eitaa logo
فصلنامه قرآنی کوثر
182 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
300 ویدیو
509 فایل
ارائه معرفی مجله قرانی کوثر و مباحث قرآنی جدید
مشاهده در ایتا
دانلود
خواری معصیت و عزت طاعت: ازرسول اكرم (صلي الله عليه و آله) روایت شده است: "هر كس كه مي‏خواهد بدون آنكه مالي در كف داشته باشد بي نياز باشد و بدون آنكه فاميلي و عشيره‏اي و خدم و حشمي داشته باشد عزيز و محترم باشد و بدون آنكه در رأس يك قدرت اجتماعي باشد و پستي را قبضه كرده باشد مهابت و صلابت داشته باشد، راهش اين است كه خود را از خواري معصيت و گناه خارج كند و به عزت طاعت پروردگار خود را پيوند كند".البته شك نيست كه مال، انسان را بي نياز مي‏سازد و عشيره و فاميل‏ داشتن به بشر عزت و احترام مي‏دهد و قدرتهاي اجتماعي را در دست داشتن بر مهابت انسان مي‏افزايد ولي تمام اينها به حكم آنكه ابزارها و وسائل مادي‏ است محدود است، يعني براي همه مردم ميسر نيست كه آنقدر مال داشته‏ باشند كه از همه چيز بي نياز باشند و آنقدر عشيره و فاميل خوب و همراه‏ داشته باشند كه در پرتو آنها و در حمايت آنها محترم زيست كنند و قدرتهاي اجتماعي را كه قهرا محدود است و بالاخره در اختيار افراد معيني قرار مي‏گيرد آنها بگيرند، ولي خداوند متعال يك نوع بي نيازي و عزت و مهابتي ديگر در ميان همه‏ مردم به طور متساوي تقسيم كرده كه همه مي‏توانند از آنها برخوردار شوند، فقط اندكي معرفت و زحمت لازم دارد و آن عبارت است از تحصيل اصولي محكم‏ در زندگي بر مبناي خداشناسي و تقوا و ديانت. (حکمتهاواندرزها ، شهید مطهری (ره)
سبک زندگی قرآنی قسمت ۴۸ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُحَرِّمُوا طَيِّباتِ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ (مائده:۸۷) اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! چيزهاى پاكيزه‌اى را كه خدا براى شما حلال كرده است، بر خود حرام نكنيد و از حد نگذريد كه خدا تجاوزگران را دوست نمى‌دارد. روزى رسول خدا (صلى الله عليه و آله )از قيامت و صحنه‌هاى محشر سخن مى‌گفت. مردم چنان منقلب شده، گريستند كه بعضى تصميم گرفتند ديگر غذاى خوب نخورند و آسايش را بر خود حرام سازند، روزه بگيرند، همسران خود را ترك كنند، شبها كمتر بخوابند و بر اين تصميم، سوگندخوردند. پيامبر (صلى الله عليه و آله) كه مطلع شد، مردم را در مسجد جمع كرد و فرمود: من غذا مى‌خورم، شبها مى‌خوابم و همسرانم را رها نمى‌كنم. دين ما آيين انزوا و رهبانيّت نيست، رهبانيّت امّت من جهاد است، هر كس بر خلاف روش من برود مسلمان نيست. برخى گفتند: نسبت به سوگندهايى كه خورديم چه كنيم؟ آيات بعدى نازل شد.حرام دانستن حلال‌ها يا همراه با اعتقاد به حرمت است كه بدعت وحرام مى‌باشد و يا بدون عقيده به حرمت است كه تنها خود بهره نمى‌گيرد كه باز هم مورد نهى است. مسلمان، تسليم فرمان الهى است، نه حلال‌ها را از پيش خود حرام مى‌سازد، نه نسبت به حرام‌ها چنين است. دست آورد این ایه برای سبک زندگی عبارت است از: ۱- اهل ايمان بايد از چيزهاى پاكيزه و طيّبات استفاده كنند. