eitaa logo
کانال قرآن و اهلبیت علیهم السلام
777 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
1.2هزار ویدیو
19 فایل
ارتباط باما. نـوكــــري كردنِ اين قـوم مرا بالا بُرد با گـداييِّ حسيـن مَنسَب شاهي دارم به حسين بن علي پشت و پناهم گرم است اي خـدا شكر، عجب پشت و پناهي دارم. @Behruz313
مشاهده در ایتا
دانلود
نام زیبایت به درد قلب من تسکین است با صدای ذکر تو حال خوشم تأمین است هر دو عالم مانده مبهوت مقام تو حسین این وقار و عزت تو لایق تحسین است دارم این باور که عشّاق حسین بن علی تا که دارند حب تو جنت شان تضمین است آنقَدَر مثل حسن دستت کریم ست، یقین حاتم طایی به پیش لطف تو مسکین است از همان بچّگیم عاشق هیئت بودم عشق من با تو از آن کودکیم، دیرین است بوده ذکرت راه حلّ مشکلم در هر زمان بُردن نام حسین در هر زمان شیرین است حفظ آداب مجالس بر گدا واجب بُوَد در سرای قلبمان نوکریت آیین است این چه سرّیست که عالم ز غمت مینالد آسمان، عرشُ زمین از غم تو غمگین است ننگ بر آن مردمان بی حیا و بی ادب پیکرت از ضرب تیغ کوفیان رنگین است خواهرت مانده میان مشکلات بی شمار دردِ دوری تو بهر زینبت سنگین است : 💔 این روزگار می گذرد خوب یا که بد بهتر که عمر ما درِ این خانه بگذرد سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام @Quranahlebayt
۵ شهریور ۱۴۰۱
دست منو زنجیر، فکرش را نمی کردم چه زود گشتم پیر، فکرش را نمی کردم بالای تل بودم خودم دیدم که شد خنجر با حنجرت درگیر، فکرش را نمی کردم من باتو بودم بی تو از عمرِ بدون تو اینقدر باشم سیر، فکرش را نمی کردم مسمار و پهلو و غلاف و شعله را دیدم اما گلو و تیر، فکرش را نمی کردم دیدم برادر اصغرت را پیش چشمانت تیری گرفت از شیر، فکرش را نمی کردم بی دست شد سقا و پرچم بر زمین افتاد آن دستِ پرچم‌گیر، فکرش را نمی کردم تا بود عباسم کنارم، شمر می لرزید حالا که گشته شیر، فکرش را نمی کردم شمشیر بالا رفت و پایین آمد و اکبر... مُردم از آن تصویر، فکرش را نمی کردم در کوچه های کوفه در پیش کنیزانم خیلی شدم تحقیر، فکرش را نمی کردم خوابی که دیدم در زمان خردسالی ام با اینکه شد تعبیر، فکرش را نمی کردم حالا فقط من ماندم و رأس تو بر نیزه ای وای از این تقدیر، فکرش را نمی کردم : 💔 سر شکستن به خدا ارثیه ی زینب بود او ز ما حال جنون وار فقط میخواهد سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام . @Quranahlebayt
۶ شهریور ۱۴۰۱
سلام ای سر خونین، سر برادر من سرت چه‌ها که نیامد عزیز مادر من لبی که بوسه بر آن میزده‌ست پیغمبر یزید میزندش چوب، خاک بر سر من صدای شیون و افغان به گوش می‌آید صدای وا‌ابتا، ناله‌ی برادر من چه خوب شد سر عباس‌من نبود اینجا ندید وضع سر‌ تو، لباس و معجر من یزید مست شد الباقی شرابش را نریخت بر سر تو، بلکه ریخت بر سر من همین که حرف کنیزی ما وسط آمد نشست دختر تو، رو گرفت خواهر من زنی به طفل خودش شیر میدهد، ای وای رباب زمزمه دارد، بخواب اصغر من : 💔 بر باد مده "زلف" که جگرش سوخت بس کن که دگر حوصله‌ی "صبر" سر آمد سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام . @Quranahlebayt
۷ شهریور ۱۴۰۱
با اشک بی‌زوال خودم گریه می‌کنم بر روز و ماه و سال خودم گریه می‌کنم این پلک ها به روضه‌ی تو‌ زخم شد حسین پس با زبان حال خودم گریه می‌کنم حالا دگر بدون عصا می‌خورم زمین گاهی خودم به حال خودم گریه می‌کنم می‌پرسم از خودم که چرا بی کفن شدی؟ بر پاسخ سوال خودم گریه می‌کنم گاهی که یاد عصر دهم می‌کند دلم بر غارت جلال خودم گریه می‌کنم من آن کبوترم که ز شلاق ها هنوز هر شب ز درد بال خودم گریه می‌کنم ای بهترین برادر دنیا برای تو تا وقت ارتحال خودم گریه می‌کنم : 💔 بر خاک خفته ای و مرا میبرد عدو من میروم به شام بماند بقیه اش... سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام . @Quranahlebayt
