eitaa logo
فصلنامه قرآنی کوثر
180 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
300 ویدیو
509 فایل
ارائه معرفی مجله قرانی کوثر و مباحث قرآنی جدید
مشاهده در ایتا
دانلود
سبک زندگی قرآنی(۱۶) اهل تقوا اهل اقامه نماز وانفاق الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ‌(بقره:۳) (متّقين) كسانى هستند كه به غيب ايمان دارند و نماز را به پاى مى‌دارند و از آنچه به آنان روزى داده‌ايم، انفاق مى‌كنند. قرآن، هستى را به دو بخش تقسيم مى‌كند: عالم غيب‌ و عالم شهود. متّقين به كلّ هستى ايمان دارند، ولى ديگران تنها آنچه را قبول مى‌كنند كه برايشان محسوس باشد.حتّى توقّع دارند كه خدا را با چشم ببينند و چون نمى‌بينند، به او ايمان نمى‌آورند. چنانكه برخى به حضرت موسى گفتند: «لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً» ما هرگز به تو ايمان نمى‌آوريم، مگر آنكه خداوند را آشكارا مشاهده كنيم. اين افراد درباره‌ى قيامت نيز مى‌گويند: «ما هِيَ إِلَّا حَياتُنَا الدُّنْيا نَمُوتُ وَ نَحْيا وَ ما يُهْلِكُنا إِلَّا الدَّهْرُ» جز اين دنيا كه ما در آن زندگى مى‌كنيم، جهان ديگرى نيست، مى‌ميريم و زنده مى‌شويم و اين روزگار است كه ما را از بين مى‌برد. چنين افرادى هنوز از مدار حيوانات نگذشته‌اند و راه شناخت را منحصر به محسوسات مى‌دانند و مى‌خواهند همه چيز را از طريق حواسّ درك كنند. هدايت داراى مراحل و قابل كم و زياد شدن است. «وَ الَّذِينَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً»متّقين نسبت به جهان غيب ايمان دارند، كه برتر از علم و فراتر از آن است. در درونِ ايمان، عشق، علاقه، تعظيم، تقديس و ارتباط نهفته است، ولى در علم، اين مسائل نيست. ايمان، از عمل جدا نيست. در كنار ايمان به غيب، وظايف و تكاليف عملى مؤمن بازگو شده است. «يؤمنون، يقيمون ، ينفقون» اساسى‌ترين اصل در جهان‌بينى الهى آن است كه هستى، منحصر به محسوسات نيست. «يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ» پس از اصل ايمان، اقامه‌ى نماز و انفاق از مهم‌ترين اعمال است. «يُؤْمِنُونَ ،يُقِيمُونَ ،يُنْفِقُونَ» (در جامعه‌ى الهى كه حركت وسير الى اللّه دارد، اضطراب‌ها و ناهنجارى‌هاى روحى و روانى و كمبودهاى معنوى، با نماز تقويت و درمان مى‌يابد و خلأهاى اقتصادى و نابسامانى‌هاى ناشى از آن، با انفاق پر و مرتفع مى‌گردد.) برگزارى نماز، بايد مستمر باشد نه موسمى و مقطعى. «يُقِيمُونَ الصَّلاةَ» در انفاق نيز بايد ميانه‌رو باشيم. «مِمَّا رَزَقْناهُمْ» از هرچه خداوند عطا كرده (علم، آبرو، ثروت، هنر ) به ديگران انفاق كنيم.«مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ» ازامام صادق عليه السلام روایت شده است: از آنچه به آنان تعليم داده‌ايم در جامعه نشر مى‌دهند.
