eitaa logo
محمد تقی رادمان
4هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
13 فایل
امام صادق (ع) : العلم نور یقذفه الله فی قلب من یشاء علم نوریست که خداوند بر دل هر کس که بخواهد می تاباند . ارتباط با ادمین ؛ @Radman_mt ویراستی؛ https://virasty.com/Radman_mt سایت تخصصی معدن و صنایع معدنی؛ Radmanminer.com
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
می ‌آیم از راهی که خطرها در او گم است از هفت منزلی که سفرها در او گم است از لابه‌لای آتش و خون جمع کرده ‌ام اوراق مقتلی که خبرها در او گم است دردی کشیده‌ ام که دلم داغدار اوست داغی چشیده‌ ام که جگرها در او گم است با تشنگان چشمه‌ ی «أحلی ‌من ‌العسل» نوشم ز شربتی که شکرها در او گم است @Radmanminer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از زمانی که دلم با عشق تو دمساز شد حس عاشق بودنم با نام تو ابراز شد روز اول کام من را با حرم برداشتند زندگیِ نوکرت با تربتت آغاز شد در میان خاک های کل این دنیا فقط تربتِ تو خاکِ زائرخیز و نوکرساز شد هر زمان درمانده بودم از همه از هر کجا یک زیارتنامه خواندم دفعتا اعجاز شد در زدن در خانه ات یک کار بی معناست، چون قبل از آنکه در بکوبم، در به رویم باز شد کربلا رویاست، رویای قشنگ نوکری چشم هایم با خیالاتم حرم پرداز شد با وجود گنبد این ضرب المثل تغییر کرد یک کلاغ آمد کبوتر شد کبوتر باز شد گر چه ذاتا یک کلاغم با کبوتر می پرم هر زمان حرف از حرم شد کار من پرواز شد @Radmanminer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عبد توام اگر ز کرم باورم کنی پا بر سرم بنه کـه ز عالم سرم کنی یا همچو شمع سوخته کن قطره قطره آب یا شعله اي ببخش کـه خاکسترم کنی عمری بـه زخم هاي تنت گریه کرده ام تا وقت مرگ خنده بـه چشم ترم کنی خار رهم مگر بـه نگاه تـو گل شوم خاک در توام تـو مگر گوهرم کنی یک عمر سائل دراین خانه بوده ام حاشا کـه وقت مرگ جدا زین درم کنی تنها شرابِ روح مـن از جام چشم توست چشمی گشا کـه مست از این ساغرم کنی یک عمر دوختم بـه نگاه تـو چشم خویش تا یک نگاه در نگه آخرم کنی از ذره کمترم تـو توانی بـه یک نگاه برتر زآفتابِ جهان پرورم کنی هرگز بجز در تـو دری را نمیزنم اي وای اگر گدای در دیگرم کنی مـن میثمم امید کـه محشور از کرم با میثم علی بـه صفِ محشرم کنی @Radmanminer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دشمنانش بی امان و دوستانش بی وفا با کدامین سرکند ، مشکل دو تا دارد حسین سیرت آل علی با سرنوشت کربلاست هر زمان از ما یکی صورت نما دارد حسین آب خود با دشمنان تشنه قسمت می کند عزّت و آزادگی بین تا کجا دارد حسین دشمنش هم آب می بندد به روی اهل بیت داوری بین با چه قومی بی حیا دارد حسین بعد از اینش صحنه ها و پرده ها اشک است و خون دل تماشا کن چه رنگین سینما دارد حسین ساز عشق است و به دل هر زخم پیکان زخمه ای گوش کن عالم پر از شور و نوا دارد حسین دست آخر کز همه بیگانه شد دیدم هنوز با دم خنجر نگاهی آشنا دارد حسین شمر گوید گوش کردم تا چه خواهد از خدا جای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین اشک خونین گو بیا بنشین به چشم “شهریار” کاندرین گوشه عزائی بی ریا دارد حسین @Radmanminer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باد