۱۰ شهریور ۱۴۰۱
بابامی و حرفی ز تو پنهان ندارم خسته شدم دیگرپدرجان،جان ندارم مثل تمام پیرزن های مدینه من هم ببین بابا دگر دندان ندارم دندان فقط نه،کل موهایم سفید است البته مویی هم دگر چندان ندارم درشعله های خیمه موهای سرم سوخت آن گیسوی پر پشت را الان ندارم از خستگی نای جویدن هم نمانده بس احتیاجی به غذا ونان ندارم نان وغذاکه چه بگویم، نان خشک است نانی که خیرات است و میل آن ندارم خشکیده اشکم تاببارم روی لبهات ابری کبودم من ولی باران ندارم بابا؟کنیزی،این کنیزی کارسختیست؟ آخر که من سررشته ای از آن،ندارم اینجابه من مردی کنیزوخارجی گفت من را ببر من طاقت بهتان ندارم : بغل گرفتمت و از تو بوسه میخواهم ولی چرا لب تو طعم خیزران دارد😭 سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، شهادت خانم سه ساله سلام الله علیها تسلیت◾ . @Quranahlebayt
۱۰ شهریور ۱۴۰۱
باید که شرح داد خرابات طور را پای تو ریخت زمزم اشک طهور را باید که شست زلف تو را با گلاب ناب چون راهبی که درک نموده حضور را از بس که باد پنجه زده بین زلف تو باید که باز کرد گره های کور را پاهایم آبله زده بابا، عمو کجاست؟ باید عمو ادب بکند راه دور را انبان به دوش خانه ی ما هم سری زدی سهم خرابه کرده ای آیات نور را همراه اشک، سوره ی کوثر بخوان پدر بابا بخوان برای همه، این سطور را حوریه را کنیزی منزل نمی برند در بین طشت زمزمه کن را از روی نیزه زمزمه کن را دیدی به دور قافله چشمان شور را؟ بخشیده ام به یمن حضور تو زجر را اما نخواه تا که ببخشم تنور را اما نخواه تا که ببخشم شراب را طشت طلا و بوسه ی چوب جسور را جان میدهم بیا و مرا تا نجف ببر تا که دوباره حس بکنم آن غرور را : 💔 پسر حضرت زهرا، به رقیه العفو التفاتی بکن ای یار، بهم ریخته ام سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام . @Quranahlebayt
۱۲ شهریور ۱۴۰۱
فکر تواَم و صحن و سرایی که نداری داغ حــــرم و درد بنــایی که نداری له له زده‌ام تا بنشینم لبــــ حوض و فـــواره‌ای و آب‌نمــــایی که نداری زوار تو حیـران که چگونه بنشینند در گوشه ی تنهاییِ جایی که نداری کو کهنه رواقـی که به قبلم بفشارد هفتادودو تا کـرب‌وبلایی که نداری آنقـــــدر غـــریبی که نیفتاده کنارت مشک و علم و دست جـدایی که نداری بگذار که بر سنگ بکـوبم سر خود را با محتشـــــم نوحه سرایی که نداری پس می‌شکنم تکه به تکه دل خود را در تکیه ی لبریز عــــــزایی که نداری سخت است که معصوم زمین باشی و اما عمری بخوری چوب خطـایی که نداری حالا به چه حـالی بگذارم دل خود را در گوشه‌ی ایـوان طـلایی که نداری : نوڪر‌ ز‌ نامِ‌ صاحب ‌خود، شأن ‌می برد منت ‌خداي ‌را که ‌غلام شدیم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، شهادت امام حسن مجتبی(ع) تسلیـــت باد 🏴 . @Quranahlebayt
۱۳ شهریور ۱۴۰۱
از آنطرف قمرش روی نیزه کامل شد از اینطرف سرت از روی نیزه نازل شد غروب روز دهم بود عمه ام افتاد عبای خونی تو تا به دوش قاتل شد تمام اهل حرم را سوار محمل کرد عمو نبود... پدر کارِ عمه مشکل شد میان کوفه همه زیر لب به هم گفتند: عقیله همسفر مشتی از اراذل شد تمام دشت بهم ریخت آن زمانی که نگاهت از روی نی سوی عمه مایل شد چکید خون سرت، خواهرت دلش خون شد گواه این سخنم خون و چوبِ محمل شد به جای تک تک ما عمه کعب نی خورده برای تک تک ما مثل شیر حائل شد خدا کند که پدر جان ندیده باشی تو چگونه دختر حیدر به شام داخل شد هزار خطبه ی قرّاء خوانده خواهر تو جواب این همه خطبه فقط کف و کِل شد عقیله، کعبه ی غم، قبلةُ البرایا بود ز اشک نیمه شبش خاک دشتها گِل شد میان نافله ها یاد مادرش می کرد همیشه روضه ی او برکت نوافل شد اگرکه پیر شدم، عمه ام مقصر نیست گمان نکن که دمی از رقیه غافل شد : 💔 اربعین، کرب‌وبلا دست تو را می‌بوسد صاحب صبر! گدا حوصله‌اش سَر رفته سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام . @Quranahlebayt