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» به جاى‌ «يا أَيُّهَا النَّاسُ»* ۲-- ايمان، با تغيير و دست بردن در احكام الهى سازگار نيست. يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُحَرِّمُوا ... ۳-- اسلام، آيين فطرت است و فطرت كشى ممنوع است. «لا تُحَرِّمُوا طَيِّباتِ» (كلمه‌ى «طيب» در جايى بكار مى‌رود كه مطابق طبع و فطرت انسان باشد) ۴- خوردنى‌ها، پوشيدنى‌ها و لذايذ حلال، براى انسان آفريده شده است. «لَكُمْ» ۵- ايمان، با افراط وتفريط سازگار نيست. يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ... لا تَعْتَدُوا ... ۶- در مكتب اسلام، انزوا، رهبانيّت، افراط و تفريط ممنوع است. لا تُحَرِّمُوا طَيِّباتِ‌ ... وَ لا تَعْتَدُوا ۷- محروم‌كردن خود از طيّبات، يك تعدّى و تجاوز است. «لا تَعْتَدُوا» ۸- در بهره‌گيرى از حلال‌ها، اسراف و زياده روى نكنيم. «لا تَعْتَدُوا» ۹- افراط و تفريط، سبب محروم شدن از محبّت خداست. «إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ»
از پیامبر گرامی(صلی‌الله‌علیه‌وآله) روایت شده است : هر که به بازار برود و هدیه‏‌ای بخرد و برای خانواده‏‌اش ببرد، پاداش او مانند کسی است که برای گروهی از نیازمندان صدقه برده است.[و هنگامی که هدیه را به خانه می‌‏برد]، باید، قبل از پسران، به دختران هدیه بدهد، همانا کسی که دخترش را شادمان کند، مانند کسی است که یک بنده از نسل حضرت اسماعیل را آزاد کرده است. ( وسائل الشيعة؛ ج‏۲۱؛ ص۵۱۴
سبک زندگی قرآنی قسمت ۴۹ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ(مائده:۹۰) اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! همانا شراب و قمار و بت‌ها و تيرهاى قرعه، پليد و ازكارهاى شيطان است، پس از آنها بپرهيزيد، تا رستگار شويد.عرب، به شعر و شراب، علاقه‌ى شديد داشت، به همين جهت تحريم شراب به صورت تدريجى انجام گرفت. در ابتدا آيه آمد كه از خرما و انگور مى‌توان هم رزق خوب تهيه كرد، هم شرابى مست كننده، در آيه‌اى ديگر به منافع قمار و شراب و بيشتر بودن گناهش از منافعش اشاره كرده است. بعد از مدتى آيه آمد كه در حال مستى نماز نخوانيد. سپس آيه‌ى فوق نازل شد و آن را پليد و عمل شيطانى دانست و دستور اجتناب از آن را صادر كرد. «خمر»، به معناى پوشاندن با كلمه‌ى «خِمار» از يك ريشه است. به مقنعه‌ى زنان خِمار مى‌گويند، چون موى سر را مى‌پوشاند. شراب را هم خَمر مى‌گويند، چون عقل را مى‌پوشاند.«ميسر» از «يسر»، به معناى آسانى است. چون در قمار، افراد بدون زحمت، پول به دست مى‌آورند، به آن مَيسر گويند. كلمه «أنصاب» جمع«نصب»، به معناى سنگ‌هايى است كه اطراف كعبه نصب و روى آن قربانى مى‌كردند و به آنها تبرّك مى‌جستند. و يا مراد خود قربانى است كه روى سنگ‌هاذبح مى‌كردند. در حديث مى‌خوانيم كه رسول خدا صلى الله عليه و آله در معناى انصاب فرمود: چيزى است كه مشركان براى بت‌ها قربانى مى‌كردند. «ما ذبحوه لآلهتهم» «ازلام»، نوعى قرعه‌كشى و قمار با چوب است كه در جاهليّت رواج داشته. ازامام باقر عليه السلام درباره‌ى خمر روایت شده: كلّ مسكر ... اذا أخمر فهو حرام‌ هر چيزى كه انسان را ازرسول خدا صلى الله عليه و آله روایت شده است: «قمار با هر وسيله‌اى كه باشد، حتّى گردو، حرام است». در حديث آمده است: «شارب الخمر كعابد الوثن» شرابخوار، مثل بت‌پرست است.