eitaa logo
مؤسسه آموزشی پژوهشی زفرات
5.5هزار دنبال‌کننده
99 عکس
49 ویدیو
53 فایل
موسسه با حضور شماری از اساتید حوزوی برادر و خواهر با مجوز رسمی از معاونت تبلیغ حوزه‌های علمیه به جهت تقویت و ارتقاء سطح محتوایی و مهارتی در عرصه های ذیل فعالیت می‌نماید.تاسیس 1395 #فن‌بیان #فن‌رثاء #دعاومناجات #مقتل #صداسازی ارتباط با ما @Setad_Zafrat
مشاهده در ایتا
دانلود
✅«عُبیدالله بن زیاد» با کنیه «ابوحفص» از کنیزی به نام «مرجانه» زاده شد. برخی ابن زیاد را به طعنه به مادرش «ابن مرجانه» منسوب می کردند که اشاره به ناپاکی تولد او دارد. در زیارت عاشورا نیز با اسم «مرجانه» به او لعن شده است. «وَ لَعَنَ اللهُ ابنَ مَرجَانَةَ» پدرش زیاد بن ابیه، در دوران امام علی(ع) کارگزار ایشان در شهر «استخر فارس» بود که بعد از شهادت امام علی(ع) معاویه، زیاد را با استناد به صحبتی از پدرش ابوسفیان که زیاد را حاصل زنای خود با «سمیه»(مادر زیاد) می‌ دانست، بدین رو معاویه، زیاد را برادر خویش می‌خواند و وی را «زیاد بن ابی سفیان» خطاب می کرد که حتی معاویه در مکاتبات خود به زیاد او را این چنین خطاب می کرد : «مِن أَمِيرِالمُؤمِنينَ مُعَاوِيةَ بنَ أَبِي سُفيَانَ إِلَى زِيَادِ بنِ أَبِي سُفيَانَ»(۱) اما در نسَب زیاد بن ابیه نیز اختلاف است و مشخص نیست پدر او کیست، از این رو،‌ وی را ابن ابیه یعنی پسرِ پدرش خوانده‌ اند. معاویه، زیاد را در دوران حکومت خود به حکومت بصره و کوفه گمارد که بعدها از سرداران و حکمرانان نامی اموی شد که در سرکوب شورش‌ها در مناطق اسلامی، به قساوت و بی‌ رحمی شهرت یافت‌. عُبیدالله در قلمرو حکومتی پدرش زیاد بن ابیه که والی کوفه و بصره بود، از امور حکومتی دور نبوده است. معاویه پس از مرگ زیاد، عُبیدالله را به حکومت خراسان منصوب و در سال ۵۵ قمری او را از ولایت خراسان برداشت و به امارت بصره منصوب کرد. عبیدالله در حکومت بصره موفق عمل کرد و نا آرامی‌هایی که از سوی خوارج ایجاد شده بود را با سرکوبشان آرام کرد. یزید پس از مرگ معاویه در سال ۶۰ قمری قصد داشت عبیدالله را از حکومت بصره بردارد ولی گویا اوضاع وخیم سیاسی بصره و کوفه اجازه این کار را به او نداد. 🔷عمده فعالیت های عبیدالله درباره واقعه کربلا : 1⃣سرکوب قیام مسلم بن عقیل و شهادت او : وقتی خبر آغاز قیام امام حسین(ع) و اعزام مسلم بن عقیل به کوفه، و بیعت کوفیان با مسلم به یزید رسید، یزید بلافاصله «نعمان بن بشیر» را عزل و عُبیدالله را که به خشونت در سرکوب شورش‌ها و جنبش‌ها مشهور بود، در سال ۶۰ قمری با حفظ سمت به ولایت کوفه منصوب کرد. یزید در نامه به عبیدالله بن زیاد نوشت : 📋《قَد بَلَغَنِي أَنَّ أَهلَ الكُوفَةِ قَد كَتَبُوا إلَى الحُسَينِ(ع) فِي القُدُومِ عَلَيهِم، وَ أنَّهُ قَد خَرِجَ مِن مَكَّةَ مُتَوَجِّهَاً نَحوَهُم، وَ قَد بَلَي بِهِ بَلدَكَ مِن بَينَ البُلدَانِ، وَ أَيَّامَكَ مِن بَينِ الأيَّامِ، فَإِن قَتَلتَهُ، وَ إلّا رَجَعتَ إلَى نَسَبِكَ وَ إلَى أَبِيكَ عُبَيد، فَاحذِر أَن يَفُوتَكَ》 ♦️خبر یافته‌ام که مردم کوفه به حسین بن علی(ع) نامه نوشته‌اند تا نزد ایشان بیاید و او هم از مکه بیرون آمده، به سوی ایشان رهسپار گشته است و اکنون از میان همه شهرها شهر تو و از میان همه زمان‌ها زمان تو است که بدین آزمایش گرفتار آمده، حال اگر او را کشتی که هیچ، و گر نه به نسب و پدر خویش «عبید» بازگردی، پس مبادا که از دستت رها شود.