eitaa logo
کانون قرآن وعترت نور
83 دنبال‌کننده
369 عکس
288 ویدیو
6 فایل
کانال‌قرآن‌وعترت‌نور‌با‌هدف‌اشاعه‌ی‌سبک‌زندگی قرآنی‌به‌همه‌ی‌شیفتگان‌فرهنگ‌ناب‌اسلامی تقدیم‌می‌نماید
مشاهده در ایتا
دانلود
اعمال مستحبی ششمین روز از چله ی شهدا ی حسینی را از طرف حبیب حرم 🌷سردار شهید حاج حسین همدانی🌷 تقدیم می کنیم به ساحت مقدس خانم حضرت زینب سلام الله علیها
از امام و مولایم حضرت آیت‌اللهالعظمی سیدعلی خامنه‌ای (مدظله‌العالی) که نتوانستم سرباز خوبی باشم عذرخواهی و کوتاهی مرا ان‌شاالله به لطف و بزرگواری خودشان ببخشند.
قاسم ابن الحسن های انقلاب خمینی ✅به آقای خامنه‌ای بگویید دیگر روضه حضرت قاسم (ع) نخوانند فریاد می‌زد: «آقای رییس جمهور! آقای خامنه‌ای! من باید شما را ببینم» حضرت‌آقا پرسیدند: «چی شده؟ کیه این بنده خدا؟» «حاج آقا! یه بچه است, میگه از اردبیل کوبیده اومده اینجا و با شما کار واجب داره». حضرت‌آقا عبایش را که از شانه راستش سر خوره بود درست کرده و می‌فرمایند: «بگو پسرم. چه خواهشی؟» شهید بالازاده می‌گوید: آقا! خواهش می‌کنم به آقایان روحانی و مداحان دستور بدهید که دیگر روضه حضرت قاسم (ع) نخوانند! حضرت‌آقا می‌فرمایند:چرا پسرم؟ 🔸شهید بالازاده به یک باره بغضش ترکیده و سرش را پایین انداخته و با کلماتی بریده بریده می‌گوید: «آقا جان! حضرت قاسم (ع) 13 ساله بود که امام حسین (ع) به او اجازه داد برود در میدان و بجنگد، من هم 13 ساله‌ام ولی فرمانده سپاه اردبیل اجازه نمی‌دهد به جبهه بروم هر چه التماسش می‌کنم, می‌گوید 13 ساله‌ها را نمی‌فرستیم, اگر رفتن 13 ساله‌ها به جنگ بد است، پس این همه روضه حضرت قاسم (ع) را چرا می‌خوانند؟» حضرت آقا دستشان را دوباره روی شانه شهید بالازاده گذاشته و می‌فرمایند: «پسرم! شما مگر درس و مدرسه نداری؟ درس خواندن هم خودش یک جور جهاد است»شهید بالازاده هیچ چیز نمی‌گوید، فقط گریه می‌کند و این بار هق هق ضعیفی هم از گلویش به گوش می‌رسد. 🔸حضرت‌آقا شهید بالازاده را جلو کشیده و در آغوش می‌گیرند و رو به سرتیم محافظانش کرده و می‌فرمایند: «آقای...! یک زحمتی بکش با آقای ملکوتی (امام جمعه وقت تبریز)تماس بگیر بگو فلانی گفت این آقا مرحمت رفیق ما است, هر کاری دارد راه بیاندازید و هر کجا هم خودش خواست ببریدش, بعد هم یک ترتیبی بدهید برایش ماشین بگیرند تا برگردد اردبیل, نتیجه را هم به من بگویید» 🔸حضرت‌آقا خم شده صورت خیس از اشک شهید بالازاده را بوسیده و می‌فرمایند: «ما را دعا کن, پسرم درس و مدرسه را هم فراموش نکن, سلام مرا به پدر و مادر و دوستانت در جبهه برسان»
#یا_قاسم_بن_الحسن شهید مرحمت بالازاده شهید #نوجوان دوران دفاع مقدس تولد: هفدهم خردادماه 1349 شهادت:21 اسفند 1363 در عملیات بدر در جزایر جنوب
#یا_قاسم_بن_الحسن شهید مرحمت بالازاده شهید #نوجوان دوران دفاع مقدس تولد: هفدهم خردادماه 1349 شهادت:21 اسفند 1363 در عملیات بدر در جزایر جنوب
