کانال فرهنگی قرآن و عترت👇👇👇👇👇👇
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@Qvaetrat
┗━━━🍂━
تمثیل
💠عمر کوتاه دنیا
زندگی دنیا مانند این است که در اتاقی باشیم،به اندازه یک سرک کشیدن بیرون را تماشا کنیم،بعد سر رابیاوریم داخل،این همه زندگی ،زن گرفتن،بچه دار شدن،زحمت کشیدن،به اندازه سراز پنجره بیرون کردن و نگاهی به بیرون انداختن طول میکشید
«قالو لبثنا یوماً او بعض یومٍ»
📚۱۰۰۱نکته اخلاقی،ص۱۲۸
کانال فرهنگی قرآن و عترت👇👇👇👇👇👇
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@Qvaetrat
┗━━━🍂━
خاک بهشت
شخصی از فرنگ به نزد فیض کاشانی آمد و گفت: چیزی در دست بگیر تا بگویم چیست؟ فیض تسبیحی از تربت سیّد الشهداء (علیه السلام) در دست مخفی کرد. آن فرنگی در دریای فکر غوطه ور شد. فیض گفت: چرا عاجز ماندی؟ فرنگی گفت: عاجز نماندم، ولی به قاعده خود چنان می بینم که در دست تو قطعه ای از خاک بهشت است. فیض گفت: راست گفتی و در دست من تسبیحی از قبر مطهّر دختر زاده پیغمبر ماست. پس فرنگی اسلام اختیار نمود.
قصص العلماء ص 417
کانال فرهنگی قرآن و عترت👇👇👇👇👇👇
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@Qvaetrat
┗━━━🍂━
احکام
>>> برخورد نجس و پاک
در مواردی برخورد دو چیز نجس و پاک با یکدیگر ، سبب نجس شدن چیز پاک نمیشود:
۱- وقتی هر دو، خشک هستند سبب نمی شود که چیز پاک نجس شود. (۱)
۲- اگر فرشی نجس شده و نمی دانیم کدام قسمت آن نجس شده چنانچه پای خیس را روی یک قسمت آن بگذاریم سبب نمی شود که پا نجس شود ولی موقع شستشو باید تمام فرش را آب کشید. (۲)
۳- اگر شک کنیم چیز نجس و پاک به هم برخورد کردند یا نه ، سبب نجس شدن چیز پاک نمی شود و همچنین است اگر شک کنیم یکی رطوبت سرایت کننده داشته یا نه . (۳)
۴- بخاری که از روی چیز نجس یا متنجس بلند می شود به فتوای بسیاری از مراجع پاک است . البته این نکته مورد اتفاق همه فقها نیست و باید به رساله مراجع تقلید مراجعه شود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱ - از مشهورات فقه است : کل یابس زکی . به عنوان نمونه ر.ک: تسهیل المسالک الی المدارک ، ص ۳.
۲ - به علت وجود علم اجمالی.
۳ - بخاطر قاعده کل شیئ لک طاهر حتی تعلم انه قذر .ر.ک: مدرک قبلی.
زیارت امام حسن عسکری(علیه السلام) در روزهای پنجشنبه
کانال فرهنگی قرآن و عترت👇👇👇👇👇👇
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@Qvaetrat
┗━━━🍂━
دعای روز پنجشنبه
کانال فرهنگی قرآن و عترت👇👇👇👇👇👇
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@Qvaetrat
┗━━━🍂━
کانال فرهنگی قرآن و عترت👇👇👇👇👇👇
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@Qvaetrat
┗━━━🍂━
👇👇👇👇👇👇👇👇
💐پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم میفرمایند:
ثَلَاثٌ مَنْ لَمْ تَكُنْ فِيهِ فَلَيْسَ مِنِّي وَ لَا مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا هُنَّ قَالَ حِلْمٌ يَرُدُّ بِهِ جَهْلَ الْجَاهِلِ وَ حُسْنُ خُلُقٍ يَعِيشُ بِهِ فِي النَّاسِ وَ وَرَعٌ يَحْجُزُهُ عَنْ مَعَاصِي اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.