(۲) کوفیان در سال۶۰ قمری، برای بیعت با امام حسین(ع) اعلام موافقت کردند و در انتظار ورود او به کوفه بودند که ابن زیاد با روی پوشیده وارد شهر شد. 📋《ثُمَّ دَخَلَها لَيلاً فَظَنَّ أهلُها أنَّهُ الحُسَينُ(ع) فَتَبَاشَرُوا بِقُدُومِهِ وَ دَنَوا مِنهُ فَلَمَّا عَرَفُوا أَنَّهُ ابْنُ زِيَادٍ تَفَرَّقُوا عَنْهُ》  ♦️عبیدالله شب وارد کوفه شد و مردم گمان کردند که او امام حسین(ع) است و از او استقبال کردند، ولی بعدها دریافتند که عبیدالله بوده، از اطراف او پراکنده شدند.(۳) ابن زیاد به محض ورود به کوفه، در یک خطابه، مخالفان حکومت یزید را به‌ سختی تهدید کرد و نخستین اقدام عبیدالله جستجو برای یافتن مسلم بن عقیل بود که در مدت کوتاه توانست مسلم و دیگر مخالفین از جمله «هانی بن عروه» و «مختار ثقفی» و «میثم تمّار» را دستگیر کند. 2⃣اعزام لشکر به سوی امام حسین(ع) : عبیدالله پس از تهدید و تطمیع کوفیان، حرّ بن یزید را با سپاهی هزار نفره به سوی امام حسین(ع) فرستاد و به او دستور داد تا جلوی حسین(ع) را بگیرد و نیز اجازه ندهد در محلی که دارای آب است، اردو بزند. سپس عمر بن سعد بن ابی وقاص را با لشکری به سوی امام حسین(ع) فرستاد. 3⃣اسیر کردن خاندان امام حسین(ع) : پس از شهادت امام حسین(ع)، ابن زیاد دستور داد باقی‌ مانده خاندان او را اسیر کنند و به کوفه بیاورند. طبق دستور عبیدالله، کاروان اسراء وارد دارالعماره کوفه شدند. هنگامی که اسراء وارد کاخ ابن زیاد شدند، زینب کبری(س) هیچ اعتنایی به عبیدالله نکرد. عبیدالله پرسید : این زن چه کسی است که از سایر اسراء جدا شده و دور تا دور او را کنیزانش فراگرفته است؟ کسی به او جواب نداد و سؤالش را تکرار کرد و باز هم کسی جواب نداد. دفعه سوم یا چهارم یکی از زنها گفت : این زینب دختر فاطمه(س) دختر رسول اکرم(ص) است. ادامه مطالب :👇
بعد از این که ابن زیاد، حضرت زینب(س) را شناخت، چنین گفت : 📋《الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي فَضَحَكُمْ وَ قَتَلَكُمْ وَ أَكْذَبَ أُحْدُوثَتَكُمْ》 ♦️شکر خدایی را که شما را رسوا کرد و کشت و افسانه شما را دروغ نمود. زینب کبری(س) نیز در مقابل این زخم زبانهای او چنین پاسخ داد : 📋《الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَكْرَمَنَا بِنَبِيِّهِ مُحَمَّدٍ(ص) وَ طَهَّرَنَا مِنَ الرِّجْسِ تَطْهِيراً وَ إِنَّمَا يَفْتَضِحُ‏ الْفَاسِقُ‏ وَ يَكْذِبُ الْفَاجِرُ وَ هُوَ غَيْرُنَا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ》 ♦️ستایش خدای راست که ما را به وجود پیامبرش گرامی داشت و ما را از پلیدی پاک ساخت، به درستی که فاسق رسوا می شود و فاجر دروغ می گوید و او غیر از ماست و ستایش مخصوص خداست.(۴) به نقل از لهوف، ابن زیاد به اینجا که رسید، گفت : 📋《كَيْفَ رَأَيْتِ صُنْعَ اللَّهِ بِأَخِيكِ وَ أَهْلِ بَيْتِكِ؟》 ♦️رفتار خدا با برادر و خاندان خود را چگونه دیدی؟ زینب کبری(س) جواب داد : 📋《مَا رَأَيْتُ‏ إِلَّا جَمِيلًا! هَؤُلَاءِ قَوْمٌ كَتَبَ اللَّهُ عَلَيْهِمُ الْقَتْلَ فَبَرَزُوا إِلى‏ مَضاجِعِهِمْ‏ وَ سَيَجْمَعُ اللَّهُ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُمْ فَتُحَاجُّ وَ تُخَاصَمُ فَانْظُرْ لِمَنْ يَكُونُ الْفَلْجُ يَوْمَئِذٍ هَبَلَتْكَ أُمُّكَ يَا ابْنَ مَرْجَانَةَ!》 ♦️من جز خير و زيبايى چيزى نديدم، اينان افرادى بودند كه خداوند مقام شهادت را سرنوشتشان ساخت، از اين رو داوطلبانه به خوابگاه‏هاى خود شتافتند، به زودى خداوند بين آنان و تو را جمع كند، تا تو را به محاكمه بكشد، اكنون بنگر در آن دادگاه و محاكمه، چه كسى پيروز و چه كسى درمانده است؟ مادرت به عزايت بنشيند اى پسر مرجانه! در این هنگام؛ ابن زياد از سخنان زينب کبری(س) خشمگين شد به گونه‏ اى كه گويى تصميم بر کشتن حضرت(س) گرفت. در این هنگام؛ عمرو بن حريث كه در مجلس حاضر بود به ابن زياد گفت : اين زنى بيش نيست، زن را نبايد به گفتارش مجازات كرد! ابن زياد به زينب(س) گفت : 📋《لَقَدْ شَفَى اللَّهُ قَلْبِي مِنْ طَاغِيَتِكِ الْحُسَيْنِ(ع) وَ الْعُصَاةِ الْمَرَدَةِ مِنْ أَهْلِ بَيْتِكِ》 ♦️خداوند دل مرا با كشتن حسين گردنكش تو و افراد قانون شكن فاميلت، شفا بخشيد. زينب کبری(س) فرمود : 📋《لَعَمْرِي لَقَدْ قَتَلْتَ كَهْلِي وَ قَطَعْتَ فَرْعِي وَ اجْتَثَثْتَ أَصْلِي فَإِنْ كَانَ هَذَا شَفَاكَ فَقَدِ اشْتَفَيْتَ》 ♦️به جانم سوگند! بزرگ فاميل مرا كشتى، و شاخه‏ هاى مرا بريدى و ريشه مرا كندى، اگر شفاى دلت در اين است، باشد. و در ادامه فرمود : ولی من تعجّب مى‏ كنم از كسى كه با قتل امامانش، دلش را شفا مى‏ بخشد، و مى‏ داند كه فرداى قيامت، آنها از او انتقام مى‏ گيرند.(۵) در این هنگام؛ 📋《فَوُضِعَ [رَاسُ] بَيْنَ يَدَيْهِ وَ جَعَلَ يَنْظُرُ إِلَيْهِ وَ يَتَبَسَّمُ وَ فِي يَدِهِ قَضِيبٌ يَضْرِبُ بِهِ ثَنَايَاهُ》 ♦️عبیدالله سر مقدس امام حسین(ع) را پيش روى خود قرار داد و به آن نگاه می‌كرد و پوزخند می‌زد، و در دست او چوبی بود كه با آن به دندانهاى پيشين حضرت(ع) می‌زد و بی‌احترامی می کرد.(۶) عبیدالله در سال ۶۴ هجری بعد از هلاکت یزید، به دمشق رفت و به مروان بن حکم که جای یزید نشسته بود، ملحق شد.(۷) عبیدالله در سال ۶۵ قمری در جنگ با توّابین نیز که به سرکردگی سلیمان بن صُرَد خُزاعی به خونخواهی امام حسین(ع) قیام کرده بودند، فرماندهی سپاه را برعهده گرفت و در عین الورده جنگ خونینی بین سپاه ابن زیاد و توابین درگرفت که به کشته شدن سلیمان و یارانش انجامید.(۸) ابن زیاد سپس در سال ۶۶ قمری در موصل به جنگ با سپاه مختار ثقفی به فرماندهی ابراهیم بن مالک اشتر رفت که سپاه مختار، سپاه ابن زیاد را شکست داد و در این جنگ عُبیدالله همراه با یارانش به هلاکت رسید.(۹) عبیدالله یکی از منفورترین شخصیت‌های تاریخ اسلام نزد شیعیان به حساب می‌آید و نام او در چند زیارت‌ نامه مشهور، از جمله زیارت عاشورا آمده و مورد لعن قرار گرفته است. 📋«اَللَّهُمَّ الْعَنْ عُبَيْدَ اللَّهِ بْنَ زِيَادٍ وَ ابْنَ مَرْجَانَةَ..»(۱۰) «أَلَا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى القَومِ الظَّالِمِینَ» 📚منابع : ۱)أعيان الشيعة أمين، ج۱، ص۵۶۷ ۲)تاريخ یعقوبی، ج۲، ص۲۴۲ ۳)اللهوف سید بن طاووس، ص۵۶ ۴)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱۵ ۵)اللهوف ابن طاووس، ص۱۶۰ ۶)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱۴ ۷)الطبقات الکبری ابن سعد، ج۵، صص۴۰-۴۲ ۸)تاریخ طبری، ج۷، ص۵۵۷ ۹)تاریخ طبری، ج۸، ص۶۴۳ ۱۰)مفاتیح الجنان محدث قمی، ص۴۵۸ کانال مؤسسه آموزشی پژوهشی زفرات https://eitaa.com/joinchat/148701595C311fd5f780
🗿🔥🗿🔥🗿🔥🗿🔥🗿🔥🗿 💀معرفی قَتَله علیه
