eitaa logo
کانال قرآن و اهلبیت علیهم السلام
740 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.2هزار ویدیو
19 فایل
ارتباط باما. نـوكــــري كردنِ اين قـوم مرا بالا بُرد با گـداييِّ حسيـن مَنسَب شاهي دارم به حسين بن علي پشت و پناهم گرم است اي خـدا شكر، عجب پشت و پناهي دارم. @Behruz313
مشاهده در ایتا
دانلود
یارم چو قدح بدست گیرد بازار ِ بتان ، شکست گیرد 📌حدثنا دارم بن قبیصة قال: حدثنا علی بن موسی الرضا عن ابیه عن ابائه عن علی بن ابیطالب (علیه السلام ) قال: قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم ) اطلبوا الخیر عند حسان الوجوه، فان فعالهم احری ان تکون حسنا.  دارم بن قبیصه  از 📌 حضرت رضا (علیه السلام ) از پدرانش از حضرت علی (علیه السلام ) روایت کرده که 📌رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمود: از زیبارویان همواره طلب خیر کنید، زیرا زیبایی صورت نشانه آن است که افعال آنها هم نیکو باشد. 📚مسند امام  رضا علیه‌السلام ج ۱ ص۲۸۷ نازم به زیبارخ ِ باتقوایی ، بلندبالا و دلربایی یار ِمهدی ِ زهرا  و خادمهء علی مولاست اسم اش ، نصبش زیبا ، عاشق به علی مولا یار ِ مهدی ِ زهراست ،چون زیباست او دختر امیرالمومنین ، سادات ِ علوی باشد در آستان ِ مولایش ، وقف ِ حیدر و زهراست @Quranahlebayt
فاطمه ؛  ای زینت آسمان هستی زهره ؛ای محورِ هستی در سوگ تو آسمان خواست بیفتد از بس گریست بر تو ای مادر هستی زد بوسه به دستان ِ سفیدت ای درّ گران ؛ آیات ِکوثر ِهستی بوسید صورت ِ همچون مه زهرا هم سینه و هم رخ، پیغمبر هستی زیبا پسرت،محسن تو؛غنچهء پرپر بعد ِ او تو شدی گُل ِپرپر ِهستی رفتی و نگفتی که علی یار ندارد ؟ رفتی عزیز ِ دل ِ احمد ؛ پیغمبر هستی رفتی فاطمه جانم نگفتی که در مدينه جواب سلام علی نمی‌دهند،ای یاور ِ هستی تو اول و آخر ِ بهار ِ  زندگی ام بودی رفتی خزان شد زندگی ما ،ای بهار ِ هستی رفتی نگفتی ، غم سنگین تو با ما چه می کند ای یار جوان و عشق آخر ِهستی افتاد علی از غم تو فاطمه جانم شیری که نیفتاد به میدان نبرد ،حیدر ِهستی رفتی زهرای ِعزیزم چه بگویم در غم روضهء تو حسن خواند ای مادر هستی رفتی ای صدیقهء طاهره ام ،گل زیبا حسن خواند و حسینم گریست، مادر ِهستی رفتی زینب چادر خاکیت به سر کرد او می زد به سرش، می خواند ، کوثر ِهستی ام کلثوم از حال رفت و علی جان می داد چند بار علی ات غش کرد ای دختر ِهستی در مجلس ختمی که گرفتم برایت هیچ از مردم نامرد نیامد ،زهرای اطهر هستی فرهمند @Quranahlebayt
ای فاطمه ؛ زهرة الزّهرای ِ  علی ،  کلمینی امّ الحسن ، امّ الحسین! کفوّ ِ علی کلمینی علی دامن کشان آمد ز راه مسجد، تا بگوید بار دگر به  زهرای مرضی ، کلّمینی غُشّیَ علی مکرّر ، در راه مسجد تا به خانه آمد کنار بستر فاطمه دخت ِ نبیّ ، کلّمینی گرفتش آغوش گرم و گفت با صوت حزین خیر النساء ، دختر ِ محبوب ِ  نبی، کلمینی نیامد از زهرا صدایی گوئیا رفته ز دنیا گفت علی با اشک و محزون صدایی، کلمینی سیدة النساء