•●♥بسْمِ اللَّهِ الرّحْمَنِ الرَّحِیمِ•●♥
تبلیغ شماره :505
مورخ:31/شهریور/1403
پست آزاد:😍❤️
قیمت :کایی
اسمم ترانه هست
ده سالم که بود بابام مرد و از آوارگی رفتیم خونه خالم شدیم مستاجر ، مادر بیچارم روزی دو شیفت کار میکرد تا بتونه اجاره خونه و خرج خونه رو بده ،برای همین من میرفتم طبقه پایین خونه خالم که بچشو نگه دارم،
یروز که با دامن گل گلیم داشتم بازی میکردم هوشنگ شوهر خالم زل زده بمن و چشاش برق میزد
یجوری شدمو رفتم تو اتاق کنار امیرعلی خودمو به خواب زدم ولی یخرده که گذشت حس کردم یکی کنارم دراز کشید و ...😱🔥🔥
https://eitaa.com/joinchat/1681130232C7de61dbbae
👆🏻👆🏻
•●♥بسْمِ اللَّهِ الرّحْمَنِ الرَّحِیمِ•●♥
تبلیغ شماره :506
مورخ:31/شهریور/1403
پست آزاد:😍❤️
قیمت :کایی
25سالم بود که عاشق مرد متاهلی شدم که زن و بچه داشت ❤️🔥
اما عشق بد جورچشامو کور کرده بود هیچی متوجه نمیشدم که دارم با دست خودم ،خودمو بدبخت میکنم 😔
صیغه موقتش شدم اونم شرط گذاشته بود که خانوادش متوجه نشن
بعد از چندماه متوجه شدم باردارم ، درست همون شب که خواستم این خبر رو به عشقم بدم که متوجه شدم.....😱😱
😱😱👇👇❤️🔥🔥
https://eitaa.com/joinchat/1176503195C6a5901d929
❌باورم نیست سرگذشت زندگیم آنقدر تلخ باشه☝️😢
•●♥بسْمِ اللَّهِ الرّحْمَنِ الرَّحِیمِ•●♥
تبلیغ شماره :507
مورخ:31/شهریور/1403
پست آزاد:😍❤️
قیمت :کایی
جرم من فقط #عشق به امیر بود ک گم شده بود و مجبور شدم بعداون ازدواج کنم...😪
اما شوهرم سهیل اینو قبول نمیکرد و میگف #نجابتت رو اثبات کن 😭
تا اینکه یه روز در خونه رو زدن و وقتی در رو باز کردم #سهیل رو با کسی دیدم ک همونجا از حال رفتم😭
#اون_کسی_نبود_جز....😱
ادامه داستان واقعی نغمه بیچاره😓👇
https://eitaa.com/joinchat/2792555401C0ca8eebfd1
•●♥بسْمِ اللَّهِ الرّحْمَنِ الرَّحِیمِ•●♥
تبلیغ شماره :508
مورخ:1/مهر/1403
پست آزاد:😍❤️
قیمت :کایی
کمتر از 6سالم بود که مادرم با مردی از روستاهمون فرار کرد طبل رسوایی مادرم
کل روستا رو پر کرده بود و پدرم از غصه خیانت مادرم فوت کرد😭
من بودم تنها نه مادری داشتم و نه پدری
هیچ وقت مادرمو نتونستم ببخشم💔❤️🩹
کودکی من با مادربزرگم بود که به خاطر مادرم همیشه منو کتک میزد و همیشه میگفت مادرت پسرمو کشت😔
به سختی بزرگ شدم و وقتی به سن جوانی رسیدم بعد از ده سال مادرم پیداش شد و گفت.....
😱😱👇👇❤️🔥🔥
https://eitaa.com/joinchat/3830645553C061c6d6782
باورم نمیشد که مادر بزرگم این کار رو باهامون کرده💔😔
•●♥بسْمِ اللَّهِ الرّحْمَنِ الرَّحِیمِ•●♥
تبلیغ شماره :509
مورخ:1/مهر/1403
پست آزاد:😍❤️
قیمت :کایی
من ترانه ام ده سالم بود که بابام مرد!
از آوارگی رفتیم خونه خالم شدیم مستاجر مادر بیچارم روزی دو شیفت کار میکرد تا بتونه اجاره خونه و خرج خونه رو بده
برای همین من میرفتم طبقه پایین خونه خالم که بچشو نگه دارم،
یروز که با دامن گل گلیم داشتم بازی میکردم دیدم هوشنگ شوهر خالم زل زده بمن و چشماش برق میزنه‼️
یجوری شدم رفتم تو اتاق کنار امیرعلی خودمو به خواب زدم ولی یکم که گذشت حس کردم یکی کنارم دراز کشید و...
😱🔥🔥
https://eitaa.com/joinchat/1681130232C7de61dbbae
👆🏻😭🥺
•●♥بسْمِ اللَّهِ الرّحْمَنِ الرَّحِیمِ•●♥
تبلیغ شماره :510
مورخ:2/مهر/1403
پست آزاد:😍❤️
قیمت :کایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👸🏻 ی صورت صاف وسفید آرزوی همه خانم دخیاس!
💋دیگه نگران #پوست_تیره_و_کدروپراز_جوش_ولکت_نباش💃
✨با این روش خونگی پوستت مثل برف سفید میشه دستور تهیه ماسکش پست 12 کانال 😍👇
http://eitaa.com/joinchat/2148794399Cbcad438a26
ورود پسرا ممنوع 🤬👆
رازبلوری کردن دست و پا فقط تو ۲۰ دقیقه 🤯🤯حتی اگه زغال باشه🙈
دیگه از تیرگی زیر بغل و زانو و باسنت خجالت نکش🤩
درمان_کلیه_لک_و_کک_مکهای_صورت👇 😌
http://eitaa.com/joinchat/2148794399Cbcad438a26
⭕️اینجا یه جوری خشگلت میکنه که دیگه هیشکی نمیشناسدت👆😋
•●♥بسْمِ اللَّهِ الرّحْمَنِ الرَّحِیمِ•●♥
تبلیغ شماره :511
مورخ:2/مهر/1403
پست آزاد:😍❤️
قیمت :کایی
من دلبرم
دختری ریزه میزه و کاری که از بچگی پدرم رو ازدست دادم و چون مادرم راضی نشد با عموی نابینام ازدواج کنه از مادرم هم جدام کردن..🥺
با یتیمی پیش عمهی ظالمم بزرگ شدم و کاملا اتفاقی با پسری جوان و زیبا آشنا شدم!
فکر میکردم ازدواج کنم زندگیم عوض میشه وخوشبخت میشم اما نمیدونستم کاملا در اشتباهم و زندگیم داغون تر میشه چون شوهرم هر شب با یه مرد دیگه میرفتن ...😱❤️🔥🥶😭
https://eitaa.com/joinchat/3279356058Cfda33c0c35
داستان واقعی و دردناک مادرم دلبر🥺💔
•●♥بسْمِ اللَّهِ الرّحْمَنِ الرَّحِیمِ•●♥
تبلیغ شماره :512
مورخ:2/مهر/1403
پست آزاد:😍❤️
قیمت :کایی
🔴تست بینایی چشم🔴
💢داخل کادر <<سفید>> رنگ چه عددی را میبینید؟
🔵عدد_________88
🔴عدد_________83
🟡عدد_________38
🟢عدد_________33
گزینه مورد زیر را لمس کنید👆👆
:
دختری پرورشگاهی بودم
سرشناس ترین فرد شهر من رو به فرزندی قبول کرد
پسرشون هرشب میومد بالای سرم و نگاهم میکرد
تا زمانی که شدم 15ساله و هرروز با بدن درد بدی از خواب بیدار میشدم...