✅عمر بن سعد بن ابی الوقاص که در فتوحاتی که پدرش فرماندهی آن را بر عهده می گرفت، همراه پدرش شرکت داشته و حتی در عین نوجوانی، از سوی پدرش فرماندهی بخشی از سپاه را بر عهده می گرفت. او فرزندی به نام حفص داشت که به دست مختار ثقفی کشته شد. در ماجرای حکمیت که در سال ۳۷ هجری قمری، میان امام علی(ع) و معاویه بن ابی سفیان در دومة الجندل اتفاق افتاد، عمر سعد پس از مشاهده اختلافات میان سران سپاه علی(ع) و معاویه، نزد پدرش رفت و او را تشویق به ادعای خلافت کرد، اما پدرش نپذیرفت.(۱) در سال ۵۱ هجری بعد از درخواست ابن زیاد به همراه کسان دیگری برضد حجر بن عدی گواهی داد که حجر به فتنه‌انگیزی برخاسته و کافر شده است و این گواهی دستاویزی برای معاویه شد تا حجر و یارانش را در مرج عذراء به شهادت برساند.(۲) ⚔نقش عمر بن سعد در رابطه با واقعه کربلا : هنگامی که امام حسین(ع) به علت خودداری از بیعت با یزید بن معاویه از مدینه مهاجرت کرد و به مکه پناه برد، با ورود امام حسین(ع) به مکه، ابن سعد وقتی تمایل و استقبال حجاج خانه خدا را از حسین(ع) مشاهده کرد به مدینه رفت و برای یزید نامه نوشت و او را از آمدن امام حسین(ع) به مکه آگاه ساخت.(۳) در سال ۶۰ هجری وقتی که مسلم بن عقیل به دستور عُبیدالله دستگیر شد در مجلس عبیدالله، پنهان از دیگران به عمر بن سعد وصیت کرد، اما ابن سعد وصیت مسلم را برای عبیدالله بازگو کرده و به مسلم خیانت ورزید.(۴) شهرت ابن سعد در تاریخ بیشتر به دلیل شرکت وی در واقعه کربلاست که در آن امام حسین(ع) و یارانش شهید شدند و این حادثه ابن سعد را جزو چهره‌های منفور تاریخ درآورد. پس از آمدن عُبيدالله بن زياد به كوفه و تحویل گرفتن دارالعماره از نعمان بن بشیر، به دستور یزید، عمربن سعد را به حكومت ری و دَسْتبى منصوب و به سرکوبی شورش ديلميان مأمور کرد. عمر بن سعد طبق دستور با چهار هزار سپاهى در بيرون كوفه اردو زد و آماده حركت به سوی ری شد، اما خبر حركت امام حسين(ع) به سوی كوفه، عبيدالله بن زياد را واداشت تا ابن سعد را برای مقابله با امام(ع) به كربلا بفرستد. وی ابتدا از اين كار سرباز زد، اما وقتى عبيدالله بن زياد او را تهديد كرد كه يا بايد به مقابله با حسين(ع) برود و يا فرمان حكومت را باز پس دهد. ابن سعد مأموريت جديد را پذيرفت و با سپاهيان تحت امر خود به سوی كربلا حركت كرد و در روز دوم محرم سال ۶۱ هجری وارد كربلا شد.(۵) در روز هفتم یا هشتم محرم امام حسین(ع) عمر بن سعد را فراخواند و او نیز پذیرفت. هنگامی که آن دو بین دو سپاه روبه رو شدند، ابتدا امام حسین(ع) آغاز سخن کرد و فرمود : 📋《وَیْلَکَ یَابْنَ سَعْد! أَما تَتَّقِی اللّهَ الَّذِی إِلَیْهِ مَعادُکَ؟أَتُقاتِلُنِی وَ أَنَا ابْنُ مَنْ عَلِمْتَ؟ ذَرْ هؤُلاءِ الْقَوْمَ وَ کُنْ مَعی، فَإِنَّهُ أَقْرَبُ لَکَ إِلَى اللّهِ تَعالى》 ♦️واى بر تو، اى پسر سعد، آیا از خدایى که بازگشت تو به سوى اوست، هراس ندارى؟ آیا با من مى جنگى در حالى که مى دانى من پسر چه کسى هستم؟ این گروه را رها کن و با ما باش که این موجب نزدیکى تو به خداست. ابن سعد گفت : 📋《أَخَافُ أَنْ يُهْدَمَ دَارِي!》 ♦️اگر از این گروه جدا شوم مى ترسم خانه ام را ویران کنند. امام(ع) فرمود : 📋《أَنَا أَبْنِیهَا لَکَ!》 ♦️من آن را براى تو مى سازم. ابن سعد گفت : 📋《أَخَافُ أَنْ تُؤْخَذَ ضَيْعَتِي!》 ♦️من بیمناکم که اموالم مصادره گردد. امام(ع) فرمود: 📋《أَنَا أُخْلِفُ عَلَیْکَ خَیْراً مِنْها مِنْ مالِی بِالْحِجَازِ!》 ♦️من از مال خودم در حجاز، بهتر از آن را به تو مى دهم. ابن سعد گفت : 📋《لِي عِيَالٌ وَ أَخَافُ عَلَيْهِمْ!》 ♦️من از جان خانواده ام بیمناکم [مى ترسم ابن زیاد بر آنان خشم گیرد و همه را از دم شمشیر بگذراند]. امام(ع) فرمود : 📋《أَنَا أَضمِنُ سَلَامَتَهُم》 ♦️من ضامن سلامتی آنها می شوم. سپس عمر سعد ساکت شد و چیزی نگفت. امام حسین(ع) هنگامى که مشاهده کرد ابن سعد از تصمیم خود باز نمى گردد، سکوت کرد و پاسخى نداد و از وى رو برگرداند و در حالى که از جا بر مى خاست، خطاب به عمر سعد فرمود : 📋《مالَکَ، ذَبَحَکَ اللّهُ عَلى فِراشِکَ عاجِلا، وَ لا غَفَرَ لَکَ یَوْمَ حَشْرِکَ، فَوَاللّهِ إِنِّی لاَرْجُوا أَلاّ تَأْکُلَ مِنْ بُرِّ الْعِراقِ إِلاّ یَسیراً》 ♦️تو را چه مى شود! خداوند به زودى در بسترت جانت را بگیرد و تو را در روز رستاخیز نیامرزد. به خدا سوگند! من امیدوارم که از گندم عراق، جز مقدار ناچیزى، نخورى! ابن سعد گستاخانه به استهزا گفت : 📋《وَ فِی الشَّعیرِ کِفایَةٌ عَنِ الْبُرِّ》 ♦️جو عراق مرا کافى است!(۶) در نقلی دیگر آمده است که؛ امام حسین(ع) فرمود : 📋《يا عُمَرُ! أَنْتَ تَقْتُلُنِي؟ تَزْعُمُ أَنْ يُوَلّيكَ الدَّعِىُّ ابْنُ الدَّعِيّ بِلادَ الرِّىِّ وَ جُرْجانِ؟》 ادامه مطالب :👇
♦️ای عُمر! تو مى خواهى مرا به قتل برسانى؟ گمان مى كنى كه آن مرد ناپاك فرزند ناپاك [ابن زياد] حكومت رى و گرگان را به تو مى بخشد؟ امام حسین(ع) فرمود : 📋《وَاللّهِ لا تَتَهَنَّأُ بِذلِكَ أَبَداً، عَهْداً مَعْهُوداً، فَاصْنَعْ ما أَنْتَ صانِع، فَإِنَّكَ لا تَفْرَحُ بَعْدي بِدُنْيا وَ لا آخِرَةَ، وَ لَكَأَنّي بِرَأْسِكَ عَلى قَصَبَة قَدْ نُصِبَ بِالْكُوفَةِ، يَتَراماهُ الصِّبْيانُ وَ يَتَّخِذُونَهُ غَرَضاً بَيْنَهُمْ》 ♦️به خدا سوگند كه هرگز طعم خوش آن روز را نخواهى چشيد. اين پيمانى است [الهى] غير قابل تغيير، هر چه از دستت برآيد انجام ده، كه پس از من نه در دنيا و نه در آخرت شادمان نخواهى شد، گويى مى بينم سرِ تو را در كوفه بر «نى» افراشته و كودكان آن را هدف قرار مى دهند و به آن سنگ مى زنند!(۷) سپس آن دو با همراهانشان به طرف لشكر خود بازگشتند. عمر بن سعد در روز عاشورا؛ برای تحریک سربازان خود، به آنان گفت : 📋《یا خَیْلَ اللّهِ! ارْكَبی وَ بِالْجَنَّةِ اَبْشِری》 ♦️لشکریان خدا! سوار شوید که شما را به بهشت بشارت می دهم!(۸) در روز عاشورا حب دنیا و حب مقام به قدری عمر بن سعد را کور کرده بود، برای خوش خدمتی در نزد عبیدالله و یزید خود آغاز گر جنگ بود. در این هنگام به پرچم دار لشگر خود ندا داد : 📋《یَا ذُوَیدُ! أَدنِ رایَتَکَ! فَأَدناها، ثُمَّ وَضَعَ سَهمَهُ فی کَبِدِ قَوسِهِ ثُمَّ رَمَی وَ قَالَ : اِشهَدوا أَنِّی أوَّلُ مَن رَمَی، ثُمَّ ارتَمَی النّاسُ وَ تَبارَزُوا》 ♦️ای ذُوَید! پرچمت را نزدیک بیاور! او نیز آورد. سپس عمر، تیری در چلّه کمانش نهاد و به سمت اردوگاه امام حسین(ع) پرتاب نمود و گفت : گواه باشید که من، نخستین تیر را انداختم. سپس، دو لشکر به هم تیراندازی کردند و به نبرد تن به تن برخاستند.(۹) در حین جنگ حضرت زینب(س) خطاب به عمر بن سعد فرمود: 📋《یَابنَ سَعدِِ! اَیُقتَلُ اَبُوعَبدِاللهِ(ع) وَ اَنتَ تَنظُرُ اِلَیهِ؟!!》 ♦️ای پسر سعد! آیا حسین(ع) را می کشند و در حالی که تو نظاره گر هستی؟(۱۰) در پایان جنگ بعد از شهادت امام حسین(ع) رو به لشگریان خود فریاد زد: 📋《مَن يَنتَدِبُ لِلحُسَينِ(ع) فيُوطى الخَيلُ صَدرَه و ظَهرَه؟》 ♦️كيست كه داوطلب باشد و بر پيكر حسين(ع) اسب بتازد تا زير سم اسبان سينه و پشت حسين(ع) خُرد گردد؟!