با عرض تسلیت وتعزیت شهادت اول مظلومه عالم، صدیقه کبری، ام ابیها، فاطمه زهرا( سلام الله علیها)
برای تو مینویسم،
برای مادرم فاطمه برای مادر سادات
ای که جهاد تبیین با تو آغاز شد و ظالمان غاصب باجهاد تو رسوا!
ای قامت سبزای نهال بارور ایثار!
ای جاری زلال متانت!
ای آیه صراحت و عفت!
ای مظهر لطافت و رحمت!
چگونه میتوان تو را گفت، تو را نوشت. قلم در ابهامِ شناختت مانده است.انسان، در زیبایی کامل در تو متجلی است.
ای کوثر قرآن
ای لیله قدر
ای انسان کامل
ای مفسر قرآن
ای مبیین ولایت
ای جهادگر انقلابی
ای ایّوب بلاها
ای یعقوب فراق ها
ای یوسف جفاها
ای کوه پر ابهت
ای جاری محبّت
ای چشمه طهارت
ای اسوه خدایی
ای جلوه الهی
ای عشق کبریایی
ای آفتاب سفر کرده
من اشکهای تو را بر کوبههای کوچه پس کوچههای سرد و خسته مدینه یافتم.خط تو را که بر پوست هر ستاره،
غزل آفتاب را که مینوشتی، خواندم.
من در خاموشی قبرت تابش هزاران خورشید را دیدم.
اگر قبرت را نشانی نیست چه باک؟
هر سنگْ نبشتهای حکایت تو را دارد تا قیام فرزندت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
فرازی از تفسیر سوره کوثر
مراد از کوثر، نسل کثیر رسول الله(ص) است که بدون شک از طریق حضرت زهراعلیها السلام مى باشد.
این نسل پر برکت از طریق حضرت خدیجه نصیب پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله شد. آرى خدیجه مال کثیر داد و کوثر گرفت. ما نیز تا از کثیر نگذریم به کوثر نمى رسیم.
فخررازى در تفسیر کبیر مى گوید: چه نسلى با برکت تر از نسل فاطمه زهرا(س)که مثل حسن وحسین ، سجاد، باقر و صادق و رضا از آن برخاسته است و با آنکه تعداد بسیارى از آنان را در طول تاریخ، به خصوص در زمان حکومت بنى امیّه و بنى عبّاس شهید کردند، امّا باز هم امروز فرزندان او در اکثر کشور هاى اسلامى گسترده اند.
در زمانى که خبر تولّد دختر سبب اندوه پدر مى شد، به گونه اى که صورتش از غصه سیاه گشته و به فکر فرو مى رفت که از میان مردم فرار کند یا دخترش را زنده به گور کند: «یتوارى من القوم ام یدُسّه فى التّراب» در این زمان قرآن به دختر لقب کوثر مى دهد تا فرهنگ جاهلى را به فرهنگ الهى و انسانى تبدیل کند.
کوثر الهى، به جنسیّت بستگى ندارد؛ فاطمه، دختر بود امّا کوثر شد. به تعداد کثیر بستگى ندارد؛ فاطمه، یک نفر بود امّا کوثر شد. آرى خداوند مى تواند کم را کوثر و زیاد با طل را محو کند.
کوثر قرآن در آیینه معصومین علیهم السلام
از رسول اعظم، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت شده است:
«من احب فاطمة ابنتی فهو فی الجنة معی و من ابغضها فهو فی النار؛ هر کس فاطمه علیها السلام دخترم را دوست بدارد، در بهشت با من است، و هر کس با او دشمنی ورزد، در آتش [دوزخ] است.»
اطاعت از فاطمه علیها السلام
ازامام باقر علیه السلام روایت شده است:« ولقد کانت - علیها السلام - مفروضة الطاعة علی جمیع من خلق الله من الجن والانس والطیر والوحش والانبیاء والملائکة . ؛ اطاعت از فاطمه علیها السلام بر تمامی آفریدگان خدا از جن و آدمیان و پرندگان و وحوش و پیامبران و فرشتگان واجب است.»
بانوی سیاست
در اوایل بعثت، حفظ جان پیامبر صلی الله علیه و آله و دفاع و حمایت از آن حضرت از مهم ترین رسالتهای جامعه نو پای اسلام و وظیفه خطیر کسانی بود که علیرغم مشکلات و تنگناهای موجود به حقانیت پیامبر و آیین او ایمان آورده بودند. تعداد انگشت شماری نیز با استفاده از موقعیت اجتماعی، سیاسی و تواناییهای دیگر خود، بیشتر به این امر می پرداختند که از جمله آنها حضرت زهرا علیهاالسلام بود. بعد از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز با پیش آمدن حوادث ناگوار، این رسالت ابعاد دیگری به خود گرفت و از جمله آنها، حمایت و دفاع از امامت و جانشینی به حق پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بود. تنی چند از مسلمانان راستین و بیشتر از همه آنها بانوی عالی مقام جهان اسلام بود که در انجام این رسالت نهایت تلاش را نمود.
