ذره ذره معصیت کل وجودم را گرفت
بنده ی دنیا شدن بال صعودم را گرفت
خواستم وارد شوم به اهل توبه ناگهان
مشکلی عارض شد و راه ورودم را گرفت
من ضرر از آرزوهای بلندم دیده ام
غافل از محشر شدن یک عمر سودم را گرفت
وای از بی خیری این چشم بی تقوا شده
اشک های روضه ام بود و نبودم را گرفت
عهد بستم با امام عصر خود آدم شوم
غفلتم قولی که به او داده بودم را گرفت
غافل از صاحب زمان سرگرم کار خود شدم
کم کم این غافل شدن حال سجودم را گرفت
من زمین افتاده ام اما به دادم می رسد
آنکه مهرش روز اول تا رو پودم را گرفت
روزگاری می شود نام حسین بن عل
با دعای فاطمه گفت و شنودم را گرفت
جان فدای خواهری که ناله زد در قتلگاه
خون پاک حنجرت کل وجودم را گرفت
خوب شد زهرا ندید و خوب شد حیدر ندید
دست نامردی همه روی کبودم را گرفت
نــوكـــر نـوشـــت:
#حسین_جان
#ڪربلا خانه ی مایی و همین دوری تو
سر مـا دلـشـدگانٺ چه بلایـی آورد
من ملَڪ بودم و #فردوس برین جایم بود
آدم آورد و دمـش گـرم چه جایـی آورد
صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين
سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام ارباب بی کفن
#بیاد_شهید_مدافع_حرم_گل_آقا_مرادی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم