171_Page.MP3
786.8K
صفحه 171
و قوم موسی را به دوازده سبط منشعب کردیم که هر سبطی طایفهای باشند. و چون امت موسی (در آن بیابان بیآب) از او آب طلبیدند به موسی وحی کردیم که عصای خود را بر سنگ زن، پس دوازده چشمه آب از آن سنگ جوشید و جاری شد، هر قبیله آبشخور خود را دانستند. و ما به واسطه ابر بر سر آنها سایه افکندیم و نیز بر آنها من و سلوی (مرغ و ترنجبین) فرستادیم (تا تغذیه کنند، و گفتیم) از لذیذ و پاکیزه قوتی که روزیتان کردیم تناول کنید. و آنها نه بر ما بلکه بر خویش ستم میکردند. (۱۶۰) و چون به قوم موسی امر شد که در این شهر (بیت المقدس) مسکن کنید و از هر چه خواستید از طعامهای این شهر تناول کنید و در دعا بگویید که پروردگارا، گناهان ما را بریز، و به این در به تواضع و سجده درآیید تا از خطاهای شما درگذریم، که ما نیکوکاران را فزونتر احسان میکنیم. (۱۶۱) آن گاه ستمکاران آنها این امر و گفتاری را که به آنها گفته شده بود به گفتار دیگری تبدیل کردند، ما هم به کیفر مخالفت و ستمکاری بر آنها از آسمان عذابی سخت فرود آوردیم. (۱۶۲) و (ای رسول ما) بنی اسرائیل را از آن قریه که در ساحل دریا بود (دِه اَیْله و مَدْین) بازپرس آن گاه که از حکم (تعطیل روز) شنبه تجاوز کردند، آنگاه که (برای امتحان) به روز شنبه ماهیان در مشارع پیرامون دریا پدیدار شده و در غیر آن روز اصلا پدید نمیآمدند. بدین گونه ما آنان را به سبب فسق و نافرمانی آزمایش میکردیم. (۱۶۳)
❖﷽❖
#آیات_الولایة
#آیات_خاص_در_شان_14_معصوم
#آیات_در_تاویل_امیرالمومنین_ع
#تفاسیر_قرآن
إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا
⬅️الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ
ﺳﺮﭘﺮﺳﺖ ﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺷﻤﺎ ﻓﻘﻂ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻭﺳﺖ ﻭ ﻣﺆﻣﻨﺎﻧﻲ [ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ ﺍﻧﺪ ] ﻛﻪ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﻧﻤﺎﺯ ﺭﺍ ﺑﺮﭘﺎ ﻣﻰ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺭﻛﻮﻋﻨﺪ [ ﺑﻪ ﺗﻬﻴﺪﺳﺘﺎﻥ ] ﺯﻛﺎﺕ ﻣﻰ ﺩﻫﻨﺪ .(55)
وَمَن يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا
⬅️ فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ
ﻭ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺭﺳﻮﻟﺶ ﻭ ﻣﺆﻣﻨﺎﻧﻲ [ ﭼﻮﻥ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ ] ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﺮﭘﺮﺳﺘﻲ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﻲ ﺑﭙﺬﻳﺮﻧﺪ [ ﺣﺰﺏ ﺧﺪﺍﻳﻨﺪ ، ] ﻭ ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺣﺰﺏ ﺧﺪﺍ [ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺯﻣﺎﻥ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ] ﭘﻴﺮﻭﺯﻧﺪ .(56)
💫مائده
✨✨✨✨✨✨✨
📝 عامه و خاصه اتفاق كردهاند بر آنكه اين آيه در شأن امیرالمومنین(ع) نازل شده است.
حتى در جامع الاصول از صحيح نسائى روايت كرده از عبد اللّه ابن سلام كه آمدم بخدمت رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و گفتم چون ما تصديق خدا و رسول كردهايم مردم از ما كناره ميكنند و با ما دشمنى ميكنند و سوگند ياد كردهاند كه با ما سخن نگويند پس حقتعالى اين آيه را فرستاد .
❇️پس بلال از براى نماز ظهر اذان گفت و مردم برخاستند و مشغول نماز شدند و بعضى در سجود و بعضى در ركوع بودند و بعضى سؤال ميكردند ناگاه سائلى سؤال كرد پس امير المؤمنين عليه السّلام در ركوع انگشتر خود را باو داد وسائل بر رسول خدا خبر داد كه على عليه السّلام در ركوع اين انگشتر را بمن داد .
حضرت عليه السّلام اين آيه را با آيۀ بعد بر خواند .
🎇و ثعلبى در تفسيرش روايت كرده است كه روزى عباس بر كنار چاه زمزم نشسته بود و حديث نقل ميكرد ناگاه ابى ذر رضى اللّه عنه حاضر شد و گفت أيها الناس منم ابى ذر غفارى شنيدم از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم باين دو گوش و الا اگر دروغ بگويم هر دو گوشم كر شود و ديدم باين دو چشم و الا هر دو كور شود كه ميفرمود على قائد و پيشواى نيكوكاران است و كشندۀ كافرانست يارى كرده شده است هر كه او را يارى كند و مخذولست هر كه او را يارى نكند.
