#بریده_کتاب🙎♀️🕸
کافه دلش تنگ می شد یا نمی شد دیگر خیلی فرق نمی کرد.
قهوه های تلخ☕️ و سرد زیادی اینجا خورده شده بود و نخورده باقی مانده بود.
آدم ها برای خودشان و عمرشان زیاد وقت نمی گذارند
اما تا دلت بخواهد
هرچه وقت دارند به راحتی در آبکش میریزند.
آب ها از سوراخ ها می روند و آبکش می ماند.
یعنی هیچ نمی ماند و آدمیزاد انگار هیچ را بیشتر از همه دوست دارد!🙃
#زنان_عنکبوتی🙎♀️🕸
#نرجس_شکوریان_فرد
زنان آرزومند سرزمین من،
که در پی یافتن پنجره باز🌈 آرزو های شان،
چشم بسته نسیم هوا را می بلعند؛
اما
تو باید جنازه های آن ها را جمع کنی . . .💔
#زنان_عنکبوتی
#نرجس_شکوریان_فرد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_معرفی_کتاب
دنیا یک آسمان آبی دارد که ؛
شب ها پر از ستاره است و یک ماه! ستاره ها همیشه هستند
و تنها ماه است که از کمانی، تا بدر کاملش آسمان را به بازی می گیرد.
و روزهای که گرم حرارت حضور پر استقامت خورشید است.
حتی ابرها هم که می آیند وسط آسمان، باز هم خورشید کار خودش را می کند!
#کتاب_حاج_قاسم
#نرجس_شکوریان_فرد
📚 @namaktab_ir
📎namaktab.ir
📎Namaktab.blog.ir
زندگی گذر تکرارها است
اما علی(ع)تمام زندگی را
پراز شور و هیجان می کند،
شعوری می دهد که جانت را
تازه می کند و فکرت را آسمانی.
علی(ع)تکرارلحظات ناب بی نظیر است...
#معرفی_کتاب
#پدر
#نرجس_شکوریان_فرد
🌹 @Pooyagirls 🌹
کتاب عبدالمهدی: روایتی خواندنی از یک مرد مخلص… شهیدی از تبار حاج قاسم
📚 #عبدالمهدی
✍🏻 نویسنده: #نرجس_شکوریان_فرد
🌀 انتشارات #عهدمانا
🧔🏻 #جوان
🔖 #دفاع_مقدس
برگـــ🍀ـــے از کتاب:
یکبار بانو غذایی طبخ کرد تاریخی، شور و سوخته! بغض کرده منتظر آمدن عبدالمهدی بود. آمد اما نه بویی شنید، نه رویی در هم کشید، خوشی همیشگی را داشت و نشست کنار سفرهای که بانویش بغض کرده چیده بود. تا خواست بخورد بانو عذر خواست. عبدالمهدی خندید و خورد. بانو معترض شد:
_ چهطور داری میخوری.
عبدالمهدی لب زد:
_ نعمت خدا و دست پخت خانممه. غذا میخورم که جون داشته باشم، برای لذتش نیست که. با این حس بخور، نه سوختگی میفهمی نه شوری!
خورد و سفره را جمع کرد. بانو رفت تا ظرفها را بشوید، عبدالمهدی ایستاد مقابل ظرفشویی و گفت:
-شما خستهای ظرفا رو من میشورم!
☆⇨.. @Pooyagirls ..⇦☆