✅سه چيز است كه هر كس نداشته باشد نه از من است و نه از خداى عزّوجلّ. عرض شد: اى رسول خدا! آنها كدامند؟ فرمودند:
بردبارى، كه به وسيله آن جهالت نادان را دفع كند،
اخلاق خوش كه با آن در ميان مردم زندگى كند
و پارسايى كه او را از نافرمانى خدا باز دارد.
بحار الانوار(ط-بیروت) ج 66 ، ص 386 ، ح 49
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
کانال فرهنگی قرآن و عترت👇👇👇👇👇👇
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@Qvaetrat
┗━━━🍂━
تلاش در کسب علم
آیتالله حاج شیخ احمد مجتهدی تهرانی سطح خانوادگی او متوسط بود. به قول خود، پدرش اهل علم نبود و بازاری بود. بسیار دوست میداشت که پسرش نیز شغل پدر را ادامه دهد و بالعکس از اینکه او «آخوند» شود امتناع میکرد
شیخ احمد اما علاقه فراوانی به دروس حوزوی داشت. در نوجوانی مدتی بازاری شده بود و علاوه بر آنکه دروس قدیم میخواند، دروس حوزوی را هم «قاچاقی» فرا میگرفت. آن هنگامی که «ملّبس» به لباس روحانیت شد، «معمم» شدن خود را از پدر مخفی میداشت و شبها وقتی به منزل باز میگشت، «عِمامه» را به زیر جامه خود مخفی میکرد تا از پدر کتک نخورد. بعدها اما پدر نه تنها با «اهل علم» شدن شیخ احمد موافقت کرد که او مایه افتخار پدر شد. پدر به پشت سر او میآمد و نماز را به امامت وی اقامه میکرد.
از درس خواندنهای جدی و پیگیر خود برای شاگردانش زیاد میگفت. از اینکه پیش از نماز صبح هر روز حداقل ۲ مباحثه داشته و حتی تابستانها با مرحوم برهان و سایر طلبهها به لواسان میرفته و درس میخوانده . حتی میگفت ظهر که میشد بعد از نماز حاج شیخ علی اکبر برهان یک نان و ۳-۲ عدد زردآلو به عنوان نهار به ما میداد و ما میخوردیم و دوباره بعد از اندکی استراحت به مباحثه میپرداختیم. حتی شَجَر و حَجَر و... را هم صرف میکردیم تا صیغهها را به خوبی به خاطر بسپاریم. او حتی به مزاح میگفت که اگر من امروز به شما کمتر از «پلو» بدهم به من فحش میدهید!
کانال فرهنگی قرآن و عترت👇👇👇👇👇👇
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@Qvaetrat
┗━━━🍂━
از مکافات عمل غافل مشو
💠 جناب مؤمنی یكی از شاگردان جناب شیخ رجبعلی خیاط میگفت:
🔴 من دستم زخم شده بود، خدمت جناب شیخ رفته بودم
❓شیخ گفت: مؤمنی دستت چه شده؟
🔘گفتم: با آهن بریده
👈گفت: میدانی چرا اینطور شده؟ برای اینكه دختر كوچولویت را دعوا كردی و توی اتاق انداختی و به مادرش گفتی: تا من نگفتم بیرون نیاید؟
🔶آقای مؤمنی میگفت:
‼️من با تعجب به جناب شیخ گفتم، من او را نزدم!
⭕️جناب شیخ گفت:
اگر زده بودی كه بدتر میشد!
بعد اضافه كرد: حالا میروی یك چادر كوچولو با اسباب بازی برایش میخری تا او دستهای كوچكش را بالا كند و بگوید:
🕊ای خدا! من از سر تقصیرات پدرم گذشتم،
من هر وقت به یاد این موضوع میافتم و یا آن را برای كسی تعریف میكنم،
⚫️ بعض گلویم را میگیرد و خطاب به پدرم میگویم بابا كجا بودی كه طفل سه ساله امام حسین (ع) را در كربلا سیلی زدند؟