•●♥بسْمِ اللَّهِ الرّحْمَنِ الرَّحِیمِ•●♥
تبلیغ شماره :690
مورخ:24/آذر /1403
پست آزاد:😍❤️
قیمت :کایی
چند سالی بود که بچه دار نمیشدیم و مادرشوهرم مدام آزارم میداد و زخم زبون میزد تا اینکه با اصرار من،شوهرم قبول کرد ivf انجام بدیم.
خداروشکر باردار شدم ولی شوهرم یهو عوض شدو بشدت سرد شد😔💔
سه ماهم بود که مادرشوهرم از ذوق برامون مهمونی گرفت، منم حسابی به خودم رسیدم و رفتم آرایشگاه، یساعت بعد هرچی زنگ زدم شوهرم بیاد دنبالم گوشیش خاموش بود!!
زنگ زدم به مادرشوهرم که گفت من بیرونم، کلید خونه زیر گلدون کنار راه پله اس خودت برو تا من برگردم!
ناچار تنهایی اسنپ گرفتمو برگشتم ولی وقتی وارد خونه شدم کفشای پاشنه بلند دختر خالشو شناختم👠 کفری رفتم تو راهرو که صدای شوهرم از اتاق شنیدم انگار آب داغ ریختن رو سرم باورم نمیشد، داشت ...💔👇😭🥺
https://eitaa.com/joinchat/682623520C978864f663
تجربهای_دردناک_اما_واقعی❤️🔥🔥
•●♥بسْمِ اللَّهِ الرّحْمَنِ الرَّحِیمِ•●♥
تبلیغ شماره :691
مورخ:25/آذر /1403
پست آزاد:😍❤️
قیمت :کایی
منم هما دختری که در سن کودکی پدرمو از دست دادم کودکی بسیار سختی رو داشتم کمتر از6سال بودم که پدرم فوت شد ومادرم من و برادرم رو به تنها بی بزرگ کرد مادرم هر روز به خاطر شغلش خونه نبود اما به هر حال من و برادرم مشکلی با این قضیه ها نداشتیم تا اینکه بعد از چند سال وقتی به سن نوجوانی رسیدیم با امدن مردی داخل زندگیمان همه چیز عوض شد و من در همون سن نوجوانی به اتهام #قتل برادرم داخل زندان افتادم😔
پدر بزرگم به خاطر علاقه زیادی که به برادرم داشت درخواست قصاص کرد تا یه روز به اجرا شدن حکم......
😱🔥😱🔥😱🔥😱
https://eitaa.com/joinchat/159384409C13d0371ef9
سرگذشت زندگی دردناک منه بیچاره رو بخونید😭🔥
•●♥بسْمِ اللَّهِ الرّحْمَنِ الرَّحِیمِ•●♥
تبلیغ شماره :692
مورخ:25/آذر /1403
پست آزاد:😍❤️
قیمت :کایی
اسمم کرشمه ست...
یه دختر هجده ساله که پدر و مادرم #فوت کردن و با خالم زندگی میکردم.😓
متاسفانه بخاطر وضعیت مالی نامناسب،
خالم منو به زنی فروخت که عروسش نازا بود و میخواست کسی برای پسرش خان #وارث بیاره.😭
منو به زور بردن عمارت،وقتی وارد عمارت شدم، یه نفر جلو دهانم رو گرفت و برد به اتاق...
وقتی چهره اش رو دیدم، باور نمیکردم #عشق بچگیم همون خان باشه...💔
ولی این اول ماجرا بود....
ادامه ی داستان پر هیاهو کرشمه👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2898002232C2fb5f1eb03
•●♥بسْمِ اللَّهِ الرّحْمَنِ الرَّحِیمِ•●♥
تبلیغ شماره :693
مورخ:26/آذر /1403
پست آزاد:😍❤️
قیمت :کایی
بعد از اینکه مطمئن شدم عشقم #گم شده و نتونستیم پیداش کنیم😪
با ناامیدی تمام بخاطر فشار خونواده ام راضی به #ازدواج با مردی به شدم ک همسن پدرم بود
اما وقتی رفتم پای سفره #عقد ،در کمال ناباوری پیرمرد، پسر جوان و خوشتیپ رو صدا زد و اون اومد کنارم برای #ازدواج نشست😳
پسری ک در ظاهر همه #آرزوی داشتنش رو داشتن.اما ...
👇سرنوشت #ازدواج من با سهیل..👇
https://eitaa.com/joinchat/2792555401C0ca8eebfd1
•●♥بسْمِ اللَّهِ الرّحْمَنِ الرَّحِیمِ•●♥
تبلیغ شماره :694
مورخ:27/آذر /1403
پست آزاد:😍❤️
قیمت :کایی
💔🖤💔سرگذشت رویا💔🖤💔
آخرین نگاهم رو به #آیینه انداختم و بعد از اینکه مطمئن شدم همه چیم خوبه لبخندی زدم، امشب #تولد فربد بودومن واقعا خیلی هیجان داشتم تا بتونم#عشقمو سوپرایزش کنم …❤️🔥
با صدای #زنگ خونه بدون اینکه نگاه کنم کی پشت دره، #در و باز کردم و رفتم پشت دیوار تا فربد رو یه جورایی #سوپرایز کنم اما هرچقدر منتظر موندم #صدایی ازش نیومد و با تعجب رفتم بیرون و دیدم یه دختر جوون چشم رنگی که معلوم بود ماه های آخر بارداریشه جلوی در ایستاده ، با دیدن من تنها یک جمله گفت که حس کردم #نفسم از وجودم کنده شد
⛔️🆘🆘🆘🆘🆘🆘🆘⛔️
ادامه سرگذشت واقعی رویا👇👇👇
❌😱😱😱😱😱😱❌
https://eitaa.com/joinchat/1176503195C6a5901d929
-من ۱ ساله که صیغه شوهرتم و …💔
•●♥بسْمِ اللَّهِ الرّحْمَنِ الرَّحِیمِ•●♥
تبلیغ شماره :695
مورخ:29/آذر /1403
پست آزاد:😍❤️
قیمت :کایی
#داستان_زندگی_سوما❤️🔥🌱
_زن ارباب زاده #نازاست ، نمیتونه بچه دار بشه!😭
با مردمک های لرزونم به بی بی خیره شدم.
چمدون کهنه ای رو جلوی پام انداخت :
_#صیغه ارباب زاده میشی و بهش وارث میدی.
با شنیدن حرفش طاقت نیوردم و با گریه به پاش افتادم :
_تو رو خدا بی بی ، من فقط شونزده سالمه ؛ میخوای تو اون عمارت دیوونه بشم ؟ 😭
ضربه ای به پهلوم زد که روی زمین افتادم.
لباس ها رو از کمد بیرون کشید و با بیرحمی گفت :
_دیگه #فروختمت چاره ای ندارم ، خانم بزرگ پول خوبی بابتت داده!
در اتاق با ضرب باز شد و دو تا مرد مشکی پوش وارد شدن یکی از اونها 😧و ...
https://eitaa.com/joinchat/3519415246C4bf78a3715
دختر هجده ساله ای که به عمارت اربابی فروخته میشه تا برای ارباب زاده وارث به دنیا بیاره!🔥