eitaa logo
رادار انقلاب
29.2هزار دنبال‌کننده
27.6هزار عکس
45.8هزار ویدیو
141 فایل
گلچین مطالب انقلابی ویراستی رادار انقلاب: https://virasty.com/Radar_enghelab ارتباط ، ارسال سوژه و پیشنهادات : @Radarenghelab_ad فقط تبلیغات: @radar_tab
مشاهده در ایتا
دانلود
💢آیا پیامبر اسلام در برخی نبردها، مسلمانان را تشویق می‌کردند که شما بروید و بعد از پیروزی، دشمن را به اسارت گرفته و خود نمایید؟ ✅آنچه در پرسش آمده، برگرفته از و در ذیل آیه 49 سوره توبه است  این نقل که خود پیامبر اسلام(ص) چنین موضوعی را برای مسلمانان مطرح کرده باشد، برگرفته از روایتی ضعیف است که مفسرانی چون آن‌را با عنوان «قیل = گفته شده» نقل کرده است که در اصطلاح حدیث‌شناسی، نقل با عنوان «قیل» نشان از تضعیف راوی و یا نادرست بودن نقل دارد. ضمن این‌که این نقل مورد پذیرش همه مفسران نبوده، تا آنجا که برخی چنین سخنی را نسبت به پیامبر(ص) و باطل می‌دانند.  اما آنچه  بسیاری به نقل آن پرداخته‌اند؛ این است که زمانی که پیامبر اسلام(ص) مسلمانان را به تبوک فراخواندند، جدّ بن قیس رهبر منافقان خدمت حضرتشان آمد و گفت: مرا از این نبرد معذور دار؛ زیرا من شیفته زنانم و می‌ترسم که با زنان رومی مرتکب گناه شوم! 📚تفسیر الکاشف، ج 4، ص 52،  ✅بر این اساس، آنچه در نزول این آیه نقل شده، آن است که پیامبر اسلام(ص) از یکی از سرکردگان منافقان مدینه به نام جدّ بن قیس می‌خواهند که در جهاد با رومیان شرکت کند، اما او اینگونه بهانه می‌آورد: اگر به رومیان بیایم در برابر دختران و زنان زیبایشان تاب مقاومت نداشته و اگر با آنان زنا کردم دیگر گناهى بر من نیست، بلکه گناهش بر عهده توست که مرا بدان سرزمین می‌بری! این معنا از جمله «وَ لا تَفْتِنِّی» (مرا دچار فتنه مکن) استنباط می‌شود، و این فرد نسبت فتنه را به پیامبر اسلام می‌دهد!  اما خداى در جواب این بهانه‌ واهی می‌فرماید: «منافقان با همین رفتارهایشان در فتنه سقوط کرده‌اند»؛ یعنى اینها به خیال خودشان از فتنه احتمالى احتراز می‌جویند در حالی‌که در اشتباه‌اند، و غافل‌اند از این‌که کفر و نفاقی که دارند، و این‌که به پیامبر می‌گویند ما را دچار مکن، حکایت می‌کند که همین اکنون گرفتار فتنه‌اند. و غافل‌اند از این‌که شیطان آنان را در فتنه افکنده و فریب داده و دچار هلاکت کفر و و نفاق ساخته است. 📚المیزان، ج 9، ص 305 ✅همانگونه که مشاهده می‌کنید، در نقلی که بیشتر مفسران بدان اشاره کرده‌اند، این تنها یک منافق است که به این موضوع پرداخته و اینگونه که پیامبر(ص) برای مسلمانان، سخن از رومی بر زبان آورند. 👇👇 http://sapp.ir/mobahelegharn 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2732982272C3beaf37c59
💢آیا پیامبر اسلام در برخی نبردها، مسلمانان را تشویق می‌کردند که شما بروید و بعد از پیروزی، دشمن را به اسارت گرفته و خود نمایید؟ ✅یکم آنچه در پرسش آمده، برگرفته از و در ذیل آیه 49 سوره توبه است  این نقل که خود پیامبر اسلام(ص) چنین موضوعی را برای مسلمانان مطرح کرده باشد، برگرفته از روایتی ضعیف است که مفسرانی چون آن‌را با عنوان «قیل = گفته شده» نقل کرده است که در اصطلاح حدیث‌شناسی، نقل با عنوان «قیل» نشان از تضعیف راوی و یا نادرست بودن نقل دارد. ضمن این‌که این نقل مورد پذیرش همه مفسران نبوده، تا آنجا که برخی چنین سخنی را نسبت به پیامبر(ص) و باطل می‌دانند.  