ツ 🍀حاج اسماعیل دولابی (ره) هنگامی که به #یاد امام حسین علیہ الســـــلام افتادید تردیدی نداشته باشید که #حضرت هم به یــاد شماست. 📕 طوباےِ ڪربلا ص ۱۴۹ ↬ @YekJoreMarefat
مثل حضرت علی اصغر (ع) چند روز از كربلا 10 گذشته بود. ماووت بودیم. خط سوم جبهه توی سنگرهای دیده بانی. می خواستم برم خط مقدم. با همه خداحافظی كردم. محمد تقی نبود. كنار رودخانه پیداش كردم. داشت با خودش زمزمه می كرد. اشكاش رو پاك كردم گفتم:" غیور التماس دعا! چی می خوانی؟" گفت:" دارم روضه حضرت علی اصغر (ع) می خوانم ، چون مثل حضرت علی اصغر شهید می شم." گفتم:" تو رو كه خط مقدم نمی برن." گفت:" من همینجا شهید می شم نه خط مقدم." خنده ام گرفت گفتم:" اینجا خط سومه، گلوله نمی آید." باز هم حرف خودش رو زد. بعدش هم صحنه شهادتش رو تعریف كرد. دو سه روز بعد شهید شد. همانطور كه گفته بود . تركش گلوله گلویش را برید.
اعمال مستحبی هفتمین روز از چله ی شهدا ی حسینی را از طرف 🌷شهید محمد تقی غیور انزله🌷 تقدیم می کنیم به ساحت مقدس خانم حضرت زینب سلام الله علیها
اعمال مستحبی هشتمین روز از چله ی شهدا ی حسینی را از طرف 🌷شهیدان سیدابراهیم وسید حسین اسماعیل زاده🌷 تقدیم می کنیم به ساحت مقدس خانم حضرت زینب سلام الله علیها
ماجرای‌ پدر و پسری‌ که در آغوش هم به شهادت رسیدند
هدایت شده از هم قلم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 حسینی‌ها بپا خیزید و حسین را از محاصره مجالس عزا در بیاورید! 🔹اثر دسته بر جان ما و جامعه ما ده‌ها برابر مجالس سرپوشیده است! 🔻برو دسته نصرت! @Panahian_ir
عشق به علمدار شهادت حامد را همچون حضرت عباس (ع) رقم زد پدر: هرگاه حامد به  مراسمی یا هیئتی می رفت، می گفت ای کاش روضه ی حضرت عباس(ع) بخوانند. ارادت عجیبی به حضرت عباس(ع) داشت. در این حدیث شک نکنید که می فرماید هرکس به هرآنچه دل بسته است روز قیامت با همان محشور می شود. حامد نیز موقع شهادت شبیه حضرت ابالفضل (ع) شده بود... هم چشمانش را داده بود هم دستانش را؛ اگر به تمام اعضای بدن قمر منیر بنی هاشم تیر زده بودند بدن حامد نیز سر تا پا ترکش بود. حامد در راه و مرام حضرت عباس(ع) بود، مثل ایشان شهید شد و قطعا با خود ایشان نیز محشور می شود. کسانی که در بیمارستان حامد را دیده بودند، هرکس حالش را می پرسید به آنها می گفتند به مقتل حضرت ابالفضل مراجعه کنید. یکی از اساتید دانشگاه حامد پس از شهادتش گفت: "حامد من فکر می کردم استاد تو هستم اما الان می بینم من شاگرد توام و تو استاد منی". من نیز به حامد می گویم: درست است که من بزرگت کرده ام ولی تو چنان مفتخرم کرده ای که از خدا می خواهم در دنیا و آخرت روسپید باشی.  