eitaa logo
کانال قرآن و اهلبیت علیهم السلام
705 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
1.1هزار ویدیو
19 فایل
ارتباط باما. نـوكــــري كردنِ اين قـوم مرا بالا بُرد با گـداييِّ حسيـن مَنسَب شاهي دارم به حسين بن علي پشت و پناهم گرم است اي خـدا شكر، عجب پشت و پناهي دارم. @Behruz313
مشاهده در ایتا
دانلود
میل اگر داشت فدای حرمش خواهم‌شد و یکی از شهدای حرمش خواهم‌شد گرد و خاکم ولی از لطف کریمانه ی او خادم صحن و سرای حرمش خواهم‌شد هر زمان حال و هوای حرمش را بچِشم شاعر حال و هوای حرمش خواهم شد شاید آن روز دل سنگ به دردم بخورد گوشه‌ای سنگ بنای حرمش خواهم شد حرمش را که بسازند به‌حج خواهم‌رفت بعد از آن وقف برای حرمش خواهم‌شد مثل مشهد که مناجات سحر میخوانند هر سحر سوز دعای حرمش خواهم‌شد : هر شفایی دیده ای در و در   از غباری شد که طوفان از آورده است سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، . @Quranahlebayt
حسین گفتم و شد سینه بی قرار حسن برای اینکه حسین است سوگوار حسن ضریح کـرب و بلا نقـره داغ تربت او زهـیر و حـر و حبیبند داغـدار حسن اگر چه دوروبرش از حبیب ها خالیست امـام ها همـه جمعند در کنار حسن مـزار خاکـی او شد ابوترابیِ محض از آن به بعد نجف گشت خاکسار حسن عجب نباشد اگر که به روز رستاخیز حسین فاطمه برخیزد از جوار حسن برای غـربت او بیـقـرار مـی گـریم شبیه شمع خیالـی سر مزار حسن برای داغ دو تا ماهپاره اش یا که برای لحظه جانسوز احتضار حسن برای روضه ی او با کنایه می خوانم مدینه، کوچه، فدکنامه، گوشواره، حسن : دوشنبه ها به لُطف حضرت عِشق خواست که دورو بَرِ باشم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، . @Quranahlebayt
دل را سپرده ایم به دست کریمها امروز نه، ز روز ازل از قدیمها ما خاک پای خادمتان هم نمی شویم دلداده ی تو نوح و مسیح و کلیم ها بر سینه ی کسی نزند دست رد حسن دلبسته ی عطای تو حتی رجیم ها هرکس که زیر سایه ی حُسنِ حَسن رسید پر میزند ز قلب و دلش کل بیم ها خیره شدن به تابش خورشید کی شود درک شما کجا و عقول فهیم ها؟ وقتی حسن امام شود در تمام شهر راحت شود خیال تمام یتیم ها در اوج غربتش به برادر خطاب کرد لا یوم مثل قصه ی ذبح عظیم ها از تربت تو بوی غم و غصه میوزد بویی ز دود کوچه گرفته نسیم ها : بی مرحمت که روز شما شب نمیشود اصلا تـو  آفـریده برای کَـرَم شدی سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، . @Quranahlebayt
پروازمان دهید که بی بال و پر شدیم یک عمر در هوای شما در به در شدیم کالیم و خشک و زرد، خدا را چه دیده ای؟ شاید به لطفِ یک نفست بارور شدیم تو آب زاده ای، پدرت هم رزقی به ما دهید که بی برگ و بر شدیم هر چه شما کریم تری ما گداتریم از اعتبار نام شما معتبر شدیم ما را به راه راست کشاندی تو ما در مسیر تو ز خدا با خبر شدیم آقاییِ تو شاملِ حالِ گدا شد و... ما هم به نوکری شما مفتخر شدیم ما را به نامتان  ثبت کرده اند ما سالهاست حلقه ی آویزِ در شدیم : 💔 دوباره صبح دوشنبه، دوباره روز کریم دوباره یاد ، یاد بارگاه و حریم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، . @Quranahlebayt
ما درد میدهیم و دوا میدهی به ما بیمار می شویم و شفا میدهی به ما بیمار می شویم و گلایه نمی کنیم خیر است هرچه دردوبلا میدهی به ما ای باغبان قلب، تو این باغ خشک را آباد میکنی و صفا میدهی به ما فهمیدم از سه مرتبه انفاق زندگیت هرچه به تو رسد همه را میدهی به ما لقمه نخورده ایم ز دستان هیچ کس ای سفره دارِ شهر، غذا میدهی به ما؟ در خانه ی تو جای گداصدرمجلس است پیش خودت همیشه توجامیدهی به ما : 💔 شد عاقبتش خیر هر آنکس که در عالم گردید غـلامی ز سرای تو سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، . @Quranahlebayt
فدای جود کسی که هرآنچه را بخشید فقط به خاطر خشنودی خدا بخشید از ابتدا پدرش فکر ما گداها بود که سفره ی کرمش را به مجتبی بخشید غریب بود، اگرچه گدا فراوان داشت کریم بود، بدون سروصدا بخشید کریم کار ندارد به اسم و رسم کسی غریبه را چه بسا بیش از آشنا بخشید ملامتش نکنید آنکه را مدینه نرفت مدینه زائر خود را به کربلا بخشید گمان کنم که دگر مادری زمین نخورد خدا فقط به حسن اینچنین بلا بخشید گمان دیگرم این است که دم آخر به غیر قاتل مادر بقیه را بخشید : 💔 سرهر‌سفره‌که‌پهن‌است‌گدایی‌نکنم نان‌هرسفره‌حرام‌است‌به‌جز‌نان‌حسن سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، . @Quranahlebayt
سلام من به حَسَن شاهِ بی مِثال و قَرین سلام من به حَسَن نورِ چشم اهلِ یقین سلام من به صفایَش به صُلحِ بی مَثَلَش سلام من به حَسَن پیشوایِ اهلِ یمین سلام من به تو ای جلوه گاهِ حضرت حق  سلام من به تو اُستادِ جبرئیلِ امین سلام من به تو ای قبله ی بدونِ حرم سلام من به تو ای نورِ آسمان و زمین سلام میدَهَمَت ای سرورِ قلبِ نبی اِی آنکه حبِّ تو باشد کلیدِ خُلدِ برین هزار شُکر که هستم غلام درگَهِ تان نباشَدَم به جهان منصبی فراتر از این : 💔 حسن امام من است و منم گدای حسن تمام هفته فدای دوشنبه های حسن سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، . @Quranahlebayt
باید دوباره خیمه ی غم دست و پا کنیم پرچم، کُتل، کتیبه، علـم دست و پا کنیم بعد از دو ماه گریه به ارباب بی کفن اشکی برای شاه کـرم دست و پا کنیم بوی حسن وزیده ز اشعار محتشم وقتش رسیده لوح و قلم دست و پا کنیم «باز این چه شورش است که در خلق عالم است» یعنی نوای واحسنم دست و پا کنیم باید مقدمات سفر تا مدینه را حتی شده به رنج و الم دست و پا کنیم آنجا بساط روضه ی مردی کریم را در کوچه ها قدم به قدم دست و پا کنیم طرح ضریح فرشچیان باشد و سپس یک نقشه هم برای حرم دست و پا کنیم امشب خدا برای حسن سینه می زند باید زمینه، نوحه، دو دم دست و پا کنیم طشتی برای شاه غریبی که ناله زد: «می سوزد از ستم جگرم» دست و پا کنیم : روی قبر خاکی ات طرح ضریحت می کشد آرزوها دارد این نوکر برایت سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، (ع) را تسلیت  عرض میکنم 🏴 . @Quranahlebayt