اما آنچه  بسیاری به نقل آن پرداخته‌اند؛ این است که زمانی که پیامبر اسلام(ص) مسلمانان را به تبوک فراخواندند، جدّ بن قیس رهبر منافقان خدمت حضرتشان آمد و گفت: مرا از این نبرد معذور دار؛ زیرا من شیفته زنانم و می‌ترسم که با مشاهده زنان رومی مرتکب گناه شوم! 📚احسن الحدیث، ج 4، ص 249 تفسیر الکاشف، ج 4، ص 52،  ✅دوم بر این اساس، آنچه در نزول این آیه نقل شده، آن است که پیامبر اسلام(ص) از یکی از سرکردگان منافقان مدینه به نام جدّ بن قیس می‌خواهند که در جهاد با رومیان شرکت کند، اما او اینگونه بهانه می‌آورد: اگر به جنگ رومیان بیایم در برابر دختران و زنان زیبایشان تاب مقاومت نداشته و اگر با آنان زنا کردم دیگر گناهى بر من نیست، بلکه گناهش بر عهده توست که مرا بدان سرزمین می‌بری! این معنا از جمله «وَ لا تَفْتِنِّی» (مرا دچار فتنه مکن) استنباط می‌شود، و این فرد نسبت فتنه را به پیامبر اسلام می‌دهد!  اما خداى متعال در جواب این بهانه‌ واهی می‌فرماید: «منافقان با همین رفتارهایشان در فتنه سقوط کرده‌اند»؛ یعنى اینها به خیال خودشان از فتنه احتمالى احتراز می‌جویند در حالی‌که در اشتباه‌اند، و غافل‌اند از این‌که کفر و نفاقی که دارند، و این‌که به پیامبر می‌گویند ما را دچار فتنه مکن، حکایت می‌کند که همین اکنون گرفتار فتنه‌اند. و غافل‌اند از این‌که شیطان آنان را در فتنه افکنده و فریب داده و دچار هلاکت کفر و و نفاق ساخته است. 📚المیزان ج 9، ص 305 ✅همانگونه که مشاهده می‌کنید، در نقلی که بیشتر مفسران بدان اشاره کرده‌اند، این تنها یک منافق است که به این موضوع پرداخته و اینگونه که پیامبر(ص) برای مسلمانان، سخن از کنیزان رومی بر زبان آورند. http://eitaa.com/joinchat/2732982272C3beaf37c59
💢قرآن به قوم لوط که بودند اشاره میکند وقتی آنها به مهمان(مردان زیبا)حمله بردند، لوط دختران خود را به آنها داد! آیا حضرت لوط دخترانش را به ازدواج با مردان هم جنس باز پیشنهاد کرده است؟ ✅پاسخ آیات سوره حجر، 61- 71 به این موضوع پرداخته است حضرت در بخشی از این گفتگو به قوم خود می گوید: دختران من حاضرند، اگر مى خواهید کار صحیحى انجام دهید (با آنها ازدواج کنید، و از گناه و آلودگى بپرهیزید!) با توجه به روایات و اصولی که از خود قرآن نیز به دست می آید، در ذیل آیۀ شریفۀ «قَالَ یَا قَوْمِ هَؤُلَاءِ بَنَاتىِ هُنَّ أَطْهَرُ لَکُم»  آورده  اند: جملۀ «هؤُلاءِ بَناتِی» مقیّد به قید «هُنَّ أَطْهَرُ لَکُمْ» شده است تا بفهماند منظور لوط(ع) از عرضه کردن دختران خود این بوده که مردم با آنها ازدواج کنند، نه این که از راه زنا، شهوات خود را تسکین دهند و حاشا بر مقام یک پیامبر خدا که چنین پیشنهادى بکند؛ زیرا در زنا هیچ طهارتى وجود ندارد، همچنان که قرآن کریم فرموده: «و نزدیک زنا نشوید، که کار بسیار زشت، و بد راهى است!» ✅ اینکه حضرت لوط(ع) به جمعى از اوباش که به قصد تجاوز به مهمانانش آمده بودند، پیشنهاد ازدواج با دختران پاک خود را کرد، براى اثبات نهایت علاقه به هدایت آنها و حفظ حیثیت میهمانانش بود؛ تا شاید وجدان خفته آنها با این فداکارى بى نظیر بیدار شود، و به راه حق باز گردند. و با توجه به اینکه این پیشنهاد به ایمان آوردن آن گروه بود، ایرادی به آن وارد نیست.  📚 المیزان ج 10، ص 338- 339،  http://eitaa.com/joinchat/2732982272C3beaf37c59
