پیشنهاد میشه که:
در خراباتِ مُغان نورِ خدا میبینم
این عجب بین که چه نوری ز کجا میبینم
جلوه بر من مفروش ای مَلِکُالْحاج که تو
خانه میبینی و من خانهخدا میبینم
خواهم از زلفِ بُتان نافهگشایی کردن
فکرِ دور است همانا که خطا میبینم
سوزِ دل، اشکِ روان، آهِ سحر، نالهٔ شب
این همه از نظرِ لطفِ شما میبینم
هر دَم از رویِ تو نقشی زَنَدَم راهِ خیال
با که گویم که در این پرده چهها میبینم
کس ندیدهست ز مُشکِ خُتَن و نافهٔ چین
آنچه من هر سَحَر از بادِ صبا میبینم
دوستان عیبِ نظربازیِ حافظ مکنید
که من او را ز مُحِبّانِ شما میبینم
#حافظ #شعر
پیشنهادم
@Pishnahad_man
پیشنهاد میشه که:
کجا شد هودج لیلی که مجنون است از او دلها
ز سیل اشک عشاقش پر از خون است منزلها
ز عشقت مشکلی گرهست با پیر مغان میگو
که اندر شرح این معنی بود حلال مشکلها
بیا گر عاقلی حرص امل را خاک بر سر کن
که قارون با همه گنجش فرورفتند در گلها
صدفوار ار دُرَر خواهی فرو شو در تگ دریا
که جز خاشاک نبود حاصلی در دور ساحلها
بیا ای شاهدی و مژده ده پروانه دل را
که امشب مونس جان است شمع جمله محفلها
#شعر #شاهدی
پیشنهادم
@Pishnahad_man
پیشنهاد میشه که:
عصر جمعه ها...
روی دل صد آه ِ سنگین است عصر جمعه ها
دل پر از آه است و غمگین است عصر جمعه ها
سخت در گیر تاثّر ، خسته از یک انتظار
آری آری حال ما این است عصر جمعه ها
غصه آمد ، آه آمد ، او نیامد ، ای دریغ
دل ولی دنبال تسکین است عصر جمعه ها
عصر جمعه گرچه تلخ از غیبت دلدار شد
یادش اما خوب و شیرین است عصر جمعه ها
ای خدا تو وعده دادی آن ظهور ناب را
قول تو مبنای تضمین است عصر جمعه ها
خوشدل از قول تو و یادش امید ما به توست
چشم ما روشن به آمین است عصر جمعه ها
چشم در راهیم تا یک جمعه ی دیگر رسد
کارمان تسلیم و تمکین است عصر جمعه ها
#امام_زمان
#شعر
پیشنهادم
@Pishnahad_man
پیشنهاد میشه که:
یه شعر بخونید 😉
این
این سرگذشت کودکی است
که به سر انگشت پا
هرگز دستش به شاخه ی هیچ آرزویی نرسیده است
هر شب گرسنه می خوابید
چند و چرا نمی شناخت دلش
گر سنگی شرط بقا بود به آیین قبیله ی مهربانش
پس گریه کن مرا به طراوت
به دلی که می گریست
بر اسب واژگون کتاب دروغ تاریخش
و آواز می خواند ریاضیات را
در سمفونی باشکوه جدول ضرب با همکلاسی ها
دو دو تا … چارتا
…چا چارتا
…پپنج تا
…ششش تا
در یازده سالگی پا به دنیای شگفت کفش نهاد
با سر تراشیده و کت بلندی
که از سر زانوانش می گذشت
با بوی کنده ی بد سوز و نفت و عرق های کهنه ی …
آری …
دلم،گلم
این اشک ها،خون بهای عمر رفته ی من است
دلم ،گلم
این اشک ها،خون بهای عمر رفته ی من است...
#حسین_پناهی #شعر
پیشنهادم
@Pishnahad_man
پیشنهاد میشه که:
یه شعر بخونید 😉👌🏻
ما ترک سر بگفتیم، تا دردسر نباشد
غیر از خیال جانان، در جان و سر نباشد
در روی هر سپیدی، خالی سیاه دیدم
بالاتر از سیاهی، رنگی دگر نباشد
رنگ قبول مردان، سبز و سفید باشد
نقش خیال رویش، در هر پسر نباشد
چشم وصال بینان، چشمی ست بر هدایت
سِری که باشد او را، در هر بصر نباشد
در خشک و تر بگشتم، مثل ات دگر ندیدم
مثل تو خوبرویی، در خشک و تر نباشد
شرحت کسی نداند، وصفت کسی نخواند
همچون تو ماه سیما، در بحر و بر نباشد
سعدی به هیچ معنی، چشم از تو برنگیرد
تا از نظر چه خیزد، کاندر نظر نباشد
#سعدی #شعر
پیشنهادم
@Pishnahad_man
پیشنهاد میشه که:
یه شعر زیبا بخونید 😉
شکایت از غم پاییز برگ ریز بس است
مرا تبسم گلهای روی میز بس است
به آنچه یافتهام قانعم! چه کم چه زیاد
اگر بس است همین چند خرده ریز بس است
هیمشه قسمت فوار سرنگون شدن است
تو نیز مثل من ای دوست برمخیز! بس است!
