🔴 ظهور در سالی سرد و پر زلزله و پر اختلاف...
🌕 امام صادق علیه السلام:
در سالی سرد و پر از زلزله که شرق و غرب زمین در اختلاف باشند منتظر #فرج باشید.
یومالخلاص، ص543
بیان الائمه(ع) ج2، ص431
#سلام_امام_زمانم
دیگر برای آمدنت تمام زلزله ها را بهانه می کنم.
✔️ تکان بده، بیدارمان کن، مولایمان در راه است...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@Quranahlebayt
✒️شرح دعای رجب.
«وَ رِزْقُكَ مَبْسُوطٌ لِمَنْ عَصاكَ، وَحِلْمُكَ مُعْتَرِضٌ لِمَنْ ناواكَ»؛
👈این دو جمله، تغییر مفهوم دارد. یعنی برخلاف جملههای قبلی که توضیح دادیم مفهوم جمله اول با جمله دوم فرق میکند.
🌸«وَ رِزْقُكَ مَبْسُوطٌ لِمَنْ عَصاكَ»؛ یعنی خدایا در این دنیا وضعیت رزقت به صورتی است که هم بندهای که از تو #اطاعت میکند از این #رزق و روزی برخوردار است و هم بندهای که معصیت و نافرمانی میکند. این یک امر حسی و محسوس است و میبینیم که حتی کفار نیز از رزقهای دنیوی خدا برخوردار هستند.
🌸«وَحِلْمُكَ مُعْتَرِضٌ لِمَنْ ناواكَ»؛ خدایا حلم تو نیز همینطور است. این صبر، حلم، گذشت و عفوی که تو داری یک چیز عامی است که حتی بر آن بندۀ ناواک (فردی که تو را دشمن میدارد و با فرامین تو مخالفت میکند.) نیز عرضه میشود و #حلم الهی شامل حال آنها نیز میشود.
♦️الآن میبینیم که افراد جنایتکار نیز تا وقتی اجلشان برسد از حلم، رزق و روزی خداوند برخوردار هستند. ما یک چنین خدای مهربانی داریم. برای اینکه متوجه شویم خداوند چقدر رأفت، صبر، حلم و روزی دارد. اینکه خداوند بخیل نیست و #رزق و #حلمش عام است و همه را فرا میگیرد. ما وقتی چنین خدای مهربانی داریم باید به سراغش برویم.
🖋شرح آیت الله کمیلی
@Quranahlebayt
[WWW.SARALLAH-ZN.IR]ma0105076.mp3
9.67M
🥀اللهم انا نشکوا الیک فقد نبینا ..غیبت ولینا ..کثرت عدونا ..و قله عددنا؛ آقابیا آقابیا ..🥀
به کی شکایت ببرم
به کی بگم دردامو
جوونیمم رفت و هنوز
من ندیدم آقامو😔😭
این الطالب، بدم المقتول بکربلا ..
نور میبینم
خیمه ات رو دارم از دور میبینم
آه میبینم
سر درِ خیمه ت پرچم سیاه میبینم
آه میبینم
دیگه راهی نمونده
هی خودم رو میکشونم
دستمو بگیر بتونم
که خودم رو برسونم
@Quranahlebayt
تفاوت دو رویکرد اصلی در اسلام
خداوند در #حدیث_ثقلین که حدیثی قدسی است، از دو اسم مبارک خود يعنی خبیر و لطیف نام میبرد. تمام هستی ظهورات اسم الهی است که باید آن را در خودمان پیاده کنیم و آنها را در سبک زندگی و کیفیت حرکت صعودی خود از ناسوت تا #لاهوت شاخص قرار دهیم. این دو اسم جزء ابطن اسماء الهی هستند. اسم #خبیر با عمق وجود ما کار دارد و خداوند با این اسم، ارزش و ثمن این دو ماترک #پیامبر را در عمق وجود ما میسنجد. اگر بتوانیم... .
