#حرف_دوم
فقط جا ماندهها میدانند،
فقط جا ماندهها میفهمند،
لحظهای را که به خود میآیی و میبینی همه رفتند و زمان تمام شده و تو ماندهای و توهمِ رسیدنی که اسیرت کرده بود و نافرجام مانده ...
و آرزو میکنی: که ای کاش یک مُشت خاک بودم!
یا لیتنی کُنتُ ترابا....
و این روزها، حال زمین و زمان،
برای شرح این رفتنها و این جاماندنها کافی است.