eitaa logo
کانال قرآن و اهلبیت علیهم السلام
2.2هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
1.4هزار ویدیو
21 فایل
رستگاری در پرتو معرفت به قرآن و اهل بیت (علیهم السلام) و پیروی از ولایت فقیه ارتباط با ادمین: 👇 @alamdar3313 "تبادل و تبلیغ انجام نمی شود"
مشاهده در ایتا
دانلود
روی جسمش نیزه و تیر و سنان افتاده بود زیر خنجر سر پناه کاروان افتاده بود شمر، با چکمه به روی سینه اش می ایستاد در کنارش مادری قامت کمان افتاده بود جای خود را با لگدهای "سَنان" تعویض کرد خنجر کُندی که دیگر از توان افتاده بود یادگار مادر او را به غارت برده اند جامه‌ی شاهی به دست این و آن افتاده بود شمر از گودال بیرون آمد و از بخت بد برق انگشتر به چشم ساربان افتاده بود نعل ها طوری عمل کردند که از پیکرش گوشه‌ی گودال قدری استخوان افتاده بود در نگاه تار او اهل حرم می سوختند قرعه‌ی آتش به نام کودکان افتاده بود روی نیزه بستن سر، کار آسانی نبود از قضا این کار، دست کاردان افتاده بود بارش ظلمت، بیابان را به خون آغشته کرد بر زمین آیات ناب آسمان افتاده بود دخترش کنج خرابه ناگهان تبخال زد چون که یاد ضربه‌های خیزران افتاده بود : 💔 روضه خوانت میشوم با روضه ای تک مصرعی بر زمین بودی و بر جسـم تـو پیـراهـن نبود سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام . @Quranahlebayt
ای سر ‌که در مقابل چشمان زینبی داغِ نشَسته بر دل سوزان زینبی ای سر بریده‌ای که تنت روی خاکهاست تو کشته‌ی غریب بیابان زینبی ای سربریده! بی‌سروسامانی‌ام ببین می‌بینمت که بی‌سر وسامان زینبی از چشم نیمه‌باز تو ای غیرت‌خدا معلوم شد هنوز نگهبان زینبی با اینکه نیزه‌ای به گلویت نشسته است اما هنوز قاری قرآن زینبی گیسوی درهمت سر نی فاش می‌کند آشفته‌ی رباب و پریشان زینبی پایین نی، مراقب طفلان تو منم بالای نی، مراقب طفلان زینبی : 💔 از سر نیزه بخوان آیه‌ای از کهف که هست خواهر خسته‌ات از ره به صدایت دلخوش سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام . @Quranahlebayt
لب تشنه غرق خون شدی آخر، زبانم لال پا میکشی بر خاکِ دور و بر، زبانم لال سرنیزه ها در پیکرت محکم فرو رفتند محکم، چنانکه زرد شد پیکر، زبانم لال میکرد اثر زهری که بر سرنیزه ها دادند هر لحظه میشد حال تو بدتر، زبانم لال شمرآمد و شد قتلگاهت گوشه ی گودال زد بی ه وا بر حنجرت خنجر، زبانم لال افتاد بی رحمانه موهایِ تو در دستش افتاد یک گوشه تنت بی «سر»، زبانم لال انگشتِ تو افتاد زیر تیغِ یک نامرد شد غرقِ در خونِ تو انگشتر، زبانم لال یک لحظه بین خاک و خون چشمت تکانی خورد از داغ تو افتاد تا خواهر، زبانم لال میبُرد با خود خاطراتِ خوبِ مادر را پیراهنت را بُرد، ای مادر، زبانم لال رفتند و برگشتند، دیدم حرمله هر بار انداخت نعلِ تازه ای دیگر، زبانم لال : تا سرت بر نیزه دیدم ای هلالِ یک شبه سرزدم برمحمل و روضه نمایان شد حسین سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام . @Quranahlebayt
همه عمر در تباهی، همه عمر غرق غفلت به دلم هزار غصه، به دلم هزار حسرت پی کار خویش بودم، پی کار من دویدی ز بزرگی تو شاها، چه کنم من از خجالت چه زیان تورا که یک دم، بغلت کنم عزیزم نظری که شام هجران، برسد به صبح وصلت دل من گرفته آقا، تو بیا برس به دادم سحری تو یاد من کن، که خوشم به این حمایت نَفَسی که بی تو باشد، برود که برنگردد به تو بسته است جانم، ز نخست تا قیامت منِ نرفته به خودت امیدوارم سفرم به گردن تو، تو نما قبولِ زحمت همه روضه‌ها اگرچه، زده آتشی به جانت به غرور تو شرر زد، غم روضه‌ی اسارت : 💔 عطر موی خاکی تو کرده مدهوشم حسین رفته ای بر نی بیا قدری در آغوشم حسین سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام . @Quranahlebayt
