حسینیهامالبنيین(سلاماللهعليها)
☀️ تنفسصبح 📖 سیصد و یکمین (۳۰۱) صفحه نورانی قرآن کریم .️ 🔷🔹 ️✨🍃🍂🌺🍃 🍃🍂🌺🍃 🍂🌺🍃 🌺🍃 🍃 💠هر روز تلاوت
۶۲ - و چون از آن جا گذشتند، موسی به جوان همراه خود گفت: غذایمان را بیاور که راستی ما از این سفر خستگی بسیار دیدیم
۶۳ - گفت: آیا به یاد داری! وقتی کنار آن صخره جا گرفته بودیم، من [به آب افتادن] ماهی را فراموش کردم [که با تو بگویم] و جز شیطان فراموشم نساخت از این که یادآور آن شوم، و ماهی به طور عجیبی راه خود را در دریا پیش گرفت
۶۴ - گفت: این همان [جایگاه خضر] است که به دنبالش بودیم، آنگاه پیجویانه ردّ پای خود را گرفتند و برگشتند
۶۵ - تا این که [خضر] بندهای از بندگان ما را یافتند که از جانب خود به او رحمتی عطا کرده و از نزد خود به او دانشی آموخته بودیم
۶۶ - موسی به او گفت: آیا از پی تو بیایم تا از حکمتی که تعلیم شدهای به من بیاموزی!
۶۷ - گفت: تو هرگز نمیتوانی همراه من شکیبایی کنی
۶۸ - و چگونه میتوانی امری را که به اسرارش احاطه نداری تحمّل کنی!
۶۹ - گفت: اگر خدا خواهد شکیبا خواهی یافت و در هیچ کاری تو را نافرمانی نخواهم کرد
۷۰ - گفت: پس اگر از پی من آمدی، از چیزی سؤال مکن تا خود از آن با تو سخن آغاز کنم
۷۱ - پس به راه افتادند، تا وقتی که سوار کشتی شدند [خضر] آن را سوراخ کرد موسی گفت: آیا کشتی را سوراخ کردی تا سرنشینانش را غرق کنی! واقعا به کار ناروایی مبادرت کردی!
۷۲ - گفت: آیا نگفتم که تو هرگز ۰۰۰
حسینیهامالبنيین(سلاماللهعليها)
☀️ تنفسصبح 📖 سیصد و یکمین (۳۰۱) صفحه نورانی قرآن کریم .️ 🔷🔹 ️✨🍃🍂🌺🍃 🍃🍂🌺🍃 🍂🌺🍃 🌺🍃 🍃 💠هر روز تلاوت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حسینیهامالبنيین(سلاماللهعليها)
☀️ تنفسصبح 📖 سیصد و دومین (۳۰۲) صفحه نورانی قرآن کریم .️ 🔷🔹 ️✨🍃🍂🌺🍃 🍃🍂🌺🍃 🍂🌺🍃 🌺🍃 🍃 💠هر روز تلاوت
۷۵ - گفت: آیا به تو نگفتم که هرگز نمیتوانی همراه من شکیبایی کنی!
۷۶ - موسی گفت: اگر از این پس چیزی از تو پرسیدم، دیگر با من همراهی نکن و از جانب من البته معذور خواهی بود
۷۷ - پس راه افتادند، تا وقتی که به مردم قریهای رسیدند، از اهل آن غذا خواستند، ولی آنها از مهمان کردنشان ابا کردند پس در آن جا دیواری یافتند که میخواست فرو ریزد [خضر] آن را به پا داشت موسی گفت: اگر میخواستی، برای این کار مزدی میگرفتی
۷۸ - گفت: این [زمان] جدایی میان من و توست هم اینک تو را از باطن آنچه که نتوانستی بر آن صبر کنی خبردار میکنم
۷۹ - اما آن کشتی، مال بینوایانی بود که [با آن] در دریا کار میکردند، پس خواستم آن را معیوب کنم، چون پشت سرشان پادشاهی بود که هر کشتی [سالمی] را به زور میگرفت
۸۰ - و اما آن نوجوان، پدر و مادرش هر دو مؤمن بودند، پس ترسیدیم مبادا آن دو را به طغیان و کفر بکشاند
۸۱ -پس خواستیم که پروردگارشان آن دو را به پاکتر و مهربانتر از او عوض دهد
۸۲ -و اما آن دیوار از آن دو پسر بچه یتیم در آن شهر بود، و زیر آن گنجی برای آن دو وجود داشت، و پدرشان مردی شایسته بود، پس پروردگار تو خواست آن دو یتیم به حدّ رشد برسند و گنج خویش را بیرون آورند، که رحمتی بود از پروردگار تو و این کارها را از پیش خود نکردم این بود راز آنچه نتوانستی۰۰۰
حسینیهامالبنيین(سلاماللهعليها)
☀️ تنفسصبح 📖 سیصد و دومین (۳۰۲) صفحه نورانی قرآن کریم .️ 🔷🔹 ️✨🍃🍂🌺🍃 🍃🍂🌺🍃 🍂🌺🍃 🌺🍃 🍃 💠هر روز تلاوت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حسینیهامالبنيین(سلاماللهعليها)
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم
السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
جناب استادفرهیخته، رفیق ارجمند، دوستگرامی، جناب آقای محمدرضا الهیان عزبز
مدیر محترم کانون تفکر؛ مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهرضا؛
⚫️ مصیبت درگذشت والده مکرمه و متدینه، مرحومه مغفوره حاجیه خانم صفرپور را، به حضرتعالی، اخویهای محترمتان آقایان امرالله، فتحالله، مصطفی، عباسعلی و سایر خاندان صفرپور و الهیان تسلیت عرض مینمایم و از درگاهحضرت ربّ جلیل و خدای خلیل، برای آن مادر باتقوی و متدینه، طلب غفران و علو درجّات و برای بازماندگان صبرجمیل و اجرجزیل، خواستارم.
ضیائی