🌷🕊🌷🌷
🌷🕊🌷
🌷🕊
🌷
#داستان🌸
#بسیارزیبا🌸
💢یکی از #بانوان مؤمنه و پرهیزگار به نام "خدیجه ظهوریان" فرزند عباسعلی نقل میکند:👇👇
💢 حدود ۳۰ سال قبل مُهر تربتی که خودم از کربلا آورده بودم کثیف شده بود. آن را در آب روان (آب خیابان وسط شهر مشهد مقدس) شستشو دادم و در میان سطل گذاشته و برگشتم.وقتی روبروی مسجد دوازده امامی ها رسیدم با خود گفتم:🍂🍂
💢خوب است مُهر را برگردانم تا وقتی که به منزل میرسم طرف دیگرش نیز خشک شود.🍂🍂
💢مُهر را برگردانیدم؛ بر اثر خیس بودن طرف زیرین مُهر قدری تربت به انگشت بزرگم چسبید، انگشتم را به دیوار روبروی مسجد مالیدم و رفتم.🌿🌿
💢شب در #خواب دیدم آقای بزرگواری که به ذهنم رسید حضرت حجة ابن الحسن امام زمان -ارواحنافداه- هستند، سرشان را به همان جای #دیوار که ذکر شد گذاشته اند و به من
می فرمایند:🌿🌷
《اینجا #تربت جدّم حسین (علیه السلام) را مالیده ای.
#منبع عنایات حضرت بقیة الله -عجل الله فرجه- به آثار امام حسین -علیه السلام-؛ صفحه ۵۰
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