#قسمت4
ج: محاسبه
محاسبه آن است که انسان باید وقتی را برای محاسبه آنچه انجام داده تخصیص دهد تا در آن از خویش بپرسد که امروز و این هفته و این ماه چه کردهای؟ طاعتت چیست و گناهانت کدام است و اعمال صالح و حسناتت به چه میزان رسیده است. قرآن می فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ»، (حشر/18). (ای کسانی که ایمان آوردهاید، بنگرید که برای خود چه چیزی را پیش فرستادهاید.)
و همچنین از امام صادق علیه السلام روایت شده است: «حاسبوا أنفسَکُم قبلَ ان تُحاسَبوا»[18] به حساب خود رسیدگی کنید، قبل از آنکه به حساب شما برسند.
د: معاقبه
مراقبه آن است که اگر انسان بعد از مرحله محاسبه معلوم شد آنچه را که با خود و خدای خود شرط کرده بود انجام دهد و یا ترک کند، در آن کوتاهی و تقصیر کرده خود را سرزنش و مواخذه نماید تا بتواند بدین وسیله بر نفس خود مسلط شود. و در جهت خودسازی گام بردارد. اگر معاقبه و مجازاتی در مقابل کارهای خلاف وجود نداشته باشد. محاسبه سودی نخواهد داشت، بلکه سبب جرأت و جسارت بیشتر بر گناه می شود.[19]
راهکارهای عملی خودسازی
کارهایی که به واسطه آنها می توان به تهذیب نفس پرداخت و در امر خودسازی به کار میآیند متعدد می باشد که در این تحقق به چند عوامل اشاره میکنیم.
1ـ تبعیت از شریعت الهی
از جمله اقدامات اولیه جهت خودسازی قرار دادن وجه کلی قلب به سمت خدا و دین و شریعتی آسمانی وی است. خداوند در قرآن می فرماید: «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا»، (روم/30).
خداوند با فرستادن خاتم انبیا و قرار دادن کتاب آسمانی و شریعت در دست آنها بر بشریت منّت نهاد تا ایشان آیات خدا را برای آنان بخواند و از این طریق آنها را پاکیزه و تهذیب کنند، ایمان و دوستی خدا را در دلها زنده سازند و امانت و صداقت را به آنها بیاموزند. مقصود از آیین حنیف در این آیه که آفرینش انسان بر روی آن استوار شده همان «آیین توحید» و خداجویی است. این آیه با صراحت کامل هر نوع انحراف از جادۀ توحید را مخالف فطرت انسانی دانسته است. امام صادق علیه السلام آیه را چنین تفسیر می فرماید: «فطَرَهم علیَ التَّوحید».[20]
لذا هر آنکه به دنبال تهذیب نفس و خودسازی است، باید بداند که اولین قدم در این مسیر گردن نهادن به شریعت و احکام الهی و داخل شدن در جرگه مؤمنین است. ما دامیکه انسان فرمان و دستورات حق را به گردن نگیرد و در مقابل آن خاضع نگردد، مخالف فطرت خویش گام نهاده است و به تهذیب صحیح نفس نائل نمی گردد.
2ـ ذکر
یکی دیگر از راه های رسیدن به قرب الهی ذکر و یاد خداست که انسان با ذکر از افق ماده اوج گرفته و به عالم معنا و معنویت قدم می گذارد و کامل می شود.
ذکر نقطه شروع حرکت به سوی تکامل و تقرب الی الله است، انسان سالک با ذکر، خود را به مبدأ اعلی نزدیک می نماید. البته باید این ذکر دائمی باشد و هم به زبان خدا را یاد نماید و هم با قلب و دل توجه تام به خداوند داشته باشد. قرآن مجید در مورد کسانی که صاحبان خرد و اندیشه هستند، می فرماید: «الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ»[21] ( اینها کسانی هستند که هیچ موقع خداوند را فراموش نمی کنند، و در تمام حالات یاد خدا هستند)
امام صادق علیه السلام می فرماید: «پروردگار عالم در همه واجبات و مستحبات به حدّ معینی اکتفا نمود؛ نماز را در پنج نوبت و روزه را در یک ماه مقرر داشته ... برای هر کدام مقدار معینی قرار داده است به جز ذکر الهی که در قرآن کریم حدّی ندارد: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا * وَسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلًا»[22][23]
و نیز در روایت دیگر فرمودند: «مَن کانَ ذاکر للهِ عَلی الحقیقۀِ فَهُوَ مطیعُ وَ مَن کانَ غافِلاً فَهوَ عاصٍ».[24] «هر کس که واقعا ذاکر خدا باشد مطیع او نیز خواهد بود و هر کس که غافل باشد گناهکار است».
