eitaa logo
قدس گرافیک | Quds Graphic
158 دنبال‌کننده
248 عکس
40 ویدیو
38 فایل
خـوش‌اومـدی‌رفیـق!🔥 . عکاس📷وطراح‌گرافیک🖌️ ارتباط با من: ▫️ @MH_SHAKERIN کانال شخصی محمد حسین شاکرین 亗 ‌. گروه‌فرهنگی‌مهروتواصی🇮🇷 ▫️ @Mehr_Tavasi . همراه‌مون‌باش🎨 🇵🇸آزادی قـدس✌🏻 ‌.
مشاهده در ایتا
دانلود
[1] 🌱 شهید «سید علی اندرزگو» در غروب روز نوزدهم رمضان سال ۱۳۵۷ در حلقه محاصره مأموران ساواک گرفتار شد. سید که نمی­ خواست زنده به دست ساواک بیفتد به گونه ­ای حرکت کرد که مأموران فکر کنند مسلح است و قصد تیراندازی دارد. پس رگبار گلوله را به سویش گشودند🥀 سال 1318، در ظهر یکی از روز‌های ماه رمضان متولد شد. محل تولدش تهران بود. در میدان «شوش» پایین خیابان «صفاری». از همان کودکی پر جنب و جوش و بازیگوش بود. هفت ساله بود که به مدرسه رفت و دوران ابتدایی را در مدرسه «فرخی» تهران گذراند. 12 ساله که شد در یک نجاری مشغول کار شد و هم زمان، تحصیلات طلبگی‌اش را در مدرسه «هرندی» آغاز کرد. ↓آشنایی با فدائیان اسلام دوران نوجوانی‌اش این گونه می­‌گذشت که در 16 سالگی با حاج «صادق امانی» آشنا شد. بهانه این آشنایی حضور در جلسات هفتگی هیأتی بود که در خانه‌­ای در خیابان «لرزاده» برگزار می‌شد. در این جلسات اعضای «فداییان اسلام» حضور داشتند و او که روحیه‌­ای ظلم‌ستیز داشت و از نابرابری­‌ها رنج می‌برد، خیلی زود با فدائیان اسلام ارتباط برقرار کرد و در مبارزات آن‌ها همراه‌شان شد. در ایام درگیری­‌های قیام 15 خرداد او را به همراه چند تن دیگر دستگیر و زندانی کردند. اما او در زندان لب به هیچ اعتراضی باز نکرد. سرانجام بازجو‌ها چیزی برای محکومیت او نیافته، آزادش کردند. پس از آزادی از زندان، «اندرزگو» فعالیت جدی خود را در جرگه «فداییان اسلام» آغاز کرد. نخستین حرکت او در جمع فداییان اسلام، مشارکت در ترور «حسنعلی منصور» نخست وزیر وقت بود. ↓هجرت به عراق و ملاقات با امام خمینی (ره) بعد از ترور منصور دستگاه ساواک با تمام قدرت در پی یافتن عوامل این اقدام جسورانه بر آمد. (شهیدان) «بخارایی»، «هرندی»، «نیک نژاد» و «امانی» در زمانی نسبتاً کوتاه دستگیر و در یک دادگاه نظامی به اعدام محکوم شدند، اما «سید علی اندرزگو» با زیرکی گریخت و در قم زندگی مخفیانه‌­ای را شروع کرد. مدتی بعد ساواک ردپای او را شناسایی کرد و در صدد دستگیر کردن او برآمد، اما او این‌بار نیز توانست به موقع فرار کند و مخفیانه به عراق برود. «اندرزگو» در آن‌جا با امام خمینی (ره) رهبر نهضت اسلامی که در تبعید به‌سر می‌برد ملاقات کرد. در سال 1345 «اندرزگو» با گذرنامه جعلی به ایران بازگشت و دوباره راهی قم شد. در قم او همچنان فعالیت‌های انقلابی­‌اش را از پخش اعلامیه گرفته تا تهیه اسلحه برای مبارزان از سر گرفت. اما این‌بار هم ساواک از وجود او باخبر شد و در پی دستگیری‌اش برآمد. سپس در سال 1349 راهی تهران شد و با چهره و ظاهری دیگر در مدرسه علمیه «چیذر» به تحصیل مشغول شد. در همین سال «اندرزگو» شریک زندگی پرتلاطم خود را یافت. پیش‌نماز مسجد «چیذر»، خانم «کبری سیل سه پور» را که از خانواده‌ای اصیل و مذهبی بود به او معرفی کرد. این 2 یکدیگر را در فضایی ساده و صمیمی دیدند و در روز میلاد حضرت فاطمه زهرا (س) با یکدیگر ازدواج کردند. ↓سفر به مشهد و ادامه تحصیل در سال 1351 ساواک یک بار دیگر نشانی «سید علی اندرزگو» را پیدا کرد و او بار دیگر به «قم» رفت. در «قم» نام مستعاری برای خود برگزید و در یک اتاق اجاره‌ای زندگی‌­اش را از سر گرفت. ساواک این‌بار هم او را پیدا کرد، ولی همچون همیشه گریخت و مقصد بعدی­‌اش را «مشهد» انتخاب کرد. در مشهد مقدماتی فراهم کرد تا توانست از طریق «زاهدان» و «زابل» به «افغانستان» فرار کند. مدتی کوتاه در «افغانستان» ماند و مجددا به «مشهد» بازگشت. این بار اقامتش در «مشهد» طولانی شد؛ لذا می­‌توانست تحصیل علوم دینی را ادامه دهد. در «مشهد» بار‌ها خانه عوض کرد تا شناسایی نشود. یک بار پنهانی به حج رفت و بازگشت. مجدداً عازم عمره شد. این بار از «عربستان» به «عراق» و «نجف» رفت و بار دیگر با امام راحل ملاقات کرد. مقصد بعدی او «سوریه» و «لبنان» بود. او در «لبنان» یک دوره کامل آموزش نظامی را فرا گرفت و خود را برای مبارزه‌­ای سنگین‌تر با رژیم شاه آماده کرد. ↓تصمیمی مهم هنگامی که شهید «اندرزگو» مخفیانه به ایران بازگشت، تصمیمی مهم گرفته بود. هدف این‌بار او ترور شخص «شاه» بود. این تصمیم شهید با اوج‌گیری حرکت­‌های مردم در انقلاب اسلامی، در ماه رمضان 1357 مصادف شده بود. هنگامی که «سید علی اندرزگو» خود را برای ترور «شاه» در روز بیست و سوم ماه مبارک رمضان آماده می‌کرد، ساواک بار دیگر از حضور او در ایران مطلع شد. از آن‌جایی که عوامل رژیم پهلوی می­‌دانستند در شرایط بحرانی سال 1357 هر حرکت اندرزگو می‌تواند تأثیرات گسترده­‌ای داشته باشد، لذا با تمام قوا در پی یافتنش برآمدند. مأموران ساواک شهر‌های «قم»، «مشهد» و «تهران» را کاملا زیر نظر داشتند. تلفن‌های تمام اشخاصی که می­‌توانستند با او ارتباط داشته باشند یک‌سره کنترل می‌شد و همه آماده بودند که سید را بیابند و دستگیرش کنند.