@Quranahlebayt
🌊شک خَرّوب وجود انسان🌪
💐آن زمانی که حضرت سلیمان(علی نبیّنا و آله و علیه السَّلام) مسجد الاقصی را ساخت... روزی دید که یک گیاهی سبز شده است رفت به پیشش گفت: تو چه گیاهی هستی؟ گفت: من فلان گیاه هستم، خواص دارویی من این است و حضرت سلیمان به اطبّاء میگفت و آنها مینوشتند و باز روز دیگری میرفت میدید یک گیاه دیگر سبز شده است، باز میگفت تو چه هستی؟ و گیاه میگفت من فلان گیاه هستم و خواص دارویی ام این است و باز حضرت میفرمود و اطبّاء مینوشتند، هر روز یک گیاه خاص از یک گوشه مسجد (یک گوشه خاصی) میروئید و حضرت میرفت با آن قدرتی که داشت با باطن مرغها با باطن موجودات میتوانست اتصال پیدا کند، اینها را خواصشان را سؤال میکرد آنها میگفتند. ایشان توضیح میداد و اطبّاء ،مینوشتند، میگویند علم طب، بالاخره اینطوری درست شد.
🪸یک روز حضرت سلیمان وقتیکه رفت دید یک گیاهی روئیده است که قیافه اش با آنهای دیگر فرق میکند قیافه اش وحشتناک تر است گفت تو چه هستی؟ گفت من خرّوب هستم، گفت خاصیتت چیست؟ گفت خاصیتم این است که هر جا که برویم آنجا را خراب میکنم، این در ظاهر، در باطن چه؟ باطن اینکه اگر انسان یکروزی دید نسبت به انسانهای الهی در درونش شکی پیدا شد این خرّوب وجود انسان است. شک در وجود انسان همان خرّوب است. حالا شک نسبت به انبیاء الهی نسبت به انسانهای الهی نسبت
به حقایق الهی این است که هیچگاه انکار نکنید. آن بزرگوار میفرمود: عرفا را قبول ندارید نداشته
باشید حداقل انکار نکنید کاری نداشته باشید بگوئید به ما مربوط نیست ما نمیفهمیم.
🖌علامه مروجی سبزواری
@Quranahlebayt
🔅#پندانه
✍️ لطفا زود قضاوت نکن
🔹صبح شد و مرد با انرژی و حس خوب مطابق هر روز سوار بر اتومبیلش شد و بهسمت محل کارش حرکت کرد.
🔸در جاده دوطرفه، ماشینی را دید که از روبهرو میآمد و راننده آن، خانم جوانی بود.
🔹وقتی این دو به هم نزدیک شدند، خانم در یک لحظه سر خود را از ماشین بیرون آورد و به مرد فریاد زد: «حیووووووووون!»
🔸مرد متعجب شد اما بلافاصله در جواب داد زد: «میمووووووون»
🔹و هر دو به راه خودشون ادامه دادند.
🔸مرد بهخاطر واکنش سریع و هوشمندانهای که نشون داده بود، خشنود و خوشحال بود و در ذهنش داشت به کلمات بیشتری که میتونست تو اون لحظه بار اون خانم کنه، فکر میکرد و از کلماتی که به ذهنش میرسید، خندهاش میگرفت.
🔹اما چند ثانیه بعد سر پیچ که رسید حیوانی وحشی که از لابهلای درختان کنار جاده درآمده بود، با شدت خورد توی شیشه جلوی ماشین و اتومبیل مرد بهسمت آن درختان منحرف شد.
🔸و آنجا بود که متوجه شد حرف اون خانم هشدار بوده نه فحش و فهمید اسیر قضاوتکردن زودهنگام شده.
@Quranahlebayt
❇️سه شرط #قضات
🔷بنابر آموزههاى امام على(ع) حکمت 110
كسانى كه در جايگاه قضاوت قرار مىگيرند، لازم است از نظر دانش، بينش، پارسايى، و استوارى در حق و عدالت برترين باشند، وگرنه در تشخيصها به نادرستى مىروند، و در وسوسهها به پستى و پليدى تن مىدهند، و در فشارها و تنگناها به سازش با ستمگران كشيده مىشوند. به بيان آن حضرت :
💠«لاَ يُقِيمُ أَمْرَ اللهِ سُبْحَانَهُ إِلاَّ مَنْ لاَ يُصَانِعُ، وَ لاَ يُضَارِعُ، وَ لاَ يَتَّبِعُ الْمَطَامِعَ.»
نهج البلاغه ، حکمت ۱۱۰
🌱فرمان خداى سبحان را برپا ندارد، جز آن كس كه سازشكارى ننمايد و رشوه نپذيرد، و [ در برابر ستمگر ] كُرنش و اظهار خوارى نكند و تن به باطل ندهد، و از طمعها پيروى ننمايد.