سلام ای سر خونین، سر برادر من سرت چه‌ها که نیامد عزیز مادر من لبی که بوسه بر آن میزده‌ست پیغمبر یزید میزندش چوب، خاک بر سر من صدای شیون و افغان به گوش می‌آید صـدای وا‌ابتا، نالـه‌ی برادر مـن چه خوب شد سر عباس‌ِ من نبود اینجا ندید وضعِ سر‌ِ تو، لباس و معجر من یزید مست شد، الباقیِ شرابش را نریخت بر سر تو، بلکه ریخت بر سر من همین که حرف کنیزی ما وسط آمد نشست دختر تو، رو گرفت خواهر من زنی به طفل خودش شیر میدهد، ای وای رباب زمزمه دارد، بخواب اصغر من : 💔 تا نفس هست مرا، گریه کن و لطمه زنم سر به سلامت، سر خود میشکنم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام 😭 @Quranahlebayt
با اشک بی‌زوال خودم گریه می‌کنم بر روز و ماه و سال خودم گریه می‌کنم این پلک ها به روضه‌ی تو‌ زخم شد حسین پس با زبان حال خودم گریه می‌کنم حالا دگر بدون عصا می‌خورم زمین گاهی خودم به حال خودم گریه می‌کنم می‌پرسم از خودم که چرا بی کفن شدی؟ بر پاسخ سوال خودم گریه می‌کنم گاهی که یاد عصر دهم می‌کند دلم بر غارت جلال خودم گریه می‌کنم من آن کبوترم که ز شلاق ها هنوز هر شب ز درد بال خودم گریه می‌کنم ای بهترین برادر دنیا برای تو تا وقت ارتحال خودم گریه می‌کنم : 💔 همه با دست پُر از كرب و بلا مى رفتند غير زينب كه همه زندگى اش غارت شد سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام . @Quranahlebayt
اصلا خبر داری که ما را شام بردند؟ ما را میان کوچه ای بدنام بردند؟ در معرض چشمان خاص و عام بردند؟ وقتی میامد سنگها از بام، بردند یک گوشه ی بازار زنها جمع بودند یک گوشه قومی بهر دعوا جمع بودند بازاریان دور و بر ما جمع بودند خیلی کتک خوردیم هر جا جمع بودند بر چادر من رد پا مانده از آنروز روی تنم جای عصا مانده از آنروز در طشت بودی اضطرابش کشت مارا هی چوب خوردی و عذابش کشت مارا آن بی حیا ظرف شرابش کشت مارا بوی غذا بوی کبابش کشت مارا یک خیرران روز و شبم را ریخت برهم زد به لبت وقتی، لبم را ریخت برهم جان داد آخر دخترت یک گوشه ی تنها شرمنده ام از این امانتداری آقا : 💔 غیر شیعه به حریم تو بسیارند چه بگویم‌ من که تو راهم بدهی سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام . @Quranahlebayt
تا در نگاه لطفِ تو دیده شدیم ما شکر خدا به دست تو چیده شدیم ما نارس میان خاکِ زمین، پا گذاشتیم با تو بود، رسیده شدیم ما ما را به زیرِ پرچم تو دیده اند و بس با ذکرِ شنیده شدیم ما تا جار می زنیم تو را، جمع می شوند در نفخ صورِ عشق دمیده شدیم ما با سن و سال، کار ندارد عزای تو پیر و جوان ز غصه خمیده شدیم ما از آن زمان که تیغ، گلویِ تو را گرفت از این جهان، حسین بریده شدیم ما تا که شنیده ایم به روی تو تاختند انگار رویِ خاک کشیده شدیم ما : با خیال هر روز هق هق میکنم ظهر روز اربعینت من نباشم کربلا، دق می‌کنم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام . @Quranahlebayt