پس معلوم می شود که ذکر حق دل را صفا و روشنی می بخشد و محبوب خدا می گرداند و از اسارت نفس می رهاند و حبّ دنیا را از دل می راند و خانه را برای ورود صاحب خانه آماده می سازد، و بهتر از ذکر دوام برای معایب نفس و راهبری نیکوتر در معارف الهی پیدا نمی شود.
2ـ روزه
یکی از عبادت های بسیار بزرگی که در تزکیه و تهذیب نفس و خودسازی آثار فراوانی دارد روزه است.
در روزه دو مؤلفه مهم برای خودسازی از ناحیه شارع مقدس لحاظ شد است که یکی از سنخ ترک است و دیگری از سنخ انجام. آندو عبارتند از:
اول: خودداری از مبطلات روزه از جمله خوردن و آشامیدن و دوری از عمل جنسی و هم چنین دروغ بستن به خدا و رسول او.
#منتظر.../🌹
أللَّـهُمَ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِکْ ألْـفَـرَج
•┄═•🕊🌹🕊•═┄•
@shahidesarboland
•┄═•🌹🕊🌹•═┄•۰
#قسمت4
کسی که متصدی حفظ و نگهداری دین آسمانی است و از جانب خدا به این سمت اختصاص یافته «امام »نامیده می شود چنانکه کسی که حامل روح وحی و نبوت و متصدی اخذ و دریافت احکام و شرایع آسمانی از جانب خدا می باشد«نبی »نام دارد و ممکن است نبوت و امامت در یکجا جمع شوند و ممکن است از هم جدا باشند و چنانکه دلیل نامبرده عصمت پیغمبران را اثبات می کرد، عصمت ائمه و پیشوایات را نیز اثبات می کند، زیرا باید خدا برای همیشه دین واقعی دست نخورده و قابل تبلیغی در میان بشر داشته باشد و این معنا بدون عصمت و مصونیت خدایی صورت نبندد.
فرق میان نبی و امام
دلیل گذشته در مورد دریافت داشتن احکام و شرایع آسمانی که به واسطه پیغمبران انجام می گیرد، همینقدر اصل وحی یعنی گرفتن احکام آسمانی را اثبات می کند نه استمرار و همیشگی آن را به خلاف حفظ و نگهداری آن که طبعا امری است استمراری و مداوم، و از اینجاست که لزوم ندارد پیوسته پیغمبری در میان بشر وجود داشته باشد ولی وجود امام که نگهدارنده دین آسمانی است، پیوسته در میان بشر لازم است و هرگز جامعه بشری از وجود امام خالی نمی شود، بشناسند یا نشناسند و خدای متعال در کتاب خود می فرماید: فان یکفر بها هؤلاء فقد و کلنا بها قوما لیسوا بها بکافرین (8).
یعنی:«و اگر به هدایت ما - که هرگز تخلف نمی کند - کافران ایمان نیاوردند ما گروهی را به آن موکل کرده ایم که هرگز به آن کافر نخواهند شد».
و چنانکه اشاره شد، نبوت و امامت گاهی جمع می شود و یک فرد دارای هر دو منصب پیغمبری و پیشوایی (اخذ شریعت آسمانی و حفظ بیان آن) می شود و گاهی از هم جدا می شوند چنانکه در ازمنه ای که از پیغمبران خالی است در هر عصر امام حقی وجود دارد و بدیهی است عدد پیغمبران خدا محدود و همیشه وجود نداشته اند.
خدای متعال در کتاب خود جمعی از پیغمبران را به امامت معرفی فرموده است چنانکه درباره حضرت ابراهیم می فرماید: و اذ ابتلی ابراهیم ربه بکلمات فاتمهن قال انی جاعلک للناس اماما قال و من ذریتی قال لا ینال عهدی الظالمین (9).
یعنی:«وقتی که خدای ابراهیم او را به کلمه هایی امتحان کرد پس آنها را تمام کرده و به آخر رسانید، فرمود:من تو را برای مردم امام و پیشوا قرار می دهم، ابراهیم گفت و از فرزندان من، فرمود عهد و فرمان من به ستمکاران نمی رسد».
و می فرماید: و جعلناهم ائمة یهدون بامرنا (10).
یعنی:«و ما ایشان را پیشوایانی قرار دادیم که به امر ما هدایت و رهبری می کردند».
امامت در باطن اعمال
امام چنانکه نسبت به ظاهر اعمال مردم، پیشوا و راهنماست، همچنان در باطن نیز سمت پیشوایی و رهبری دارد و اوست قافله سالار کاروان انسانیت که از راه باطن به سوی خدا سیر می کند. برای روشن شدن این حقیقت بدو مقدمه زیرین باید توجه نمود.
اول:جای تردید نیست که به نظر اسلام و سایر ادیان آسمانی یگانه وسیله سعادت و شقاوت (خوشبختی و بدبختی) واقعی و ابدی انسان، همانا اعمال نیک و بد اوست که دین آسمانی تعلیمش می کند و هم از راه فطرت و نهاد خدادادی نیکی و بدی آنها درک می نماید. و خدای متعال از راه وحی و نبوت این اعمال را مناسب طرز تفکر ما گروه بشر با زبان اجتماعی خودمان، در صورت امر و نهی و تحسین و تقبیح بیان فرموده و در مقابل طاعت و تمرد آنها، برای نیکوکاران و فرمانبرداران، زندگی جاوید شیرینی که مشتمل بر همه خواستهای کمالی انسان می باشد، نوید داده و برای بدکاران و ستمگران زندگی جاوید تلخی که متضمن هر گونه بدبختی و ناکامی می باشد خبر داده است.
و جای شک و تردید نیست که خدای آفرینش که از هر جهت بالاتر از تصور ماست، مانند ما تفکر اجتماعی ندارد و این سازمان قراردادی آقایی و بندگی و فرمانروایی و فرمانبری و امر و نهی و مزد و پاداش در بیرون از زندگی اجتماعی ما وجود ندارد و دستگاه خدایی همانا دستگاه آفرینش است که در آن هستی و پیدایش هر چیز به آفرینش خدا طبق روابط واقعی بستگی دارد و بس.
و چنانکه در قرآن کریم (11) و بیانات پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم اشاره شده دین مشتمل به حقایق و معارفی است بالاتر از فهم عادی ما که خدای متعال آنها را با بیانی که با سطح فکر ما مناسب و با زبانی که نسبت به ما قابل فهم است، برای ما نازل فرموده است.
از این بیان باید نتیجه گرفت که میان اعمال نیک و بد و میان آنچه در جهان ابدیت از زندگی و خصوصیات زندگی هست، رابطه واقعی بر قرار است که خوشی و ناخوشی زندگی آینده به خواست خدا مولود آن است.
و به عبارت ساده تر:در هر یک از اعمال نیک و بد، در درون انسان واقعیتی به وجود می آید که چگونگی زندگی آینده او مرهون آن است.
#منتظر.../💞
🌹🌹به شهید بی سر بپیوندید🌹🌹
اللهم عجل لولیک الفرج
•┄═•🕊🌹🕊•═┄•
@shahidesarboland
•┄═•🌹🕊🌹•═┄•۰
#قسمت4
الکسین کارل ، فیزیولوژیست و زیست شناس معروف غربی می گوید : «ما ، در ایجاد وسایل راحتی و سرعت در کار و تهیه ابزارهای زندگی ، پیشرفت فراوان کرده ایم؛ ولی به هیچ وجه ، خود را نشناخته ایم. در حقیقت ، از خود ، غفلت ورزیده ایم و در نتیجه ، پیشرفت های علمی نتوانسته است ما را سعادتمند کند و توجّه دقیق ، نشان می دهد که اضطراب ها و نگرانی هایمان بیشتر شده است».7
یا اگرانسان درک کند که از جهات مختلف دیگرى که در انسان هست فلان استعداد و فلان قابلیت و... را دارد اینها همه مقدمه مى شود براى اقدام کردن و به فعلیت رساندن! پس اولین قدم براى تحقق هر کمال و سعادتى ، شناخت استعدادهاى درونى است و این معناى این جمله است که:(خودشناسى مقدمه خودسازى است).