🔷عدالت اقتضا مىكند كه قضات از تأمين كامل مالى برخوردار باشند تا جاى هيچگونه وسوسه و نفوذى از اين راه در آنان نباشد و كار قضاوت به سبب چنين امورى به كجى و ناروايى و ستمگرى كشيده نشود. امام على(ع) در اين باره در عهدنامه مالك اشتر چنين سفارش كرده است :
💠«وَ افْسَحْ لَهُ فِي الْبَذْلِ مَا يَزِيلُ عِلَّتَهُ، وَ تَقِلُّ مَعَهُ حَاجَتَهُ إِلَى النَّاسِ.»
نهج البلاغه ،نامۀ ۵۳
🌱و در بخشيدن به وى چنان گشاده دستى كن كه عذر و بهانه [ نرسيدن به داورى را ] از او بزدايد، و نياز او را به مردم اندك سازد.
🔷قضات نبايد درگير گرفتارىهاى زندگى باشند تا برايشان عذر و بهانهاى بماند و چنان كه بايد به كار خود نپردازند و با همه وجود در خدمت داورى نباشند؛ و تأمين مالى قضات بايد به اندازه و به گونهاى باشد كه آنان كمترين نياز را به مردمان داشته باشند، زيرا در پيوند با نيازها، خواستههايى نيز مطرح است، و قضات بايد از اين امور آزاد باشند.
🔷جايگاه قضاوت در جامعه و در حكومت بايد چنان جايگاهى باشد كه هيچكس بر آنان نفوذ نيابد، و كسى نتواند در ايشان چشمداشتى داشته باشد؛ و نيز ويژگان حكومت و سرانِ داراى قدرت و نفوذ بر قضات راهى نيابند تا احكام قضايى را به سمت و سوى منافع سياسى يا مالى خود جهت دهند. بيان امام على(ع) در اينباره در عهدنامه مالك اشتر چنين است :
💠«وَ أَعْطِهِ مِنَ الْمَنْزِلَةِ لَدَيْکَ مَا لاَ يَطْمَعُ فِيهِ غَيْرُهُ مِنْ خَاصَّتِکَ، لِيَأْمَنَ بِذلِکَ اغْتِيَالُ الرِّجَالِ لَهُ عَنْدَکَ.»
همان
🌱و رتبت او را نزد خود چندان بالا بر كه از نزديكانت كسى درباره وى طمع نكند، و از گزند كسان [ در وارد آوردن اتهامى عليه او ] در نزد تو ايمن ماند.
@Quranahlebayt
«نپرداختن بدهی دیگران»
✍حاج ميرزا حسين نورى صاحب «مستدرك الوسائل» از دارالسلام نورى حكايت مى كند: از عالم زاهد سيد هاشم حائرى كه مبلغ يك صد دينار كه معادل ده قران عجمى بود از يك نفر يهودى به عنوان قرض گرفتم كه پس از بيست روز به او برگرداندم، نصف آن را پرداختم و براى پرداخت بقيه آن او را نديدم جستجو كردم، گفتند: به بغداد رفته.
شبى قيامت را در خواب ديدم، مرا در موقف حساب حاضر كردند، خداوند مهربان به فضلش مرا اذن رفتن به بهشت داد. چون قصد عبور از صراط كردم، زفير و شهيق جهنم مرا بر صراط نگاه داشت و راه عبورم را بست، ناگاه طلبكار يهودى چون شعله اى از جهنم خارج شد و راه بر من گرفت و گفت: بقيه طلب مرا بده و برو. من تضرع كردم و به او گفتم: من در جستجويت بودم تا بقيه طلبت را بپردازم ولى تو را نيافتم.
💥گفت: راست گفتى ولى تا طلب مرا ندهى از صراط حق عبور ندارى. گريه كردم و گفتم: من كه در اينجا چيزى ندارم كه به تو بدهم. يهودى گفت: پس بجاى طلبم بگذار انگشت خود را بر يك عضو تو بگذارم. به اين برنامه راضى شدم تا از شرش خلاص شوم، چون انگشت بر سينه ام گذاشت از شدت سوزش آن از خواب پريدم!
