࿐᪥•💞﷽💞•᪥࿐
@Quran124
࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐
💔 فریاد صبور
#ترجمهخطبه۳نهجالبلاغه (قسمت اول)
(معروف به خطبه شقشقيّه كه درد دلهاى امام عليه السّلام از ماجراى سقيفه و غصب خلافت در اين خطبه مطرح است)
1⃣ شكوه از ابابكر و غصب خلافت
💢 آگاه باشيد به خدا سوگند #ابابكر، جامه خلافت را بر تن كرد،
در حالى كه مى دانست جايگاه من نسبت به #حكومتاسلامى،
👈 چون محور آسياب است به آسياب كه دور آن حركت مى كند.
👈 او مى دانست كه سيل علوم از دامن كوهسار من جارى است،
👈 و مرغان دور پرواز انديشه ها به بلنداى ارزش من نتوانند پرواز كرد.
😔 پس من رداى خلافت رها كرده و دامن جمع نموده از آن كناره گيرى كردم.
😞 و در اين انديشه بودم كه آيا با دست #تنها براى گرفتن حق خود به پاخيزم
😞 يا در اين محيط خفقان زا و تاريكى كه به وجود آوردند،
صبر پيشه سازم.
💢 كه پيران را #فرسوده، جوانان را #پير، و #مردان با ايمان را تا قيامت و ملاقات پروردگار #اندوهگين نگه مى دارد.
👈 پس از ارزيابى درست، #صبر و بردبارى را خردمندانه تر ديدم. پس صبر كردم.
👈 در حالى كه گويا #خار در چشم و #استخوان در گلوى من مانده بود. و با ديدگان خود مى نگريستم كه #ميراث مرا به غارت مى برند...
2⃣ بازى ابابكر با خلافت
💢 تا اينكه #خليفه اوّل، به راه خود رفت و خلافت را به پسر خطّاب سپرد.
سپس امام مثلى را با شعرى از أعشى عنوان كرد:
مرا با برادر جابر، «حيّان» چه شباهتى است (من همه روز را در گرماى سوزان كار كردم و او راحت و آسوده در خانه بود.)
💢 شگفتا ابابكر كه در حيات خود از مردم مى خواست عذرش را بپذيرند، چگونه در هنگام مرگ، خلافت را به عقد ديگرى در آورد.
هر دو از شتر خلافت سخت دوشيدند و از حاصل آن بهره مند گرديدند.
ادامه دارد...⏮