البته این امر مشروط به اراده و تصمیم جدى فرد است که باید در رسیدن به این خودسازى از خود نشان دهد که در این صورت توفیق الهى نیز با او یار خواهد شد.
معرفه النفس که همان خودشناسی است، بهترین معرفت هاست؛ چنانکه امام سجاد (ع) خطاب به پروردگار خود می گوید: «و اجعلنا من الذین عرفوا انفسهم؛ ما را از کسانی قرار ده که خود را شناختند». امیر مومنان (ع) می فرماید: خودشناس ترین مردم، خدا ترس ترین آنهاست. در صحف ادریس آمده است: هر که آفریده را شناخت، آفریدگار را شناخت و هر که روزی را شناخت، روزی رسان را شناخت و هر که خود را شناخت، پروردگارش را شناخت.
امام صادق (ع) می فرماید: خودشناسی انسان این است که خویشتن را به چهار طبع و چهارستون و چهار رکن بشناسد. چهار طبعش خون است و صفرا و باد و بلغم؛ و ستون هایش خرد است که از خرد فهم و حافظه مایه می گیرد؛ و ارکانش نور است و آتش و روح و آب. که اشاره به ابعاد ظاهری و باطنی است.
مقصود از معرفه النفس که مقدمه معرفه الله است این است که انسان بداند هوا و هوس که در وجود اوست با کمترین غفلت موجب ذلت او می گردد، و بشناسد که از گوهر عقلی برخوردار است که می توان در سایه هدایت او به برترین کمالات انسانی نائل شود.
1. خداشناسی : در حقیقت اگر «خود» انسان یا مجموعه وجود او ، با همه ابعادش به خوبی شناخته شود ، بزرگ ترین گام در راه خداشناسی برداشته شده است. پیامبر(ص) فرمود : «کسی که خود را شناخت ، در حقیقت ، خدا را شناخته است».1 این حدیث ، بازگشت به بُرهان های اثبات وجود خدا و از جمله ، همان برهان نظم دارد و آن این است که ، اگر کسی در نظام شگفت انگیز و نظم موجود در وجود خود مطالعه کند ، خدا را خواهد شناخت : «به زودی نشانه های خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آنها نشان می دهیم تا آشکار گردد که او حق است».2
بدون شک ، انسان ، اُعجوبه عالم هستی است و به تعبیر امام علی(ع) در شعری که به وی منسوب است ، نباید پنداشت که انسان ، جِرم کوچکی در عالم هستی است؛ چرا که جهانی بزرگ در وجود او نهفته است.3
2. گرامی داشتن نفس : آن گاه که خود را می شناسیم ، درمی یابیم که خالق حکیم ، ما را بیهوده نیافریده و وظیفه ما در جهان چیست. انسان ، اگر ارزش خویش را بشناسد ، خود را به پستی نمی اندازد و خود را در ردیف حیوانات قرار نمی دهد ، همچنان که اشیای قیمتی را برای تزئین چیزهای پست به کار نمی برند.4 از برخی آیات قرآن ، چنین برداشت می شود که هر کس قدر نفس خود را فراموش نکرد ، خدا را هم فراموش نمی کند.5
3. خودسازی : انسان با خودشناسی ، خود را ارزیابی می کند. خصلت های ناروا را از خود دور می کند و در صدد تقویت جنبه های مثبت خود بر می آید. آن گاه ، می فهمد که در زندگی و در جهان ، چه باید انجام بدهد و چه گونه باید رفتار کند. امام علی(ع) در این باره می فرماید : «از توجه انسان به خودش ، انگیزه ای برای اصلاح خویشتن ایجاد می شود».6
4. دستیابی به سعادت : کسی که بخواهد از قدرت شگفت انگیز روحی خود استفاده کند و از وجود چنین نیروهایی در درون خود آگاهی داشته باشد و در صدد فعّال ساختن آنها و بهره مند شدن از آنها و شناخت چگونگی استفاده از آنها برآید ، باید خود را بشناسد. به تعبیر امام علی(ع) : «کسی که خود را بشناسد ، به بزرگ ترین رستگاری نائل شده است».7
1. بحار الأنوار ، ج 2 ، ص 32.