📚برگرفته از کتاب عرفان اسلامى، ج۱۳
اثر استادحسین #انصاریان
@Quranahlebayt
کانال قرآن و اهلبیت علیهم السلام
🌴🌴🌴🌴🌴🌴 ✨#حضرت_صالح_عليه_السلام ✨#قسمت_پنجم 👈 خنثى شدن توطئه توطئه گران 🌴 در تاريخ آمده: در ك
🌴🌴🌴🌴🌴🌴
✨#حضرت_صالح_عليه_السلام
✨#قسمت_ششم
👈آخرين سخن صالح عليه السلام با قومش و ماجراى ناقه
🌴حضرت صالح عليه السلام همچنان به دعوت خود ادامه مى داد، ولى روز به روز بر كارشكنى قوم مى افزود، صالح عليه السلام كه در شانزده سالگى به پيامبرى رسيده بود و قوم را به سوى يكتاپرستى دعوت مى كرد، حدود صد سال در ميان آن قوم ماند و همچنان به راهنمايى آنها پرداخت، ولى(جز اندكى) نه تنها به او ايمان نياوردند، بلكه با انواع آزارها، روى در روى او قرار گرفتند.
🌴تا اين كه: حضرت صالح عليه السلام آخرين اقدام خود را براى نجات آنها نمود و به آنها چنين پيشنهاد كرد:
🌴من در شانزده سالگى به سوى شما فرستاده شدم، اكنون 120 سال از عمرم گذشته است، پس از آن همه تلاش، اينك (براى اتمام حجت) پيشنهادى به شما دارم، و آن اين كه: اگر بخواهيد من از خدايان شما (بتهاى شما) تقاضايى مى كنم، اگر خواسته مرا بر آوردند، از ميان شما مى روم (و ديگر كارى به شما ندارم) و شما نيز تقاضايى از خداى من بكنيد، تا خداى من به تقاضاى شما جواب دهد، در اين مدت طولانى هم من از دست شما به ستوه آمده ام و هم شما از من به ستوه آمده ايد [اكنون با اين پيشنهاد كار را يكسره و يك طرفه كنيم.]
🌴قوم ثمود: پيشنهاد شما، منصفانه است.
🌴بنا بر اين شد كه نخست، حضرت صالح عليه السلام از بتهاى آنها تقاضا كند، روز و ساعت تعيين شده فرا رسيد، بت پرستان به بيرون شهر كنار بتها رفتند، و خوراكى ها و نوشيدنى هاى خود را به عنوان تبرك كنار بتها نهادند، و سپس آن خوراكى ها را خوردند و نوشيدند، سپس از درگاه بتها به دعا و التماس و راز و نياز پرداختند، حضرت صالح عليه السلام در آن جا حاضر شده بود، آن گاه آنها به صالح عليه السلام گفتند:
🌴آن چه تقاضا دارى از بتها بخواه.
🌴صالح عليه السلام اشاره به بت بزرگ كرد و به حاضران گفت: نام اين بت چيست؟
🌴 گفتند: فلان!
🌴صالح عليه السلام به آن بت بزرگ خطاب كرد و گفت: تقاضاى مرا بر آور، ولى بت جوابى نداد. صالح به قوم گفت: پس چرا اين بت جواب مرا نمى دهد؟
🌴گفتند: از بتِ ديگر، تقاضايت را بخواه.
🌴صالح عليه السلام، متوجه بت بزرگ شد، و تقاضاى خود را درخواست كرد، ولى جوابى نشنيد.
🌴قوم ثمود به بتها رو كردند و گفتند: چرا جواب صالح عليه السلام را نمى دهيد؟
🌴سپس (قوم ثمود به عقيده خودشان براى جلب عواطف بتها) برهنه شدند و در ميان خاك زمين در برابر بتها غلطيدند، و خاك را بر سرشان مى ريختند، و به بتهاى خود گفتند: اگر امروز به تقاضاى صالح جواب ندهيد، همه ما رسوا و مفتضح مى شويم. آن گاه صالح را خواستند و گفتند: اكنون تقاضاى خود را از بتها بخواه، صالح عليه السلام تقاضاى خود را از آنها خواست، ولى جوابى نشنيد.
🌴صالح عليه السلام به قوم فرمود: ساعات اول روز، گذشت و خدايان شما، به تقاضاى من جواب ندادند، اكنون نوبت شما است كه تقاضاى خود را از من بخواهيد، تا از درگاه خداوند بخواهم و همين ساعت، تقاضاى شما را بر آورد.