✅بدرستى كه من نماز كردم در روزى از روزها با رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نماز ظهر پس سائلى در مسجد سؤال كرد كسى چيزى باو نداد سائل دست بسوى آسمان بلند كرد و گفت خداوندا گواه باش كه من سؤال كردم در مسجد رسول خدا و كسى چيزى بمن نداد و على عليه السّلام در ركوع بود پس اشاره كرد بسوى سائل بانگشت كوچك دست راستش و پيوسته انگشتر را در آن دست ميكرد و سائل آمد و انگشتر را از انگشت آن حضرت گرفت.
🕊 و حضرت رسول نيز در نماز بود آن را مشاهده كرد چون از نماز فارغ شد سر بسوى آسمان بلند كرد و گفت خداوندا برادرم موسى از تو سؤال كرد و گفت پروردگارا سينۀ مرا گشاده گردان و آسان گردان براى من كار مرا و بگشا گرهى از زبان من كه بفهمند سخن مرا و بگردان از براى من وزيرى از اهل من كه آن هارون است محكم گردان بآن بازوى مرا و شريك گردان او را در كار من پس دعاى او را مستجاب گردانيدى و باو خطاب كردى كه بزودى محكم گردانم بازوى ترا ببرادر تو و براى شما هر دو سلطنتى و استيلائى بدهم و خداوندا منم محمد پيغمبر تو و برگزيدۀ تو پس بگشا براى من سينۀ مرا و آسان كن براى من كار مرا و بگردان از براى من وزيرى از اهل من كه او على عليه السّلام است محكم گردان باو پشت مرا .
ابى ذر گفت هنوز سخن آن حضرت تمام نشده بود كه جبرئيل عليه السّلام نازل شد از جانب خداوند جليل و گفت يا محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بخوان اين آيه را بر آن حضرت خواند .
📜و سيوطى به سندهاى بسيار و فخر رازى به دو سند و زمخشرى و بيضاوى و نيشابورى و ابن الطبع و واحدى و سمعانى و بيهقى و نظرى و صاحب مشكاة و مؤلف مصابيح و سائر مفسران و محدثان خاصه و عامه از سدى و مجاهد و حسن بصرى و اعمش و عتبة بن ابى حكم و غالب ابن عبد اللّه و قيس بن ربيعه و عباية بن ربعى و ابن عباس و ابو ذر و جابر و غير ايشان روايت كردهاند و حسان شاعر و غير او بنظم در آوردهاند .
ادامه مطلب👇👇
@qoranvamamhoosein
🌠و آنچه وجه دلالتش بر امامت آن حضرت آنست كه انما كلمۀ حصر است و ولى در لغت به چند معنى آمده است ياور و دوست و صاحب اختيار و اولى به تصرف و دو معنى آخر نزديكند بيكديگر.
و در معنى اول معلوم است كه در اين آيه مراد نيست زيرا كه ياور و دوست مؤمنان مخصوص خدا و رسول و بعضى از مؤمنان كه موصوف باين صفت باشند نيست بلكه همۀ مؤمنين ياور و دوست يكديگرند چنانچه حق تعالى فرموده است كه وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ(توبه/71)
و ملائكه نيز محب و ياور مؤمنانند چنانچه فرموده است نَحْنُ أَوْلِياؤُكُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا(فصلت/31)
بلكه بعضى از كفار محب و ياور بعضى از مؤمنان ميباشند اگر گويند كه آيه بلفظ جمع وارد شده چگونه مخصوص آن حضرت باشد جواب گوئيم كه در عرب و عجم اطلاق جمع بر واحد شايع است باعتبار تعظيم يا نكات ديگر .
✅در آيات كريمه نيز بسيار است با آنكه ما دعوى اختصاص نميكنيم زيرا كه در احاديث ما وارد شده است كه ساير ائمه نيز در اين آيه داخلند و هر امامى درقرب امامت البته باين فضيلت فايز ميگردد.
و صاحب كشاف گفته مراد از اين آيه هر چند آن حضرت است اما بلفظ جمع آورده است كه ديگران نيز متابعت آن حضرت بكنند و مؤيد اينكه آيه در شأن آن حضرت است و مراد از اين آيه آن حضرت است و مراد بولايت امامت است.
📝و ابن عبد البر در استيعاب روايت كرده است از ابن عباس كه حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به على بن أبي طالب عليه السّلام گفت كه تو ولى هر مؤمنى بعد از من پس معلوم شد كه ولايت امريست كه مخصوص به اوست ولى كه در آيه است در شأن اوست و از فقرۀ اول در حديث اول معلومست كه اختصاصى كه آن حضرت را به آن جناب بوده ديگرى را نبوده و ايضاً تخصيص به ولى بودن بعد از خود در هر دو دليل بر خلافتست زيرا كه محبت و نصرت در حال حيات نيز بود و هر عاقلى مىداند كه چنين كسى رعيت أبو بكر و عمر و عثمان و محكوم حكم ايشان نميتواند بود.
