیر () بدان اشاره می‌کنند. بر این اساس پساانسان موجودی است که پیشتر انسان بوده است، اما وضعیت فیزیکی و شناختی‌اش به میزانی تغییر یافته است که به‌کلی باید گونۀ دیگری به شمار رود. ازآنجاکه شیوه‌ها و انواع چنان تغییری بی‌شمارند، تنها یک نوع مشخصی از پساانسان وجود نخواهد داشت و بلکه بی‌شمار گونه از پساانسان‌ها قابل تصور است. پساانسان، در صورتی که موجود شود، تنها سابقۀ انسان بودن داشته است، و ممکن است برخی یا بسیاری از نشانه‌ها و آثار تاریخی و تکاملی نوع انسانی را نداشته باشد، و اکنون دیگر انسان نیست. 🔆 پساانسان‌گروی شیوۀ جدیدی از فهم شخص انسانی در ارتباط با جهان طبیعی به‌صورت کلی است. نظریۀ پساانسان‌گرایانه در پی از میان برداشتن مرزهای سنتی میان انسان، حیوان و فناوری است. پساانسان‌گروی دوگانه‌های مرسوم انسان-ناانسان، فرهنگ-طبیعت و انسان‌گروی-ضدانسان‌گروی را رد و انکار می‌کند. 🔆 پساانسان‌گروی از ایدۀ انسان و انسان‌محوری عبور می‌کند و انسان را دارای وضعیت ممتاز اخلاقی، وجودشناختی و قانونی نمی‌انگارد، بلکه آن را همتراز با دیگر اشیای جهان می‌نگرد. شکل‌گیری ایدۀ پساانسان‌گروی از نتایج پیشرفت‌‌های علم حیات (the science of life) است. علم حیات نشان داد خصائصی که پیشتر مختص نوع انسانی شمرده می‌شد، به دیگر اشیا هم نسبت داده می‌شوند و مختص انسان نیستند. مطابق پساانسان‌گروی، دیگر نباید انسان را تافتۀ جدابافته دید. 🔆 پساانسان‌گروی بر پیشرفت‌های علمی، که مرزهای انسان و دیگر موجودات زنده را کم‌رنگ کرده است، توسعۀ فناوری‌های جدید ازجمله هوش مصنوعی، و تغییر نگرش به انسان در فلسفۀ پسامدرن متکی است. 🔆 مبنای ایدئولوژیک پساانسان‌گروی رد و انکار انسان‌محوری (anthropocentrism) اخلاقی و زیست‌شناختی است، اما ایده‌هایی را از عصر روشنگری به ارث برده و بر انسان متمرکز است، و هدفش تغییر و ارتقای خصوصیات انسان است از راه اصلاح‌های زیست‌شناختی، فناورانه و شناختی. تراانسان‌گروی در پی غلبه بر قیود فیزیکی و شناختی انسان است، اما پساانسان‌گروی می‌کوشد بر انسان‌گروی غلبه کند و از ایدۀ انسان فرارود. بنابراین تراانسان‌گروی تقویت انسان‌گروی است، اما پساانسان‌گروی به بحران انسان‌گروی توجه می‌کند. 🖋️رضا درگاهی‌فر 📘Hopkins P. D. (2012) “Transhumanism”, in: Chadwick, Ruth (ed.) (2012). Encyclopedia of Applied Ethics. 📕Bolter, J.D. (2016). Posthumanism. In The International Encyclopedia of Communication Theory and Philosophy. 📗Merzlyakov, S.S. (2022). Posthumanism vs. Transhumanism: From the “End of Exceptionalism” to “Technological Humanism”. @PhilMind
