🏴حُرِّ بن یزید ریاحی (رحمة الله) و شاه سلطان اسماعیل :
✍نزد شاه اسماعیل آمدند و گفتند میخواهیم قبر حر بن یزید ریاحی را تعمیر کنیم ، شاه گفت : من یقین ندارم که توبه ی حُر مورد قبول واقع شده باشد ، بروید بدنش را ببینید. اگر بدنش تَر و تازه است معلوم میشود توبه ی او مورد قبول واقع شده است و اقدام کنید و الّا نه
وقتی، که رفتند مشاهده کردند بدن کاملاً سالم و تازه است و گویا الآن به شهادت رسیده است ، و دیدند همان پارچه ای را که امام حسین ( علیه السلام ) به سر حُر بسته است ، همچنان باقی است لذا خواستند پارچه را به عنوان تَبَرُّک و تَیمّن باز کنند ، وقتی که باز کردند خون از آن بیرون می آمد و هر کاری کردند خون قطع نمی شد . لذا مجبور شدند دوباره ببندند و وقتی که پارچه را به جای خود گذاشتند خون قطع شد
📚منبع: آداب الطلاب
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
➥ @Qaraati313_ir
سخنرانی حاج آقا قرائتی
موضوع: کربلا، دانشگاه انسان سازی
💠 @Qaraati313_ir
✨﷽✨
🌼این داستان مربوط به قبرستان تخت فولاد اصفهان است
✍یکی از آقایان نقل می کند: برادرم را که مدتی پیش فوت کرده بود در خواب دیدم با وضع و لباس خوبی که موجب شگفتی بود. گفتم: داداش دیگر آن دنیا کلاه چه را برداشتی؟! گفت: من کلاه کسی را برنداشتم. گفتم: من تو را می شناسم. این لباس و این موقعیت از آن تو نیست. گفت: آری . دیشب، شب اول قبرِ مادر قبرکن بود. آقا سید الشهدا(ع) به دیدن آن زن تشریف آوردند و به کسانی که اطراف آن قبر بودند خلعت بخشیدند و من هم از آن عنایات بهره مند شدم. بدین جهت از دیشب وضع و حال ما خوب شده و این لباس فاخر را پوشیده ام
از خواب بیدار شدم ، نزدیک اذان صبح بود. کارهای خود را انجام داده و حرکت کردم به سمت تخت فولاد. برای تحقیقات سر قبر برادرم رفتم. بعضی قرآن خوان ها کنار قبرها قرآن می خواندند. از قبرهای تازه پرسیدم، قبر مادر قبرکن را معرفی کردند. رفتم نزد آقای قبر کن
احوال پرسی کردم و از فوت مادرش سوال کردم، گفت: دیشب شب اول قبر او بود
گفتم: روضه خوانی می کرد؟ روضه خوان بود؟ کربلا رفته بود؟ گفت: خیر ، برای چه می پرسی؟ داستان را گفتم ، او گفت: هر روز زیارت عاشورا می خواند
📚حکایاتی از عنایات حسینی، ص۱۱۱
✅کانال استاد قرائتی
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
http://eitaa.com/joinchat/3818061843C235cbc6c5e
✍حاج آقا قرائتی
گاهی یک ویروس وارد بدن می شود و تمام بدن را فلج می کند. گاهی یک جرقه زده می شود و منطقه ای به آتش کشیده می شود. گاهی یک حسادت سبب توطئه قتل یوسف می شود. گاهی یک لقمه حرام و یا طمه رسیدن به حکومت ، انسان را تا کشتن امام حسین علیه السلام پیش می برد. معمولا هر گناهی ، زمینه ساز گناه بزرگ تری است.
قرآن در این زمینه می فرماید : کسی که سراغ خلافی رود و آثار شوم آن خلاف او را احاطه کند ، برای همیشه در دوزخ خواهد بود. اگر پرده حیا پاره شود ، گناه برای انسان راحت می شود. بین دلیل در دعای کمیل می خوانیم : خداوند! آن گناهانی که پرده عصمت و پاکی را هتک و پاره می کند، بر من ببخش.
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
➥ @Qaraati313_ir
✨﷽✨
▪️سلوک عاشوراییان▪️
✍سپاه ابن زیاد برای لحظاتی جنگ را متوقف نمودند، سپس برگشتند و گرداگرد امام حسین علیه السلام قرار گرفته و آن حضرت را محاصره نمودند.
در همین زمان بود که عبدالله پسر امام حسن علیه السلام که کودکی نابالغ بود، از خیمه ی زنان خارج شد و شتابان دوید تا آنکه بالای گودال رسید، عمه ی او حضرت زینب علیها السلام، خود را به او رسانید و تلاش می کرد تا او را از رفتن باز دارد، اما او پافشاری کرده و می گفت: به خدا سوگند، از عمویم جدا نخواهم شد!
در این حال ابجر بن کعب(و طبق روایتی دیگر حرمله) جلو آمده، شمشیر خود را کشیده و می خواست آن را بر سر امام بزند که عبدالله فریاد برآورد: وای بر تو! می خواهی عموی مرا بکشی؟ شمشیر را فرود آورد، عبدالله دست خود را سپر قرار داد تا شمشیر به عمویش اصابت نکند و دست او قطع شده و به پوستی آویزان ماند.