هرآنچه از رشادت های حامد در جنگ شنیده اید، برای ما هم تعریف کنید: یکی از فرماندهان در سوریه نقل می کرد هرچند حامد جوانی 25 ساله بود اما بسیار شجاع و نترس و تنها نیرویی بود که می توانست مثل آچار فرانسه عمل کند؛ یعنی هم می توانست در توپخانه فعالیت کند و هم به صورت زمینی. کامیون را پر از مهمات می کرد و راه می افتاد، وقتی هم می گفتیم داعش در یک کیلومتری ماست، می گفت داعش چه کار می تواند بکند! فرماندهان رده بالا گفته اند حامد نیرویی بود که داعش از دستش در امان نبود. همرزمانش این طور می گفتند که اگر شنیدید هزار نفر داعش در لاذقیه به درک واصل شده اند، بدانید که پانصد نفر آنها را حامد کشته است. برای همین هم حامد را با موشک تاو ( موشک ضدتانک ) مورد اصابت قرار دادند.  شنیده ایم که یک هدیه ویژه برایتان فرستاده اند؛ دوست داریم در مورد آن بشنویم: این انگشتری را که در انگشت من می بینید، سید حسن نصرالله برایم فرستاده است که قبل از آن برای حضرت آقا فرستاده و ایشان آن را متبرک کرده اند. علاوه بر آن حضرت آقا نیز چفیه شان را برایم فرستاده اند. این دو بزرگترین هدیه هایی هستند که در طول عمرم گرفته ام. هدف از جنگ در سوریه فقط دفاع از حرم اهل بیت نیست
هدیه به ارواح طیبه ی شهدا ی کربلا🌷 شهید حامد جوانی🌷 صلوات
[Forwarded from سروش]: سلام رفقا عزاداریهاتون قبول🏴🏴🏴🏴 عکس ها ی شهدایی که فرستاده می شود مربوط به چله ی شهدا است که از کانال الحقنی بالصالحین زیر نظر استاد نیلچی زاده دانلود می گردد برای استفاده وحظ معنوی بیشتر دعوت به عضو شدن در این کانال می نماییم صحبت استاد رو که یادتون نرفته شهدا خودشون رو مدیون کسی نمی کنند🔸️🔸️🔸️🔸️ پس با شرکت در چله ی شهدا انان را واسطه ی حاجات معنوی ومادی خود نماییم در راس همه ی حاجات🍃🌸🍃🌸 اقامون باشه
اعمال مستحبی نهمین روز از چله ی شهدا ی حسینی را از طرف شهید ی که آچر فرانسه ی حاج قاسم بود 🌷شهید حامد جوانی🌷 تقدیم می کنیم به ساحت مقدس خانم حضرت زینب سلام الله علیها
هدایت شده از بانوی مهر
AUD-20180920-WA0005.mp3
10.24M
قسم نمیدم ولی خواهش میکنم کامل گوش کنید وتاثیرش روببینید اگه موثر بود لطفا برای دوستانتان ارسال کنید. التماس دعا
YEKNET.IR - شور 3 - نریمان پناهی.mp3
3.1M
🔳 #شور روضه ای #محرم 🌴غریب گیر آوردنت 🌴رو خاکا کشیدنت 🎤 #نریمان_پناهی 👌بسیار زیبا 🔴 جدیدترین مداحی های روز ♨️ @Maddahionlin 👈
اعمال مستحبی دهمین روز از چله ی شهدا ی حسینی را از طرف شهید بی سر 🌷شهید محسن حججی🌷 تقدیم می کنیم به ساحت مقدس خانم حضرت زینب سلام الله علیها
اعمال مستحبی یازدهمین از چله ی شهدا ی حسینی را از طرف شهید بی سر ودست 🌷شهید محمد رضا خاوری🌷 تقدیم می کنیم به ساحت مقدس خانم حضرت زینب سلام الله علیها
🔸مادر شهيد مدافع حرم افغانستانی خطاب به رهبر انقلاب: پسرم را در حالیکه مثل اباالفضل دست نداشت و مثل اربابش سر نداشت، برایمان هديه آوردند اینو از دست ندید👆👆