به فکر پرچم تسلیم باش و نامهی صلح
نه دوست مانده نه دشمن، دگر ستیز بس است
به جای گوهر و یاقوت، سنگ در کف توست
هر آنچه یافتهای را زمین بریز بس است
#فاضل_نظری #شعر
پیشنهادم
@Pishnahad_man
پیشنهاد میشه که:
یه شعر بخونید 😉👌🏻
خداوندا دلم افسردن آموخت
نظر دردیده از دل مردنم سوخت
به ناخن گربکاوی آهن و سنگ
به هرجا شعله ای بینی بر اورنگ
غرامت بین که این ناکس دل من
نه سنگ طور شد نه سنگ آهن
من و این دل که گم نام زبان باد
چنین دلها نصیب دشمنان باد
زخون این چنین دل خاک تن به
چنین دل طعمهٔ زاغ و زغن به
به جای این دل افسرده پیکر
دل پروانه ام ده یا سمندر
دل ریشی از آن اجزای جان ریش
دلی کز نام او گردد زبان ریش
دلی همپایهٔ فریاد بلبل
دلی صید گل و صیاد بلبل
دلی سر تا قدم چون شعله روشن
کشیده کسوت فانوس بر تن
که چون پروانه اش گردد هوا دار
نهد از پردهٔ دل داغ دیدار
دلی از رنگ و بوی گل سرشته
نه همچون تن ز آب و گل سرشته
دلی پروانه پرواز محبت
به صد جان خانه پرداز محبت
چنان مستم کن از جامی که دانی
که تاب مستیش هم خود توانی
ز شوقی کن سرم را سجده فرسای
که شوق از سر ندانم سجده از پای
ز چین غم جبینم ساده گردان
گشاده ابرو ترم از باده گردان
به هر کارم چو همت پیشرو کن
گره از رشته زار دل درو کن
سرم را تاج بخش از بستر درد
لبم را راح ده از ساغر درد
چه بستر خوابگاه ماه و خورشید
چه ساغر جرعه بخش جام جمشید
شهادت را شراب هوش من کن
محبت را گل آغوش من کن
هر آن خاری که ننگ از وی نفور است
مرا در کار و عشقم را ضرور است
نبیند معرفت کن در ایاغم
خرابات محبت کن دماغم
نبیدی خانه زاد نشئه طور
کزو مستی و هشیاری شود دور
که هرگه سایه اش در ساغر افتد
تو گویی آتش اندر مجمر افتد
من و نوعی ندامت زادگانیم
که چون آئینه از دل سادگانیم
ز بس صافی نهادیم از محبت
ز عیب دیگران بر ماست تهمت
زلوح دل نقوش غیر بزدای
خطای دیگران بر ما ببخشای
شب تاریک و رهبر دیده اعمی
کرامت کن چراغان تجلی
ز نور وحدتم خاطر بر افروز
به طور رؤیتم راهی در آموز
دلم را عاقبت اندیشگی ده
نهادم را شریعت پیشگی ده
عروجی ده به معراج قبولم
رهی بنما به درگاه رسولم
#نوعی_خبوشانی #شعر
پیشنهادم
@Pishnahad_man
پیشنهاد میشه که:
یه شعر بخونید 😉👌🏻
ای دوست نظر به حال ما کن
درد دل خسته را دوا کن
تا چند کشم جفا و جورت
آخر نفسی به ما وفا کن
ای خسرو جمله ماهرویان
روی نظری به این گدا کن
با من ز چه روی سر گرانی
ای عمر عزیز من صفا کن
مستانه چو باد راز سازی
گویی که به خشم خویش جا کن
برخیزم و دامن تو گیرم
سر بر قدمت نهم بمیرم
#شعر #صوفی_محمد_هروی
پیشنهادم
@Pishnahad_man
پیشنهاد میشه که:
یه شعر بخونید 😉👌🏻
ز سوز عشق من جانت بسوزد
همه پیدا و پنهانت بسوزد
ز آه سرد و سوز دل حذر کن
که اینت بفسرد وانت بسوزد
مبر نیرنگ و دستان پیش آن کو
به صد نیرنگ و دستانت بسوزد
به دست خویشتن شمعی میفروز
که هر ساعت شبستانت بسوزد
چه داری آتشی در زیر دامان
کز آن آتش گریبانت بسوزد
دل اندر وصل من بستی و ترسم
که ناگه تاب هجرانت بسوزد
ندارد سودت آن گاهی که گوئی
عبید آن نامسلمانت بسوزد
#شعر #عبید_زاکانی
پیشنهادم
@Pishnahad_man
پیشنهاد میشه که:
یه شعر بخونید 😉 👌🏻
منم همان که برایت درانتظار نشسته
چه بی قرار پس از تو سر قرار نشسته
پرنده ای که رها کرد کوچ را دل من بود
که روی شاخه سرد تو از بهار نشسته
بیا که دانه به دانه بگویم از غم دوری
که راز های مگو در دل انار نشسته
بتاب بر ظلماتم که آفتاب سرشتی
منم زمین که به شوق تو در مدار نشسته
قسم به "عکس تو با من" دمی نرفته ای از یاد
به روی خاطره هامان اگر غبار نشسته
بدم که زنده شود ای نسیم روح فزایم
به شمع بی تپش بر سر مزار نشسته
دلم کنار تو مانده هنوز هم که هنوز است
هنوز عاشق تو بر سر قرار نشسته
#محمدحسین_امیری #شعر #جمعه_های_دلتنگی #امام_زمان
پیشنهادم
@Pishnahad_man
پیشنهاد میشه که:
یارب به جهانیان دل خرم ده
در دعوی جنت آشتی با هم ده
شداد پسر نداشت باغش از تست
آن مسکن آدم به بنی آدم ده
#شعر #غالب_دهلوی
پیشنهادم
@Pishnahad_man
پیشنهاد میشه که:
نوای عشق را ساز است آدم
گشاید راز و خود رازست آدم
جهان او آفرید این خوبتر ساخت
مگر با ایزد انباز است آدم
#شعر #اقبال_لاهوری
پیشنهادم
@Pishnahad_man