در شراب، هر نوع همكارى در توليد، توزيع ومصرف آن حرام است. امام باقر عليه السلام از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل مى‌كند كه آن حضرت ده گروه را كه به نحوى در شرابخوارى مؤثّرند، لعنت كرد: «غارسها و حارسها و عاصرها و شاربها و ساقيها و حاملها و المحمول اليه و بايعها و مشتريها و آكل ثمنها»آنكه نهال انگور را مى‌كارد، آنكه به ثمر مى‌رساند، سازنده، نوشنده، ساقى، حمل كننده، دريافت كننده، فروشنده و خريدار و هر كس كه به نحوى از درآمد آن بهره‌مند مى‌شود، ملعون است. دست آورداین آیه در سبک زندگی عبارت است از: ۱- ايمان، با شراب‌خوارى و قماربازى سازگارى ندارد. يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ ... فَاجْتَنِبُوهُ‌ ۲-- شراب و قمار، در رديف بت‌پرستى است. «الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الْأَنْصابُ» (بنابر اين‌كه مراد از انصاب، بت‌ها باشد) ۳- اسلام از پليدى‌ها نهى مى‌كند. رِجْسٌ‌ ... فَاجْتَنِبُوهُ‌ ۴- خوردن لقمه‌ى حلال و پرهيز از حرام‌خوارى، در سعادت و رستگارى انسان مؤثّر است. «فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»
حضرت آیت‌الله العظمی بهجت قدس‌سره: وقتی دل مؤمنی را شاد كنید، خدا از لطف، مَلکی را خلق می‌کند که آن مَلک، شما را از بلاها و تصادفات و . حفظ ‌می‌كند. این که می‌بینید در برخی تصادفات بعضی‌ها محفوظ می‌مانند در حالی که به نفر کناری آن‌ها آسیب وارد می‌شود به سبب این است که آن شخصِ محفوظ مانده، در مسرّت اهل ایمان نقش داشته است.
سبک زندگی قرآنی قسمت پنجاه۵۰ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَيَبْلُوَنَّكُمُ اللَّهُ بِشَيْ‌ءٍ مِنَ الصَّيْدِ تَنالُهُ أَيْدِيكُمْ وَ رِماحُكُمْ لِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَخافُهُ بِالْغَيْبِ فَمَنِ اعْتَدى‌ بَعْدَ ذلِكَ فَلَهُ عَذابٌ أَلِيمٌ ( مائده:۹۴) اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! خداوند شمارا با چيزى از شكار كه دستها و نيزه‌هايتان به آن مى‌رسد مى‌آزمايد تا خداوند معلوم گرداند چه كسى در باطن از او بيم دارد (و تسليم فرمان اوست و از شكار مى‌گذرد) پس بعد از اين هر كه تجاوز كند، او را عذابى دردناك است. در ايّام حج و حالت احرام، حاجى حقّ شكار ندارد. همان ايّام گاهى شكار تا نزديكى انسان مى‌آيد و مى‌توان به راحتّى به آن دست يافت، ولى آزمايش الهى به اين است كه دست به شكار نزنيم. در حديث مى‌خوانيم: در عمره‌ى حُديبيه حيوانات شكارى فراوانى براى مسلمانان ظاهر شدند كه مسلمانان مى‌توانستند به راحتى آنان را صيد كنند. در قرآن، مسأله‌ى شكم و غذا، به عنوان يكى از اسباب آزمايش الهى مطرح شده