گفتم از آب بگویم لب من گفت حسین رفتم از گل بسرایم که چمن گفت حسین چه شده؟ موسم روضه است، ببین از داغش فاطمه باز زمین خورد، حسن گفت حسین زخم دل باز شد و باز مصیبت جوشید باز شد از دل هر روضه دهن گفت حسین از شهیدان حرم، وقت شهادت هر کس کشته شد دورتر از شهر و وطن گفت حسین نوکری مرد و غسال همین که او را غسل داد و به تنش کرد کفن گفت حسین جای هر زخم که زینب ز تنش نیزه کشید به سخن آمد از آن پاره بدن گفت حسین عمه جای همه بوسید گلو را، آنجا هرچه شلاق پذیرفت به تن گفت حسین : سرِ صبحی هوسِ کـرب و بلا کـردمـو دل از سر عـادت هر روزه ی خود گفت سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام . @Quranahlebayt
از اتاقِ خلوتم، از حسّ و حالِ دور و بر با خودم آورده ام بغض گلو و چشم تر خسته از بارِ گناهم، شانه ام سنگین شده تو فقط از حال نامعلوم ِ من داری خبر سالها رزق مرا تا پشتِ در آورده ای سالها حاجت گرفتم دوستت دارم اگر نفْس از قبر و قیامت غافلم کرده حسین نیستم آماده! نزدیک است هر لحظه سفر توبه های نیمه کاره، قولهایِ سَرسری خیرهایم را مبدّل کرده همواره به شر خوش بحال آنکه حیرانت شد و جز تو ندید شد تمام تار و پودش از نگاهت شعله ور شک ندارم می پذیری مهربان، با جان و دل هرکه بردارد قدم سمت تو، حتی مختصر مثل آنها که به عشقت رفت از یادشان این وصیت را شنیدم از شهیدان مستمر هرکسی که چشم خود را بست از نامحرمان میشود در روضه رزق اشک چشمش بیشتر روضه گفتم! دل تکانی خورد و از داغت شکست یادِ آن ساعت که آمد مادرت بالای سر یاد آن ساعت که افتادی میان قتلگاه خواهرت افتاد بعد از تو میان دردسر همسرت را که نگو، دق کرد از داغ توو از غم ِ قنداقه و آغوش ِ خالی از پسر زیر لب با گریه شاید گفته باشد اینچنین حرمله گهواره اش را پس بده! با خود نبر : 💔 با گریه رو به کرب‌و‌بلا می‌دهم سلام دوری زِ تو امـانِ دلـم را بریده است سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام . @Quranahlebayt
چه می شود که مجال عبادتی می شد نصیب حلقه به گوشت لیاقتی می شد قدیمها که کمی صاف و ساده تر بودم پس از شکستن دل استجابتی می شد چه خوب چشمه ی چشمم همیشه جاری بود همین که محضرتان عرض حاجتی می شد زمان شور حسینی شعور غالب بود میان سینه زنی ها کرامتی می شد خلاف حالت امروز طعم نان شبم شبیه طعم غذاهای حضرتی می شد به زیر بیرق عباس قد کشیدم من همیشه فرصت عرض ارادتی می شد به این گدای شکسته هنوز امیدی هست اگر که قسمتم آقا زیارتی می شد من و تو و حرم و لحظه های رویایی میان شاه و گدا گر رفاقتی می شد : 💔 چه داند آنکه ندارد خـبر ز عالم عشق که با خـیال تو بودن چه عالـمی دارد سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام . @Quranahlebayt
التماست میکنم با من کمی تا کن حسین در میان خیل زوارت مرا جا کن حسین چند روزی میشود چندین گره پیش آمده جان مولا یک نظر کن این گره وا کن حسین اشک چشمم چند روزی میشود خشکیده است چشمه ی چشم مرا مانند دریا کن حسین قصه ی عشق من و تو قدمتش دیرینه است پس بیا در راه عشقمان تو غوغا کن حسین در کلاس تو ندارد دانشی این بی سواد پس بیا از دانشت من را تو برنا کن حسین من ارادت دارم آقا از قدیم بر ساقی ات یک نظر کن و مرا مجذوب سقا کن حسین پادشاهی میکنی بر عرشیان و فرشیان از کرم فکری به حال زار دنیا کن حسین بس در این دنیا بجز تو دیدم آقا کور شدم من تو را میخواهم و من را تو بینا کن حسین آری حقا من همانم کز گناه آلوده ام التماست میکنم با من کمی تا کن حسین : 💔 تو آرزوی بلندی و دست من كوتاه تو دوردست امیدی و پای من خسته‌ست سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام . @Quranahlebayt