eitaa logo
اَلَابِذِکرِ اللهِ تَطمَئنُّ القُلُوبُ
17.3هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
1.2هزار ویدیو
8 فایل
❤﷽‌❤ مؤسسه قرآن و عترت نور جهت ثبت نام کلاس های قرآنی و هر گونه سوال به آیدی زیر مراجعه بفرمایید . ارتباط با خادم کانال 📞 @Kanizfatemeh_313
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊 _مادر‌‌شهید‌جهاد‌مغنیه‌می‌گفت؛♥️ مدتِ‌طولانی‌بعد‌شهادتش‌اومد‌به‌خوابم _بهش‌گفتم:چرا‌دیر‌کردی؟ منتظرت‌بودم!✨ _گفت:چون‌طول‌کشیداز‌بازرسی‌ها‌رد‌شدیم _گفتم‌:چه‌بازرسی؟!🦋 _گفت:بیشتر‌از‌همه‌سر‌بازرسی‌" "وایستادیم.. بیشتر‌از‌همه‌درباره‌ی" "میپرسند.🌱
🌷🕊🕊🌷🇮🇷🌷🕊🕊🌷 💚رمان عاشقانه، جذاب، آموزنده و شهدایی 🤍 ❤️ قسمت ۷۱ و ۷۲ رویا با عصبانیت رو برگرداند سمت در: _من میرم، اما منتظر تماس پدرم باشید! صدرا: _هستم! رویا رفت و آیه دست به پهلویش گذاشت. آرام آرام قدم به سمت در برمیداشت که صدایی مانعش شد: +من شرمنده‌ی شما و حاج آقا شدم، روم سیاه! صدرا ادامه‌ی حرف مادرش را گرفت: _به خدا شرمنده‌ام حاجی! حاج علی: _شرمنده‌ی ما نباش! دختر من برای حق خودش نیومده بود، برای رها خانم بود که اومد! حاج علی که با آیه‌اش رفت، صدرا نگاهش به رها افتاد: _تو هم وکیل خوبی هستیا! به درد خودت نمیخوری اما اسم آیه خانم که میاد وسط مثل یه ماده شیر میجنگی! محبوبه خانم: _حتما دکتر خوبی هم هست! برای خودش حرف نمیزنه اما پای دلش که وسط بیاد میتونه قیامت کنه، مثل خاله همدمته! رها: _شرمنده که صدام بالا رفت، ببخشید! رها رفت و جوابی به حرف‌های زده شده نداد، تایید و تکذیب نکرد، فقط رفت... " کجا رفتی خاتون؟ دل به صدایی دادم که در پی حقش این و آن‌سو میرفت! دل به طلبکاری‌ت خوش کرده بودم! دل به طالب من بودنت خوش داشتم! دلم خوش شده بود که پای دلم وسط نیامده از آنم میشوی! کجا رفتی خاتونم؟چه کرده با دلت این آیه؟ چه کرده که بغضش میشود فریادت؟ چه کرده که اشکش میشود غوغایت؟ چه کرده که مادر میشوی برایش؟ چه کرده این آیه‌ی روزهایت خاتون؟ به من هم بیاموز که سخت درگیر این روزمرگی‌هایت گشته‌ام! من درگیر توئم رها..." رها رفت و نگاه صدرا مات جایی که دقایقی قبل ایستاده بود، ماند! رها که سر بر بالین نهاد، بغضش شد اشک و اشکش شد هق هق برای آیه‌ای که تا آمد، شد پشت... شد پناه! برای حرف‌های تلخ رویای همسرش اشک ریخت. رو به آسمان کرد: " خدا... آیه میگه هرچی شد بگو " " باشه، منم میگم شکر! " رها به روزهایی که میتوانست بدتر از امروز باشند اندیشید. به مادرش .... که شد زن دوم مردی که یک پسر داشت. به کتک‌هایی که مادرش از خواهرهای شوهرش میخورد! به رنج‌هایی که از بد دهنی مادر شوهرش میکشید. "مادرم! چه روزهای سختی را گذرانده‌ای! این روزهایت به نگرانی سرنوشت شوم من می‌گذرد؟ منی که این روزها، آرام‌تر از تمام روزهای آن خانه‌ی پدری‌ام؟ مردی که سی و پنج سال تو را آزرد. و اشک مهمان چشمانت شد!" با صدای اذان چشم گشود. صدا زدن‌های خدا را دوست داشت؛ "حی علی الصلاة" دلش را میبرد. وضو که ساخت و چادر سپیده یادگار آیه‌اش را که سر کرد، مردی آرام در اتاقش را باز کرد... و به نظاره نشست نمازش را.. مردی که نمازهایش به زور، به تعداد انگشتان دستش می‌رسید. چند روزی بود که صبح‌هایش را اینگونه آغاز میکرد. به قنوت که رسید، صدرا دل از کف داده بود برای این عاشقانه‌های خاموش! قبل از رها کسی در این خانه نماز خوانده بود؟ به یاد نمی‌آورد! به یاد نداشت کسی اینگونه عاشق باشد... اینگونه دلبسته باشد! "رها! تو که برایم نقشی از ریا نیستی؟! تو کارهایت از عشق است! مگرنه؟ تو خوب بودن را خوب بلدی، مگر نه؟ تو رهایم نکن رها... تنهایم! تنهاترم نکن رها!" رهای این روزهایش دیگر نقش و نقاب دین داری نبود؛ حقیقت آن بود؛ حقیقت آن بود! رها، از نقش و رنگهای دروغین رها بود! قبل از اتمام سلام نمازش رفت... رفت و رها ندانست، مردی، روزهایش با نگاه به او، آغاز میکند! ساعت هفت و نیم صبح که شد، رها لباس پوشیده، آماده‌ی رفتن بود. قرار بود که با آیه بروند. قصد خروج که کردند، صدرا صدایش زد: _صبر کن رها، میرسونمت! +ممنون، با آیه میرم! _مگه امروز میان سرکار؟ +آره از امروز میاد. با هم میریم و میایم! _همون ساعت 2 دیگه؟ رها سری به تایید تکان داد. _کلا مرکز بعدازظهرا کار نمیکنه؟ +نه بعدازظهرا گروه دیگه کار میکنن! دکتر صدر معتقده زنها باید برای ناهار خونه باشن و کانون رو حفظ کنن؛ میگه زیاد باعث میشه نتونن خانواده رو کنار هم نگه دارن برای همینه که ما صبحا تا ساعت دو هستیم و شعار ناهار با خانواده رو داریم تحقیقات نشون داده غذا خوردن با خانواده سر یک سفره، باعث میشه بچه‌ها کمتر از خونه فراری بشن و رو به جنس مخالف بیارن. ما هم که ساعتی حق ویزیت میگیریم؛ پنج یا شش تا مراجع در روز داریم؛ البته بیشتر بشه هم روی روحیهی خودمون تاثیر منفی داره... کلا دکتر صدر اعتقادات خاص خودش رو داره، پول درآوردن بعد از حفظ سلامت. +پس مرد خوبیه _بیشتر برای ما پدره دلش حسرت‌زده‌ی پدر بود! آنقدر حرفش حسرت داشت که دل صدرا برایش سوخت "چه در دل داری خاتون؟ تو که پدر داری! من حسرت‌زده‌ی دیدار پدرم باید بمانم!" آیه: _بشین پشت فرمون خانم، من که نمیتونم با این وضع رانندگی کنم! رها: _آخه با این وضع.... 💚ادامه دارد..... 🤍 نویسنده؛ سَنیه منصوری ┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━━━┓ https://eitaa.com/joinchat/570294710Cc0b88b8c2e ┗━━─━━━━⊰✾✿✾⊱━┛
آیت الله مجتهدی: کسانی که به هر دری می زنند،کارشان درست نمی شود،بخاطر این است که نمازهایشان را نمی خوانند!
🌺🍃🌺🍃 ﷽ 🍃🌺🍃🌺 🌸عهد_ثابت پنج شنبه ها🌸⚡️ ↩️ اذکار و ختومات روز،،، 🔸لا اله الا الله الملک الحق المبین👈100مرتبه 🔶 یا رزاق 👈308 مرتبه 🍃🌸🍃🌸🍃 ↩️سوره روز،،، 🔅سوره مبارک قیامت "خداوند به اومژده عبور از پل صراط را میدهد. 🍃🌸🍃🌸🍃 ↩️ادعیه و زیارت روز ،،، 1/ دعای روز پنج شنبه 2/ دعای کمیل 🍃🌸🍃🌸🍃 🍃🌼 روز پنج شنبه ↩️ هر کس در این روز چهار رکعت نماز بجا آوردو در هر رکعتی بعد از حمد،و ده مرتبه سوره توحید وسوره را بخواند ، ملائکه به او خواهند گفت که هر حاجتی داری بخواه و خداوند توبه او را از هر گناهی قبول میکند.
🔸 ⤵️ اذکار روز دوشنبه 🔶 یا قاضی الحاجات 👈 100 مرتبہ 🔶 یا لطیــــــــــف 👈 129 مرتبہ ⭐️ ⤵️ سوره روز،،، ✨ سوره مبارکہ شرح ✨ 🌟 به جهت وسعت رزق، 41 بار خوانده شود، مراد حاصل می‌شود🌟 💦💠💦 ادعیه و زیارت روز،،، 🔹 دعای روز دوشنبه 🔷 زیارت امین الله 🔹 دعای معراج 🌸🍃 نماز روز ⤵️،،، 🍃 روز دوشنبہ ↩️ هر کس ده رکعت نماز بجا آورد و بخواند در هر رکعت حمد یک مرتبه و توحید ده مرتبه، حق تعالی در روز قیامت برای او نوری قرار دهد که روشنایی دهد موقوف را تا غبطه برند بر او خلق خداوند در آن روز. https://eitaa.com/Champion555
-چ‍ـرا‌نـماز‌نمیخونی؟ +تو‌محل‌کارمم‌خب!🙄 -یکی‌اینجوری‌تـو‌میدان‌مین با‌عشق‌نـماز‌میخوند💚((:
. 📿 نمازی برای رسیدن به آرامش ❤️ امشب فرصت خوبی هست برای خواندن این نماز ... ♻️ تو گروهاتون منتشر کنید https://eitaa.com/Champion555