eitaa logo
کانال قرآن و اهلبیت علیهم السلام
705 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
1.1هزار ویدیو
19 فایل
ارتباط باما. نـوكــــري كردنِ اين قـوم مرا بالا بُرد با گـداييِّ حسيـن مَنسَب شاهي دارم به حسين بن علي پشت و پناهم گرم است اي خـدا شكر، عجب پشت و پناهي دارم. @Behruz313
مشاهده در ایتا
دانلود
به نام آنکه تو را داده است نام حسن درود احسن الارباب من سلام حسن سلام بر برکات سپید سایه‌ی تو که نور داده به خورشید مستدام حسن سلام بر درجات زبرجدت که از او عقیق دست سلیمان گرفته وام حسن فدای قامت بنده نواز تو که نماز به احترام قدت می‌کند قیام حسن قبول نیست سجودی که پاش مُهر تو نیست رکوع بی تو رکوعی‌ست نا تمام حسن به اتفاق برادر به حشر گر برسی به جذبه خیره شود چشم خاص و عام حسن پیمبران متحیر به خویش می گویند بود کدام حسین و بود کدام حسن؟ به خشت خشت ستون های عرش رب کریم نوشته با قلم حسن، یا امام حسن شکست شیشه‌ی خون دل شما روزی به دست سوده‌ی الماس های شام حسن صلات ظهر، چه تشییع بی نظیری شد به لطف بدرقه‌ی تیرها ز بام حسن نــوكـــر نـوشـــت: عارفی رفت به آینده چو برگشت، همی دیدم او مست شده، حال و هوایی دارد گفتمش چیست در آینده چه دیدی؟ گفتا: به به ایوان حسن، عجب صفایی دارد صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... دوشنبتون امام حسنی (ع)
از نگاهت یک گلستان رازقی حاصل شده آیه ي دلدادگی در شأن تو نازل شده با حضورت موج ها گرم تلاطم می شوند عشق تو انگیزه ی رقصیدن ساحل شده سال اول (عین) بودی، سال دوم (شین)شدی سال سوم (قاف) گشتی، اسم تو کامل شده هرکسی یک دفعه دیده روی تو، دیوانه شد هرکسی دیوانه ی عشق تو شد، عاقل شده باز هم با حال مستی وارد صحنت شدم باز هم بخشیده ای و لطف تو شامل شده توبه کردم از شراب و مستی و دیوانگی توبه هایم رو به روی صحن تو باطل شده پادشاهی جهان تنها برای آنکسی ست: که همیشه جای او دوش ابوفاضل شده فاش می گویم: رقـیـه دختر سلطان عشق مالک هر قلب و صاحبخانه ی هر دل شده نــوكـــر نـوشـــت: عقيله آمد و قنداقه را به دستش داد حسين گـريه كنان، ياد ِمادرش افتاد به گريه گفت: غم از ديده ي ترم رفته نگـاه كـن چـقــدر او به مــادرم رفـتــه صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... ایام یادبود میـلاد فرخنـده حضرت رقیـه (س) نازدانه و دردانه آقا امام حسین (ع) بر همه ی شیعیـان مبارکبـاد💐
یا رقیه گفتم و بهتر شدم با رقیه آمدم نوکر شدم در حقیقت روضه هایش کیمیاست خاک بودم، تیره بودم، زر شدم من شب سوم پرستم تا ابد سومین شب بود دیده تر شدم سرنوشتم را چه دیدی شایدم با رقیه وارد محشر شدم کاش میشد در دفاع از مرقدت مادرم میدید که بی سر شدم یک عروسک نذر خانم کرده ام هر زمان که سائل این در شدم دختر ارباب دستم را گرفت یا رقیه گفتم و بهتر شدم بهتر از این نیست ما را میخرد نوکران را پیش بابا می برد نــوكـــر نـوشـــت: ممنون حسینم کـه مـرا داده حـواله گاهی به علی اصغر و گاهی به رقیّه هرکس که امیدش شده از کل جهان قطع انداخـتـه با گــریه نگاهی به رقـیّه صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... میـلاد فرخنـده حضرت رقیـه (س) نازدانه و دردانه آقا امام حسین (ع) بر همه ی شیعیـان مبارکبـاد💐