ها عطر خوش پیرهنش را بردند سوختند و خبر سوختنش را بردند نیزه ها بر عطشش قهقهه سر می دادند زخم ها لاله ی باغ بدنش را بردند دشنه ها دور و بر پیکر او حلقه زدند حلقه ها نقش عقیق یمنش را بردند این عطش یوسف معصوم کدامین مصر است که روی نیزه بوی پیرهنش را بردند تا که معلوم نگردد به کدام آئین است اهل صحرای تجرّد کفنش را بردند باد ها سینه زنان زود تر از خواهر او تا مدینه خبر آمدنش را بردند یوسف آهسته بگویی که نمیرد یعقوب گرگ ها یوسف گل پیرهنش را بردند @Radmanminer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طورنشین می‌شوم سحر که بیاید جلوهٔ ربانی پدر که بیاید جار فقط می‌زنم میان خرابه یار سفر کرده از سفر که بیاید صبح خبر می‌دهند رفتن من را از پدر رفته‌ام خبر که بیاید نوبت ناز من است صبر ندارم ناز مرا می‌خرد پدر که بیاید گریهٔ من مال عمه است، و گر نه زود مرا می‌برند، سر که بیاید حرف «کنیز» ی زدن چه فایده دارد... گریه فقط می‌کنم اگر که بیاید طفل، بساطی برای ناز ندارد مقنعه و گوشواره در که بیاید شاعر:علی اکبر لطیفیان یک نیمه شب بهانهٔ دلبر گرفت و بعد قلبش به شوق روی پدر پر گرفت و بعد اما نیامده ز سفر مهربان او یعنی دوباره هم دل دختر گرفت و بعد آنقدر لاله ریخت به راه مسافرش تا خواب او تجلی باور گرفت و بعد آخر رسید از سفر، اما سر پدر سر را چقدر غمزده در بر گرفت و بعد گرد و غبار از رخ مه‌مان مهربان با اشک چشم و گوشهٔ معجر گرفت و بعد انگار خوب او خبر از ماجرا نداشت طفلک سراغی از علی اصغر گرفت و بعد از روزهای بی‌کسی‌اش گفت با پدر یعنی نبرد بغض و گلو در گرفت و بعد: خورشید من به مغرب گودال رفتی و باران تیر و نیزه و خنجر گرفت و بعد معراج رفتی از دل گودال قتلگاه نیزه سر تو را به روی سر گرفت و بعد دلتنگ بود دخترت و سنگ ِ کینه‌ای بوسه ز چهره و لب و حنجر گرفت و بعد اما دوباره فرصت جبران رسیده بود یک بوسه آه از لب پرپر گرفت و بعد جان داد در مقابل چشمان عمه‌اش با بال‌های زخمی خود پر گرفت و بعد... @Radmanminer
مشعلی در دست آمد راه را پیدا کند قطره می‌آمد که خود را بخشی از دریا کند ما چه می‌فهمیم «یَهدی مَن یَشاءُ» حال کیست؟ آه بگذارید حرّ، این آیه را معنا کند او دلش را پیشکش آورد تا غیر از حسین از تمام دلخوشی‌های جهان پروا کند آسمان کوتاه بود و میل پروازش بلند خواست سمت بی‌کران بال و پرش را وا کند با دلش پیمان محکم بست تا با خون خود خیمۀ ایمان خود را باز هم برپا کند @Radmanminer
39.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نباشد در جهان وقتی که از مردانگی نامی به دنیا می‌دهد بی‌تابیِ گهواره پیغامی غریبیِ پدر را می‌زدی فریاد با گریه گلویت غرق خون شد تا نماند هیچ ابهامی گلویت از زبانت زودتر واشد، نمی‌بینم سرآغازی از این بهتر، از این بهتر سرانجامی تو در شش بیت حق مطلب خود را ادا کردی چه لبخند پر از وحیی چه اشک غرق الهامی علی را استخوانی در گلو بود و تورا تیری چه تضمینی، چه تلمیحی، چه ایجازی، چه ایهامی تورا از واهمه در قامت عباس می‌بیند اگر تیر سه‌شعبه کرده پیشت عرض اندامی الا یا قوم ان لم ترحمونی فارحمو هذا... برید این جمله را ناگاه تیرِ نابه‌هنگامی چنان سرگشته شد آرامش عالم که برمی‌داشت به سوی خیمه ها گامی به سوی دشمنان گامی برایت با