▪️وداعا عمي
بازهم مانند همیشه در آغوش بزرگ عمو جان جا خوش کرده بود؛ آن آغوشی که همیشه برایش تکیهگاه امنی بود. دستهای کوچک و نحیفش را بر بازوان برومند عمو عباس میکشید؛ نمیدانست این آخرین دیدار است، آخرین آغوش و آخرین باریست بازوهای قدرتمند عمو را میبیند...
آب میخواست. لبانش از عطش زیاد تَرَک خورده بودند و هرازگاهی بر آنان خون جاری میشد. زیر لب زمزمه میکرد:«عمو جان تشنگی امانم را بریده، برایم آب بیاور.»
عباس یک چشمش به رقیه جانش بود و مشک خالی، یک چشمش به آن سوی میدان بود و نهر علقمه. میدانست اگر برود دیگر هرگز بازنمیگردد، حداقل که میتوانست برای کودکان عطشانِ بیگناه آب بیاورد، نه؟
سر کوچک رقیهی سه ساله را بر سینهاش فشرد و آخرین بوسه را بر سر او کاشت. برخاست و با قدمهای استوار به سمت اسبش رفت...
همین که خواست برود بازهم چشمش به کودکان عطشان برادرش حسین دوخته شد و این بار با اطمینان خاطر به دل میدان زد. یا با آب برمیگشت و یا اصلا بازنمیگشت.
رقیه دست نحیفش را بر روی قلبش که حال مانند گنجشک میتپید گذاشت. دلیل تپیدن پرسرعت دلش را نمیدانست، انگار فهمیده بود که این آخرین دیدار با عموی باغیرتش بود.
حال پشیمان بود و دیگر آب نمیخواست، گمان میکرد اگر آب نخواسته بود عمو عباس همیشه در کنارش باقی میماند. نمیدانست که حتی اگر او و خواهران و کودکان حرم آب هم نخواسته بودند، باز هم عمو عباس در کنارشان نبود، مانند برادرانشان...
بهقلمِ: ضحانظامیان
بهتصویرگریِ: مریمنوروزی
بههمتِ: سمانهنعمتی
#گروه_هنری_قاف
@Qaf_art_group
شهید القدس
🔰تصویرسازی از چهره شهید اسماعیل هنیه
که در بامداد روز چهارشنبه ۱۰ مرداد ماه توسط نیروهای اسرائیلی در تهران به شهادت رسید .
🔸️هنرمند : طیبه محمدیاری
⭕گروه هنری قاف
@Qaf_art_group
شهید القدس
🔰تصویرسازی از چهره شهید اسماعیل هنیه
که در بامداد روز چهارشنبه ۱۰ مرداد ماه توسط نیروهای اسرائیلی در تهران به شهادت رسید .
🔸️هنرمند : طیبه محمدیاری
⭕گروه هنری قاف
@Qaf_art_group
حقیقت در حصار فتنه ی شیطان نمیماند
سرای عنکبوت ایمن از این طوفان نمیماند
اگرچه دست اهریمن، به مسلخ می کشد سرها
ولی این دیو تا آخر در این میدان نمیماند
سحر در راه "الاقصی"ست، نزدیک است، نزدیک است!
برای گرگ، جولانگاه "جولان" هم نمیماند
شهیدت را دعا کن، قبلهگاه خسته از غربت!
دگر داغ تو از چشم جهان، پنهان نمیماند
به قربانگاه عزت رفته فرزند تو اسماعیل
همیشه روح عاشق در حصار جان نمیماند
ز دریا راه بگشاید عصای مردی و غیرت
از این پس قوم فرعون را، سر و سامان نمیماند
جهان از غربت خاکی، به شورش آمده اما
دگر جز روسیاهی، بر ریاکاران نمی ماند
اگر این راه آزادیست، بی رهرو نخواهد شد
و خاک پاک "غزه" اینچنین ویران نمیماند
پریشان می شود دلها ز جور دشمن سرکش
عقاب تیزچنگ اما در این زندان نمی ماند
فلسطین!
قبلهی آزادی
ای قدس شریف ما!
حقیقت در حصار فتنه ی شیطان نمیماند
🔸️شاعر : نازیلا کاظم علیلو
⭕ گروه هنری قاف
@Qaf_art_group