عصر یک جمعهء دلگیر، دلم گفت بگویم بنویسم که چرا عشق به انسان نرسیده است؟ چرا آب به گلدان نرسیده است؟ چرا لحظهء باران نرسیده است؟ وهر کس که در این خشکی دوران به لبش جان نرسیده است، به ایمان نرسیده است و غم عشق به پایان نرسیده است. بگو حافظ دلخسته ز شیراز بیاید بنویسد که هنوزم که هنوز است چرا یوسف گمگشته به کنعان نرسیده است ؟ چرا کلبه احزان به گلستان نرسیده است؟ دل ِ عشق ترک خورد ، گل ِ زخم نمک خورد، زمین مرد، زمان بر سر دوشش غم و اندوه به انبوه فقط برد، فقط برد، زمین مرد، زمین مرد ، خداوند گواه است ، دلم چشم به راه است، و در حسرت یک پلک نگاه است، ولی حیف نصیبم فقط آه است و همین آه خدایا برسد کاش به جایی، برسد کاش صدایم به صدایی... عصر این جمعه دلگیر وجود تو کنار دل هر بیدل آشفته شود حس، تو کجایی گل نرگس ؟ به خدا آه نفس های غریب تو که آغشته به حزنی است زجنس غم و ماتم، زده آتش به دل عالم و آدم مگر این روز و شب رنگ شفق یافته در سوگ کدامین غم عظمی به تنت رخت عزا کرده ای؟ ای عشق مجسم! که به جای نم شبنم بچکد خون جگر دم به دم از عمق نگاهت. نکند باز شده ماه محرم که چنین می زند آتش به دل ِ فاطمـــه آهت به فدای نخ آن شال سیاهت به فدای رخت ای ماه! بیا صاحب این بیرق و این پرچم و این مجلس و این روضه و این بزم توئی ، آجرک الله! عزیز دو جهان ، یوسف ِ در چاه ، دلم سوخته از آه نفس های غریبت دل من بال کبوتر شده خاکستر ِ پرپرشده، همراه نسیم سحری روی پر فطرس معراج نفس گشته هوایی و سپس رفته به اقلیم رهایی، به همان صحن و سرایی که شما زائر آنی و خلاصه شود آیا که مرا نیز به همراه خودت زیر رکابت ببری تا بشوم کرب و بلایی، به خدا در هوس دیدن شش گوشه دلم تاب ندارد ، نگهم خواب ندارد، قلمم گوشه دفتر غزل ناب ندارد، شب من روزن مهتاب ندارد، همه گویند به انگشت اشاره مگر این عاشق بیچاره ء دلداده ء دلسوخته ارباب ندارد... تو کجایی؟ تو کجایی شده ام باز هوایی،شده ام باز هوایی... گریه کن ،گریه و خون گریه کن آری که هر آن مرثیه را خلق شنیده است شما دیده ای آن را و اگر طاقتتان هست ، کنون من نفسی روضه ز مقتل بنویسم، و خودت نیز مدد کن که قلم در کف من همچو عصا در ید موسی بشود چون تپش موج مصیبات بلند است، به گستردگی ساحل نیل است، و این بحر طویل است و ببخشید که این مخمل خون بر تن تبدار حروف است که این روضهء مکشوف لهوف است، عطش بر لب عطشان لغات است و صدای تپش سطر به سطرش همگی موج مزن آب ِ فرات است، و ارباب ِهمه سینه زنان ، کشتی آرام نجات است ، ولی حیف که ارباب « قتبل العبرات » است، ولی حیف که ارباب« اسیر الکربات » است، ولی حیف هنوزم که هنوز است حسین ابن علی تشنهء یار است و زنی محو تماشاست ز بالای بلندی ، الف قامت او دال و همه هستی ِ او در کف گودال و سپس آه که «الشّمرُ ...» خدایا چه بگویم «که شکستند سبو را وبریدند ...» دلت تاب ندارد به خدا با خبرم می گذرم از تپش روضه که خود غرق عزایی، تو خودت کرب و بلایی، قسمت می دهم آقا به همین روضه که در مجلس ما نیز بیایی، تو کجایی ... تو کجایی... # نوشته ی سید حمیدرضا برقعی.