غلاف از خاک ها گهواره می‌سازد ندارد دفنت ای شش‌ماهه غیر از بوسه احکامی چه خواهد کرد با این حلق اگر ناگاه سر نیزه... چه خواهد کرد با این سر اگر سنگ از سر بامی... کنار گاهواره مادر چشم‌انتظاری هست برایش می‌برد با دست خون‌آلوده پیغامی @Radmanminer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عبد توام اگر زکرم باورم کنی پا بر سرم بنه کـه زعالم سرم کنی یا همچو شمع سوخته کن قطره قطره آب یا شعله اي ببخش کـه خاکسترم کنی عمری بـه زخم هاي تنت گریه کرده ام تا وقت مرگ خنده بـه چشم ترم کنی خار رهم مگر بـه نگاه تـو گل شوم خاک در توام تـو مگر گوهرم کنی یک عمر سائل دراین خانه بوده ام حاشا کـه وقت مرگ جدا زین درم کنی تنها شرابِ روح مـن از جام چشم توست چشمی گشا کـه مست از این ساغرم کنی یک عمر دوختم بـه نگاه تـو چشم خویش تا یک نگاه در نگه آخرم کنی از ذره کمترم تـو توانی بـه یک نگاه برتر زآفتابِ جهان پرورم کنی هرگز بجز در تـو دری را نمیزنم اي وای اگر گدای در دیگرم کنی @Radmanminer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سر را به نی که زد دل مادر کباب شد دنیای درد بر سر زینب خراب شد چون کار شمر در ته گودال شد تمام خولی برای بردن سر انتخاب شد بعد از سه روز آن گل صد برگ سوخته روی حصیر کهنه به سختی کتاب شد خواهر که دید، زینت دوش نبی، به خاک هر پلک روی هم زدنش هم عذاب شد با چکمه داخل حرم الله می شدند وقت غنیمت است اگر که شتاب شد لشکر که رفت خیمه به دنبال غارتی نوبت به پیرهای به فکر ثواب شد یک مرد مانده در حرم او هم اسیر درد سجاد تشنه بر سر سجاده آب شد @Radmanminer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما را که غیر داغ غمت بر جبین نبود یک لحظه طی نشد که دل ما غمین نبود هر چند آسمان به صبورى چو ما ندید ما را غمى نبود که اندر کمین نبود راهى اگر به منزل آزادى نداشت رنج اسارت، این همه شور آفرین نبود اى آفتاب محمل زینب! کسى چو من از خرمن زیارت تو، خوشه چین نبود تقدیر بود با سر تو هم سفر شوم در این سفر، مقّدر من غیر از این نبود گر آتش نگاه تو در من نمی نشست در شام و کوفه، خطبه من آتشین نبود گر شوقِ سر به چوبه ی محمل زدن نداشت زینب پس از تو، زینب محمل نشین نبود در حیرتم که بی تو، چرا زنده مانده ام عهدی که با تو بستم از اول، چنین نبود ده روزه ی فراق تو، عمرى به ما گذشت یک عمر بود هجر تو، یک اربعین نبود اشکم اگر چمال افق را نشسته بود از لعلِ سرخ لاله، شفق را نگین نبود 🔘۱۷ قدم در نهضت اربعین @Radmanminer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینجا همه دار و ندارم را گرفتند باغ و گل و عشق و بهارم را گرفتند اینجا به خاک افتاده بود و هست عباس هم مشک خالی، هم علم، هم دست عباس اینجا ز هم پیشانی اکبر جدا شد بابا تماشا کرد و فرزندش فدا شد اینجا ز آل الله منع آب کردند با تیر طفل شیر را سیراب کردند اینجا صدای العطش بیداد می کرد بر تشنه کامان آب هم فریاد می کرد اینجا همه از آل پیغمبر بریدند ریحانه ی خیر البشر را سر بریدند اینجا ستم بر عترت و بر آل گردید قرآن به زیر دست و پا پامال گردید اینجا به خون غلطید یک گردون ستاره اینجا کشید از گوش، دشمنﹾ گوشواره اینجا زدند آل علی را ظالمانه شد یاس ها نیلوفری از تازیانه اینجا چو از خانه به دوشان