گدای کوی تو هستم مرا مران ز درت  گداییم در این خانه بوده درد سرت به خاکبوسی این خانه کرده ام عادت  به جان مادرتان وا مکن مرا ز سرت  گناه بال و پرم را شکسته، کاری کن  دوباره جا بده من را به زیر بال و پرت  گناه چشم مرا کور کرد و گوشم کَر عنایتی بنما بر گدای کور و کرت  ببین چه میکشم از دست نفس أمّاره جدا نموده مرا از دعای هر سحرت  قبول، من بدم اما تو سر به راهم کن بده اجازه که باشم همیشه دور و برت  بگو به فاطمه امشب صبا پیامم را  که کرده ام همه شب روضه خوانی پسرت  صدای مادرت از دور میرسد ای وای خـدا کند که نبیند تن جـدا زسرت نــوكـــر نـوشـــت: امروز سلام من چه سلام مبارڪی ست جـانم حسین، تکه کلام مبارڪی ست اسمـی به نازنینـی نامـش ندیده ام انصافا این "حسين" چه نام مبارڪی ست صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام ارباب بی کفن
شنیدم سینه زن ها را پریشان دوست داری میان روضه هایت چشم گریان دوست داری همین اشک و همین دستی که میکوبم به سینه   همـین یعنی تو نوکـــر را کـماکان دوست داری أحَبَّ اللّه مــَن فـی قَـلـبِـهِ حُـبِّـک، از این رو مسیحی را محرم چون مسلمان دوست داری اگـر خـــادم، اگـر شاعـــر، اگــر مـــداح باشـد تو نوکر را به هرجا با هر عنوان دوست داری عزادار تو از هر کشوری باشد عزیز است ولی آقا کجا را قدر ایران دوست داری؟ مگر اینـکه خـــودم  از  راه  برگــردم  و گـرنه تو هرجوری که باشم حتی الامکان دوستم داری اگـر گفتم فـدایت میشوم مـرد است و قـولش بـمـیـرم پیش چشمان تـو الآن؟ دوست داری؟ شبی دیدم بخواب، اذن حرم دادی و گفتی: شنیدم کـربـلا و کـنـج ایوان دوست داری نــوكـــر نـوشـــت: دل شکسته ی ما گــرم ربنـای حسین گرفته پَر به هواخواهی هوای حسین شبم گذشته به فکر و خیال شش گوشه سلام؛ صبح ِ دل انگـیـزِ کــربلای صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام اباعبدالله
عمری در آشیان غریب مدینه‌ایم مـا از فـدائیـان غریب مدینه‌ایم ما را صدا زنید نمک‌گیر مجتبی مدیون لقمه‌ نان غریب مدینه‌ایم هستیم اگر گدای حسین، زیر منتِ الطاف بـیـکـران غریب مدینه‌ایم این افتخار ماست فقط زیر سایه‌ی دستان مهربان غریب مدینه‌ایم سالی یکی دو روز کفایت نمی‌کند هر روز میهمان غریب مدینه‌ایم ذکر حسن به ما پر پرواز می‌دهد مـرغـان آسمان غریب مدینه‌ایم زهرا، علی، حسین دعاگویمان شوند وقتی که روضه‌خوان غریب مدینه‌ایم خانه‌ خراب غصه‌ی این قبر خاکی و بی‌شمع و سایبان غریب مدینه‌ایم نــوكـــر نـوشـــت: این نوڪریسٺ، معنی خیرالعمل، حسن در ڪام تلخ ما شده شهدِ عسل، حسن گـردهـمـایی حسنـیـون چـه دیدنیسٺ در حشر، بعدِ نعره ی حیّ علی الحسن صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... دوشنبتون امام حسنی (ع)
از کریمان هر عطایی می رسد بی منت است  پس گدایی از شما در اصل عین عزت است  از همان روزی که آدم توبه اش مقبول شد  می توان فهمید اشک روضه ات بی قیمت است  از حسین بن علی یک عمر هر چه می رسد  مثل آیات خدا نور و شفا و رحمت است  سایه سار چشمهایت جنت فردای اوست  هرکه امروزش عرق ریزان کار هیأت است  می درخشد مثل مروارید در شبهای قبر  دانه ی اشکی که نذر روضه های حضرت است  آدمی با گریه بر تو تازه مؤمن می شود  روضه ات یعنی که دانشگاه انسانیت است  فرش روضه، بال جبریل و یقین داریم کـه مستمع اینجا فقط با حکم زهرا دعوت است  می رویم و عاقبت از ما چه می ماند به جا؟  غیر مهری که نثار اهـل بیت عصمت است  خنده های سرخ”اسلم”وقت رفتن می نوشت  کشته ی عشقت شدن بالاترینِ نعمت است  نــوكـــر نـوشـــت: به سلیمان جهان از طرف مووور سلام شاعرت آمده این وصله ی ناجوور، سلام شرم نگذاشت به خدمت برسم از نزدیک زائرت دیدم و گفتم به تو از دوور سلام صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام خامس آل عبا
