.
مادر تعریف میکرد:
شبها تشتهای مِسی را از داخل حیاط به داخل ساختمان میآوردم، مبادا که دزد آنها را ببرد.
یک صبح بیدار شدم دیدم که تشتها نیستند.
با تعجب به آقا گفتم:
فکر نمیکردم که دزد، داخل ساختمان بیاید، چون من دیشب درها را از داخل بسته بودم!
پدر میگویند:
نیمه شب که برای نماز شب بلند شدم، صدایی در حیاط شنیدم. از پنجره نگاه کردم، دزد بیچارهای را در حیاط دیدم که در شبِ سردِ زمستان به هر سو میگردد تا چیزی پیدا کند، ولی هیچ چیز پیدا نمیکند.
من آهسته درِ ساختمان را باز کردم و تشتها را بیرون گذاشتم که دست خالی از خانه ما نرود!
.
مرحوم حکیم میرزا مهدی #الهی_قمشهای
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
رهایی از گناه
╭┅────────────┅╮
@Rahaie_az_gonah110
╰┅────────────┅╯
9.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تو یه بلایی سرت اومده حواست نیست!
#الهی_قمشهای
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
رهایی از گناه
╭┅────────────┅╮
@Rahaie_az_gonah110
╰┅────────────┅╯