همزمان با آغاز دهه مبارک فجر؛
✅مراسم گلباران گلزار شهداء قزوین همزمان با سالروز ورود حضرت امام خمینی(ره) به کشور، با حضور مسئولان استان قزوین برگزار شد.
#اخبار_استان
🆔
@Qazvintanhamasiri
۱۵ واحد مسکونی اقشار کم درآمد در قزوین افتتاح شد.
قزوین - ایرنا - همزمان با چهل و یکمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز دهه مبارک فجر، ۱۵ واحد مسکونی اقشار کم درآمد در شهر قزوین روز شنبه به بهره برداری رسید.
#اخبار_استان
🆔
@Qazvintanhamasiri
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 #خبرهای_خوبی که شاید در طی هفته ی گذشته ندیده باشید.
🆔
@Qazvintanhamasiri
سلااااااام به همه بندگان خوب خداوند ✋
روزتون به حضور مولا نورانی💥💫
ان شاءالله که حال دلتون خوب و عااالی باشه.🌹
👌✔️🍃
🎀 شروع می کنیم روزی دیگر را
روزی پرخیر و برکت
از روزهای پروردگار عالم 🎀
اول صبحی برای هم شهری های خوبمون یه کلیپ عالی داریم که حسابی انرژی بگیرین و شاد بشین. 😊
👇
6.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جااااااانی و جهااااانی
مولا 😊❤️
🆔
@Qazvintanhamasiri
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥⭕️ببینید و به داشتن همچین رهبری افتخار کنید 👆😊
🆔 👇
http://eitaa.com/joinchat/2470051872C80ff5639e6
*داستانی جالب؛خواندنی و زیبا*
*مردی ثروتمند که زن و فرزند نداشت تمام کارگرانی که پیش او کار می کردند برای صرف شام دعوت کرد.*
*و جلوی آن ها یک نسخه قرآن مجید و مبلغی از پول گذاشت و هنگامی که از صرف شام فارغ شدند از آنها پرسید قرآن را انتخاب میکنید یا آن مبلغ پولی که همراه آن گذاشته شده است.*
*اول از نگهبان شروع کرد*
*پس گفت: انتخاب کنید?*
*نگهبان بدون اینکه خجالت بکشد جواب داد: آرزو دارم که قرآن را انتخاب کنم ولی تلاوت قرآن را بلد نیستم لذا مال را میگیرم چرا که فائده آن با توجه به وضعیت من بیشتر هست و مال را انتخاب کرد.*
*بعداً از کشاورزی که پیش او کار میکرد، سوال کرد.*
*گفت اختیار کن?*
*کشاورز گفت: زن من خیلی مریض است و نیاز به مال دارم تا او را معالجه کنم اگر مریضی او نبود قطعا قرآن را انتخاب میکردم ولی فعلا مال را انتخاب میکنم.*
*بعد از آن سوال از آشپز بود که آیا قرآن یا مال را انتخاب می کنید.*
*پس آشپز گفت: من تلاوت را خیلی دوست دارم ولی من پیوسته در کار هستم وقتی برای قرائت قرآن ندارم بنابر این پول را بر می گزینم.*
*و در سری آخر از پسری که مسئول حیوانات بود پرسید این پسر خیلی فقیر بود پس گفت: من به طور قطعی می دانم که تو حتما مال را انتخاب می کنید تا اینکه غذا بخری یا اینکه به جای این کفش پاره پاره خود کفش جدیدی بخری.*
*پس آن پسر جواب صحیح داد: درسته من نیاز شدیدی دارم که کفش نو خرید کنم یا اینکه مرغی بخرم تا همراه مادرم میل کنم ولی من قرآن را انتخاب می کنم*
*چرا که مادرم گفته است: یک کلمه از جانب الله سبحانه و تعالی ارزشمندتر از هر چیز است و مزه و طعم آن از عسل هم شیرین تر است*
*قرآن را گرفت و بعد از اینکه قرآن را گشود در آن دو کیسه دید در اولین کیسه مبلغی ده برابری آن مبلغی بود که بر میز غذا بود، وجود داشت و کیسه دوم یک وثیقه بود که در او نوشته بود: به زودی این مرد غنی را وارث میشود*
*پس آن مرد ثروتمند گفت: هر کسی گمانش نسبت به الله خوب باشد پس الله او را ناامید نمی کند.*
*❓پس گمان شما نسبت به پروردگار جهانیان چگونه است؟؟*
تنها مسیریهای..قزوین🌹
*داستانی جالب؛خواندنی و زیبا* *مردی ثروتمند که زن و فرزند نداشت تمام کارگرانی که پیش او کار می کر
گذشته از درست بودن داستان یا درست نبودن،مهم مفهوم و محتوای داستان است که آدمی رو به فکر وا می دارد که⁉️گمان ما نسبت به پروردگار جهانیان چگونه است؟⁉️