☄️ تراانسان‌گروی جنبشی سیاسی و اخلاقی است که تقویت و قدرت‌مندتر شدن حیات فیزیکی، روانی و اجتماعی انسان را با استفاده از فناوری‌های نوین و آینده دنبال می‌کند. تراانسان‌گرایان معتقدند باید مجاز شمرد که انسان‌ها با استفاده از فناوری، کارکردهای شناختی و بدنی خود را تقویت کنند تا بتوانند توانایی‌ها و ظرفیت‌های خود را از محدودۀ زیستی موجود فراتر برند. این تقویت ممکن است از راه‌های گوناگونی حاصل شود؛ از اعضای مصنوعی (prosthetics) و قطعات کاشته در بدن (implant) گرفته تا بارگذاری ذهنی (mental uploading). ☄️ تراانسان‌گرا کسی است که معتقد و حامی ایدۀ تراانسان‌گروی است، بنابراین تراانسان‌گروی نوعی ایدئولوژی است، اما تراانسان، انسانی است که به میزان کافی تغییرات فناورانه کرده است که دیگر نمی‌توان به‌سادگی او را انسان متعارف و معمولی دانست (مثلًا عمر طولانی‌تری یافته است، توانایی‌های شناختی‌اش تقویت شده است یا اعضایی مصنوعی در بدنش کار گذاشته شده است)، اما هنوز در شناخت و وضعیت زیست‌شناختی ذاتی، به میزان کافی انسان است و فردی از نوع انسان شمرده می‌شود. تراانسان‌گرایان از علامت H+ برای اشاره به موضع تراانسان‌گروی استفاده می‌کنند، که به تقویت و بهسازی انسان اشاره دارد. البته به نظر می‌رسد هنوز تراانسانی تحقق خارجی نیافته است. ☄️ تراانسان‌گروی مشتمل بر مجموعه‌ای از ارزش‌هاست، که در قلب آنها ارزش تجربۀ حسی است، که تعامل پدیداری شخصی (subjective phenomenal interaction) با جهان است، اعم از تجاربی که خودشان غایت شمرده می‌شوند، و تجاربی که ارزش طریقی و واسطه‌ای دارند. برخی (مانند لذت‌گرایان) تجاربی مانند لذت، شادمانی و رضایت‌مندی را غایی، و تجاربی مانند علم، معرفت و خردمندی را واسطه‌ای می‌دانند و برخی برعکس. در هر حال تراانسان‌گرایان بر این نکته تأکید دارند که تجربۀ انسانی مقید به ظرفیتی است که انسان برای تجربه کردن دارد، و این ظرفیت مقید به شرایط ارگانیزم فیزیکی انسانی است. انسان می‌تواند و حق دارد که با تغییر محدودیت‌های فیزیکی، زیستی و شناختی خود، به ظرفیت‌هایی فراتر برای تجربه کردن برسد. برای این کار باید از فناوری‌های نوین بهره برد. محدودیت کنونی محصول طبیعت و فرایند فرگشت است، اما انسان امروزین به انتظار فرگشت نمی‌نشیند. تراانسان‌گرا معتقد به پیشرفت و تغییر است، اما فقط آن را گریزناپذیر نمی‌داند و تنها با فعالیت‌های روشنفکرانه و عقلانی آن را دنبال نمی‌کند. ☄️ برخی مسائل مورد بحث در مورد تراانسان‌گروی از این قرارند: آیا فناوری خاصی را می‌توان به‌مثابه درمان یا تقویت در نظر گرفت؟ آیا مخاطرۀ تغییراتی که در انسان ایجاد می‌شود، بیش از مزایای آن است یا نیست؟ آیا اهداف مشخص تراانسان‌گروی اصلاً ممکن و دست‌یافتنی‌اند؟ کدام تغییرات بر وضعیت اخلاقی یا وجودشناسانۀ انسان‌هایی که دستخوش آنها می‌شوند، اثر می‌نهند؟ 📒Hopkins P. D. (2012) “Transhumanism”, in: Chadwick, Ruth (ed.) (2012). Encyclopedia of Applied Ethics (2nd Edition). 📔https://plato.stanford.edu/entries/life/ 🖊 رضا درگاهی‌فر @PhilMind
