🌷« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ »🌷
🔸 تفسیر آیه ۱ سوره مبارکه اِسراء
#معراج پیامبر اسلام حضرت محمد ( صل الله علیه و آله ) .
📜 هشامبنسالم نقل میکند : امام صادق ( علیه السلام ) فرمود : جبرئیل و میکائیل و اسرافیل ، بُراق را نزد پیامبر خدا ( صل الله علیه و آله ) آوردند ، یکی لگام و دیگری رکاب را گرفت و پیامبر ( صل الله علیه و آله ) سوار شد و دیگری لباس او را مرتّب کرد . بُراق چموشی کرد و جبرئیل به صورت او سیلی زد و گفت : «آرام باش ، ای براق! قبل از این هیچ پیامبری بر پشت تو سوار نشده است و بعد از او هم هرگز همانند او ، سوار بر تو نمیشود » ، بُراق اندکی پیامبر ( صل الله علیه و آله ) را بالا بُرد [ البتّه نه خیلی زیاد ] و جبرئیل همراه او بود و آیات آسمانها و زمین را به او نشان میداد ، پیامبر ( صل الله علیه و آله ) فرمود : «در راه ، کسی از سمت راست مرا صدا کرد ؛ ای محمّد ! من پاسخی ندادم و توجّهی به او نکردم ، پس کسی از سمت چپ مرا صدا کرد ؛ ای محمّد ! من به او پاسخی ندادم و توجّهی به او نکردم ، سپس زنی از روبروی من آمد که دستهایش تا آرنج عریان بود و از همهی زینتهای دنیا به خود آویخته بود و گفت: «ای محمّد ( صل الله علیه و آله ) ! به من نگاه کن تا با تو صحبت کنم» ، امّا توجّهی به او نکردم و به راه خود ادامه دادم تا اینکه صدایی شنیدم که مرا ترساند ، جلوتر رفتم ، جبرئیل نزد من آمد و گفت : «نماز بگزار» ، پایین رفتم و نماز خواندم ، پرسید : «میدانی کجا نماز خواندی» ؟ گفتم : «نه»! گفت : «تو در طور سینایی ؛ جایی که خداوند با موسی سخن گفت. (نساء/۱۶۴) ، نماز خواندی». ،دوباره سوار بر براق شدم و حرکت کردیم ، جبرئیل دوباره گفت : «پایین بیا و نماز بگزار». چنین کردم ، پرسید: «میدانی کجا نماز خواندی»؟ گفتم : «نه»! گفت : «تو در بیت لحم نماز خواندی ، بیت لحم نزدیک بیت المقدّس است و زادگاه عیسیبنمریم ( علیه السلام ) میباشد» ، پس دوباره سوار شدم و به سمت بیتالمقدّس رفتیم ، براق را به حلقهای که پیامبران مرکب خود را به آن میبستند بستم ، وارد مسجد شدم ، جبرئیل همراه من بود ، دیدیم ابراهیم و موسی و عیسی و هرکدام از پیامبران که خدا اراده کرده ، همه نزد من آمدند و نماز برپا شد ، شک نداشتم که جبرئیل جلوتر از همه و به امامت نماز خواهد ایستاد ، وقتی صفها مرتّب شد جبرئیل بازوی مرا گرفت و جلوتر از همه ایستاند و من امام [ نماز جماعت ] آنها شدم و افتخار نمیکنم ، پس خازن سه ظرف برای من آورد ؛ در یکی شیر، در یکی آب و در دیگری شراب بود ، شنیدم کسی گفت : « اگر ظرف حاوی آبرا بردارد خودش و امّتش غرق میشوند و اگر ظرف حاوی شراب را بردارد خود و امّتش هدایت میشوند» ، من ظرف شیر را برداشتم و از آن نوشیدم ، جبرئیل گفت : « تو و امّت تو هدایت شدید» ، سپس پرسید : « در راه چه دیدی »؟ گفتم : «کسی از سمت راست مرا صدا کرد» ، پرسید : «به او جواب دادی»؟ گفتم : «نه»! توجّهی به او نکردم ، گفت : «آن داعی یهود بود ، اگر به او پاسخ میدادی بعد از تو امّتت همه یهودی میشدند» ، پرسید: «دیگر چه دیدی»؟ گفتم : «کسی از سمت چپ مرا صدا کرد» ، پرسید : «به او جوابی دادی»؟ گفتم : «نه! توجّهی به او نکردم» ، گفت : « آن داعی مسیحیّت بود ، اگر به او پاسخ میدادی بعد از تو امّتت مسیحی میشدند» ، پرسید : «چه چیز از روبرو به استقبال تو آمد»؟ گفتم : «زنی که بازوانش تا آرنج عریان بود و از همهی زینتهای دنیا به خود آویخته بود ، به من گفت : ای محمّد ( صل الله علیه و آله )! به من بنگر تا با تو سخن بگویم» ، پرسید : «آیا با او صحبت کردی»؟ گفتم: «نه! هیچ سخنی نگفتم و توجّهی به او ننمودم» ، گفت : «آن دنیا بوده اگر با او کلمهای میگفتی ، امّت تو دنیا را بر آخرت ترجیح میداد» ، سپس صدایی ترسناک شنیدم ، جبرئیل گفت : «ای محمّد (صل الله علیه و آله)! میشنوی»؟ گفتم : «آری»! گفت: «هفتاد سال پیش از دهانهی جهنّم سنگی را به درونش انداختم ، اکنون به قعر آن رسید» ، گفتند : «پیامبر (صل الله علیه و آله) تا زمانیکه جانبهجان آفرین تسلیم کرد ، هرگز نخندید» ، پیامبر فرمود : «سپس همراه با جبرئیل به آسمان دنیا صعود کردیم ، ملکی به نام اسماعیل در آنجا بود ، همان صاحب خَطفه که خداوند میفرماید : مگر آنها که در لحظهای کوتاه برای استراقسمع به آسمان نزدیک شوند، که «شهاب ثاقب» آنها را تعقیب میکند! (صافات/۱۰) و هفتادهزار ملک تحت امر او ، هر ملکی هم هفتادهزار ملک تحت امرش [میباشد]». پرسید: «ای جبرئیل! این شخص که همراه توست، کیست»؟ پاسخ داد : «محمّد (صل الله علیه و آله) پیامبر خداست» ، پرسید: «مبعوث شده است»؟
گفت : «آری»!........
🕋📖 کلام الله مجید
🌷اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّد وَ عَجّل فَرَجَهُم🌷
╭┅┅┅┅❀🌷📖🌷❀┅┅┅┅╮
https://eitaa.com/QURANHAGH
╰┅┅┅┅❀🌷📖🌷❀┅┅┅┅╯