قلم به دست شدم تا كه از شما بنويسم ولى بگو چه نويسم، تو را كجا بنويسم؟ قلم به صفحه ى دل ميزنم به لطف تو از اقـتـــــدار بلنــدت به كــــبريا بنويسم هنــوز پـرچــــــم تو بين أولياء بالاست من از مـقـــــام شما بين أنبيـاء بنويسم به جان حضرت زهرا كه جات پيش خداست تو را به عرش نويسم، كجا تو را بنويسم؟ تو آســمـان اباالفضل و آفــتــاب حسينى به خــط نستعليق اين وقــار را بنويسم غريب بودن اين طايفه يقين إرث است كنــار اسم تو بايد رضــا رضـــا بنويسم ولى به جان خودت غربت تو بى همتاست ز پاره هاى جـگـر نه، ز كـوچـه ها بنويسم از آن دمى كه تو بودى و مادرت بود و از ازدحام و از آن مردِ بى حيا بنويسم قلم به دست من انگار بيد مجنون است نخواست تا كه از آن ضرب بى هوا بنويسم نخواست تا كه از آن بغض در گلو گويم نخواست تا ز غلاف و ز ضرب پا بنويسم نخواست تا بنـــويسم كه راه را گـــــم كرد نخواست تا كه از آن گوشواره ها بنويسم همين بس است بگويم حسين بى سر شد نبود قسمت مــــن تـــا ز بــوريــا بنويسم : 💔 یقین کنید که روزی به چشم خواهید دید پیاده می‌روم آخر به کرب و بلای سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، . @Quranahlebayt
پدرم با غمِ بی گنبدی ات خو کرده چشم خود را ز غریبی تو کم سو کرده در خیالات خودش خادم صحن تو شده حرمت را چقَدَر با مژه جارو کرده هر کجا روضه ای از غربت تو خوانده شده مجلست را پرِ فریاد و هیاهو کرده به امیدی که به درد حرم تو بخورد نذرِ ضریح تو النگو کرده با گسل های غمت پیکر او لرزیده درد خود را همه شب لرزش زانو کرده آنقَدَر غصه ی خاک حرمت را خورده بوی "نا" را فقط از چشم ترش بو کرده شکر، که بچه ی یک و یک ادبِ این دو مرا نیز، "حَسَن جو" کرده عاقبت نوکر تو صحن تو را می سازد چون در حرم کرده : 💔 همیشه داغ دلم، قبر خلوت است به سر هوای و زیارت حسن است تمام هفته برای می سوزم ولی دوشنبه ی من وقف غربت حسن است سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، . @Quranahlebayt
بنویسید مرا عـاشق و بیمار حسن و بخوانید مرا نوکـــر دربار حسن هر گدا عاقبتش شاه جهان می گردد گر شود از سر اخلاص گرفتار حسن جز در خانه ی دوست حاجت خود را نبرم لطف و احسان و کرم هست فقط کار حسن کاش می سوخت تنم بلکه شبی تا به سحر می شدم شمعی به روی تربت تار حسن گر چه آقام ندارد سر خاکش حـرمـی مهدی فاطمه هر شب میشه زوار حسن شیعه تا روز جزا هست عزادار حسین و حسین بوده خودش عمری عزادار حسن پیش چشمان پسر شد رخ مادر نیلی بود سیلی همه عمر باعث آزار حسن تا ابد ز کوچه ی مدینه بر می خیزد ناله و آه جگر سوز و شرر بار حسن : 💔 روضه خوان گفت مدينه حسن و يک كوچه تا يكی گفت نزن كل حـرم ريخت بهم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، . @Quranahlebayt