سبک زندگی قرآنی(۱۷) انسجام صالحانه در برابر دشمن یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کَافَّهً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ.( بقره: ۲۰۸) ای کسانیکه ایمان آورده اید همگی در صلح و آشتی درآیید و از گامهای شیطان پیروی نکنید که او دشمن آشکار شماست. قرآن، ايجاد رابطه‌ى مسالمت‌آميز با گروه‌هاى زير را مطرح كرده است: ۱- با مشركانِ بى‌آزار. «لَمْ يُقاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَ لَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ» با كسانى كه سرجنگ با شما ندارند و مزاحم وطن شما نيستند، خوشرفتارى كنيد. ۲- با اهل كتاب. «قُلْ ،. تَعالَوْا إِلى‌ كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ» به اهل كتاب بگو:بياييد تا در آنچه ما و شما هم عقيده هستيم، متّحد باشيم. ۳- با ديگر مسلمانان. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً» قرآن، درباره اجتماع بزرگ سياسى عبادى حج فرموده در آنجا فسق و جدال نباشد. پس مى‌توان جامعه‌اى بدون فسق وجدال تشكيل داد و چه بهتر كه هميشه چنين باشيم و از گام‌هاى شيطانى كه عامل تفرقه است دورى نمائيم.روايات متعدّد، دخول در سِلم را ورود در تحت رهبرى معصوم دانسته‌اند. (تفسير نورالثقلين، ج ۱، ص ۲۰۵) درروايات آمده است: «ولاية على بن ابى‌طالب حصنى» و ناگفته پيداست كه دخول در حِصن و دژ، دخول در سِلم و سلامتى و آرامش است و چه آرامشى بالاتر از اينكه انسان احساس كند رهبرش الهى، معصوم، آگاه، دلسوز و پيشگام‌ترين افراد در همه ارزشها و كمالات مى‌باشد. ورود در فضاى سِلم و سلام و تسليم امكان ندارد، مگر: ۱- در سايه‌ى ايمان«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» ۲- وکنار گذاشتن سليقه‌ها ۳- و تنها تسليم قانون خدا بودن. «ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً» ايجاد صلح، وظيفه‌ى همه مسلمانان است. «كَافَّةً» وسوسه‌هاى شيطان، انسان را مجبور به گناه نمى‌كند، بلكه انسان قدرت مقابله با شيطان را دارد و به همين دليل از اطاعت او نهى شده است. «لا تَتَّبِعُوا» شيطان، گام به گام انسان را منحرف مى‌كند. «خُطُواتِ» شيطان، دشمن صلح و وحدت است وهمه‌ى نداهاى تفرقه‌انگيز، بلندگوهاى شيطانى هستند. «ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ»
• سبک زندگی قرآنی(۱۸) • بهره گیری از گفتار شایسته: • يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا وَ اسْمَعُوا وَ لِلْكافِرِينَ عَذابٌ أَلِيمٌ‌( بقره:۱۰۴) • اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! (به پيامبر) نگوييد: «راعِنا» مراعاتمان كن، بلكه بگوييد: «انظرنا» ما را در نظر بگير، و (اين توصيه را) بشنويد وبدانید که براى كافران عذاب دردناكى است. برخى از مسلمانان براى اينكه سخنان پيامبر(ص) را خوب درك كنند، درخواست مى‌كردند كه آن حضرت با تأنّى و رعايت حال آنان سخن بگويد. اين تقاضا را با كلمه‌ «راعِنا» مى‌گفتند. يعنى مراعاتمان كن. ولى چون اين تعبير در عرف يهود، نوعى دشنام تلقى مى‌شد، آيه نازل شد كه بجاى‌ «راعِنا» بگوييد: «انْظُرْنا» تا دشمن سوء استفاده نكند.اين اوّلين آيه از آغاز قرآن است كه با خطاب: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» شروع مى‌شود. و از اين به بعد بيش از هشتاد مورد وجود دارد كه با همين خطاب آمده است. توجه به گفتار شایسته به عنوان یکی از رفتارهای توحیدی مومنین را بر آن می دارد که: ۱- توجّه به انعكاس حرف‌ها داشته باشند. «لا تَقُولُوا راعِنا» ممكن است افرادى با حسن نيّت سخن بگويند، ولى بايد بازتاب آنرا نيز در نظر داشته باشند. ۲- وبدانند دشمنان، تمام حركات وحتّى كلمات ما را زير نظر دارند واز هر فرصتى كه بتوانند مى‌خواهند بهره برده وضربه بزنند. «لا تَقُولُوا راعِنا» از این رو مسئولین، مطبوعات و رسانه ها ومراکز علمی باید بگونه ای صحبت کنند که دشمن سوء استفاده نکند. ۳- قرآن وعترت، به انتخاب واژه‌هاى مناسب، بيان سنجيده ونحوه‌ى طرح و ارائه مطلب تاکید دارند. «وَ قُولُوا انْظُرْنا» ۴- بايد در سخن گفتن با رهبری جامعه، علماء،بزرگان ومعلّم، ادب در گفتار رعايت شود. «لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا » ۵-اگر ديگران را سفارش به مراعات ادب مى‌كنيم، بايد ابتدا خودمان در سخن با مردم، رعايت ادب را بكنيم. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» خطاب محترمانه است. ۶- اگر از چيزى نهى مى‌شود، بهتر است جايگزين مناسب آن معرّفى شود. «لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا»