یه شب تصمیم گرفتم به پدرش بگم نیمه ای شب بهم سر بزنه چون میترسم....
تا اینکه راز بزرگی برملا شد....
https://eitaa.com/joinchat/1844904645C57201642e2
گسترده تبلیغاتی رادین
🔴تست بینایی چشم🔴 💢داخل کادر <<سفید>> رنگ چه عددی را میبینید؟ 🔵عدد_________88 🔴عدد_________83 🟡ع
•●♥بسْمِ اللَّهِ الرّحْمَنِ الرَّحِیمِ•●♥
تبلیغ شماره :513
مورخ:2/مهر/1403
پست آزاد:😍❤️
قیمت :کایی
واحد رو به روییمون چند ماهی بود شوهرش مرده بود، چند شب پیش لباس رنگ روشنی از اینترنت انتخاب کرده بودم و به همسرم نشون دادم تا نظرشو بدونم ولی نگفتم برای کی میخوام...
وقتی سفارشم بعد سه روز به دستم رسید لباس و کادو کردم و رفتم خونه همسایه، قصدم این بود مشکی از تنش دربیارم اما نمیدونستم روزگارمو سیاه میکنه...💔
وقتی رفتم خونه شون همینکه در و باز کرد دنیا دور سرم چرخید....
دقیقا همون پیراهنی که انتخاب کرده بودم تنش بود...
اما این نمی تونست فقط یه اتفاق باشه...❌💔
https://eitaa.com/joinchat/2792555401C0ca8eebfd1
زندگیم بخاطر اعتماد بیجام متلاشی شد😔❤️🔥
•●♥بسْمِ اللَّهِ الرّحْمَنِ الرَّحِیمِ•●♥
تبلیغ شماره :514
مورخ:3/مهر/1403
پست آزاد:😍❤️
قیمت :کایی
من ترانه ام ده سالم بود که بابام مرد!
از آوارگی رفتیم خونه خالم شدیم مستاجر مادر بیچارم روزی دو شیفت کار میکرد تا بتونه اجاره خونه و خرج خونه رو بده
برای همین من میرفتم طبقه پایین خونه خالم که بچشو نگه دارم،
یروز که با دامن گل گلیم داشتم بازی میکردم دیدم هوشنگ شوهر خالم زل زده بمن و چشماش برق میزنه‼️
یجوری شدم رفتم تو اتاق کنار امیرعلی خودمو به خواب زدم ولی یکم که گذشت حس کردم یکی کنارم دراز کشید و...
😱🔥🔥
https://eitaa.com/joinchat/1681130232C7de61dbbae
👆🏻😭🥺
•●♥بسْمِ اللَّهِ الرّحْمَنِ الرَّحِیمِ•●♥
تبلیغ شماره :515
مورخ:3/مهر/1403
پست آزاد:😍❤️
قیمت :کایی
برادر شوهر بزرگم زنش انقدر چاق و زشته که حد نداره ولی عاشقشه کافیه با گوشه چشم اشاره کنه تا شوهرش گوش به فرمان باشه
تا اینکه توی یه سانحه فوت شد، 😔
یکی دوسال گذشت، هرچی خواستگار
برا جاریم میومد رد میکرد میگفت تنهایی بچمو بزرگ میکنم نمیخوام ناپدری
بیاد بالا سرش!
یروز مادر شوهرم گفت مریم قراره زن محسن شه برادر شوهر
کوچیکم ۲۴ سالشه اینقدر خوشگله
، ورزشکار وضعش حتی از برادر شوهر اولیمم بهتره با این که سنی نداره!!
جا خوردم گفتم آخه محسن حیفه، گفت خودش راضیه، از عصبانیت داشتم منفجر میشدم برای همین یشب که شوهرم شیفت بود محسن و دعوت کردم خونمونو ...😏🔥😈👇
https://eitaa.com/joinchat/682623520C978864f663
🔥🔥👆