نمی خواهم بگویم آنچه بین کوچه ها دیدم مکن اصرار ای زینب بدانی آنچه را دیدم به بند غم گرفتار و اسیرم تا دم مرگم که بند ریسمان بر گردن شیر خدا دیدم خدا داند که آن سیلی شروع دردهایم شد به یک لحظه در آن کوچه دوصد کرب و بلا دیدم از آن خنجر که بر پایم نشست هرگز نمی نالم که من مسمار را در سینه ی خیرالنساء دیدم شرار طعنه و زخم زبان از زهر بدتر بود چه گویم من چه از دوستان بی وفا دیدم در این غربت شبیه جد خود خیر البشر هستم که از ملعونه ای همسرنما جور و جفا دیدم : بی حرم شد که بدانند همه مادری است  ورنه در زاویه ی عرش مقام حسن است سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، . @Quranahlebayt
از بس حسن بخشنده و مهمان‌نواز است از عالم و آدم گدایش بی نیاز است از سفره‌اش هر قدر می‌خواهی طلب کن دستِ حسن در بذل و بخشش بازِ باز است زانو بغل کردن دگر معنا ندارد وقتی که آقای کریمت چاره ساز است هر جای عالم چشم می‌چرخانم انگار پرچم سیاهِ «یا حسن» در اهتزاز است استادِ عباس است، باید هم بگویند شير جمل در هر نبردی یکه تاز است در جنگ‌ها، الحق جلودارش نبودند جنگاوری‌اش فخرِ تاریخِ حجاز است سجاده را از زیر پایش می‌کشیدند غافل از آنکه مجتبی اصل نماز است اینکه چه‌ها شد در دل کوچه، بماند از چادرِخاکی نوشتن جانگداز است : تو کریم اهل بیتی، من تهیدست و فقیر ای عصای دست مادر دست مارا هم بگیر سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، . @Quranahlebayt
شِفای درد و غمِ بی دوای ما حَسَن است مریضهای جهان را فقط دوا حَسَن است اگرچه بود دلش زخمی از ملامت دهر ولی مرمت دلهای مبتلا حَسَن است به محضرش چه نیازی به گفتن درد است که بر نیاز همه خلق، آشنا حَسَن است خدا به لطف حَسَن می‌دهد به بنده جواب بدان اجابت حتمیِ هر دعا حَسَن است حسین زائر شبهای بی چراغ بقیع ولی مسافر شبهای کربلا حَسَن است حسین رمز شهادت، حَسَن طلیعه‌ی صلح کلید فتح، همیشه حسین یا حَسَن است حسین گریه کنِ دائمِ غریبِ حَسَن همیشه سینه‌زنِ شاهِ سرجدا حَسَن است یکی به پهنه‌ی دشت و یکی به صفحه‌ی طشت بریده حلق حسین و پُر از بلا حَسَن است کریمِ فاطمه هرگز نبسته در به کسی خدا نوشته پناهِ غریبه‌ها حَسَن است : بی حرم مانده ولی در عوضش می بینیم چـارده قرن فقط از او سخن است. سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، . @Quranahlebayt
میان ارض و سما بزم شادی و شور است به روی دست نبی آیه هایی از نور است بغل گرفته نبی خود را و ان یکاد بخوان، چشم ابتران شور است گمان کنم که پیمبر به گوش او میگفت: خوشا به حال رسولی که با تو محشور است به رزق خوان عالمی نمک گیرند عزیز کرده ی زهرا مشهور است ز دست هیچ کسی لقمه نان نمی خواهیم با مزاجمان جور است گدای کوی کریمیم و نان بهانه ی ماست نظر به منظر جانان مراد و منظور است چقدر غبطه خورم بر کبوتران بقیع شکسته بال و پرم، قبر خاکی اش دور است به قبر خاکی او سایبان بدهکاریم برای گنبد و گلدسته نقشه ها داریم : سحر پانزدهم، دل به دادم و بس روی پای افتادم و بس دل من گشته خراب و حسن آبادش کرد من فقط اهل دیار و بس سلام عليكم و رحمه الله، صبحتون بخير، میلاد کریم اهل بیت علیهم السّلام، چشمه ی جوشان جود و سخا، حضرت علیه‌السلام مبارک باد🌺 ‌. @Quranahlebayt
