#استوری
#دلنوشتہ
#ارسالی_از_خادمان
در تلاطـم نگـرانۍ هاے خـودمان بودیــم......
خـادمان راهــیان درڪ میکردند حال یڪدیگر را.......
یڪ سال انتظار وناگـہ #ویروسی_منحوس تمام امـید یک ساله مان را به یکباره ناامــید ڪرد💔
مانده بـودیم وعــیدے ڪه برایمان شیریـنۍ نداشت.......عـید ما بایـد لباس خاڪی به تن وباچـفیہ هایۍ که یک سال شاهــد انتظارمان بودند در #طلائیه و #دوڪوهه و #شرهانـۍ و ......خـادم بودیمـ وحال در هواے آلوده تـهران گرفتار بودیم😔
تا اینڪه با یڪ پیـام براے ڪارجهادے خادمان به خودمان آمدیم وحالمـان خوب شد.....
امـسال خادمۍمان در تـهـران وخدمت وڪمڪ به #مدافعان_سلامت است.....
امسال نیز در عرصهایم،امـا #خادمان_خواهر مشغول در تـولیـد ماسڪ وبسته بندے ارزاق وڪارهاے جهادے پشت جبهه #جنگ_بیولوژیڪ و #برادران_خادمالشهداء در تولیـد دستڪش و ....... و ڪمک در #ضدعفونی_معابر .
همه اینها خدمت است .....
به قول #حاج_حسین_یڪتا سال دیگــر که به راهیـان برویــم بیشتر قـدر میدانیم وبه راستی ڪه حال وهواے مان سال دگر دیدن دارد💔
#خادمالشهداء
#جهاد_ادامه_دارد
#شبکه_خادمین_شهدا_استان_گیلان
🆔 @Rahiye_noor_gilan