۱۵ شهریور ۱۴۰۱
چگونه شرح دهم غصه ی فراق تو را که خواهد این شب تیره فقط چراغ تو را کجا روم به که گویم که این دلم تنگ است دلم به عقربه ی کربلا هماهنگ است بزن به نام خودت بر دلم علامت را تو وامکن ز سر خویشتن غلامت را اگرچه روز و شب از چشمه ی تو سرشارم از اینکه نام تو بردم به تو بدهکارم مقام نوکـر تو کمتر از مسیحا نیست کسی که نان تو خورده گدای هرجا نیست نمیدهم به جنان عطر کوچه باغت را کمی به ما برسان تربت عراقت را هر آن زمان که به دوریت مبتلا شده ام به اشک راهی دریای کـربلا شده ام دلی که با غم و با روضه ی تو خو کرده به آب رو ز خدا کسب آبرو کرده همیشه نوکرم و از غم تو می خوانم که من به غیر تو ارباب کَس نمیدانم : 💔 همه‌جا رفتم و خوردم به در بسته حسین فقط آخر که رسیدم به تـو راهـم دادی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، . @Quranahlebayt
۱۷ شهریور ۱۴۰۱
در این زمانه که عادی شده است نامردی همیشه از سر رحمت مرا دعا کردی شبانه روز مرا بین معصیت دیدی دلت شکست، به رویم ولی نیاوردی سرم نرفته به زیر علامت احدی که بر سرم، همه ی عمر سایه گستردی حرام باد به من دلخوشی این دنیا غریب ماندی و دنبال یار می گردی مرا مریضِ بدون علاجِ عشقت کن تباه گشته ام از دست درد بی دردی نگو که از قلم افتادم اربعین، امسال قسم به فاطمه اشک مرا در آوردی فقط تو گریه کن زینبی و با گریه... دل مرا به بکا بر عقیله پروردی صدای گریه ی زینب هنوز می آید میان خنده ی اوباش مست و ولگردی کجاست ساقی لشگر، کجاست ماه حرم عقیله مانده بدون کفیل و همدردی : مارا فراق یار به آتش کشیده است زین داغ جانگداز به لب جان رسیده است سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام . @Quranahlebayt
۱۷ شهریور ۱۴۰۱
دلم گرفته برای غمی که میدانی برای وسعتِ آن ماتمی که میدانی دوباره آمده ام سر به زیر و شرمنده دچار حال بد و مبهمی که میدانی چقدر گریه کنم تا به من محل بدهی قبول کن! منم آن محرمی که میدانی مرا به حال خودت واگذار کن آقا دعا بکن نشوم آدمی که میدانی دوباره بغض دلم را گره زدم محکم به روی حاشیهٔ پرچمی که میدانی فراق کرب و بلا جان سپردن محض است تو را خدا برسان مرهمی که میدانی سکوتِ کنج ضریحت چه عالمی دارد مرا ببر به همان عالمی که میدانی به پای بوسیِ شش گوشه ات مرا بطلب نخواه جان بدهم از غمی که میدانی : 💔 اسیر نَفْسمُ قسمت نمی شود پابوس ببخش کرب و بلا تحبِسُ ٱلدُّعا شده ام😭 سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام . @Quranahlebayt
۱۸ شهریور ۱۴۰۱
کوله بار معصیت دارم ببین دلواپسم باز هم درمانده ام خوردم زمین دلواپسم دل به بیگانه سپردم قسمتم آخر نشد تا که باشم باتو یک شب همنشین دلواپسم بس که از تو دور ماندم شاهدی آخر دلم با ریا و بی حیایی شد عجین دلواپسم بد ضرر کردم که وابسته به این دنیا شدم تیره شد قلبم که حالا این چنین دلواپسم شهر پر شد ازگناه و بی تفاوت مانده ام وای بر من که ندارم دردِ دین دلواپسم دربه رویم باز کن آقا که غیر از خانه ات دائما شیطان نشسته در کمین دلواپسم میشود لطفی کنی آقا بگویی میرسی در کنارم لحظه های واپسین دلواپسم تو فقط دست مرا بگذار در دست حسین راهی ام کن کربلا در اربعین دلواپسم : 💔 هر که را میبینم از رفتن حکایت میکند جان زینب اشک ما جاماندگانت را بخر سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام . @Quranahlebayt
۲۰ شهریور ۱۴۰۱