و کاربست های نوظهور و 🔆 تراانسان‌گرایان معتقدند انسان می‌تواند و حق دارد که با تغییر محدودیت‌های فیزیکی، زیستی و شناختی خود، به ظرفیت‌هایی فراتر برای تجربه کردن برسد. برای این کار باید از فناوری‌های نوین بهره برد. تراانسان‌گروی فناوری‌دوست (technophile) است. از نگاه آنان طبیعت و انسان آن‌گونه مقدس نیستند که نتوان و نبایست در آنها تغییر ایجاد کرد. انسان‌گرایان معتقدند نباید در انسان تغییری ایجاد کرد؛ برخی متدینان معتقدند نباید نقش خداگونه در جهان بازی کرد و برخی محیط‌زیست‌گرایان معتقدند که نباید طبیعت را دست‌کاری کرد. اما تراانسان‌گرایان معتقدند جهان کنونی چیزی نیست که در غایت نهایی خود باشد، بلکه خود در حال ارتقاست و با استفاده از هوش عقلانی می‌توان آن را بهبود داد. 🔆آیا تراانسان‌گرایان مخالف اصل احتیاط (precautionary principle) هستند؟ مطابق این اصل، فناوری‌های جدید نباید توسعه یابند، مگر اینکه اثبات شود خطری ندارند. این اصل بر این مفهوم و رویکرد استوار است که پیامدهای فعالیت‌ها در سامانه‌های پیچیده غالبًا پیش‌بینی‌ناپذیر و برگشت‌ناپذیرند، بنابراین نباید به‌سادگی آنها را تجویز کرد. اما تراانسان‌گرایان در عین اینکه طرفدار تحلیل جدی ریسک فناوری‌های نوظهورند، معتقدند اگر آستانۀ بالایی از اثبات بی‌خطری در نظر گرفته شود، به‌شدت جلوی توسعۀ بیشتر فناوری‌های جدید گرفته می‌شود. در واقع هنگام محاسبه و بررسی هزینه-فایده، باید فقدان مزایای فناوری‌های نوظهور نیز به‌سان هزینه در نظر گرفته شود. 🔆در برابر اصل بالا، برخی تراانسان‌گرایان اصل اقدام فعالانه (proactionary principle) را مطرح کرده‌اند. این اصل بر این نگره استوار است که از لحاظ تاریخی، سودمندترین و مهم‌ترین ابداعات فناورانه در زمان خودشان آشکارا فهم نشدند. مطابق این اصل، ابداع و ابتکار فناورانه را باید بسیار ارج نهاد و بار اثبات را باید بر گردۀ کسی نهاد که می‌خواهد مانع تحقق چنان ابداعاتی گردد. 🔆بر این اساس پیشرفت هرچه‌بیشتر فناوری، به‌ویژه آنهایی که تقویت ساختارهای بدنی و شناختی انسان را ممکن می‌سازند، از اهداف عام تراانسان‌گرایی است. تراانسان‌گرایان به طور خاص، طرفدار توسعۀ فناوری‌های ضدپیری و افزایش‌دهندۀ گسترۀ زندگی‌اند؛ ازجمله زیست‌فناوری و مهندسی ژنتیک، ایمپلنت‌ها و اعضای مصنوعی توان‌افزون‌گر، و به طور عام، فناوری‌های همگرای (converging technologies) علوم مواد، علوم زیستی و علوم رایانه. 🔆البته صرف پیشرفت این دانش‌ها و فناوری‌ها بسنده نیست؛ برای تحقق اهداف تراانسان‌گرایی باید دسترسی عملی به این فناوری‌ها هم وجود داشته باشد. ازاین‌رو آنان به‌شدت طرفدار به رسمیت شناخته شدن حق قانونی و اخلاقی استفاده از فناوری‌های تقویت‌گر هستند و در برابر کوشش‌ها برای مسدود کردن توسعه و دسترس‌پذیری چنان فناوری‌هایی مقاومت می‌کنند. 📗 Hopkins P. D. (2012) “Transhumanism”, in: Chadwick, Ruth (ed.) (2012). Encyclopedia of Applied Ethics (Second Edition). 📔https://en.wikipedia.org/wiki/Proactionary_principle#:~:text=The%20Proactionary%20Principle%20is%20based,Freedom%20to%20innovate 🖊 رضا درگاهی‌فر @PhilMind