(۱۱) بعد از واقعه کربلا یزید از دادن امارت ری سرباز زد و عبيدالله از عمر بن سعد خواست تا نامه وی  را مبنی بر حكومت ری پس بدهد. ابن سعد گفت : آن نامه از بين رفته است و عبيدالله گفت كه آن را از تو خواهم گرفت! ابن سعد كه ديگر دستش از همه جا كوتاه شده بود، حالت خويش را چنين وصف كرده است : 📋《وَاَللَّهِ مَا رَجَعَ أَحَدٌ إِلَى أَهلِهِ بِشَرٍّ مِمَّا رَجَعْتُ بِهِ أَطَعْتُ الفَاجِرَ الظَالِمَ عُبَيْدَ اَللَّهِ وَ عَصَيْتُ اَللَّهَ وَ قَطَعْتُ القَرابَةَ الشَرِيفَةَ》 ♦️هيچ كس بدتر از من به خانه خويش باز نگشت، زيرا از اميری فاجر و ظالم اطاعت كرده و عدالت را پايمال و قرابت را قطع كرده ام!(۱۲) بعد از اين جريان عمر بن سعد به حكومت ری نرسيد و در كوفه نیز امنيت و آرامش نداشت. ابن  سعد به هنگام قيام سليمان بن صُرَد به خون خواهى از قاتلان امام حسين(ع) در سال ۶۵ هجری از بيم كشته شدن به دست مردم شبها در دارالاماره مى خوابيد. آنگاه كه مختار بن ابى عُبيدة ثقفى در سال ۶۶ هجری قيام كرد و بركوفه مسلط شد، عمر بن سعد همراه با محمد بن  اشعث كه او نيز از شركت كنندگان اصلى جنگ كربلا بود، فرار كرد. سرانجام مختار يكى از فرماندهان خود را به نام  عبدالله بن کامل شاکری را به تعقیب آنان فرستاد. وی ابن سعد را کشت و سرش را با خود به کوفه آورد که به دستور مختار سرهای آن دو برای محمد بن حنفيه به مدينه فرستاده شدند.(۱۳) علامه مجلسی در زاد المعاد گفته است بنابر قولی، عمر بن سعد در نهم ربیع الاول به هلاکت رسیده است.(۱۴) 《أَلَا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى القَومِ الظَّالِمِینَ》 📚منابع : ۱)تاریخ طبری، ج۵، ص۶۷ ۲)تاریخ طبری، ج۵، ص۲۶۹ ۳)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۱، ص۱۹۰ ۴)اخبار الطوال دینوری، ص۲۴۱ ۵)انساب الاشراف بلاذری، ج۳، صص۱۷۶-۱۷۷ ۶)بحارالانوار مجلسی، ج۴۴، ص۳۸۸/ مقتل الحسین(ع) خوارزمى، ج۱، صص۲۴۵ ۷)مقتل الحسین(ع) خوارزمى، ج۱، صص۸-۶ ۸)بحارالانوار مجلسی، ج۴۴، ص۳۹۱ ۹)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۰۱ ۱۰)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱۲ ۱۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱۳ ۱۲)انساب الاشراف بلاذری، ج۳، ص۲۱۱ ۱۳)تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۵۹ / اخبار الطوال دینوری، ص۲۹۸ ۱۴)زاد المعاد مجلسی، ص۲۵۸ کانال مؤسسه آموزشی پژوهشی زفرات https://eitaa.com/joinchat/148701595C311fd5f780
💎 پاسخ به شبهات عاشورایی چرا امام حسین علیه‌السلام در کربلا برای رسیدن به آب، چاه حفر نکرد؟! 🔶 اول: امام حسین علیه‌السلام تا روز هفتم محرم اجازه آوردن آب از فرات را داشتند و در روز 7 محرم بود که دستور به بستن آب به خیمه‌های امام صادر شد؛ ولی چون نگهبانان شط فرات کم بودند حضرت ابوالفضل علیه‌السلام با یاران امام به شط می‌زدند و آب به خیمه‌ها می‌رساندند. تا شب دهم محرم که با چهارهزار سرباز شط فرات را بستند و نگذاشتند دیگر آب به خیمه‌ها برسد. [1] ◾️بنابراین روز عاشورا امام و یارانش آب نداشتند. پس تا شب عاشورا نیاز به حفر چاه نبوده است. 🔷 دوم: کسانی که در این سال‌ها اربعین کربلا رفتند گرمای شدید عراق و کربلا را درک کردند می‌دانند که هر چند لحظه یک‌بار باید آب نوشید حال در روز عاشورا که همه در شور و فعالیت بودند و آب نخورده بودند و بعضا در حال مبارزه هم بودند و گاهی هم زخمی می‌شدند و خون از بدن می‌رفت تشنگی چندبرابر می‌شد، نیرویی برای حفر چاه نمی‌ماند. 