eitaa logo
علیرضا زادبر
53.4هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.1هزار ویدیو
10 فایل
دکتری علم سیاست، گرایش مسایل ایران تاریخ ثبت نام کلاس های ترم جدید از ۳۱ خرداد
مشاهده در ایتا
دانلود
💢این داستان: زنِ ریش دار!!!! نمیدانم زنِ ریش دار را شنیده اید یا نه؟ هشتاد و پنج سال پیش در تیر ماه ۱۳۱۴ واقعه مهمی در ایران رخ داد. یک "کلاه" جان هزاران نفر را گرفت. ماجرا این بود که بدستور همه مردان باید از کلاه فرنگی استفاده می‌کردند. این کلاه اجبار شد. نخست وزیر محمدعلی فروغی بود. اجرای این طرح در از سایر نقاط کشور سخت تر به نظر می آمد. استاندار خراسان به نوشت: "چاکر قادر به انجام این کار است اگر تولیت حرم مردم را تحریک نکند" تولیت آستان امام رضا(ع) محمد ولی اسدی، دختر عروس محمدولی خان اسدی بودند. او معتقد بود مردم این قانون و اجبار را قبول نمی‌کنند و حکومت نباید با زور وارد شود. قرار شد آیت الله طباطبایی برای مذاکره با به تهران برود. اما آیت الله طباطبایی قمی در مسیر تهران شد، خبر به رسید مردم به حرم امام رضا(ع) پناه بردند. شیخ بهلول سخنرانی معروفی علیه این قانون و شاه ایراد کرد. "خبر به رضاخان رسید و دستور داد اگر مردم را از حرم پراکنده نکنید عزل خواهید شد" این شد که بقول در حرم راه افتاد. درگیری دو طرفه بود و هم از خود دفاع می‌کردند. کشتاری که در تاریخ ثبت شد. شاه، اسدی را به محکوم کرد. فروغی از این واقعه به شدت ناراحت و کنار کشید. اما ماجرای زن ریش دار چه بود؟ اسدی نامه ای به نوشت تا بلکه نجات پیدا کند. این نامه از طریق رئیس نظمیه به رضاخان رسید. فروغی در نامه این شعر مولوی را نوشته بود: در کف شیر نر خونخواره‌ای غیر تسلیم و کو چاره‌ای؟ او رضاخان را خونخواره خوانده رضاخان وقتی نامه را خواند. برای او را زنِ ریش دار خواند. پسر اسدی هم که نماینده مجلس بود بخاطر پدر از نمایندگی عزل و زندانی شد. کتاب از سیدضیا تا بختیار صفحات ۱۱۶ تا ۱۳۲ را در این رابطه بخوانید.
💢امام رئوف، درب را باز نکرد! عده ای به حضرت آمدند؛ در کوبیدند، دربان پرسید: کیستید؟ گفتند: برو به مولای ما بگو ما جد شما حضرت علی(ع) هستیم‌. امام رضا(ع) به دربان گفتند: «من کار دارم را برگردان» روز دوم سوم و چهارم آمدند، باز آنها را نپذیرفت. دوماه در شهر بودند اما به آنها وقت ملاقات ندادند. بعد از دوماه آمدند به گفتند: به مولایمان بگو ما در شهر مورد و مردم قرار گرفته ایم ما شیعه علی بن ابی طالب هستیم، دیگر از شهر میرویم. حضرت رضا(ع) به دربان فرمود: «به آنها اجازه ورود ده»، آنها وارد شدند و به آن‌حضرت کردند ولى حضرت نه جواب سلام فرمود و نه اجازه نشستن داد و آنان همچنان ایستاده بودند و عرض کردند: بعد از این همه سختگیری در دادن اجازه ملاقات، دلیل این برخورد خشن و تحقیرآمیز چیست؟! دیگر چه چیزی برای ما باقی مانده است؟! آن‌حضرت فرمود: «این آیه را بخوانید: "و آنچه از رنج و مصائب به شما می‌رسد همه از دست اعمال خود شماست در صورتى که خدا بسیارى از اعمال بد را عفو می‌کند"، من درباره  شما از پروردگارم پیروى کردم و همچنین به رسول خدا و امیر المؤمنین و پدران پاکم(ع) اقتدا نمودم آنها شما را عتاب نمودند من هم پیروى کردم». گفتند: اى پسر رسول خدا! چرا؟ امام(ع) فرمود: «زیرا شما ادعا کردید که شیعه امیر المؤمنین على بن ابی‌طالب(ع) هستید. واى بر شما، شیعه امیر المؤمنین(ع) افرادى مانند حسن(ع)، حسین(ع)، ابوذر، سلمان، مقداد، عمّار و محمّد بن ابی‌بکر هستند که هیچ‌یک از خدا را مخالفت نکرده و همچنین هیچ‌کدام از محرّمات او را انجام ندادند، شما هم می‌گوئید ما از شیعیان آن‌حضرت هستیم در حالى که در بیشتر اعمال اوئید و در بسیارى از واجبات کوتاهى می‌کنید، حقوق برادران دینى را و کوچک می‌شمارید. و جایى که مورد تقیّه نیست تقیّه می‌کنید ولى در مواردى که چاره‌اى جز تقیّه نیست این وظیفه بزرگ را انجام نمی‌دهید اگر بجاى ادعاى می‌گفتید، شما از و دوستان آن‌حضرت هستید، دوستان او را دوست و دشمنانش را دشمن می‌دارید من ادّعاى شما را تکذیب نمی‌کردم و می‌پذیرفتم ولى شما مقام بلندى را ادعا کردید که اگر کردارتان این گفته شما را نکند هلاک و نابود شدید مگر این‌که خداوند با رحمت خویش جبران فرماید». 📚طبرسی،الاحتجاج علی أهل اللجاج، ج 2، ص 440 ✅شیعه بودن به کلام و ادعا نیست، آبروی اهل بیت را حفظ کنیم. https://eitaa.com/Politicalhistory