#روحت_شاد!
💢حکومتی که رضاخان تحویل داد
چهار صبح سوم شهریور ۱۳۲۰، سفیر کبیرشوروی و بریتانیا به رجبعلی منصور خبر دادند قوای آنها از شمال و جنوب وارد ایران شده و بزودی وارد #تهران میشود.
هنوز رضاخان از خواب بیدار نشده بود که منصور، نخست وزیر خود را به کاخ رساند، مدام صدای زنگ تلفن در فضای کاخ به گوش میرسید، غیرمعمول بود، چون کسی حق نداشت مزاحم رضاشاه شود. از طرفی کسی جرات و تحمل نداشت، واکنش رضاشاه را ببینید، اما برخلاف انتظارات او سکوت کرد. میدانست سلسله اش در خطر است.
شایعه پخش شد که روسها، #قزوین را رد کرده و نزدیک تهرانند، با شرط روسها و انگلیسها رضاخان باید از کشور خارج شود.
کشور دچار #قحطی شدید بود، هم در اثر خشکسالی هم به جهت ظلم ارتش روس و انگلیس، زیراکه مایحتاج مردم را برای نیروهای خود بدون #پرداخت_هزینه بزور میگرفتند و ارتش رضاخانی که فرار کرده بودند عملا توانایی برای دفاع از مردم نداشتند،هیچ؛ بلکه سربازهای موتراشیده، دنبال سرپناه بودند تا بدست #روسها نیوفتند و فاجعه تبریز تکرار نشود.(اعدام) تهرانی ها به سربازهای شهرستانی و دهاتی لباس میدادند اما سرهای تراشیده آنها را شبیه هم کرده بود.
کمبود ارزاق تا چند سال ادامه داشت.
اسفندیاری، رئیس مجلس، پیشنهاد داد، در باغ و حیاط مجلس، بجای گل و گیاه، #سیب_زمینی و #سبزی بکارند.
در نوروز همان سال، پیشنهاد دادند کوپن پخش شود، روزنامه اطلاعات بخاطر کمبود کاغذ ناچارا دو صفحه ای چاپ شد و نوشت: مردم برای دریافت #کوپن چکار کنند.
اما کشور قحطی زده، و پر از مصیبت با وجود همه گرفتاری ها در #شادی بود.
تنها یک دلیل داشت: رضاشاه خلع شد.
تهرانی ها، محلات را طاق نصرت بسته بودند و خوشحالی میکردند، چون از شر استبداد #رضاخان رهایی پیدا کرده بودند.
مردم نفرت خودشان را نشان میدادند، مجسمه ها پایین کشیدند، دیگر بجای لفظ رضاخان یا رضاشاه به تحقیر از #رضاماکسیم استفاده میکردند.
مردم آن دوره، حکومت زور رضاخان را دیده بودند، با تمام وجود زیرچکمه های استبدادی رضاخان زندگی کرده بودند، به همین خاطر کسی نمیگفت: رضاخان روحت شاد!
تا بود، نفرین بود و ناله.
#علیرضا_زادبر
http://eitaa.com/joinchat/2732982272C3beaf37c59
#توهمات_تاریخی_ایرانیان
#هفته_دفاع_مقدس
💢ملتی توسَری خور بودیم!
یکی از #اشتباهات در بررسی هویت تاریخی ایران تاکید صرف به افتخارات است. بدین معنا که ما صرفا میخواهیم به #مفاخر خودمان ببالیم که صد البته جای افتخار دارد.
اما #تاریخ_ایران پر از صفحات سیاه و شکست است. اما #تاریخ_نویسان روشنفکر مآب از آنها کمتر سخن به میان می آورند.
ما چگونه #ملتی بودیم؟
✅ در آبان ۱۲۹۰ حادثه ای در کشور رخ داد که عملا و علنا به معنای عدم استقلال و اختیار ایرانیان است.
اما ماجرا چه بود؟
پس از پیروزی انقلاب مشروطه، نظام مالی کشور توسط یک #مستشار_آمریکایی بنام مورگان شوستر برنامه ریزی میشد.
ژاندارمری را #مستشاران_سوئدی که افسر بودند مدیریت میکردند و گمرک هم در اختیار مقامات #بلژیکی بود.
در واقع این مستشاران در استخدام دولت ایران بودند تا امور را براساس علوم و فنون روز که در اختیار ایرانیها نبود(البته اجازه نمیدادند) مدیریت کنند.
مورگان شوستر آمریکایی، که نقش خزانه دار کل را داشت، مقامات بلژیکی گمرک را مورد بازرسی قرار داد و چون بلژیکی ها مورد حمایت #روسها بودند در آبان ۱۲۹۰(۱۹۱۱) رسما به دولت ایران #اولتیماتومی سه ماده ای دادند چون شوستر منافع روسها در ایران را مورد خطر کرده بود:
۱- عزل و اخراج شوستر
۲-در آینده دولت ایران حق ندارد بدون #اجازه روسها هیچ مستشار خارجی استخدام کند.
۳-پرداخت غرامت به روسهای ساکن انزلی و رشت.
روسها در این تاریخ #رشت و #انزلی را اشغال کردند و تهدید کردند اگر ظرف ۴۸ ساعت #مورگان_شوستر اخراج نشود، تهران اشغال خواهد شد.
این ماجرا آنقدر حاد شد که مجلس دوم منحل و کشور دچار بحران جدیدی از سمت قدرتهای خارجی شد.
✅این صفحات ننگین تاریخ ایران را ورق بزنید، ایران کشوری بود در دست قدرت خارجی، تاجایی که کشور از خزانه دار تا گمرک و افسران توسط نیروی خارجی مدیریت میشد و آنجایی که #منافع روسها تامین نمیشد براحتی کشور را اشغال میکردند.
درست مانند دوره رضاخان که در #شهریور ۱۳۲۰ بدون کوچکترین مقاومتی ارتش تسلیم و کشور فتح شد.
#علیرضا_زادبر
http://eitaa.com/joinchat/2732982272C3beaf37c59