است، به نمونه‌هاى زير توجّه كنيد9:الف: آدم و حوا در مسأله‌ى غذا شكست خوردند. «لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ» ب: بنى‌اسرائيل در تحريم صيد ماهى در روزهاى شنبه‌ها، شكست خوردند. «وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَوْا مِنْكُمْ فِي السَّبْتِ» ج: يكى از فرماندهان بنى‌اسرائيل هنگام عبور سربازانش از يك منطقه و رسيدن به نهر، فرمان داد كه از آب آن ننوشند، ولى يارانش جز اندكى، خوردند. «فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلَّا قَلِيلًا» د: روزه گرفتن، يك آزمايش بزرگ است. ه: نزديك شدن شكار به حجاج در حالت احرام كه حقّ صيد ندارند، خود يك آزمايش است. «تَنالُهُ أَيْدِيكُمْ» سؤال: انسان كه چيزى را آزمايش مى‌كند، براى اطلاع و علم است، امّا خداوند كه همه چيز را مى‌داند چرا آزمايش مى‌كند؟ پاسخ: ازحضرت على عليه السلام در نهج‌البلاغه روایت شده است: آزمايشات الهى براى آن است تا انسان در برابر حوادث تلخ و شيرين عكس‌العمل نشان دهد و در برابر آن، استحقاق كيفر يا پاداش داشته باشد. آرى، خداوند بر اساس عمل، كيفر و پاداش مى‌دهد نه بر اساس علم خود، همان گونه كه ما نيز به خاطر علم به هنر و كارآيى فردى به او پاداش نمى‌دهيم، بلكه بايد براى ما كارى از خود نشان دهد تا مزد بگيرد. سؤال: آيا مهمان و زائر خانه خدا، به خاطر شكار حيوانى بايد به عذاب دردناك گرفتار شود؟ پاسخ: خود شكاركردن، عذاب دردناك ندارد، بلكه عذاب به خاطر شكستن قداست حرم و احرام و قانون‌شكنى اوست. «فَمَنِ بَعْدَ ذلِكَ فَلَهُ عَذابٌ أَلِيمٌ» دست آورد این آیه در سبک زندگی عبارت است از: ۱- آزمايش مؤمنان، يك سنّت قطعى پروردگار است. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَيَبْلُوَنَّكُمُ» (حرف «لام» و فعل مضارع و نون تأكيد، نشانه‌ى قطعى بودن است) ۲- خداترسى آنجا آشكار مى‌شود كه زمينه‌ى گناه فراهم باشد و انسان خطا نكند. «تَنالُهُ أَيْدِيكُمْ» ۳- نعمت‌هاى در دسترس، وسيله‌ى آزمايشند. لَيَبْلُوَنَّكُمُ اللَّهُ بِشَيْ‌ءٍ ... تَنالُهُ أَيْدِيكُمْ‌ ۴- هر چيزى كه دست ما به آن مى‌رسد، رزق و حلال نيست. «تَنالُهُ أَيْدِيكُمْ» ۵- ملاك تقوا، خوف باطنى است، نه تنها حياى ظاهرى. «يَخافُهُ بِالْغَيْبِ» ۶- تكليف و مسئوليّت، بعد از ابلاغ است. «بَعْدَ ذلِكَ» ۷- حاجى‌كه فرسنگ‌ها در بيابان‌ها به عشق حقّ مى‌رود، گاهى يك شكاركوچك او را از پا در مى‌آورد و به نافرمانى مى‌كشد كه نتيجه‌ى آن عذاب الهى است. «فَمَنِ اعْتَدى‌ بَعْدَ ذلِكَ فَلَهُ عَذابٌ أَلِيمٌ»
حضرت موسی بن جعفر(ع) ملقب به امام کاظم و باب الحوائج، در ۲۰ سالگی به امامت رسید و بعد از۳۵ سال امامت در ۵۶ سالگی پس از سالها زندانی وشکنجه شدن؛ مسموم و به شهادت رسید. شهادت مظلومانه وغریبانه حضرت امام موسی کاظم ( علیه آلاف التحیه والثناء) را به محضر فرزندان گرانقدرشان بویژه حضرت علی بن موسی الرضا ( علیه السلام) و حضرت فاطمه معصومه( سلام الله علیها) وجمیع شیعیان ودوستدارنش عرض تسلیت وتعزیت داریم.  