▪️ امام او را در آغوش گرفت و فرمود: ای پسر برادرم! بر تلخی این مصیبت که بر تو وارد شد صبر نما و از خدا طلب خیر کن؛ زیرا خداوند تو را به پدران شایسته ات ملحق خواهد نمود.
📚لهوف
✅کانال استاد قرائتی
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
http://eitaa.com/joinchat/3818061843C235cbc6c5e
✍امام رضا (عليه السلام)فرمود:
محرّم ماهی است كه مردم زمان جاهليّت جنگ را در آن حرام میدانستند ، ولى در آن ماه خون ما را حلال شمردند ، حرمت ما را پايمال ، و فرزندان و زنان ما را اسير كردند !
📚بحار الأنوار ، ج۴۴ ، ص۲۸۳
▪️اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
▪️ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ
▪️ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
▪️وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
➥ @Qaraati313_ir
سخنرانی حاج آقا قرائتی
موضوع: عزاداری و اشک با معرفت
💠 @Qaraati313_ir
✨﷽✨
🌼ارزش يك قطره اشك براى اباعبدالله عليه السلام
✍چون روز قیامت شود و بنده را در موقف حساب و کتاب بیاورند، وقتی نامه عملش را از حسنات تهی می بیند، با یأس راه جهنم را در پیش میگیرد. خطاب می رسد ای بنده به کجا می روی!؟ میگوید خود را مستحق آتش می دانم. در این هنگام خطاب می رسد که صبر کن، زیرا نزد ما امانتی داری. پس دانهای از درّ می آورند که شعاع نورش همه عرصات را روشن مینماید.
می پرسد من چنین دانه گرانبهایی نداشتم! ندا میرسد: این دانه، قطره اشکی است که در فلان مجلس در مصیبت حسین بن علی (عليه السلام) از دیدگانت جاری شد و ما آن را برای این روز که یوم الحسرة است، ذخیره کردیم تا به کارت آید. حالا این درّ را از تو خریداریم. آن را نزد انبیاء ببر تا قیمت گذاری کنند.
نزد آدم صفی الله (عليه السلام) می برد و آن حضرت می فرماید من سررشته قیمت این درّ را ندارم. نزد نوح (عليه السلام) و سایر انبیاء هم می آورد و همه به دیگری حواله مینمایند تا نزد خاتم الانبیاء (صلى الله عليه وآله) می آورد. حضرت میفرماید نزد علی مرتضی (عليه السلام) ببر. امیرالمؤمنین نیز او را نزد فرزندش حسین (عليه السلام) می فرستد.
وقتی درّ را به حضرت اباعبدالله (عليه السلام) می دهد آن حضرت، درّ را نزد خداوند می آورد و عرض میکند خدایا قیمت دانه این است که این بنده را به همراه پدر و مادرش به من ببخشی و ایشان را با من محشور کنی. خطاب می رسد که او را با پدر و مادرش به تو بخشیدیم و همسایهات در بهشت خواهند بود.
📚 از کتاب ارزشمند حسینیه نوشته ملا حبیب الله شریف کاشانی (ره)، ص۳۴و۳۵
✅کانال استاد قرائتی
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
http://eitaa.com/joinchat/3818061843C235cbc6c5e
✅نشاط یاران امام حسین(ع)
✍حاج آقا قرائتی :اسلام به انگيزه انسان بسيار توجّه دارد. حتی انفاق بى نشاط، مورد انتقاد قرآن است. «هم كارهون» اما در كربلا نشاط بود؛ فرزند سيزده ساله امام حسن(ع) حضرت قاسم فرمود: مرگ نزد من از عسل شيرين تر است. ياران امام حسين(ع) مى گفتند: اگر بارها زنده شويم باز كشته شويم، دست از تو بر نمى داريم.
▪️اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
▪️ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ
▪️ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
▪️وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
➥ @Qaraati313_ir
✨﷽✨
▪️سلوک عاشوراییان▪️
✍راوی گفت: جوانی از سوی خیمه حسین علیه السلام به میدان جنگ آمد که صورتی همانند پاره ماه داشت، او مشغول جنگ شد و تعدادی از لشکر دشمن را به درک واصل کرد، که ابن فضیل چنان با شمشیر بر سر مبارک او زد که سرش شکافته شد و او با صورت به زمین افتاد و فریاد زد: عمو جان به فریادم برس!
سرانجام هنگامی که گرد و خاک میدان جنگ فرونشست، حسین علیه السلام که بالای سر حضرت قاسم علیه السلام ایستاده بود و ایشان از شدت درد، پای خود را به زمین می سایید. با دیدن این صحنه فرمودند: از رحمت الهی دور شوند مردمی که تو را کشتند!
سپس فرمودند: به خدا سوگند! چه اندازه دشوار است بر عمویت، این که تو اورا بخوانی و او تو را اجابت نکند یا اینکه اجابتت کند، اما دیگر فایده ای نداشته باشد. به خدا سوگند! امروز، روزی است که دشمنان عمویت بسیار و یارانش اندک اند.
▪️امام حسین علیه السلام پس از این سخنان، کشته ی پسر برادر را در آغوش گرفت و او را به سوی خیام آورده و در میان دیگر شهدا نهاد.
📚 لهوف ٫ صفحه ۱۵۹
✅کانال استاد قرائتی
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
http://eitaa.com/joinchat/3818061843C235cbc6c5e