خانه می سوخت دامان طفلان چون پر پروانه می سوخت 🔘۱۰ قدم در نهضت اربعین @Radmanminer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نشد که پر بزنم عشق آن حوالی را ببخش بر من مسکین شکسته‌بالی را نشد که پای پیاده به درگهت برسم و تحفه آورم این دست‌های خالی را منی که چلّه‌نشین غم توام مولا نشدکه همدل و همره شوم موالی را نشد عراقِ غمت را بگریم از دل و جان بدل به آه کنم این شکسته‌حالی را دوباره چشمۀ جان‌بخش اربعین جوشید نشد که درک کنم حال آن زلالی را بگو بگو «به کدامین دعات خواهم یافت»؟ بگو کجا برم این حسرت سؤالی را؟ ببار حضرت باران به شوره‌زار دلم ببر ز سینۀ من داغ خشکسالی را چکید قطره اشکی و از غم تو سرود قبول کن ز من این شعر ارتجالی‌ را @Radmanminer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گرچه اشک گرمی ارمغان آورده ام مادر نسیم سردم و بوی خزان آورده ام مادر نیاید کس بـه استقبال من زیرا کـه می سوزد ز هرُم شعله اي کز سوز جان آورده ام مادر بـه این بی دست و پایی بی پر و بالی نمیدانم چه باعث شد کـه رو در آشیان آورده ام مادر اگر من زنده برگشتم ز صحرای شهادت ها ز صدها مرگ تدریجی نشان آورده ام مادر رهانیدم ز طوفان ظلم ها کاروانی را کـه اینک بی برادر کاروان آورده ام مادر حسینت را نیاوردم من و از داغ جانسوزش دل خونین و چشم خون فشان آورده ام مادر بـه جا از یوسفت ماندست یک پیراهن خونین کـه با خون دل ان را ارمغان آورده ام مادر کمک کن زینبت را تا کنار قبر پیغمبر کـه مانند تو جسمی ناتوان آورده ام مادر @Radmanminer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ملائک گریه می‌کردند با ما اربعینش را خدا شش‌گوشه کرد از روز عاشورا زمینش را رسیده جبرئیل از آسمان در بعثت حضرت تسلّی می‌دهد تا روز عاشورا اَمینش را قسم داده به عاشورا خدا در شطّی از آیات قسم خورده اگر در سوره‌ها زیتون و تینش را شهادت بود سهم حضرت ارباب و یارانش زمین هم می‌کشید اطراف او دیوار چینش را نوشته روی دجله با خطوط موج، ثارالله ‌ و می‌ساید فرات از شرم بر خاکش جبینش را چه توفانی است، ابری با صدای رعد می‌گرید کشیده روی صورت نازکای آستینش را فرستاده خدا از آسمان توفان نوحش را فرستاده خدا از آسمان حبل‌المتینش را فرستاده خدا ارباب و وحی نهی از منکر نگهدارد برای عالمی، ارباب، دینش را چه قوم نازنینی می‌روند از کربلا تا عرش فرستاده خدا این بندگان دست‌چینش را نه تنها عاشقان حضرتش، حتّی خدا امروز فرستاده‌ست تا کرب‌و‌بلا روح الامینش را @Radmanminer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ما دو پیاله ایم که لبریز باده ایم این دو پیاله را به ملک هم نداده ایم تا وقت میکنیم حسینیه می رویم ما سالهاست شیعه ی گریان جاده ایم با هر سلام صبح به آقای بی کفن انگار روبروی حرم ایستاده ایم با رعیتی خانه ی ارباب با وفا احساس میکنیم که ارباب زاده ایم شکر خدا که نان شب ما حسین شد ممنون لطف مادر این خانواده ایم بال ملائک است که ما را میاورد یعنی سواره ایم اگر چه پیاده ایم داریم با حسین حسین پیر میشویم خوشحال از این جوانی از دست داده ایم @Radmanminer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مُهر کرده روی قلب ما خدا اسم تو را از همان اول بلد بودیم ما اسم تو را هر زمان در کارمان