🔶 سوم: آنقدر محاصره شدید بوده که نمی‌گذاشتند حضرت به آسانی چاهی حفر کنند. و حتی دشمن برخی افراد را مأمور کرده بود که مداوم سرکشی کنند تا چاهی حفر نشود. [2] 🔷 چهارم: در روز عاشورا در حال جنگ وقتی تشنگی بر کودکان و زنان فشار زیادی آورده بود امام علیه‌السلام به حضرت ابوالفضل علیه‌السلام دستور داد که چاه حفر کنند و حضرت شروع به حفر چاه کردند؛ ولی بعد از مدتی از رسیدن به آب قابل شرب ناامید شدند و از چاه بیرون آمدند و قسمت دیگری را حفر کردند ولی باز به آب شیرین نرسیدند. [3] ◾️ پس در کربلا اگر هم چاهی حفر می‌شد و به آب می‌رسیدند ممکن بود آب آن شور و تلخ باشد و قابل خوردن نباشد. 🌐 منابع: [1] ـ ارشاد، ج۲: ۸۸-۹۱/ ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج ۵، ص ۹۱. [2] ـ همان. [3] ـ ینابیع الموده، ج۲، ص۳۴۰؛ المنتخب، ج۲، ص۴۴۱؛ مقتل ابی مخنف، ص۵۷؛ بطل العلقمی، ج۲، ص۳۵۷. کانال مؤسسه آموزشی پژوهشی زفرات https://eitaa.com/joinchat/148701595C311fd5f780
🔸امام سجاد علیه‌السلام، بنیانگذار غذای نذری در مجالس عزای سیدالشهداء صلوات الله علیه حسن بن طریف به اسناد خود نقل می‌کند:‌ 🏴 هنگامی که امام حسین صلوات الله علیه به شهادت رسیدند، زنان بنی‌هاشم لباس سیاه و مناسب عزا پوشیدند و در سرما و گرما به عزاداری پرداختند و امام سجاد علیه‌السلام نیز برای آنان غذا آماده می‎کردند تا آن مخدّرات به عزاداری‌شان برسند. 💠 «عن الحسن بن طريف بن ناصح، عن أبيه، عن الحسين بن زيد، عن عمر بن على بن الحسين، قال: لما قتل الحسين بن علی علیهماالسلام لبسن نساء بنى هاشم السواد والمسوح و كن لا يتشتكين من حر و لا برد و كان على بن الحسين علیهماالسلام يعمل لهن الطعام للمأتم.» 📚منبع: وسائل الشیعة ج۲، ص۸۹۰/محمد بن الحسن الحر العاملي/تصحیح:عبد الرحيم الرباني الشيرازي/ناشر:دار إحياء التراث العربي/بيروت کانال مؤسسه آموزشی پژوهشی زفرات https://eitaa.com/joinchat/148701595C311fd5f780
1_1.mp3
48.84M
▪️سخنرانی‌ومرثیه‌خوانی▪️ 🔊صوت سخنرانی‌ 📌حجة الاسلام و المسلمین میردامادی هیئت صاحب العصر(عج)-اراک محرم۱۴۰۳-شب پنجم 📎 📎 📎 📎 📎 📎 ┄┅┅┅┅❀❀┅┅┅┅┄ ☑️ مؤسسه آموزشی پژوهشی زفرات ╔═🍃🏴🏴🍃═══════╗ 🆔 https://eitaa.com/joinchat/148701595C311fd5f780 ╚══════🍃🏴🏴🍃══╝
نوحه پایانی(1).mp3
10.93M
▪️سخنرانی‌ومرثیه‌خوانی▪️ 🔊صوت سخنرانی‌ 📌حجة الاسلام و المسلمین ضیایی هیئت مسجد میزان الأعمال امام علی(ع) محرم۱۴۰۳-شب پنجم 📎 📎 📎 📎 📎 📎 ┄┅┅┅┅❀❀┅┅┅┅┄ ☑️ مؤسسه آموزشی پژوهشی زفرات ╔═🍃🏴🏴🍃═══════╗ 🆔 https://eitaa.com/joinchat/148701595C311fd5f780 ╚══════🍃🏴🏴🍃══╝
مرثیه امام حسین(ع)- استاد واضحی-1.mp3
5.88M
▪️سخنرانی‌ومرثیه‌خوانی▪️ 🔊صوت سخنرانی‌ 🖊 عقل، دین و حیا 🏴مرثیه امام حسین(ع) 📌حجة الاسلام و المسلمین واضحی آشتیانی حرم مطهر امام حسین(ع)-۱۴۰۳ 📎 📎 📎 📎 📎 📎 ┄┅┅┅┅❀❀┅┅┅┅┄ ☑️ مؤسسه آموزشی پژوهشی زفرات ╔═🍃🏴🏴🍃═══════╗ 🆔 https://eitaa.com/joinchat/148701595C311fd5f780 ╚══════🍃🏴🏴🍃══╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
shab.sheshom.moharram-1403-1.mp3
42.19M
▪️سخنرانی‌ومرثیه‌خوانی▪️ 🔊صوت سخنرانی‌ 📌حجة الاسلام و المسلمین میردامادی هیئت صاحب العصر(عج)-اراک محرم۱۴۰۳-شب ششم 📎 📎 📎 📎 📎 📎 ┄┅┅┅┅❀❀┅┅┅┅┄ ☑️ مؤسسه آموزشی پژوهشی زفرات ╔═🍃🏴🏴🍃═══════╗ 🆔 https://eitaa.com/joinchat/148701595C311fd5f780 ╚══════🍃🏴🏴🍃══╝
شب ششم.mp3
14.86M
▪️سخنرانی‌ومرثیه‌خوانی▪️ 🔊صوت سخنرانی‌ 📌حجة الاسلام و المسلمین ضیایی هیئت مسجد میزان الأعمال امام علی(ع) محرم۱۴۰۳-شب ششم 📎 📎 📎 📎 📎 📎 ┄┅┅┅┅❀❀┅┅┅┅┄ ☑️ مؤسسه آموزشی پژوهشی زفرات ╔═🍃🏴🏴🍃═══════╗ 🆔 https://eitaa.com/joinchat/148701595C311fd5f780 ╚══════🍃🏴🏴🍃══╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مرثیه شهادت امام سجاد(ع).pdf