سبک زندگی فاطمی
احترام به همسر و رعایت حقوق همسر و همسردوستی و فرزند دوستی و سخت کوشی در امور خانه و تبدیل خانه به مدرسه و تبدیل بخشی از
خانه به مسجد و عبادت گاه و برنامه ریزی در کار خانه و رعایت حق خدمت کار و آموزش قرآن و اخلاق به خدمت کار از ویژگی های حضرت زهرا(س) بود چنان که تبدیل خانه به سنگر جهاد و مبارزه بر علیه ستمگران و دفاع از ولایت را در راستای وظایف خویش می دانست، همچنین توجه به دعا در حق همسایه و قانع بودن به خانه اجاره ای در اول زندگی و ایجاد روحیه عبادت و انفاق گروهی و خانوادگی در بین اعضا و و رعایت تفاهم با همسر و قبول مسئولیت شخصی در تربیت فرزندان و تقسیم کار در امور خانه و مشورت در امور و بردباری و تحمل فقر خانوادگی و مشکلات خانوادگی و فرمان پذیری از همسر، از اخلاق و روحیات خاص حضرت زهرا(س) بود.
فصل فراق
فاطمه علیها السلام در روزهای آخر زندگی، «اسماء بنت عمیس » را فراخواند و فرمود: دوست ندارم بر پیکر زن پارچه ای بیفکنند و اندام وی زیر آن نمایان باشد.
اسماء پاسخ داد: نه من چیزی به تو نشان خواهم داد که درحبشه دیدم سپس چند شاخه تر خواست، آنها را خم کرد و پارچه ای بر روی آن کشید و تابوت گونه ساخت. فاطمه ( علیها السلام) فرمود: چه چیز خوبی است پیکر زن و مرد قابل تشخیص نست. ای اسماء! هنگامی که جان دادم تو مرا غسل بده و نگذار کسی نزد جنازه من بیابد . این اولین تابوتی بود که در اسلام ساخته شد و هنگامی که فاطمه ( علیها السلام) آن را دید تبسمی کرد که تنها تبسم او بعد از وفات پدرش رسول خدا صلی الله علیه و آله بود.
غربت خورشید فاطمی
فلسفه اصلی مخفی بودن قبر حضرت زهرا(س) مربوط می شود به وقایع و جسارت هایی که از طرف خلفای وقت و اطرافیان خلفا، به آن بزرگوار وارد شده بود، در این زمینه نقل شده است که حضرت زهرا(س) زمانی که وقت رحلتشان نزدیک شد و در بستر به حالت احتضار به سر می بردند، حضرت علی(ع) بر بالای بسترشان آمدند و بعد از صحبت هایی که با همدیگر کردند، حضرت فاطمه(س) اجازه خواستند تا چند وصیّت به همسرشان علی(ع) کنند.
از جمله وصایای حضرت زهرا(س) به علی(ع) این بود که فرمودند:
«ای پسرعمو! اگر تا چند ساعت دیگر از دنیا رفتم، جنازه ام را شبانه تشییع کن و مراسم تشییع مرا اعمّ از غسل و کفن و نماز خواندن و دفن کردن باید در محیطی مخفی و پنهان انجام دهید و فقط به کسانی اجازه در تشییع دهید که ظلم و جفا نسبت به من روا نداشته اند.»
فاطمه زهرا سلام الله علیها در شعر شاعران
مرا به خانه زهرای مهربان ببرید
به خاک بوسی قبر بی نشان ببرید
اگر نشانی شهر مدینه را بلدید
کبوتر دل ما را به آشیان ببرید
کجاست آن درِ آتش گرفته تا که مرا
برای جامه دریدن به سوی آن ببرید؟
مرا اگر شَوَم از دست، برنگردانید
به روی دست بگیرید و بی امان ببرید
کجاست آن جگر شرحه شرحه تا که مرا
به سوی سنگ مزارش، کِشان کِشان ببرید
1_2264193398.pdf
حجم:
1.4M
بررسی ومقایسه مبانی تصمیم گیری وانتخاب در قرآن وروانشناسی
مهدیه سادات حسینی
سبک زندگی قرآنی(۲۲)
عدم پیروی از گام های شیطان
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ( بقره: ۲۰۸)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! همگى در صلح و آشتى درآئيد (و تسليم مطلق خداوند شويد) و گامهاى شيطان را پيروى نكنيد كه او دشمن آشكار شماست.
قرآن، ايجاد رابطهى مسالمتآميز با گروههاى زير را مطرح كرده است:
۱- با مشركانِ بىآزار. «لَمْ يُقاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَ لَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ» با كسانى كه سرجنگ با شما ندارند و مزاحم وطن شما نيستند، خوشرفتارى كنيد.
