eitaa logo
راه بندگی
90 دنبال‌کننده
765 عکس
205 ویدیو
15 فایل
🌸 نکات قرآنی 🌷 احادیث مستند و زیبا 🌺 مطالب ناب دینی 🌹 داستانهای پندآموز 🌼 بیان احکام و مسائل شرعی مورد ابتلاء همه در کانال 🌹راه بندگی🌹 👈 نشر مطالب کانال به هر نحوی آزاد است.
مشاهده در ایتا
دانلود
مادر در خانه و در مقابل فرزند چگونه باید باشد؟ 🔻🔻🔻 ✴️ اگر از دوران كودكی بگذریم و وارد دورانی شویم كه فرزند كم كم بسوی دوران بلوغ نزدیك می ‎شود، 👗پوشش اطرافیان می ‎تواند در بلوغ زودرس او 💆‍♂️نقش مهمی داشته باشد . كودكی كه در سن قبل از نوجوانی هر روز با بدن نیمه عریان و پوشش نامناسب مادر و خواهر يا محارم خويش مواجه است 🤦🏻‍♂️👀 و بدن آن ها را طوري مشاهده می کند كه ... ✋📛📛📛 زمینه ي تحریك جنسی در او سریع ‎تر و زیادتر است و آنچه را در خانواده می‎ بیند ناخودآگاه در كوچه و خیابان بر افراد دیگر منطبق می کند و باعث می ‎شود زودتر از موعد مقرر علائم بلوغ جنسی در او ظاهر شود . 👈👈👈هر چه كودك بزرگ تر می ‎شود ضرورت رعایت این موضوع بیشتر می ‎شود چون كودك بسوی بیدار شدن غریزه جنسی پیش می ‎رود و برخورد با پوشش نامناسب مادر و خواهر او را تحریک می کند . و اما والدین کودک به عنوان زن و شوهر روابطی در فضای خانواده دارند که پوشش خاصی را می طلبد . اینکه خود را برای یكدیگر بیارایند و ... ☝️از سوی دیگر می بایست نکات بالا را رعایت کنند . 🔔🔻🔔 محرمیت، ما را مجاز نمی سازد كه هر گونه بخواهیم در حضور فرزندانمان آمد و شد داشته باشیم . براي تربيت صحيح فرزندمان❌ بايد به اين مسائل توجه كنيم👋 @Rahebandgi
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 📒 3⃣ 🔻ادامه 🔸یکباره یاد خواب دیشب افتادم..با خودم گفتم، این تعبیر خواب دیشب من است سالم می مانم.حضرت عزرائیل گفت که وقت رفتنم نرسیده؛ زائران امام رضا علیه السلام منتظرند.باید سریع بروم.از جا بلند شدم. ➖راننده پیکان گفت : شما سالمی. گفتم بله.موتور را از جلوی پیکان بلند کردم و روشنش کردم. 🔹با اینکه خیلی درد داشتم به سمت مسجد حرکت کردم. راننده پیکان داد زد،آهای مطمئنی سالمی؟ بعد با ماشین دنبال من آمد.او فکر میکرد هر لحظه ممکن است که من زمین بخورم. کاروان زائران مشهد حرکت کردند.درد آن تصادف و کوفتگی عضلات من تا دو هفته ادامه داشت. 🔸 بعد از آن فهمیدم که تا در دنیا فرصت هست باید برای رضای خدا کار انجام دهم و دیگرحرفی از مرگ نزنم.هر زمان صلاح باشد خودشان به سراغ ما خواهند آمد،اما همیشه دعا میکردم که مرگ ما با شهادت باشد. 🔹در آن ایام بسیار تلاش کردم تا مانند برخی رفقایم، وارد تشکیلات سپاه پاسداران شوم.اعتقاد داشتم که لباس سبز سپاه همان لباس یاران آخرالزمانی امام غایب از نظراست. 🔸 تلاش های من بعد از چند سال محقق شد و پس از گذراندن دوره ای آموزشی، در اوایل دهه هفتاد وارد مجموعه سپاه پاسداران شدم 🔹این را هم بایداضافه کنم که؛ من از نظر دوستان و همکارانم،یک شخصیت شوخ ولی پرکار دارم. یعنی سعی میکنم، کاری که به من واگذار شده را درست انجام دهم،اما همه رفقا می دانند که حسابی اهل شوخی و بگو و بخند و سرکار گذاشتن و... هستم. ➖رفقا می گفتند که هیچکس از همنشینی با من خسته نمی شوند؛ ➖در مانورهای عملیاتی و در اردوهای آموزشی، همیشه صدای خنده از چادر ما به گوش می رسید. 🔸مدتی بعد ازدواج کردم و مشغول فعالیت روزمره شدم.خلاصه اینکه روزگار ما،مثل خیلی از مردم دچار روزمرگی دچار شد و طی می شد.روزها محل کار بودم و معمولا شب ها باخانواده.برخی شب ها نیز در مسجد و یا در هیئت محل حضور داشتیم. و مثل خیلی از مردم دچار روزمرگی شدم. ➖ حدود هجده سال از حضور من در میان اعضای سپاه گذشت. 🔺یک روز اعلام شد که برای یک ماموریت جنگی آماده شوید. ✨ادامه دارد....