عقل وعقلانیت در نگاه امام موسی بن جعفر( علیه السلام): امام موسی بن جعفر علیه السلام در روایتی مشهور، ویژگی های خردمندان را برای یکی از یارانش به نام هشام برشمرده است. سخنان ایشان را می توان در این محورها خلاصه کرد: ۱. اهمیت خرد ۱-۱- عقل نخستین آفرینش ای هشام، به درستی که خداوند«عقل» را آفرید و آن نخستین آفریده از روحانیان بود که خداوند از طرف راست عرش خود از نورش خلق کرد. پس بدو گفت: باز گرد، بازگشت. سپس فرمود: پیش آی، پیش آمد. پس خدای جلیل و عزیز فرمود: تو را مخلوقی بزرگوار آفریدم و بر تمامی مخلوقاتم گرامی داشتم.سپس «جهل» را از دریایی تلخ و تیره آفرید و بدو گفت: بازگرد، بازگشت. سپس فرمود: پیش آی، ولی پیش نیامد. خداوند فرمود: آیا خود را بزرگ دیدی؟! پس او را لعن کرد. سپس برای عقل ۷۵لشکر مقرّر فرمود و چون جهل، گرامی‎داشت و عطای الهی را درباره عقل مشاهده کرد، کینه عقل را به دل گرفت و گفت: پروردگارا، این، آفریده ای همچون من است. او را آفریدی و گرامی داشتی و قوی ساختی، و من ضدّ اویم؛ در حالی که فاقد هر نیرو و توانم. [پس] هر لشکری که بدو بخشیدی، به من نیز عطا فرما.خدای تبارک و تعالی فرمود: بسیار خوب! ولی اگر پس از آن مرا نافرمانی کنی، تو و لشکرت را از جوارم بیرون رانم و از رحمت دور سازم. گفت: پذیرفتم.پس خداوند او را ۷۵ لشکر بخشید، و [یکی] از ۷۵ لشکری که خدا به عقل ارزانی داشت، خیر است و وزیرش عقل است؛ و ضد آن را شرّ قرار داد وزیرش جهل است. (ابن شعبه حرّانی، 1377، ج 2: 232 و 233) ۲-۱- معرفت الهی و نیت صادق ای هشام، به تحقیق روشنی بدن در چشم است و چون چشم بینایی داشت، تمام بدن روشن است، و بی گمان عقل و خرد روشنایی روح و جان است، که چون بنده ای عاقل و خردمند باشد، با پروردگار خود آشناست و چون او را بشناسد، دِینِ خود را دَرک کند، و اگر با پروردگارش آشنا نباشد، هیچ دینی برایش نپاید، و همچنان که جسم جز با روح قوامی ندارد، دین نیز جز با نیتی صادق نپاید، و نیتِ صادق نیز جز با عقل و خرد، عاری از هر ثبات و پایداری است. ( همان:224 و225) ۳-۱-- عقل در دنیا و آخرت ای هشام، خداوند انبیا و رسولانِ خود را به سوی مردمان نفرستاد، جز به این دلیل که از سوی خدا عقل و خرد را برگیرند( یعنی از کتاب خدا و رسولش). بنابراین، [در دعوت الهی] پذیرش هر بنده ای نیکوتر باشد، معرفتش به خدا نیکوتر است، و هر کس به فرمان الهی آگاه‎تر باشد، عاقل تر است، و عاقل ترین ایشان از بالاترین درجه در دنیا و آخرت برخوردار است. (همان:205) ۴-۱- عقل، نشانه لطف پروردگار ای هشام، آن کس را که خداوند به سه چیز گرامی داشته، به او لطف کرده است: عقل و خردی که زحمتِ هوای نفسش را کم کند، و دانشی که رنجِ نادانی‎اش را از او دور کند، و ثروتی که خاطرش را از ترس تهی‎دستی آسوده سازد. (همان:231) ۵-۱-پنج- هم نشینی و مشورت با خردمندان ای هشام، معاشرت با افراد دین‎دار، شرف دنیا و آخرت است، و مشورت با خردمندِ خیرخواه خوش‎بختی است و با برکت، و هدایت و توفیق الهی را در پی دارد.