تا نفس هست و ز الطاف شما دم باقیست دل مـا می تپد و یاد تـو هـر دم باقیست دم روح القدسی خاص "حسین" گفتن ماست تا مسیحـا بشود عیسی مـریم باقیست هر کجا می نگرم نام تو بر لب جاریست رحمت واسعه ات بر سر عالم باقیست زائرانت همه زوار خــدا می باشند تا خداوند بود کرب و بلا هم باقیست ذره ای از شرر روضه ی تو کم نشود تا محبان تو هستند محرم باقیست نظر فاطمه معطوف شود بر جایی که در آن نام تو بر سینه ی پرچم باقیست نــوكـــر نـوشـــت: قبل "مــاه رمضـان" ڪـرب و بلایم بنویس پیش از آنکه رسد این عشق به دیوانه شدن می خورم حسـرٺ دیدار تو و شش گـوشه ترسم این اسٺ که باطل بشود روزه ی من صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام اباعبدالله
بارالها کوله باری از گناه آورده ام بر حریم امن یزدانت پناه آورده ام از تمام جرم و عصیان و خطایم در گذر بنده ای آلوده ام آه ای خدایم در گذر آمده وقتش که اظهار پشیمانی کنم نفس را در لحظه ی افطار قربانی کنم هر چه دارم خوب میدانم تمامش مال توست خوب میدانی اگر دورم دلم دنبال توست آمدم تنها برای بندگی رخصت دهی توبه کردم که مرا قدری دگر فرصت دهی با نگاه خود کمی حال مناجاتم بده تو کریمی و بیا اذن ملاقاتم بده از خودم شرمنده ام روی سیاهم را ببخش یا حسین میگویم و کوه گناهم را ببخش نــوكـــر نـوشـــت: وقتی ڪه در خانه ی تو باز شود از برڪٺ تو به خلق اعجاز شود شیرینی زندگی به این اسٺ ڪه‌صبح با نام دلارای تو اربـاب آغاز شــود صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام خامس آل عبا
چشم مرا پیاله ی خون جگر کنید هر وقت تر نبود به اجبار تر کنید من کمتر از گدای شب جمعه نیستم خانه به خانه دست مرا در به در کنید بدکاره ها به نیمه نگاهی عوض شدند ما را فُضیل فرض کنید و نظر کنید این تحبس الدّعا شدن از مرگ بدتر است فکری برای این نفس بی اثر کنید باید برای سوختنم چاره ای کنم این روزه روزه نیست برایم سپر کنید العفو گفتنم که به جایی نمی رسد ذکر حسین حسین مرا بیشتر کنید در می زنیم و هیچ کسی وا نمی کند پس زودتر امام رضا را خبر کنید نــوكـــر نـوشـت: رمضان ماهِ حسین است خدا می داند ربناهـای مـرا ذکــرِ حسین آمـیـن است حاجتِ هر که در این مـاه بُوَد حج امـا دلِ ما را طلبِ کرب و بلا تسکین است صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلامٌ عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... آدینتون معطر بنام منتقم خون اباعبدالله