💢وقتی از بهشت بیرون رانده شد، چطور دوباره وارد بهشت شد و آدم و حوا را فریب دهت تا سیب را بخورند؟ ✅شیطان بعد از جریان تکبر و سجده نکردن بر آدم گرفتار لعن ابدی شده و از درگاه خداوند و ملكوت رانده شده است و به يقين تا ابد هم در بهشت راه ندارد. شيطان قبلا در بهشت نبود؛ بلكه در درگاه الهي و در جمع مقربان درگاه خداوند بود؛ در حالي كه بهشت جايگاه مؤمنان و بندگان مطيع خداوند در آخرت است و اخراج او به معناي اخراج از بهشت نيست . در حقيقت اخراج شيطان به معني تنزل مقام و مرتبه شيطان بود از جايگاه بلندي كه در نزد خداوند يافته بود نه اخراج از مكان معين و مشخصي است که اين همان حقيقتي است كه در قرآن در تحت عنوان " هبوط " بيان شده است ، خداوند در مورد واقعه اخراج ابليس مي فرمايد: «از آن (مقام) فرود آى! تو حقّ ندارى در آن (مقام و مرتبه) تكبّر كنى! بيرون رو، كه تو از افراد پست و كوچكى » اما در هر حال روشن است كه شيطان بعد از اين ، ديگر نمي توانست به بهشت هم راه يابد ، حال بايد پرسيد كه چگونه او در جریان فریب آدم و حوا توانست وارد بهشت گردد ؟ نکته مهم و اصلی👇 : ✅ گرچه برخی تصور کرده‌اند که مراد از بهشت آدم و حوا همان بهشت موعود آخرتي است، ولی مراد از بهشت محل سكونت آنها همان بهشت موعود نیست، زيرا اخراج از آن بهشت معنا ندارد ؛ اما سؤال اين است كه آن بهشت موقت و محل سكونت ايشان كجا بود و چه حقيقتي داشت ؟ در اين خصوص در بين علما اختلاف نظري وجود دارد که برخی از این را بیان می کنیم. 1. باغ آسمانی : بعضى از معتقدند که: این بهشت در یکى از کرات آسمانى بوده ، هر چند بهشت جاویدان نبوده، زیرا در بعضى از روایات اسلامى با کلمه« سماء » به بودن این بهشت در آسمان اشاره شده است. 2. باغ زمینی : برخى از هم نوشته اند : اين بهشت یکى از باغ هاى دنیا و روى زمین بوده و جمله: « اهْبِطُوا» نیز بر این دلالت ندارد که از بالا به پايین بیايید، بلکه به معنى انتقال آن ها بعد از خوردن میوه ممنوعه به نقطه ديگر زمین است. على بن ابراهیم قمى در تفسیر خود می نگارد: از امام جعفر صادق علیه السّلام راجع به بهشت حضرت جویا شدند: آیا از بهشت هاى دنیا یا از بهشتهاى آخرت بوده، فرمود: از بهشتهاى دنیا بود که و ماه در آن طلوع می کرد. اگر از بهشت هاى آخرت بود، هیچ گاه حضرت آدم از آن خارج نمی شد. 3. بهشت برزخي: عده ايی نیز معتقدند که: منظور از این بهشت ، بهشت برزخی بوده ، نه بهشت زمینی دنیایی ؛ علامه طباطبائی در دفاع از این نظر و در توجیه روایاتی مربوطه، می فرماید: مراد از این که از بهشت هاى دنیا بوده، این است که از بهشت هاى برزخى بوده، که در مقابل بهشت خلد است. این مطلب از برخی روایاتی که از طرف اهل بیت علیهم السلام رسیده است، روشن می شود، چرا که در بعضى از قسمت هاى این روایات آمده است که آدم بر صفا، و حوا بر مروه، هبوط کرد، و از این جهت که برزخ در همین جهان قرار دارد ، پس در زمین بودن(دنيايي بودن) این بهشت منافاتی با بودنش ندارد. ✅در مجموع اين نظرات مي توان به اين نتيجه رسيد كه به يقين بهشتی که حضرت آدم و حوا در آن سکونت داشته اند، بهشت اُخروی نبوده است، زیرا بهشت اُخروی هرگز جای ابلیس نمی‌باشد . آن جا محدوده ای نیست که شیطان و شیطنت و عصیان در آن راه داشته باشد. خیال باطل و نافرمانی در آن جا نیست. از سوی دیگر: کسی که به جنت خلد وارد شود، دیگر خارج نخواهد شد. ✅نتيجه: پس اين بهشت اخروي نبوده و شيطان -كه مترصد اغواي انسان ها است- توانسته در آن موقعيت حاضر شده و به نوعي، آدم عليه السلام را فريب دهد . 📚تفسیر نمونه، ج1، ص: 186، 📚تفسیر المیزان، ج1، ص 212، 📚آیت الله جوادی، تفسیر تسنیم، ج 3، ص 37 http://eitaa.com/joinchat/2732982272C3beaf37c59