۲- با اهل كتاب. «قُلْ .؛تَعالَوْا إِلى كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ» به اهل كتاب بگو:بياييد تا در آنچه ما و شما هم عقيده هستيم، متّحد باشيم.
۳- با ديگر مسلمانان. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً»
در اجتماع بزرگ سياسى عبادى حج فسق و جدال نباید باشد پس مىتوان جامعهاى بدون فسق وجدال تشكيل داد و چه بهتر كه هميشه چنين باشيم و از گامهاى شيطانى كه عامل تفرقه است دورى نمائيم.
روايات متعدّد، دخول در سِلم را ورود در تحت رهبرى معصوم دانستهاند. چنانكه درروايات آمده است: «ولاية على بن ابىطالب حصنى»و ناگفته پيداست كه دخول در حِصن و دژ، دخول در سِلم و سلامتى و آرامش است و چه آرامشى بالاتر از اينكه انسان احساس كند رهبرش الهى، معصوم، آگاه، دلسوز و پيشگامترين افراد در همه ارزشها و كمالات مىباشد.
ورود در فضاى سِلم و سلام و تسليم امكان ندارد، مگر در سايهى ايمان. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا»
وباید سليقهها را كنار گذاشته، تنها تسليم قانون خدا باشيم. «ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً»
وبدانیم ايجاد صلح، وظيفهى همه مسلمانان است. «كَافَّةً»
وسوسههاى شيطان، انسان را مجبور به گناه نمىكند، بلكه انسان قدرت مقابله با شيطان را دارد و به همين دليل از اطاعت او نهى شده است. «لا تَتَّبِعُوا» شيطان، گام به گام انسان را منحرف مىكند. «خُطُواتِ»
راههاى منحرف كردن شيطان، بسيار است. «خُطُواتِ»
شيطان، دشمن صلح و وحدت است وهمهى نداهاى تفرقهانگيز، بلندگوهاى شيطانى هستند. «ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ»
سبک زندگی قرآنی(۲۳)
انفاق خالصانه
• يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى كَالَّذِي يُنْفِقُ مالَهُ رِئاءَ النَّاسِ وَ لا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوانٍ عَلَيْهِ تُرابٌ فَأَصابَهُ وابِلٌ فَتَرَكَهُ صَلْداً لا يَقْدِرُونَ عَلى شَيْءٍ مِمَّا كَسَبُوا وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ(بقره:۲۶۴)
• اى كسانى كه ايمان آوردهايد! بخششهاى خود را با منّت وآزار باطل نسازيد، همانند كسى كه مال خود را براى خودنمايى به مردم، انفاق مىكند و ايمان به خدا و روز رستاخيز ندارد. پس مثال او همچون مَثل قطعه سنگ صافى است كه بر روى آن (قشر نازكى از) خاك باشد (و بذرهايى در آن افشانده شود) پس رگبارى به آن رسد (و همه خاكها و بذرها را بشويد) و آن سنگ را صاف (و خالى از خاك و بذر) رها كند! (رياكاران نيز) از دستاوردشان، هيچ بهرهاى نمىبرند وخداوند گروه كافران را هدايت نمىكند.
اين آيه نيز تشبيهى را با خود دارد و نمايانگر باطن اشخاصى است كه به قصد ريا و تظاهر انفاق مىكنند. ظاهر عمل اينان مانند خاك، نرم ولى باطن آن چون سنگ، سفت است كه قابليّت نفوذ ندارد. به خاطر سفتى و سختى دلهاى سنگشان، از انفاق خود بهرهاى نمىبرند.
منّت گذارى و آزار فقير، پاداش انفاق و صدقات را از بين مىبرد. «لا تُبْطِلُوا»
ريا، نشانه عدم ايمان واقعى به پروردگار وقيامت است. «يُنْفِقُ مالَهُ رِئاءَ النَّاسِ وَ لا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ»
انفاق مهم نيست، انگيزه و روحيّهى انفاق كننده مهم است. «رِئاءَ النَّاسِ»
اعمال شخص منّت گذار، رياكار وكافر، تباه است. كلمهى «فَمَثَلُهُ» قابل تطبيق با هر سه گروه است.
رياكار، عاقبت رسوا مىشود وحوادث، كاشف حقايق است. «فَتَرَكَهُ صَلْداً»
رياكار نه تنها از پاداش آخرت محروم است، بلكه رشد روحى را نيز كسب نكرده است. «لا يَقْدِرُونَ عَلى شَيْءٍ»
منّتگذار ورياكار، در مدار كفر و مورد تهديد است. «لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ»
سلسله جلسات سخنرانی در مسجد اعظم ملک شهر با مو ضوع " جهاد تبیین از منظر قرآن وعترت"