شُغلم این است، گدایی ز دیار حسنم بعد، با حفظ سِمَت نوکر یک بی کفنم خانه ی مادری ام خاک بقیع است فقط مدتی هست که تبعید شدم از وطنم همه جاوهمه دَم تکیه کلامم است ذکر تو مثل ستون است، به قصر سخنم شهر را مست کنم با نفسِ "حای" حسن بوی گُل پر شده در صحن و سرای دهنم ذاتا از ریشه کریمند، گدایان کریم بین آنان به خدا هیچ تر از هیچ، منم مطمئنم که کسی بود، سوا کرد مرا نظر مادرتان است، اگر سینه زنم هر زمان سینه زن بزم عزای تو شدم گریه کرده ست به روی تن من پیرهنم به روی لوحِ دلم حک شده با خط درشت من حسینی شده ی دست امامم حسنم غصه ی بی حرمیّ تو مرا کشت، حسن زیر خورشیدی و این شد سبب سوختنم کاش می شد که پس از مرگ، شوم خرج شما سایبانی بشود روی مزارت بدنم : 💔 مُقَدَس‌است، دوشنبه بَرای این نوکر دوشنبه‌هابه‌لَبَم ذِکرِ یا حَسَن دارم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، . @Quranahlebayt
آخرش این خاک، ایوانش طلایی میشود گنبد و گلدسته های با صفایی میشود این حرم با چهار گنبد میشود هر کسی اینجا بیاید میشود اینجا چه قیامت میکند واقعا اینجا عجب دارالشفایی میشود نقشه ی این صحن را باید که از گرفت نقشه را مادر دهد بَه چه بنایی میشود و ، دارد دل هوایی میشود حتم دارم ساخت و ساز حرمهای از همان لحظه که آقا تو میایی میشود میرسد روزی که با دستان پر مهر شما از رواق و صحن اینجا رونمایی میشود آخرش من مطمئنم این گره وا میشود این حرم زیباترین تصویر دنیا میشود : 💔 دست ما باز بلند است به گدایی سرِصبح بسته ام رشته ی دل را به نخِ شالِ سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، . @Quranahlebayt
ناامیدی نبود نزد گدایان دست ما را برسانید به دامان حسن  نشنیده است کسی خواهش روزی از ما  میرسد روزی ماصبح وشب ازخوان حسن  حاجتم نیست دراین شهربه احسان کسی عادتم داده خداوند به احسان حسن نشکندگوشه ای از نان کسی راهمه عمر  آنکه یک روزنمک گیر شد از نان حسن بنویسید جذامی زمین خورده نشست سر یک سفره کنار لب خندان حسن حُسن رفتارچنان داشت که ازرحمت او مردشامی شده یکباره غزلخوان حسن حرف اورانخریدندسپاهش غم نیست آمده خیل مَـلَـک گوش بفرمان حسن سُفَرایَش همه رفتندویکی بازنگشت درعوض این همه نوکرهمه قربان حسن  و بدانند همه کوفه صفتهای زمان  که فروشی نبود عشق محبان حسن  میرسدصبح ظهوری که بنا خواهدشد  مثل گنبد و ایوان حسن : 💔 بنویسید حسن مکتب و آیین من است حسنی مذهبم و حبّ حسن دین من است سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، . @Quranahlebayt