گیر و گره افتاده است یا ابوفاضل مدد گفتیم یا اسم تو را رزق و روزی همه ایل و تبارش می رسد می بَرد هر لحظه، هر ساعت گدا اسم تو را راهمان کوتاه شد، درها به رومان باز هر زمان گفتیم بعد از ربّنا اسم تو را آن زمانی توبه ی آدم قبول افتاد که در میان گریه هایش زد صدا اسم تو را پا به پای گریه کن ها خواهرت هم گریه کرد کربلا شد هر کجا بردیم تا اسم تو را ای فدای آن شهیدی که کنار علقمه بعدِ یا زهرا صدا زد ابتدا اسم تو را خوش به حال زائر صاحب دلی که می شنید از در و دیوارهای کربلا اسم تو را هر شب آوردیم به دستور"فابک للحسین"، دست کم بین گریز روضه ها اسم تو را بارهای بار در متن مقرّم دیده ام پاره پاره قطعه قطعه زیر پا اسم تو را حا و سین و یا و نونَ ت نامرتب شد حسین پس مرتّب گریه کردم هر هجا اسم تو را قسمتش یا کعب نی میشد وَ یا سیلیِ زجر دخترت می بُرد آقا، هر کجا اسم تو را @Radmanminer
هر جا غم تو هست، به جز غم عزیز نیست پای غمت خوشی دو عالم عزیز نیست از اهل روضه های تو حاجت گرفته ایم گریه کن تو پیش خدا کم عزیز نیست تا گریه بر تو مانده چه حاجت به دیگران؟ کوثر که هست چشمه زمزم عزیز نیست اثبات کرده اند شهیدان کربلا در امتحان عشق تو جان هم عزیز نیست عمری که با تو می گذرد سال ها خوش است اما بدون لطف تو یک دم عزیز نیست ما اهل گریه ایم و کتابی برای مان اندازه لهوف و مقرّم عزیز نیست @Radmanminer
♦️شب بی قراری هر چی نگاه می کنم امشب شب خاصیه. از یک سو شب زیارتی اربابه و دلهامون پر می کشه برا کرببلا و قبله ی اول عشاق و از سوی دیگه فردا اماممون میاد برای اتمام حجت و برپا کردن طوفانی دگر و البته برای ما نیز فرصتی خواهد بود برای تجدید عهد و پیمانی دگر با او . هر چند که چند روزیست اشق الاشقیاء یکی از بالهاشو شکستن و عباسش رو ازش گرفتند 😭... اما اما اما ما که هنوز زنده ایم و هنوز نفس میکشیم! این همه سال بر سر و سینه کوبیدیم و اشک ریختیم و گفتیم؛ "یا لیتنا کنا معک و نفوز فوزا عظیما" حالا وقتشه که در میدان این روزها خودمون رو محکی بزنیم . پس نه تنها فردا به میدان می آییم، بلکه پاهامون رو مثل میخ بر زمین خواهیم کوبید و دندانها را بر هم خواهیم فشرد و چشمهامون رو به آسمون دوخته و گوش به فرمانش ،دستهامونو به هم گره می زنیم و پشت به پشت، به هم تکیه میدهیم تا مثل کوه بشیم مثل یه تکیه گاه محکم مثل سپر بلاش مثل شمشیر از نیام بیرون کشیده محکم و بُرنده مثل عمار مثل یاسر مثل ابوذر و سلمان مثل عباس ( ع) تا قلب ولی امر و اماممون نلرزه ... فردا غسل شهادت می کنیم و میایم تا هم ندای "هل من ناصر حسینمون" رو لبیک بگیم و هم در میدان جهاد، در رکابش ❤️شهید❤️ بشیم . ان شا الله (ع)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تکریمِ تماشای تو، لازم شده بر «حور» …‌ای در نظر اهل زمین، قدر تو مستور! پای دل عالم به حریم تو، گرفتار… دل‌ها به تمنّای عَلَم‌های تو‌مأمور از داغ لب خشک تو، محزون شده عالَم… در محفل سوگت، دل غمگین شده مسرور صیاد دل عالمی و رسم، همین است: افتند غزالان به تمنای «تو»، در تور «بین‌الحَرَمین» تو، مسیر دل و چشم است… فرقی نکند «زائر نزدیک» تو… با دور در محضر تو، هدیهٔ ما، قطرهٔ اشک است این است همان مختصر و اندک مقدور «زخم» است دلم از اثر نقد عزایت… زخمی که