گفتم: دارم از استرس میمیرم😞 گفت: یه ذکر بهت میگم هر بار گیر کردی بگو، من خیلی قبولش دارم: گره ی کارِ منم همین باز کرد💔 (آخه خودشم به سختـی اجازهٔ خروج گرفت) گفتم: باشه داداش بگو، گفت: تسبیح داری؟ گفتم: آره، گفت: بگو "الهی بالرقیه سلام الله علیها"...
حتمـا سه سـالهٔ ارباب نظر میکنه، منتظرتم و قطع کردم
چشممو بستم شروع کردم:
الهی بالرقیه سلام الله علیها
الهی بالرقیه سلام الله علیها...
۱۰ تا نگفتم که یهو گفتن : این پنج نفـر آخرین لیسته، بقیه اش فـردا‼️، توجه نکردم همینجور ذکر میگفتم که یهو اسمم رو خوندن، بغضم ترکید با گریه رفتم سمت خونه حاضرشم، وقتی حسین رو دیدم گفتم: درستشد😭، اشک تو چشمش حلقه زد و گفت: "الهی بالرّقیه سلام الله علیها"...
#شهید_حسین_معزغلامـی🌹✨
#سلام_ودرود_برشهیدان🥀
#الّلھُمعجّللولیّڪالفرج🤲
بحق باب الحوائج رقیه.س.