کاش پایِ دلِ ما هم به نوایی برسد اربعینی، حرمی، کرب و بلایی برسد آری آقاتر از آنی تو که راهم ندهی دارم امید که از دوست ندایی برسد خاک پای همه زوّارِ تو روی چشمم این غباریست که از تازه هوایی برسد در دل این همه جمعیّت مشتاق گُمم مگر الطاف کریمی به گدایی برسد من هم انگار گُل گمشده دارم آقا شاید از حنجر بُبریده صدایی برسد این همه مرهم پا، پیشکشِ زوّارت به یتیم تو نشد مرهم پایی برسد کاش از کعبه بخوانند مرا کرب و بلا یا که از کرب و بلا، حکم ولایی برسد همه آماده ی لبیک به ارباب شویم که هنوز از لب خشکیده ندایی برسد ، مهیای قیامی باشید که زمان طلبِ خون خدایی برسد پای شش گوشه ی تو عرش الهیست حسین کِی شود عاشق دلخسته به جایی برسد روزیِ ما اگر این فرصت دیدار نشد کاش از مشهدتان اذن رضایی برسد نیمه شبهای بقیع نیز صفایی دارد کاش بر خاک حسن صحن و سرایی برسد : 💔 گدای کوی حسن عاشق است سائل نیست خلاصه هرکه از او غافل است عاقل نیست سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، . @Quranahlebayt
وقتش رسیده تا که قدری باخدا باشم به اصل خود برگردم از غفلت جدا باشم بااهل دنیا هرچه که بودم دگر کافیست حالا زمانش شد که با اهل ولا باشم من فطرتم میل مناجات سحر دارد در آسمان بندگی باید رها باشم گفتندباب رحمت حق روی من بازاست مطلوب باشدگرم تسبیح ودعاباشم دیدم هم اکنون که بساط عاشقی جور است خوب است من هم درمدینه یک گداباشم با یک توسل بر نخی از چادر زهرا خاک قدوم یوسف خیرالنسا باشم بیمی ز آتش دوزخ ندارم تا حسن دارم وقتی که اسم اعظمی چون دارم : 💔 دوشنبه ها که بهانه برای نوکرهاست تمـام هفـتـه لبـم ذکـر یا حـسـن دارد سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، . @Quranahlebayt
یک یارِ باوفا که شود یاورش، نداشت امّید یاری از طرف همسرش نداشت یوسف‌ترین عزیز خدا بود و ای دریغ عزت میان مردم دور و برش نداشت ویرانه باد مسجد شهری که هیچ‌گاه جایی برای سبط نبی منبرش نداشت نفرین به سائلی که غنی شد از او؛ ولی اندازه‌ی معاویه هم باورش نداشت از کودکی زیاد ز کوچه نمی‌گذشت از کوچه خاطرات خوشی در سرش نداشت گیسوی او بخاطر یک غم سپید شد اینکه قدی بلندتر از مادرش نداشت : نوکر ز‌ نامِ‌ صاحب ‌خود، شأن ‌می برد منت ‌خداي ‌را که ‌غلام  شدیم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، (ع) تسلیـت باد 🏴 . @Quranahlebayt
عشقی که به دل کاشته بودی ثمر آورد هم آه شب آورد هم اشک سحر آورد آنقدر کریمی که گدا از سر کویت از آنچه دلش خواسته هم بیشتر آورد شرمنده اگر دیده ی پر اشک ندارم نوکر به عزای تو همین مختصر آورد غم پیش دل ریش تو ای مرد، کم آورد صبر تو دگر حوصله ی صبر سر آورد گیسوی سپیدت خبر از داغ جگر داد غم هرچه که آورد به روی جگر آورد سر بسته بگو پاسخ این پرسش ما را تا خانه چرا مادر خود را پسر آورد؟ دستی به روی جام غرورت ترک انداخت آن دست که پشت در خانه شرر آورد سم تا جگرت دید، خجالت زده تا تشت از کوچه و آن صورت نیلی خبر آورد در لحظه ی تشییع تو از کینه، سپاهی با تیر و کمان پیرزنِ فتنه گر آورد می گفت حسین بن علی با هر تیر که از سینه و پهلوت در آورد : نوکر‌ ز‌ نامِ‌ صاحب ‌خود، شأن ‌می برد منت ‌خدای ‌را که ‌ شدیم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، شهادت مظلومانه ی کریم اهل بیت تسلیت و تعزیت باد 🏴 . @Quranahlebayt