عمر با غفلت گذشت و صرف قیل و قال شد روسیاهی قسمت این عبد بد اقبال شد اعتقادم پیش رنگ دار دنیا رنگ باخت بنده ات تطمیع شد، غافل شد و اغفال شد در صدایم جوهری باقی نمانده ای خدا بد زبانی ام سبب شد که زبانم لال شد قلب من گر چه به دست اشکهایم فتح شد با نگاه سوی نامحرم، ز نو اشغال شد ماه شعبان دست من کوتاه ماند از دامنت ماه شعبان قسمتم یک مشت سیب کال شد کاش میگفتند روز اول ماه خدا روی ماه یوسف زهرا هم استهلال شد با لب خشکیده ام دادم سلامی بر حسین باز هم با روضه اش از روزه استقبال شد مادری قامت خمیده اشکهایم را خرید دستگیرم روضه خوانِ روضه ی گودال شد نــوكـــر نـوشـــت: دنبال مثل هـمـان طـفـل فقیـری ڪه ڪوچه به ڪوچه پی دیدار امیری عمدا به زمین خورده ام و پا نشدم باز تا بلڪه دوباره تو ز من دست بگیری صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام ارباب بی کفن
آورده ای دوباره بـدهکـارمـان کنی فکری به حال غم زده و زارمان کنی اینجور که دوباره به ما راه می دهی اصلا بعید نیست طلـبکـارمـان کنی با اینکه ما به دست تو پرونده داشتیم یک دم نخواستی تو خدا، خارمان کنی تو مهربان ترینی و اصلا نمی شود با آتشِ جهنمت، آزارمـان کنی ما را زمین زده است گناهان بی شمار باید که فکرِ این دل بیمارمان کنی من آمدم دوباره رفیقت شوم خدا لطفی اگر کنی تو و بیدارمان کنی این چشم ها که بوی شهادت نمی دهد تا با شهید کرب و بلا یارمان کنی با گریه های فاطمه ات گریه می کنیم تا روضه خوان روضه دیوارمان کنی آتش گرفته ایم در این اضطراب تا پهلو شکسته از تب مسمارمان کنی نــوكـــر نـوشـــت: منتٺ هسٺ همیشه به سر نوڪرها هسٺ سوی حـرمِ تـو نظرِ نوڪرها آرزوی دلِ مـا این شده، بین حرمٺ سالـی یڪبـار بیفتد گـــذرِ نوڪرها صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام اباعبدالله
چند وقتیست که این دل شده پروانه ی تو خوش به حالش که شده راوی افسانه ی تو شده ام محو تماشای بنی هاشمیان بیشتر برده دلم را رخ جانانه ی تو حال که گم شده ام در گذرِ آل علی گذرم کاش بیفتد به درِ خانه ی تو کاروبارِ لیلی و شهرت او ریخت به هم از همان روز که او هم شده دیوانه ی تو مِی نخورده بردن نام تو ما را مست کرد این چنین بود شدیم ساکن میخانه ی تو هوسم بود بیابم ز عسل شیرین تر که نصیبم شده این شکر پیمانه ی تو میکنم خلاصه مدح و شعر این خادم را به دوعالم ندهم نوکری 🌹قاسم🌹 را نــوكـــر نـوشـــت: پسر شاهِ کرم هست و قمر طلعت عشق نوه ي حيدر کرار و قَدَر صولت عشق قاسم ابن الحسني هستم و فخرم اين است که بُود روي مَهش قبلگهِ دولت عشق صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... پنجم رمضان ولادت با سعادت حضرت قاسم بن الحسن علیه السلام خجسته باد
بس که با نفسِ بَدم بسته به زنجیر شدم زیر بارِ گنهِ خویش زمین گیر شدم با وجودی که تو همواره به یادم بودی من به چاهِ عمل خویش سرازیر شدم گفتم از بس كه کریمی، نکنی رسوایم باز هم مرتکب غفلت و تقصیر شدم خود به درگاهت اگر آمده ام، می دانم چقدَر با گنهم دور ز تقدیر شدم پوستِ نازک من طاقت آتش دارد؟ این سؤالی است که یعنی ز گنه سیر شدم کوهی از جرم و خطا، وای چه کردم با خود من بدَستان خودم اینهمه تحقیر شدم در گنه بودم و افتاد دلم یادِ حسین بس خراب آمدم اما بتو تعمیر شدم کن خبر در برِ من فطرسِ پر سوخته را تا سلامی دهم ارباب، که تطهیر شدم نــوكـــر نـوشـــت: کاش من زائر آن صحن و سرایت بودم شامل مرحمت و لطف و عطایت بودم کاش در این رمضان، گوشه ای از صحن شما یک دهـه مـعـتـکـف کـرب و بلایت بودم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام خامس آل عبا