610.5K
▪️ مرثیه‌های مکتوب ▪️ 📓 متن مرثیه‌های محرم ✔️ مرثیه شهادت امام سجاد(ع) 🏴به این حرارتِ در سینه‌ها قسم آقا 🏴غم تو در دل ما کربلا به پا کرده 🏴تمام خلق به فردای حشر گریانند 🏴به جز هرآنکه برای تو گریه‌ها کرده 📎 📎 📎 📎 ┄┅┅┅┅❀❀┅┅┅┅┄ ☑️ مؤسسه آموزشی پژوهشی زفرات ╔═🍃🏴🏴🍃═══════╗ 🆔 https://eitaa.com/joinchat/148701595C311fd5f780 ╚══════🍃🏴🏴🍃══╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سبک اشعار مرثیه امام سجاد علیه السلام شعر اول.mp3
2.93M
🎙سبک‌های آوایی🎙 🔹شعر مرثیه محرم 📎 📎 📎 ┄┅┅┅┅❀❀┅┅┅┅┄ ☑️ مؤسسه آموزشی پژوهشی زفرات ╔═🍃🏴🏴🍃═══════╗ 🆔 https://eitaa.com/joinchat/148701595C311fd5f780 ╚══════🍃🏴🏴🍃══╝
سبک اشعار مرثیه امام سجاد علیه السلام شعر دوم.mp3
1.41M
🎙سبک‌های آوایی🎙 🔹شعر مرثیه محرم 📎 📎 📎 ┄┅┅┅┅❀❀┅┅┅┅┄ ☑️ مؤسسه آموزشی پژوهشی زفرات ╔═🍃🏴🏴🍃═══════╗ 🆔 https://eitaa.com/joinchat/148701595C311fd5f780 ╚══════🍃🏴🏴🍃══╝
سبک اشعار مرثیه امام سجاد علیه السلام شعر سوم.mp3
3.7M
🎙سبک‌های آوایی🎙 🔹شعر مرثیه محرم 📎 📎 📎 ┄┅┅┅┅❀❀┅┅┅┅┄ ☑️ مؤسسه آموزشی پژوهشی زفرات ╔═🍃🏴🏴🍃═══════╗ 🆔 https://eitaa.com/joinchat/148701595C311fd5f780 ╚══════🍃🏴🏴🍃══╝
سبک شعر مرثیه امام سجاد علیه السلام 1.mp3
4.47M
🎙سبک‌های آوایی🎙 🔹شعر مرثیه محرم 🔹شعر مرثیه شهادت امام سجاد(ع)🔹 وقت باران داغِ چشم تر عذابم می‌دهد آب می‌نوشم غمِ حنجر عذابم می‌دهد شیرخواره سیر باشد زود خوابش میبرد از عطش بی‌خوابی اصغر عذابم می‌دهد مجلس ختم جوان رفتم دلم آتش گرفت یاد تشییع تن اکبر عذابم می‌دهد روی دست من اثر از حلقه‌های آهن است این کبودی‌های بر پیکر عذابم می‌دهد کاش غارت می‌شد از روی سرم عمامه‌ام بر سرم جامانده خاکستر عذابم می‌دهد از در دروازه تا بازار ساعت‌ها گذشت این شلوغی‌های هر مَعبر عذابم می‌دهد شامیان در پیش من حرف از کنیزی میزدند التماس چشم آن دختر عذابم می‌دهد داغ چوب خیزران و مجلس شوم شراب از تمام داغ‌ها بدتر عذابم می‌دهد خطبه را بالعن بر جدم علی آغاز کرد چون به مسجد می‌روم منبر عذابم می‌دهد هرچه آمد بر سر ما از بلای شام بود قتلگاه اصلی ما کوچه‌های شام بود 📎 📎 📎 ┄┅┅┅┅❀❀┅┅┅┅┄ ☑️ مؤسسه آموزشی پژوهشی زفرات ╔═🍃🏴🏴🍃═══════╗ 🆔 https://eitaa.com/joinchat/148701595C311fd5f780 ╚══════🍃🏴🏴🍃══╝
سبک شعر مرثیه امام سجاد علیه السلام 2.mp3
3M
🎙سبک‌های آوایی🎙 🔹شعر مرثیه محرم 🔹شعر مرثیه شهادت امام سجاد(ع)🔹 ناله‌ی واعطاشا بر جگرش می‌افتاد آب می دید به یاد قمرش می افتاد بی سبب نیست که از جمله‌ی بکائون است اشک از گوشه‌ی چشمان ترش می‌افتاد شیرخواره بغل تازه عروسی می‌دید یاد لالای رباب و پسرش می‌افتاد با دلی خون شده می‌گفت که الشام الشام تا به بازار مدینه گذرش می‌افتاد جلوی پای سکینه دم دروازه‌ی شهر از روی نیزه علمدار سرش می افتاد می‌شکست آینه‌ی صبر و غرورش را زجر تا به جان اسراء با کمرش می‌افتاد روضه‌ی گم شدن و دفن رقیه می‌خواند تا به صحراء و خرابه نظرش می‌افتاد گوسفندی جلویش ذبح که می‌شد یاد حنجر کند و گلوی پدرش می‌افتاد وای از آن لحظه که از لای حصیری کهنه قطعه‌های پدرش دور و برش می‌افتاد 📎 📎 📎 ┄┅┅┅┅❀❀┅┅┅┅┄ ☑️ مؤسسه آموزشی پژوهشی زفرات ╔═🍃🏴🏴🍃═══════╗ 🆔 https://eitaa.com/joinchat/148701595C311fd5f780 ╚══════🍃🏴🏴🍃══╝