پس چون فرد خردمندِ خیرخواه نظرش را برایت بازگفت، مبادا مخالفت کنی که بی گمان موجب هلاکت است. ای هشام، از هم‎نشینی و اُنس با مردم بپرهیز، مگر اینکه در میان‎شان فردی عاقل و درست‎کار بیابی که در این صورت با او همدم شو، ولی از دیگران همچون فرار از درندگان شکاری بگریز و فرار را برقرار ترجیح ده. (همان: 227 و 228) ۶-۱-- فروتنی، از نشانه های خردمندی ای هشام، هر چیزی مرکبی دارد، و مرکب خردمند، فروتنی است، و در نادانی تو همین بس که مرتکب امور ممنوع و حرام شوی. ( همان:204)ای هشام، هیچ بنده ای نیست جز آنکه فرشته ای گیرنده موی پیشانی اوست (یعنی اختیارش به دست اوست)، و آن بنده برای خدا تواضع نکند جز آنکه آن فرشته بالایش بَرد، و هرگز بر خدا تکبر نورزد جز آنکه آن فرشته او را پست کند. (همان:205)ای هشام، از فخر فروشی بپرهیز، که هر کس در دلش هم‎سنگ دانه ای فخر باشد، به بهشت در نیاید. کبر و بزرگی حشمت الهی است و هر کس با ردای (عزّت و بزرگ منشی) خدا با او ستیزه کند، وی را به رو در آتش افکند. (همان:244) ای هشام، کشت و زراعت در زمینِ هموار می روید نه در سنگِ سخت، و حکمت نیز مقیم دلِ فروتن می شود، نه دل متکبر گردن کش؛ زیرا خداوند فروتنی را ابزار خرد قرار داده، و تکبر را ابزار نادانی.آیا ندانی کسی که سر به سقف کوبد، سر خود بشکند، و کسی که سر فرو آرد، در سایه سقف نشیند و آن نیز [از سرما و گرما] محفوظش بدارد؟ هر کس در برابر خدا فروتنی نکند، همو پست و خوارش سازد، و کسی را که تواضع کند، عزیز دارد. (همان: 225) ای هشام، هر کس در دل خود را بزرگ شمارد، فرشتگان آسمان و زمین او را لعن کنند، و هر کس بر برادران و هم‎ردیفانِ خود تکبر ورزد و گردن فرازی کند، با این کار به دشمنی خدا پرداخته و با او رقابت کرده، و هر کس ادعای چیزی کند که در او نیست، خود را در راهی نادر
ست به زحمت انداخته است. ( همان: 226 و 227)و بدان که خداوند افراد فروتن را فقط به اندازه فروتنی شان بالا نبرده، بلکه در حدّ عظمت و مجد خود والایی بخشیده است. (همان: 229)
ازامام على عليه السلام روایت شده است: التَّثَبُّتُ رَأسُ العَقلِ، وَالحِدَّةُ رَأسُ الحُمقِ درنگ در كارها، اوج خردمندى است و شتاب زدگی، اوج حماقت است كنزالفوائد جلد۱ صفحه۱۹۹
آیت الله مجتهدی ره: استغفار چهار تا فایده دارد : ۱- یکی اینکه غم و غصّه اش می رود. صاحبخانه جوابت کرده خانه گیرت نمی آید ، استغفار زیاد بکن. ۲-«استغفرو ربّکم، یمددکم بأموالٍ و بنینٍ.» با اموال و اولاد شما را کمک می کند. ۳- «و من کل خوفٍ أمناً.» ترس داری استغفار کن. اول انقلاب من درس میدادم با استغفار. پس هر وقت ترسی بود ، استغفار میکردم. ۴-«ویرزقه الله من حیث لا یحتسب.» استغفارکنی یک هم سفری خوب می آید ، کنار دستت در قطار یا ماشین یا زن خوب گیرتان می آید. یا پدر زن خوب گیرت می آید. استاد خوب گیرت می آید. هم‌مباحثه ای خوب گیرت می آید. هم حجره‌ای خوب گیرت می آید.