2. سوره فصلّت ، آیه 53.
3. خود و ناخود ، محمود اکبری ، ص 37. اصل شعر ، بدین شکل آمده است: اَتَزَعمِ انَّک جِرمٌ صَغیر / و فیک انطَوَی العالَمُ الأکبر.
4. همان، ص 40.
5. ر. ک : سوره مائده ، آیه 105.
6. غررالحکم ، ج 6 ، ص 176.
7. همان ، ص 172.
معیارهای اصلی خودشناسی از نظر اسلام
#خادم الزهرا_(منتظر/)...🖤
•🍃• #ʝøɪɴ ↷
╭─🖤〰️🥀〰️🖤─╮
@shahidesarboland
╰─🖤〰️🥀〰️🖤─╯
#قسمت4
یکی از بچه های تفحص:
«شاید باور نکنید و اصلا مگر قرار است همه چیز را همه کس باور کنند. این حرف ها هم که زده می شود، برای آدم های عاقل باور کردنش سخت است و اصلا چه ارزشی دارد که باور بکنند یا نکنند. دنیا ارزانی آنها و این خاک ها و خاطراتش هم ارزانی ما. بگذریم.
توی دنیای بچه های تفحص، اولین شرط، رفاقت با شهداست. به قول خودمان اگر کسی با شهدا رفیق نباشد مجوز کار نمی گیرد. خودشان هم نمی گذارند که غیر رفیق اینجا بیاید. باید با شهدا اول رفیق بود تا بتوان ارتباط پیدا کرد، آن هم رفاقت صمیمی.
به خودشان سوگند، بچه های اینجا [تفحص] با شهدا حرف می زنند و اصلا آیه "ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله" را به عین تفسیر شده می بینند. وقتی با شهیدی می نشینی و حرف می زنی چند ساعت نمی گذرد که در خواب با تو حرف می زند و دستت را می گیرد وبه پای محل شهادتش می برد. این با عقل جور در می آید!؟
این جدای از رفاقت های دیگر است. شما تا به حال دیده اید که چند جوان مدتی که دورهم جمع می شوند. پس از چند روز که می خواهند از هم جدا شوند، غم و اندوه تمام وجودشان را فرا می گیرد. هر کسی سعی می کند در آن لحظه از رفیق هایش یادگاری، دست نوشته یا شماره تلفنی بگیرد و با نگاه به یکدیگر، چهره دوستان را به خاطر بسپارد. اینجا هم همین گونه است.
شهیدی نیست که پس از چند روز ماندن در معراج با بچه ها رفیق نشود. رفقای اینجا آن قدر با معرفت اند که تنها با چند قطره اشک و یا یک یا حسین علیه السلام، جواب آدم را می دهند. رفقای شهر باید رفاقت را از اینها یاد بگیرند.»
#یاعلی_اصغر 💔
•🍃• #ʝøɪɴ ↷
╭─🖤〰️🥀〰️🖤─╮
@shahidesarboland
╰─🖤〰️🥀〰️🖤─╯
#قسمت4
اجابت دعا
از دیگر آثار مهم خداشناسی اجابت دعاست. شناختی که ملازم با اجابت است. شناخت قلبی پس از رفع کلیه موانع شناخت و گذر از مرحله تقوا و رسیدن به مرتبه یقین و طی کردن مراحل ذکر و انس و عشق و انقطاع است.
در این مرحله بنده به مرتبه ای می رسد که قادر به دخل و تصرف در عالم کاینات است. چرا که از غیر منقطع شده، به حق متصل گشته و اراده اش در اراده خداوند فانی می شود. [۲۲]
╭─🖤〰️🥀〰️🖤─╮
@shahidesarboland
╰─🖤〰️🥀〰️🖤─╯