العالمین ، دختر ِ خیر البشر گفت علی بارها ،زهرای مرضی منی ، کلمینی باز کرد زهرا دو چشمش دید اشک علی را گفت مرو زهرای من ، مظلومهء علی،کلّمینی زهرا با اشک و ناله  گفت حلالم کن علی جانم بخوان یس برایم ، بخوان قرآن علی، کلمینی علی گفت به چشمانم ،بسم الله الرحمن الرحیم یس والقرآن الحکیم ، حسن گفت اُمّی ، کلمینی زهرای مرضیه گفت اشهد ان لا اله الا الله حسین، صورتش بر پای مادر گفت امّی ، کلّمینی حسن انداخت خود را بر سینه مادر بگفتا روح از حسن میرود گرچیزی نگویی امّی، کلّمینی حسین گفتا مادرم زهرا منم حسین بن علی پاره شد قلبم اگر چیزی نگویی امّی ، کلمینی زینب چادر خاکی مادر را به سر کرد و آمد خودش بر روی سینه مادر انداخت امّی ، کلّمینی همه گریان که ناگه مادر اشهدش را ادامه داد اشهد ان محمد رسول الله ، گفت علی ، کلمینی مرو زهرا بمان پیش علی ، بنت رسول الله بمان چراغ خانه علی ، مشكاة ِ نبی ، کلمینی دگر زهرا با هر نفس هایش داشت جان میداد جانش به لب رسید اما ، گفتا باز علی ،کلمینی اما دگر نایی برای زهرا نمانده جمله آخر بگفت اشهد انّ  علی ولیّ الله ، گفتا علی ، کلمینی دگر بست چشمانش، سوی سینهء سینای احمد آرام بگذاشت او را در لحد ، گفتا علی کلمینی رفتی زهرا و نگفتی از وَرَم های دست و بازویت از کبودی رویت چرا چیزی نگفتی با علی،کلمینی علی بعد از غسل و تشییع غریبانه گذاشت زهرا را روی سینهء سینای محمد ، گفت یا نبی ، کلمینی رسول الله زهرا نگفت از غمهایش به علی چیزی از کبودی و کتکها ،گفتمش زهرای مرضی کلّمینی  اما نگفت چیزی از شکستگیهای رکن و اعضایش بپرس از او،از کبودی سینه و بازو،اخبرنی کلمینی یا رسول الله اما حزن علی ، دگر پایان ندارد بعد از این دگر علی خواب ندارد، یا نبی، کلّمینی گفت یا رسول الله امانت از من پس گرفته شد امانت ات بازگردانده شد وامحمداه یا نبی کلمینی دِگر علی مِن بعد از این خواب ندارد از رفتنش ازغم زهرا که بین در و دیوار له شد،یا نبی کلمینی دگر خنده از لبهای من و بچه ها  رفته یا محمد هیچ کسی مثل زهرا برایم نیست  ، یا نبی کلمینی عُمَر به فرمان ابوبکر زدند زهرا را با قنفذ و مغیره کشتند دخترت را،کشتند محسنم را یا نبی کلمینی یارسول الله شکایت می کنم از عمر و ابابکر پست از حمله کنندگان به خانه دخترت ، یا نبی کلمینی آتش زدند  خانه ام را و بردند مرا به مسجد نبوی با طنابی که انداختند دور گردنم ، یا نبی کلمینی گروه سقیفه ابابکر و عمر، شدند همدست با هم که غصب خلافت کنند از من ، یا نبی کلمینی بیعت نکردم لحظه ای با قاتلان ِ دخترت زهرا خدا لعنت کند قاتلان دخترت را ، یا نبی کلمینی ماندم تنها بعد از تو و زهرا میان عده ای پست که غصب حقّ مرا کردند و از زهرا ، یا نبی کلمینی اما صبر میکنم صبری جمیل تا ملاقات خدایم تا بگویم با خدا تمام این شکایتها ،یا الهی کلمینی شعر از فرهمند ، روز شهادت خانم فاطمه زهرا❤️ سلام‌الله‌علیها قلمی گردید مرضی رضای ِ حضرت زهرا علیهاالسلام😭۱۴ آذر ماه ۱۴۰۳ @Quranahlebayt