🌴هفتاد نفر از بزرگان قوم ثمود، سخن صالح عليه السلام را پذيرفتند و گفتند:
🌴اى صالح! ما تقاضاى خود را به تو مى گوييم، اگر پروردگار تو تقاضاى ما را بر آورد، تو را به پيامبرى مى پذيريم و از تو پيروى مى كنيم، و با همه مردم شهر با تو تبعيت مى نماييم.
🌴صالح عليه السلام: آن چه مى خواهيد تقاضا كنيد.
🌴قوم ثمود: با ما به اين كوه (كه در اين جا پيداست) بيا.
🌴حضرت صالح عليه السلام با آن هفتاد نفر به بالاى آن كوه رفتند.
🌴در اين هنگام، آن هفتاد نفر به صالح عليه السلام گفتند:
🌴اى صالح! از خدا بخواه! تا در همين لحظه شتر سرخ رنگى كه پر رنگ و پر پشم است و بچه ده ماهه در رحم دارد، و عرض قامتش به اندازه يك ميل مى باشد، از همين كوه، خارج سازد.
🌴صالح عليه السلام گفت: تقاضاى شما براى من بسيار عظيم است، ولى براى خدايم، آسان مى باشد. همان دم صالح عليه السلام به درگاه خدا متوجه شد و عرض كرد: در همين مكان شترى چنين و چنان خارج كن.
🌴ناگاه همه حاضران ديدند كوه شكافته شد، به گونه اى كه نزديك بود از شدت صداى آن، عقل هاى حاضران از سرشان بپرد، سپس آن كوه مانند زنى كه درد زايمان گرفته باشد مضطرب و نالان گرديد، و نخست سر آن شتر از شكم زمين كوه بيرون آمد، هنوز گردنش بيرون نيامده بود كه آن چه از دهانش بيرون آمده بود، فرو برد و سپس ساير اعضاى پيكر آن شتر بيرون آمد، و روى دست و پايش به طور استوار بر زمين ايستاد.
🌴وقتى كه قوم ثمود، اين معجزه عظيم را ديدند، به صالح گفتند:
🌴 خداى تو چقدر سريع، تقاضايت را اجابت كرد، از خدايت بخواه، بچه اش را نيز براى ما خارج سازد.
🌴 صالح عليه السلام، همين تقاضا را از خدا نمود.
🌴 ناگاه آن شتر، بچه اش را انداخت
@Quranahlebayt
کانال قرآن و اهلبیت علیهم السلام
🌴🌴🌴🌴🌴🌴 ✨#حضرت_صالح_عليه_السلام ✨#قسمت_ششم 👈آخرين سخن صالح عليه السلام با قومش و ماجراى ناقه
🌴صالح عليه السلام در اين هنگام به آن هفتاد نفر خطاب كرد و فرمود: آيا ديگر تقاضايى داريد؟
🌴گفتند: نه، بيا با هم نزد قوم خود برويم، و آن چه ديديم به آنها خبر دهيم، تا آنها به تو ايمان بياورند.
🌴صالح عليه السلام همراه آن هفتاد نفر به سوى قوم ثمود، حركت كردند، ولى هنوز به قوم نرسيده بودند كه 64 نفر از آنها مرتد شدند و گفتند: آن چه ديديم سحر و جادو و دروغ بود.
🌴وقتى كه به قوم رسيدند، آن شش نفر باقيمانده، گواهى دادند كه: آنچه ديديم حق است، ولى قوم سخن آنها را نپذيرفتند، و اعجاز صالح عليه السلام را به عنوان جادو و دروغ پنداشتند، عجيب آن كه يكى از آن شش نفر نيز شك كرد و به گمراهان پيوست، و همان شخص به نام قُدّار آن شتر را پى كرد و كشت.
( روضه الكافى،ص 185 و 186 )
ادامه دارد....
@Quranahlebayt
بخند
بزار شادی جواب تو باشه به همه ی سختی ها
💙❤️☺️😊💙❤️
.
.
.
.