بارالها کوله باری از گناه آورده ام بر حریم امن یزدانت پناه آورده ام از تمام جرم و عصیان و خطایم در گذر بنده ای آلوده ام آه ای خدایم در گذر آمده وقتش که اظهار پشیمانی کنم نفس را در لحظه ی افطار قربانی کنم هر چه دارم خوب میدانم تمامش مال توست خوب میدانی اگر دورم دلم دنبال توست آمدم تنها برای بندگی رخصت دهی توبه کردم که مرا قدری دگر فرصت دهی با نگاه خود کمی حال مناجاتم بده تو کریمی و بیا اذن ملاقاتم بده از خودم شرمنده ام روی سیاهم را ببخش یا حسین میگویم و کوه گناهم را ببخش نــوكـــر نـوشـــت: سردار سر بريده ی دنيا، سلام عشق عاليجناب حضـرٺ دريا، سلام عشق شمس و قمر به گنبدتان بوسه ميزنند خـورشيد ڪربلای معلـی، سلام عشق صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام ارباب بی کفن
بگیـر بالِ مـرا باز در هــوای خودت مرا بِبَر به کنارت، به کربلایِ خودت مـن آشنایِ توام خـانه زادِ مادرتان نصیب در به درت کن شبی دعایِ خودت نفس بزن که مذابم کنی در این شب‌ها نفس بده که بسوزم فقط برایِ خودت دلم کتیبه‌یِ اشعار محتشم شده است بزن به سینه‌ام آتش،به روضه‌هایِ خودت ببین کـه نـذرِ درِ زینبیه‌ات شده‌ام بکش به دیده‌ام از گرد و خاک پایِ خودت از آن زمان که مرا نوکرت خدا خوانده نشسته بر جگرم داغِ بوریای خودت وصیتـم شده آقـا، مـرا کـفـن نکنند مگر به پیرهن مشکی عزای خودت نــوكـــر نـوشـــت: ماپاى لطف فاطمه شرمندگى كنيم ارباب ما حسين و فقط بندگى كنيم اصلا نميشود كه "شب جمعه اى" زعمر بى شور و حال كرب و بلا زندگى كنيم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام اباعبدالله
من از نوادگانِ اویسم که سال ها پا می کشند از جریانم وصال ها بال و پرم به درد پریدن نمی خورد بالا نمی برند مرا این وَبال ها با احتمال ِآمدنت گریه می کنم یعقوب کرده اند مرا احتمال ها پیراهنت کجاست که بینایمان کنی خیری ندیده ام از این دستمال ها وقتِ رسیدن تو زمان رسیدن است خیلی نشسته اند به پای تو کال ها دیشب تفالی زده ام راحتم نکرد ناراحتم به جان تو از دست فال ها نــوكـــر نـوشـت: قلب مـرا زدند از اول به نامتان من آمـدم همیشه بمانم غلامتان با یک درود، صبح خود آغاز می کنیم ماییـم و اشتیاق «عَلیکَ السلامتان» صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلامٌ عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... آدینتون معطر بنام منتقم خون اباعبدالله
با رفتنت اسلام از بال و پر افتاد بار غمت بر شانه ی پیغمبر افتاد چشمان زهرای تو مانند صدف بود از این صدف با داغت آخر گوهر افتاد روی مزارت بارها جبریل آمد هر بار آمد دید زهرا با سر افتاد افتاد پیغمبر ز پا از داغت اما در این میان زهرات خیلی بدتر افتاد آتش به روی چادر او پنجه انداخت با یک لگد زهرای تو پشت در افتاد رفتی نبودی تا ببینی دخـتـر تو در کوچه ها در پیش چشم شوهر افتاد تابوت او را مرتضی با گریه می برد روی مزارش نیمه شب ها حیدر افتاد رفتی ندیدی از کبوتر پر بریدند رفتی ندیدی از حسینت سر بریدند نــوكـــر نـوشـــت: وقتی ڪه گدا، شاهِ ڪَرَم داشته باشد توفیر ندارد ڪه چه ڪم داشته باشد والله عطشناڪ ترین واژه سلام اسٺ وقتی ڪه دلی تنگ حرم داشته باشد صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... سالروز وفات ام المومنین حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها تسلیت باد.
نوشته اند دلم را برای خون جگری بدون گریه زمانه نمی شود سپری نیازمند تکامل به گریه محتاج است درخت آب ندیده نمی دهد ثمری دو فیض، توشۀ راه سلوک عاشق هست توسل سحری و عنایت سحری هزار نافله خواندن چه فایده دارد اگر نداشته باشد به عاشقان نظری به هر دری که زدم باز پشت در ماندم بس است در زدن من، بس است در به دری برای بنده خریدن بیا سر بازار چه خوب می شود این مرتبه مرا بخری بدون تو چه بلاها که بر سرم آمد چه حاجت است به گفتن، خودت که با خبری همیشه خیر قنوت تو می رسد به همه اگـر چه نام مـرا در نوافلت نبری خودت برای ظهورت دعا کن و برگرد دعای من به خودم هم نمی کند اثری نــوكـــر نـوشـــت: سلامِ صبح مـن از دل به بارگاه شما خوشم همیشه به یڪ جرعه ی نگاه شما به غربتم نظری ڪن ڪه دورم از حَرَمَٺ تـو و عـطـا و عنایٺ، مـن و پناه شما صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام ارباب بی کفن
از آن نفس که دلم مبتلایتان شده است دو دیده منتظر خاک پایتان شده است من آفریده شدم تا کـه بر تو گریه کنم که سمتِ قبله‌ی من کربلایتان شده است مسیح سینه زن خیمه‌ی عزای تو است که زنده از نفس کیمیایتان شده است فضای روضه‌ی‌تان زنده می‌کند ما را چه گرم خیمه‌ی دارالشفایتان شده است به سنگ تربت ما حک کنید بعد از ما که این قتیل غم روضه‌هایتان شده است مرا به کنج خرابه چه می‌شود ببرید دلم هوایی بزمِ عزایتان شده است نــوكـــر نـوشـــت: بردن نام شما دل نگـران می چسبد سختی و رنج و بُرده امان، می چسبد به سرم باز زده حـال و حـرمـت با لبِ عطشان رمضان می چسبد صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام خامس آل عبا
شده مضمون تمامیّ غزلهام، "حسین" دفترم هم شده مجموعه ی اشعار حرم خط خطی های مرا نمره ندادید، که هیچ خط زدید اسم مرا از صف زوار حرم اصلا انگار زیادی تر از این سائل نیست حسم این است شدم "نوکر سربار" حرم بارها هم شده گفتم به خودم، بیچاره یک کمی زار بزن، نوکر بی عار حرم زائران تو همه مثل گل و گلزارند این وسط من شدم انگار، فقط خار حرم برده ای هستم و بی قیمتی ام کشته مرا کاش من را بفروشید، به بازار حــرم حال من سخت وخیم است، دوایی بفرست یک عیادت بکن از نــوکــرِ بیمار حـرم دل من سوخته از دوری شش گوشه ی تو آتش حسرتش افتاده به نی زار حرم کاشکی خانه ی من کرب و بلا بود، حسین بود، همسایه ی دیوار بـه دیوار حــرم نــوكـــر نـوشـــت: گدای تو از هرڪسی ڪه پا بخورد تو را ڪه داشته باشد غـمِ چه را بخورد تمام دغدغه اش همین جمله سٺ خدا ڪند ڪه مسیرم به بخورد صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام اباعبدالله
میان ارض و سما بزم شادی و شور است به روی دست نبی آیه هایی از نور است بغل گرفته نبی سبط اکبر خود را و ان یکاد بخوان، چشم ابتران شور است گمان کنم که پیمبر به گوش او میگفت: خوشا به حال رسولی که با تو محشور است به رزق خوان حسن عالمی نمک گیرند عزیز کرده ی زهرا "کریم" مشهور است ز دست هیچ کسی لقمه نان نمی خواهیم کــرامت حسنی با مزاجمان جور است گدای کوی کریمیم و نان بهانه ی ماست نظر به منظر جانان مراد و منظور است چقدر غبطه خورم بر کبوتران بقیع شکسته بال و پرم، قبر خاکی اش دور است به قبر خاکی او سایبان بدهکاریم برای گنبد و گلدسته نقشه ها داریم نــوكـــر نـوشـــت: یڪ از جاده به جاده سوی میروم ڪار تو با ماسٺ، قطعا ڪافیست ڪه ڪند یڪدم اراده صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... میلاد با سعادت سبط النبی، سید شباب اهل الجنة، مُعزّ المؤمنين، کریم آل الله امام حسن مجتبی علیه السلام را به محضر مقدس امام مهدی علیه السلام و شیعیان و محبین حضرتش تبریک می گوییم.
با غم هجران تو هر چند که راه آمدیم باز هم بی تو به استقبال این ماه آمدیم پای من را دعوت چشمت به مهمانی کشاند ما به شوق تو به مهمانی الله آمدیم آمدیم اما چگونه آمدیم اما چطور پر گناه و رو سیاه و باز گمراه آمدیم چند وقتی هست در ما رغبت دیدار نیست ما که حتی با هم اینجا هم به اکراه آمدیم خوب میدانی و خوب می دانیم خیلی بد شدیم خوب میدانی پشیمانیم و آگاه آمدیم اوج آمال و امید ما در اینجا نوکری است ما به این درگاه به امید نگاهی آمدیم شاه را انداخت نیزه از بلندی بر زمین روضه را وقتی که سنگین است کوتاه آمدیم نــوكـــر نـوشـــت: اول صـبـح بعدِ بسم الله الـرحمن الـرحیم میفرستم مـن سلامی بر شهنشاهی کریم سحر شانزدهم ماه خدا هست، نگاهی آقا لَیْلَةُ القَدر مـن امسال می خواهم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... آدینتون معطر بنام منتقم خون اباعبدالله
پهن شد سفره ی احسان، همه را بخشیدی باز با لطف فراوان همه را بخشیدی ابر وقتی که ببارد همه جا می بارد رحمتت ریخت و یکسان همه را بخشیدی گفته بودند به ما سخت نمیگیری تو همه دیدیم چه آسان همه را بخشیدی یک نفر توبه کند با همه خو میگیری یک نفر گشت پشیمان همه را بخشیدی این گنهکاری امروز مرا نیز ببخش تو که ایام قدیم ، آنهمه را بخشیدی  حیف از ماه تو که خرج گناهان بشود تو همان نیمه ی رمضان همه را بخشیدی داشت کارم گره میخورد ولی تا گفتم " جان آقای خراسان " همه را بخشیدی نــوكـــر نـوشـــت: من عاشقم و بی تو به دل تاب ندارم ذکــر تـو بُوَد بر لـبـم و خــواب ندارم فریاد زنم روز قیامت که حسین جان مـن نـوکـــرم و غـیـر تـو ارباب ندارم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام ارباب بی کفن
خانه ات آباد، از داغ توام خانه خراب هيچ بودم، پوچ بودم، روی من كردی حساب از تو ممنونم كه بين اين همه خلق خدا محض كار نوكـری كرديد مـا را انتخاب آنچه را عاشق به بيداری فراوان ديده است زاهدان آن را نمی بينند حتی بين خواب آه از اين روضه كه جمعی به ظاهر اهل دين اصل دين را دوره اش كردند با فكر ثواب با پيمبرها خدا حرف از عطش زد بارها عرش را لرزانده قطعأ ناله های آب آب می گذارد يک مسلمان راس مهمان در تنور راهبی خاكستر از سر شست آن هم با گلاب مرد مست و خيزران و بوسه گاه مصطفی من نميدانم چرا نازل نشد آنجا عذاب در كنار راس سالار شهيدان راس كيست لطمه زد بر صورتش با ديدن آن سر رباب نــوكـــر نـوشـــت: مطمئنم حاجتم را با دعـا خواهم گرفٺ دامنٺ را در میان اشڪها خواهم گرفٺ با دم یاڪاشف الڪرب الحسینم عاقبٺ را از اباالفضل شما خواهم گرفٺ صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام خامس آل عبا