❇️در تصميم گيریها بايد محور اصلی، اقامهی #حدود_الهی و انجام #وظايف باشد
💠الطَّلاقُ مَرَّتانِ فَإِمْساكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسانٍ وَ لا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئاً إِلاَّ أَنْ يَخافا أَلاَّ يُقِيما حُدُودَ اللَّـهِ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ يُقِيما حُدُودَ اللَّـهِ فَلا جُناحَ عَلَيْهِما فِيمَا افْتَدَتْ بِهِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّـهِ فَلا تَعْتَدُوها وَ مَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّـهِ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ (۲۲۹/بقره)
🌱طلاق (رجعی كه امكان رجوع وبازگشت دارد، حداكثر) دو مرتبه است.
پس (در هر مرتبه) يا بايد به طور شايسته همسر خود را نگهدارد و (آشتی نمايد،) يا با نيكی او را رها كند (و از او جدا شود.) و برای شما مردان روا نيست كه چيزی از آنچه به همسرانتان دادهايد، پس بگيريد مگر اينكه دو همسر بترسند كه حدود الهی را بر پا ندارند. پس اگر بترسيد كه آنان حدود الهی را رعايت نكنند، مانعی ندارد كه زن فديه و عوض دهد. (و طلاق خُلع بگيرد.) اينها حدود و مرزهای الهی است، پس از آن تجاوز نكنيد. و هر كس از حدود الهی تجاوز كند پس آنان ستمگرانند.
🔹در جاهليّت، طلاق دادن و رجوع كردن به زن، امری عادّی و بدون محدوديّت بود. امّا اسلام، حداكثر سه بار طلاق و دو بار رجوع را جايز دانست تا حرمتِ زن و خانواده حفظ شود.۱
در اسلام، طلاق امری منفور و بدترين حلال نام گذاری شده است، ولی گاهی عدم توافق تا جايی است كه امكان ادامه زندگی برای دو طرف نيست.
در اين آيه علاوه بر طلاق رجعی كه از سوی مرد است، طرح طلاق خُلع كه پيشنهاد طلاق از سوی زن است نيز ارائه شده است. به اين معنا كه زن، مهريه خود يا چيز ديگری را فدای آزاد سازی خود قرار دهد و طلاق بگيرد.
🔹در قطع رابطه با ديگران، نبايد آخرين تصميم را يك مرتبه گرفت، بلكه بايد ميدان را برای فكر و بازگشت باز گذاشت. «الطَّلاقُ مَرَّتانِ»
🔹آزار و ضرر رسانی به همسر، ممنوع است. مرد نبايد به قصد كام گرفتن يا ضربه روحی زدن به زن، به او رجوع نموده و سپس او را رها كند. «فَإِمْساكٌ بِمَعْرُوفٍ»
🔹در همسر داری بايد از سليقههای شخصی و ناشناخته دوری كرد و به زندگی عادّی و عرفی تن در داد. «فَإِمْساكٌ بِمَعْرُوفٍ»
🔹تلخی جدايی را با شيرينی هديه و احسان جبران كنيد. «أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسانٍ»
🔹طلاق، نبايد عامل كينه، خشونت و انتقام باشد، بلكه در صورت ضرورتِ طلاق، نيكی و احسان شرط اساسی است. «أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسانٍ»
🔹اصل در زندگی، نگهداری همسر است، نه رها كردن او. كلمه «امساك» همه جا قبل از كلمه «تسريح» آمده است. «فَإِمْساكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسانٍ»
🔹حقوق و احكام در اسلام، از اخلاق و عاطفه جدا نيست. كلمات «احسان» و «معروف» نشانهی همين موضوع است. «فَإِمْساكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسانٍ»
🔹مراعات حقوق، لازم است. مرد، حقّ ندارد از مهريه زن كه حقّ قطعی اوست چيزی را پس بگيرد. «لا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئاً»
🔹خواستههای مرد و زن بايد در چارچوب حدود الهی باشد. «إِلَّا أَنْ يَخافا أَلَّا يُقِيما حُدُودَ اللَّـهِ»
🔹تنها نظر زن و شوهر در مورد طلاق كافی نيست، بلكه بايد ديگران نيز به ادامه زندگی آنان اميدی نداشته باشند. «يَخافا ... فَإِنْ خِفْتُمْ» گاهی زن و شوهر میگويند: با هم توافق اخلاقی نداريم، امّا اين حرف برخاسته از هيجان آنهاست. لذا قرآن در كنار خوف زن وشوهر «يَخافا» پای مردم را به ميان كشيده كه آنان نيز اين ناسازگاری را درك كنند. «خِفْتُمْ»
🔹در تصميم گيریها بايد محور اصلی، اقامهی حدود الهی و انجام وظايف باشد. اگر حدود الهی مراعات میشود ازدواج باقی بماند وگرنه طلاق مطرح شود. «فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا يُقِيما حُدُودَ اللَّـهِ»
🔹طرحِ «طلاق خُلع» برای آن است كه زن بتواند خود را از بنبست خارج سازد. «افْتَدَتْ بِهِ»
🔹اسلام با ادامه زندگی به صورت تحميلی و با اجبار و اكراه، موافق نيست. در صورتی كه زن به اندازهای در فشار است كه حاضر است مهريهی خود را ببخشيد تا رها شود، اسلام راه را برای وی باز گذاشته است. البتّه مرد ملزم به پذيرش طلاق خلع نيست. «فَلا جُناحَ عَلَيْهِما فِيمَا افْتَدَتْ بِهِ»
🔹شكستن قانون الهی، ظلم است. «وَ مَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّـهِ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ»
📚تفسیر نور
༻🍃🌸🍃༺
@Quranahlebayt