غزلی از حرمت ساخته‌ام با «مثلا» گرچه خاک است روی قبر تو؛ اما مثلا گنبدِ زرد تو خورشید شده می‌تابد نور می‌گیرد از آن؛ گنبدِ خضرا مثلا چه ضریحی شده کارِ هنرِ فرشچیان جنسِ هر پنجره‌اش هست، مُطلّا مثلا چقدَر پارچه‌ی سبز، گره خورده به آن می‌کنی باز، تمـام گـره‌ها را مثلا خادمانت همه دورِ سرمان می‌گردند ما عزیزیم، در این صحنِ مُعلّا مثلا تشنه‌ها مست شوند از مِـیِ سقاخانه ساقیِ میکده هم «حضرت سقا» مثلا هیئتی شکل گرفته‌ست، میان حـرمت نام هیئت شده «یا حضرت زهرا» مثلا روضه‌خوانی وسطِ صحن، حکایت می‌خواند قصه‌ی کوچه‌ای از شهر تو؛ حالا مثلا مادری با پسرش رد شده از آن؛ امــــا هیچ کس راه نبسته‌ست بر آنها مثلا دست نامردِ کسی هم وسط کوچه نبود چادری خاک نخورده‌ست، در آنجا مثلا مادرِ قصه‌ی ما رفت، صحیح و سالم وَ نپوشاند، رخ از دیده‌ی مـولا مثلا بعدِ مجلس همه رفتند، زیارت کردند تربتِ حضـرت زهـرا شده پیدا مثلا : 💔 گفتی و ز تاب رفت دیگر تو از عزای ، ای مگو سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، . @Quranahlebayt
کسی که غرق خدا شد به یَـم نیاز ندارد رواق و صحن و چراغ و خَدَم نیاز ندارد سخای بیشتر از حد مجتباست دلیلش نیازمند اگر که به کم نیاز ندارد زبانزد است دل مهربان و پاک و رئوفش به معجزات زبان و قلم نیاز ندارد ویطعمون الطعامش هنوز در جریان است گدا برای گرفتن قسم نیاز ندارد نفس بهانه ی از او سرودن است همیشه دمی که گفت حسن، بازدم نیاز ندارد زمین کرببلا طرحی از بهشت بقیع اش حرم برای خودش که حرم نیاز ندارد کتیبه های محرم کبود غربت او شد بیان درد دلش محتشم نیاز ندارد نوشت با خط خون تیر روی چوبه تابوت شهید آتش کوچه که سم نیاز ندارد : 💔 یک شب، دو شب نه، بلکه چهل سالِ آزگار کابوس کوچه از سرِ تو دست برنداشت... سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، . @Quranahlebayt
داستان کوچه را هرکس شنید آه از عمق وجودش بر کشید لمس کن اوج مصیبت را کمی سر کش از دریایی از ماتم نمی تاکنون بغض شکسته دیده ای؟ مادری از پا نشسته دیده ای؟ تاکنون سر نهفته داشتی؟ ماجراهای نگفته داشتی؟ تاکنون دریای ماتم دیده ای؟ مادرت را با قد خم دیده ای؟ داشتی در سینه آهی دردناک؟ مادرت را دیده ای بر روی خاک؟ دیده ها از اشک خون تر دیده ای؟ خاک کوچه روی چادر دیده ای؟ تاکنون لا جرعه از غم خورده ای؟ تاکنون سیلی محکم خورده ای؟ تاکنون بودی عصای مادرت؟ از مصیبت خاک ریزی بر سرت؟ گوشواره دانه دانه برده ای؟ مادرت را سمت خانه برده ای؟ : 💔 یا رب نصیب هیچ غریب دگر مکن داغی که گیسوان حسن را سپید کرد سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، . @Quranahlebayt