🌞🌙@Quranahlebayt
باز هم نوکر پر درد سرت آمده است
پدر کشور مایی، پسرت آمده است
مادرم گفت سلامت برسانم آقا
مادرم گفت بیایم و بمانم آقا
مادرم گفت بگویم که مرا راه دهی
مادرم گفت به من اشک دهی آه دهی
رد نکن دست مرا نوکریام در خطر است
و دعاهای پدر مادریام در خطر است
به کسی ربط ندارد که گدایت هستم
که دِلِ سوختهام را به ضریحت بستم
به کسی ربط ندارد که گنهکارم من
که فقط چشم به دستان شما دارم من
پایِ پروندهام امضای تو را میخواهد
و دِلِ سوخته دیدار رضا میخواهد
ای که از عرش خدا پرچمتان بالاتر
من ندیدم بخدا از تو کسی آقاتر
#نوكـر_نـوشت:
#یا_امام_رضا
چهارشنبه است ودلم سمت شما افتاده
عطرصحن رضوی کل فضا افتاده
درو دیوار دلم آینه کاری شده است
روی باب الحرَمش نام رضا افتاده
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، #چهارشنبتون_امام_رضایی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_محمدعلی_قلیزاده
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
@Quranahlebayt
🖋-شرح دعای ماه رجب
❇️💯 در انتهای دعا از خداوند 4 حاجت داریم.
↩️حاجت اول- اینکه کسانی که به وسیله خدا #هدایت شدند شما میطلبی از خدا که من هم جزء آنها قرار بده. کسی که خدا هدایتش کند و بکشد او را بالا و به طرف خودش این خیلی ارزش دارد. که ما بخواهیم چنین هدایتی را از خدا بطلبیم حاجت بزرگی است.
↩️حاجت دوم- «وَارْزُقْنىِ اجْتِهادَ الْمُجْتَهِدين»؛ #اجتهاد المجتهدین کسانی هستند که در راه رسیدن به تو تلاش و سعی فوقالعادهای دارند؛ جد و جهد میکنند؛ شبها بیداری شب و سحرخیزی را میکشند؛ و برای اینکه به تو برسند ریاضت بسیاری میکشند. من هم از تو چنین جدّ و جهد، همت، سعی و تلاشی را میخواهم که نفسم اینگونه باشد نه اینکه یک نفس تنبل و سستی باشد.
↩️حاجت سوم- «وَلاتَجْعَلْنى مِنَ الْغافِلينَ الْمُبْعَدينَ»؛ خدایا یک وقت نشود که من جزو افرادی قرار بگیرم که هم اهل غفلت هستند و هم اهل بُعد و دوری از تو هستند. خدایا یک زمان ما را وارد این راهها، #غفلتها و دوریها نکنی! خدایا ما دوست داریم که بنده نزدیک تو باشیم.
↩️حاجت چهارم- «واغْفِرْلى يَوْمَ الدّينِ»؛ این دعا از اقبال سید ابن طاووس جلد سوم در صفحه ۲۰۹ نقل شده است. و همچنین در کتاب زاد المعاد علامه مجلسی در صفحه ۸ نقل شده است. ببینید در این حاجت چهارم مطلبی را از خدا درخواست داریم که آخرین مطلب است. اگر در آن مطلب توفیقی نداشته باشیم به کلی کارمان به محرومیت کشیده میشود.
🌱 #یوم الدین (روز جزا) یکی از اسماء روز قیامت است. «مالک یوم الدین» در سوره حمد به مفهوم این است خدا مالک روز قیامت و روز جزا است. حالا در روز محشر وقیامت محکمه عدل الهی برپا میشود و بندگان خدا در آن دادگاه باید محاسبه شوند تا مشخص شود چه کسی بهشتی و جهنمی است.
🌱👈آنجا ما خیلی خیلی به خدا نیاز داریم لذا میگوییم خدایا در آن روز من را ببخش یعنی قلم سفید بر روی سیاهی نامه من بکش تا دیگر آنجا من منتظر نشوم که بازخواست و مورد مواخذه و مجازات قرار بگیرم. آن موقع هم روز و ساعت سرنوشتسازی است. که انسان اینگونه دست گدایی به سوی خدا ببرد. این را چه وقت انسان میتواند انجام دهد؟ تا وقتی در این دنیا نفس میکشد و زنده است باید از خدا بخواهد. آنجا که برود دیگر کار تمام است و دیگر در آنجا نمیتوان به خدا اغفرلی گفت. بلکه در این دنیا باید اغفرلی بگوید. چون آنجا حجت را بر بندگانش تمام کرده است که اگر آمدی دیگر هیچ کاری نمیتوانی انجام بدهی. باید مراقب باشی
🖌شرح آبت الله کمیلی.
@Quranahlebayt