سبک زندگی قرآنی(۱۹) استعانت از صبر ونماز يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ‌(بقره:۱۵۳) اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! (در برابر حوادث سخت زندگى،) از صبر و نماز كمك بگيريد، همانا خداوند با صابران است. خداوند به مومنین توصیه می کند در برابر ناملايمات و سختى‌ها، از صبر و نماز كمك بگيرند. اصولًا انسانِ محدود، در ميان مشكلات متعدّد و حوادث ناگوار، اگر متصل به قدرت نامحدود الهى نباشد، متلاشى ومنكوب مى‌شود. و انسانِ مرتبط با خداوند، در حوادث و سختى‌ها، خود را نمى‌بازد و براى او حوادث، بزرگ نمى‌نمايد. كسى كه نماز را با حضور قلب و با توجّه مى‌خواند، به معراج مى‌رود. هرچه پرواز معنوى او بيشتر باشد و بالاتر رود، دنيا و مشكلات آن و حتّى خوشى‌هاى آن كوچكتر مى‌شود.انسان، يا در نعمت بسر مى‌برد كه بايد به آيه قبل عمل كند؛ «فَاذْكُرُونِي، اشْكُرُوا لِي» و يا در سختى بسر مى‌برد كه بايد به اين آيه عمل كند؛ «اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ»خداوند مى‌فرمايد: خدا با صابران است و نمى‌فرمايد: با نمازگزاران است. زيرا نماز نيز نياز به صبر و پايدارى دارد. « در روايات مى‌خوانيم: هرگاه كار سختى براى حضرت على عليه السلام پيش مى‌آمد حضرت دو ركعت نماز مى‌خواند. اين سيره را بوعلى سينا نيز عمل مى‌كرد.صبر، مادر همه كمالات است؛ • صبر در جنگ، مايه شجاعت است. • صبر در برابر گناه، وسيله تقواست. • صبر از دنيا، نشانه زهد است. • صبر در شهوت، سبب عفّت است. • صبر در عبادت، موجب طاعت، و صبر در شبهات، مايه‌ى وَرع است. ايمان اگر همراه با عمل و توكّل وصبر و عبادت باشد، كاربرد بيشترى خواهد داشت. «الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ» نماز اهرم است، بار نيست. «اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ» صبر ونماز، وسيله جلب حمايت‌هاى الهى هستند. «اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ» اگرچه خداوند با هركس ودر هر جايى حضور دارد؛ «هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ ما كُنْتُمْ» و لكن همراهى خدا با صابران، معناى خاصّى دارد و آن لطف، محبّت و يارى رسانى خداوند به صابران است. «إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ»
سبک زندگی قرآنی(۲۰) باوربه توحید در رزاقیت، شکر بر نعمات ورزق حلال يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَ اشْكُرُوا لِلَّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ‌(بقره؛۱۷۲) اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! از نعمت‌هاى پاكيزه‌اى كه به شما روزى داده‌ايم بخوريد و شكر خدارا به جاى آوريد. اگر فقط او را پرستش مى‌كنيد. *قرآن، هرگاه بنا دارد انسان را از كارى منع كند، ابتدا راههاى مباح آنرا مطرح كرده و سپس موارد نهى را بيان مى‌كند. چون مى‌خواهد در آيات بعد، مردم را از يك سرى خوردنى، منع و نهى كند، در اين آيه راههاى حلال را بازگو کرده است. شكر مراحلى دارد. گاهى با زبان است و گاهى با عمل. شكر واقعى آن است كه نعمت‌ها درراهى مصرف شود كه خداوند مقرر کرده است. هدف اصلى از آفرينش نعمت‌هاى طبيعى، بهره بردن مؤمنان هدف اصلى، رزق‌رسانى به مؤمنان است، ولى ديگر مردم هم در كنار آنها بهره‌مى‌برند. همانگونه كه هدف اصلىِ باغبان از آبيارى، رشد گلها ودرختانِ ميوه است، گرچه علف‌هاى هرز وتيغها نيز به نوايى مى‌رسند. شايد بتوان گفت كه از هركس توقّع خاصّى است. از مردم عادّى، توقّع آن است كه پس از خوردن، دنبال گناه و وسوسه‌هاى شيطان و فساد نروند؛ «يا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا ... وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ» ولى از اهل ايمان اين توقّع است كه پس از خوردن، به دنبال عمل صالح و شكرگزارى باشند. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُلُوا ... وَ اشْكُرُوا» و «يا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا ... وَ اعْمَلُوا صالِحاً» این آیه توصیه می کند که: ۱-خودسازى و زهد و تقوا، منافاتى با بهره‌گيرى از طيّبات ندارد. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ» ۲-در مكتب اسلام، مادّيات مقدّمه‌ى معنويات است. «كُلُوا، وَ اشْكُرُوا، تَعْبُدُونَ» ۳- اسلام در تغذيه، به بهداشت توجّه دارد. «طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ» ۴- قبل از تأمين زندگى مردم ومحبّت به آنان، توقّعى نداشته باشيد. «كُلُوا وَ اشْكُرُوا» ۵-شكر، نشانه‌ى خداپرستى و توحيد ناب است. اگر انسان رزق را نتيجه فكر اقتصادى، تلاش، مديريّت، سرمايه و اعتبارات خود بداند، براى خداوند سهمى قايل نخواهد بود تا او را شكر كند. «وَ اشْكُرُوا لِلَّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ» ۶-شكر، نمونه روشن عبادت است. «وَ اشْكُرُوا لِلَّهِ .؛تَعْبُدُونَ» ۷-شكر خداوند، واجب است. «كُلُوا ؛ وَ اشْكُرُوا لِلَّهِ» ۸- مومن باورمند به توحید در رزاقیت، آنچه را خدا حلال شمرده، از پيش خود حرام نمى‌كند. «كُلُوا .؛ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ»
1_2264192647.pdf
حجم: 1.2M
بررسی اثر بخشی آموزش برنامه های ایمن سازی تربیتی اجتماعی با رویکرد به مفاهیم قرآنی دکتر سید محمد قلمکاریان دکتر سید محمد رضا عدنانی ساداتی
از رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) روایت شده است : مَنْ عَیَّرَ مُؤْمِناً بِشَیْ ءٍ لَمْ یَمُتْ حَتَّی یَرْکَبَهُ. هر کس مؤمنی را سرزنش و شماتت کند ، نخواهد مرد تا اینکه مرتکب همان دلیل سرزنش بشود. تحف العقول ، ص۷۸
سبک زندگی قرآنی (۲۱) حکم قصاص: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصاصُ فِي الْقَتْلى‌ الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنْثى‌ بِالْأُنْثى‌ فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْ‌ءٌ فَاتِّباعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَداءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسانٍ ذلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ رَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدى‌ بَعْدَ ذلِكَ فَلَهُ عَذابٌ أَلِيمٌ‌(بقره:۱۷۸) اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد،قانون قصاص در مورد كشتگان، بر شما چنين مقرّر گرديده است: آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده و زن در برابر زن، پس اگر كسى از ناحيه برادر (دينى) خود (يعنى صاحب خون و ولىّ مقتول) مورد عفو قرار گيرد. (يا قصاص او به خون‌بهاتبديل شود) بايد شيوه‌اى پسنديده پيش گيرد و به نيكى (ديه را به ولى مقتول) بپردازد، اين حكم تخفيف و رحمتى است از ناحيه پروردگارتان، پس براى كسى كه بعد از اين (از حكم خدا) تجاوز كند، عذاب درناكى دارد. «قصاص» از ريشه «قصّ» به معناى پيگيرى است. لذا به داستان دنباله‌دار و پى در پى «قصّه» مى‌گويند. پيگيرى قتل تا مجازات قاتل را «قصاص» گويند. در هر اجتماعى گاه و بيگاه قتلى صورت مى‌گيرد، يك دين جامع و كامل همانند اسلام، در قبال چنين حوادثى بايد طرح و برنامه‌ى عادلانه و منطقى ارائه دهد كه بتواند جلوى ازدياد وتكرار چنين حوادث وهمچنين جلوى انتقام‌هاى نابجا و احياناً سوءاستفاده‌ها را بگيرد، تا قاتلان، جسور نشوند وخون مظلوم به هدر نرود. احکام مترقی اسلام با طرحى كه در اين آيه مطرح شده، هم حفاظت خون مردم و هم رضايت طرفين و رعايت حدود و اندازه را در نظر گرفته است. البتّه قانون قصاص، حكم الهى كه قابل عفو و اغماض نباشد، نيست، بلكه حقّى است براى صاحبان خون كه مى‌توانند با گرفتن دیه، گذشت کنند. این برنامه قرآنی در صحنه زندگی تبیین گر پیام هایی همچون: ۱-در قانون قصاص، اصول تساوى و عدالت مورد توجّه است. «الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنْثى‌ بِالْأُنْثى‌» ۲- قاطعيّت و عطوفت در كنار هم لازم است. «فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ» گويا اولياى مقتول، برادر قاتل هستند و قاتل، از مرز اسلام و اخوت بيرون نمى‌رود. ۳- حقوق اسلامى، آميخته با اخلاق اسلامى است. «كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصاصُ ،؛ فَمَنْ عُفِيَ» ۴- اسلام، نه مانند يهود تنها راه را قصاص مى‌داند و نه همچون مسيحيّت بهترين راه را عفو مى‌شناسد، بلكه راههاى مختلفى مثل قصاص، خون‌بها و عفو را مطرح مى‌كند. «كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصاصُ .؛؛فَمَنْ عُفِيَ» ۵- جواز عفو قاتل و تبديل قصاص به گرفتن خون‌بها، شايد براى تربيت شماست. «تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ» ۶- تجاوز از حدود الهى و سوءاستفاده از آن ممنوع است. «فمن اعتدى عليه .، فَلَهُ عَذابٌ أَلِيمٌ» ۷- اگر در قانونى تخفيف قرار داديد، به آن پا بند بايستيد. «ذلِكَ تَخْفِيفٌ ؛، فَمَنِ اعْتَدى‌»