📚حق الیقین - جلد1، صفحه 52
علامه محمدباقر مجلسی
کانال قرآن و امام حسین علیه السلام در ایتا👇👇
http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
❖﷽❖
#آیات_الولایة
#آیات_خاص_در_شان_14_معصوم
#آیات_در_تاویل_امیرالمومنین_ع
#تفاسیر_قرآن
📜جابر جعفى گويد: امام پنجم حضرت باقر عليه السلام فرمود: پس از آنكه (در سال سى و نه آتش جنگ با مارقين (خوارج) به سردمدارى ذو الثّديّة و گروهى از خوارج در نهروان كه ناحيه وسيعى بين واسط و بغداد بود فرو نشست) أمير المؤمنين علىّ بن ابى طالب عليه السلام به شهر كوفه بازگشت در اين هنگام به اوگزارش دادند كه معاويه با گستاخى و بىشرمى به دشنام دادن و لعن وى پرداخته و خنجر بيداد او رشتۀ زندگانى دوستان على عليه السلام را بريده است، حضرت به سخنرانى پرداخت و خطبهاى ايراد كرد.
پس از حمد و ثناى الهى و نثار درود بر پيامبر گرامى صلّى اللّه عليه و آله و بيان شمّهاى از نعمتهايى كه خداوند بر پيغمبر و او عليهما السلام ارزانى داشت، چنين فرمود:
❇️اگر اين آيه در قرآن مجيد نبود كه خداوند مىفرمايد: «وَ أَمّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ» (و اما نعمت پروردگارت را بازگو كن - الضحى ١١:٩٣) افتخاراتى را كه خدا نصيب من نموده و مقامهائى را كه به من داده است بيان نمىكردم، ولى به جهت اين گفتۀ الهى سخن را آغاز مىكنم (ابتدا دست بدعا برداشت و گفت:) پروردگارا تو را بر نعمتهاى بىشمارت و فضل بىكران و از ياد نرفتنيت سپاسگزارم، و سپس رو به حضار نمود
و فرمود: اى مردم: من در مرحلهاى هستم كه احساس مىكنم آفتاب عمرم بر لب بام زندگى رسيده، و پيك اجل بمن نزديك گرديده است، گمان مىكنم با آنكه هنوز در ميان شما هستم شأن و مقام مرا از ياد بردهايد، من اين جهان را بدرود مىگويم و هر آنچه را كه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله از خويش بيادگار گذاشت براى شما باقى مىگذارم: قرآن و دودمانم كه عترت و فرزندان خاتم پيامبران، سيّد و سالار پاك تباران و آقاى برگزيدگان، پيغمبر برگزيدۀ خدا صلّى اللّه عليه و آله - هستند (آنان كه مردم را به قرآن فراخوانده هدايت مىكنند).
🌠اى مردم، شايد پس از اين ديگر نشنويد كه گويندهاى گفتار مرا در بارۀ خود بگويد مگر آنكه سخن نادرست و ناروا گفته باشد،
اكنون توجّه كنيد، افتخارات مرا بشنويد، من برادر و پسر عموى پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله و شمشير خشم و كيفر اويم،
من آن سرباز رشيد و دلاورى هستم كه هر گاه روباه صفتان از اطراف پيغمبر مىگريختند و او را تنها مىگذاشتند يك تنه ميدان گستردۀ جنگ را در اختيار مىگرفتم و با پنجۀ پولادينم كه قبضۀ شمشير را مىفشرد، سر ماجراجويان و بدخواهان او را در فضا پرتاب مىكردم و با استقامتم بلا گردان و ستون پيروزى او بودم.
و هر گاه كه مردم دستخوش عواطف مىشدند و تيرگى نفاق و فساد و جهالت از هر سوى چون ابرهاى متراكم برمىخاست و سنگ تفرقه بر بام مسلمين مىباريد، و مىرفت كه نظام اجتماع از هم بگسلد، من نيروى سخت كوش پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله بودم، و قهر پروردگار بصورت من در برابرشان جلوهگر بود،
و چون سنگ آسياب جهنم روى سر زالوصفتان و گردنكشان در گردش بودم، و با شمشير شرربارم كه هر كس طعمۀ آن مىشد بلافاصله در جهنّم سقوط مىكرد، چون دندانههاى آسياب جهنم استخوان آنها را خرد مىكردم، و پسران و دخترانشان را به عزاى آنها مىنشاندم،
آرى من آن كسى هستم كه همچون شيرى زنجير گسيخته، خود را بر صف دشمن مىزدم، و جان آنان را مىگرفتم،
☄و منم عذاب شديد خداوند كه در وقت مقرّر از تبهكاران فروگذاشته نخواهد شد
✨(اشاره فرموده به آيۀ شريفۀ «وَ لا يُرَدُّ بَأْسُهُ عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِينَ» - انعام ١٤٧:٦).
منم آنكه در مقابل هيچ قهرمانى زانوى عجز بزمين نزدم بلكه با ستيز با آنان پشتشان را به خاك هلاكت ماليدم و با يورشهاى برق آسا بر جنگاوران، آنها را از مركب حيات به زير انداختم،
و هر كس را كه به خداى رحمان كفر مىورزيد به ديار عدم فرستادم.
ادامه مطلب👇👇
@qoranvamamhoosein