هدایت شده از روایتگـــــــر
💢فرمانده شهیدی که به دعای او باران بارید و نیروهایش از تشنگی نجات یافتند💢
✅یکی از همرزمان #سردارشهیدمحمدرضاکارور تعریف می کرد: «بچّهها محاصره شده بودند و راه به جایی نداشتند. ارتباط هم قطع شده بود. نیروهای پشتیبانی، نمیتوانستند کمک برسانند. همه تشنه و گرسنه بودند. «کارور» هرچه تلاش کرد و خودش را به آب و آتش زد تا بتواند لااقل کمی آب برای رفع تشنگی نیروهایش تهیّه کند، موفّق نشد و کوشش او، بیثمر ماند. هرکس در گوشهای نشسته بود. در همین لحظه، بچّهها «کارور» را دیدند که با قدمهای استوار، به طرف «تپّههای بازی دراز» میرود. تیمّم کرد و روی یکی از تپّهها ایستاد. «تکبیره الاحرام» را با صدای بلند گفت و شروع کرد به نماز خواندن. مدّتی طول کشید تا به رکوع رفت و چند دقیقهای طول کشید تا سر از رکوع برداشت و به خاک افتاد. نمازش که تمام شد، دستهایش را بالای سرش برد و چشمهایش را بست. نمیدانم با چه حالی، با چه اخلاصی، چگونه دعا کرد که در همان لحظه، صدای «الله اکبر» و فریاد شادی بچّهها به گوش رسید.
باران، نم نم شروع به باریدن کرد....»
👈مشخصات شهید:
نام: محمدرضا
نام خانوادگی: کارور
تاریخ تولد: ۱۳۳۶_شهرستان فیروزکوه
نام پدر: ابوالقاسم
تاریخ شهادت: ۱۳۶۲/۱۲/۴
محل شهادت: جزیره مجنون
نشانی مزار شهید: پیکرش در جزیره مجنون مفقود شده است
محمدرضا در اسفند ماه ۱۳۳۶ در روستای درده فیروزکوه به دنیا آمد.
در کودکی در کارگاه نجاری پدر به فرا گرفتن حرفه نجاری پرداخت، اما چون روستا فاقد امکانات تحصیلی و آموزشی بود به اتفاق خانواده به شهر «ورامین» هجرت کرد.
او ایام خود را با کار و تحصیل سپری میکرد، اما از اوضاع اجتماعی پیرامون خود نیز غافل نبود.
پس از مدتی محمدرضا به تنهایی به «شهر ری» هجرت کرد. در آنجا روزها کار میکرد و شبها در پس دستیابی به اعلامیههای روشنگر امام خمینی(رحمه الله علیه) و تکثیر و پخش آنها تا صبح بیدار میماند.
هنگامیکه به سن سربازی رسید عهد بست که به هیچ قیمتی حتی برای یک ساعت به رژیم طاغوت خدمت نکند.
به این دلیل مجبور به فرار از خانه و کاشانه شد. جرم او علاوه بر فرار از خدمت سربازی، مبارزات سیاسی هم بود. محمدرضا در اغلب صحنههای سرنوشتساز که سال ۱۳۵۷ در تهران رخ میداد، حضوری فعال داشت و در عین حال با ادامه تحصیل موفق به اخذ دیپلم ریاضی شد.
پس از شروع جنگ تحمیلی به عضویت سپاه در آمد و در جبهه های تحمیلی، مسئولیتهای متعددی را عهدهدار شد.
از جمله: فرماندهی گردان مقداد، مسئولیت طرح و برنامه تیپ ۲۷ حضرت محمدرسول الله(صلی الله علیه)، عزیمت به لبنان به همراه سردار جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان و سردار شهید محمد ابراهیم همت و فرماندهی گردان مالک.
سرانجام محمدرضا پس از رشادتها و حماسه آفرینیهای بسیار، در تاریخ ۱۳۶۲/۱۲/۴ در عملیات خیبر به شهادت رسید و پیکر پاکش هنوز میهمان جزیره مجنون است...
🌹خانواده کارور، علاوه بر محمدرضا، دو فرزند دیگرشان را هم تقدیم اسلام کرده است.
💐شادی روح پاک برادران شهید کارور، بخواند حمد و سوره و صلوات!