محرم‌به‌محرم، شده ناسور وصف سخن و جلوهٔ یک عمر حضورت… دایم شده بازیچهٔ دل‌های کر و کور @Radmanminer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️کربلا شهر قصه‌های دور نیست کربلا اتفاق روزگار قبل یا صدای سنج و طبل یا فقط حکایت تنور نیست کربلا داستان روز و روزمره‌های ماست هر نظر به آب و آفتاب هر نظر به کوچه و گذر به در هر نظر به پیرهن به خویشتن هر کجا که چشم وا کنیم، کربلاست @Radmanminer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گیرم که رد کنی دل ما را خدا که هست باشد محل نده قسم مرتضی که هست وقتی قسم به معجر زینب قبول نیست چادر نماز حضرت خیر النسا که هست یک گوشه می‌نشینم و حرفی نمی‌زنم بیرون مکن مرا تو از این خانه، جا که هست از دردِ گریه تکیه نده سر به نیزه‌ات زینب نمرده شانه دارالشفا که هست قربانیان خواهر خود را قبول کن گیرم که نیست اکبر، تو طفل ما که هست گفتی که زن جهاد ندارد برو برو لفظ «برو» چه داشت برادر؟ «بیا» که هست خون را بیا به دست دو قربانی‌ام بکش تو خون مکش به دست عزیزم حنا که هست گفتی مجال خدمتشان بعد از این دهم از سر مرا تو باز مکن کربلا که هست گفتی که بی تو سر نکنم خوب! نمی‌کنم بعد از تو راه کوفه و شام بلا که هست @Radmanminer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به جز خون جگر در ساغر خود مِی نمی‌خواهم اگر خضرم دهد آب بقا از وی نمی‌خواهم بریز این باده را در ساغرم آهسته آهسته بنوشان قطره قطره جام پی‌در پی نمی‌خواهم سر خورشید را بر نیزه دیدم ختم قرآن کرد مزن بر قرص دف دیگر نوای نی نمی‌خواهم دلم در خیمه‌اش از آتش مرداد می‌سوزد به جز شلاق مرگ از زمهریر دی نمی‌خواهم ز چشمم خواستم گه اشک ریزد گاه خون اما نمی‌داند که کِی می‌خواهم این را کِی نمی‌خواهم بهشتِ او مرا کافیست دنیا خوب می‌داند که من یک دانه گندم هم ز ملک ری نمی‌خواهم @Radmanminer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرغ قتا ، اگر چه که بر نیزه لانه کرد سیمرغ‌وار رفت و به قاف آشیانه کرد گهواره ، طفل ، تیر ، عطش ، شاعری نشست این چند واژه را غزلی عاشقانه کرد شش‌ماهه‌ای که تشنه‌ی دریای عشق بود با دست و پا زدن عطشش را بهانه کرد گهواره را گذاشت و دست نسیم داد آهسته روی سینه‌ی خورشید خانه کرد پرواز کرد تیر بلا از کمان ظلم بر کوه عشق خورد و به سویش کمانه کرد روح القدس، پدر ، پسر ، اینجا به نام دوست تیر سه شعبه هر سه نفر را نشانه کرد هر سالکی به عالم بالا اگر رسید با چشم دل ، نظر به همین آستانه کرد @Radmanminer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک روح واحدند، ولی از بدن، جدا در اتحاد نیست “تو” از “او” و “من” جدا این دو، دو نیستند، تجلی وحدتند پس باطناً یک اند ولی ظاهراً جدا جسمش کنار خیمه و روحش کنار عرش این گونه هیچ کس نشد از خویشتن جدا می برد با خودش همه اهل بیت را پس داشت می شد از همه پنج تن، جدا حال غریب بهتر ازین که نمی شود این است آخر عاقبت از وطن جدا از نیزه ها بپرس چرا هر چه می کشید اصلاً نمی شد از بدنش پیرهن جدا در غارتش کسی به کسی پا نمی دهد یا می شود لباس جدا، یا بدن جدا افتاده است گوشه ی گودال سر جدا افتاده است گوشه ی گودال تن جدا این کشته هم حسین هم انگار زینب است این دو، دو نیستند، ولو ظاهراً جدا @Radmanminer