eitaa logo
راه وسط( علی غلامی دهقی فریدنی)
380 دنبال‌کننده
112 عکس
73 ویدیو
25 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
دانش تاریخ، از سودمندی عمومی تا سودمندی تخصصی در حوزه های علمیه دوران معاصر روز یکشنبه 3 بهمن 1400 نشست برخط(آنلاین) با عنوان « دانش تاریخ، از سودمندی عمومی تا سودمندی تخصصی در حوزه های علمیه دوران معاصر» به میزبانی دانشکده الهیات و خانواده دفتر تبلیغات اسلامی شعبه اصفهان برگزار شد. با توجه به این که دانش تاریخ در میراث علمی مسلمانان از مهم ترین رشته های علمی در تمدن اسلامی به شمار می رود، احیای این دانش در دوران معاصر ضروری است. چکیده مهمترین مباحث مطرح شده در این نشست به قرار ذیل است. در آغاز، چهار نکته به عنوان کلیات و مباحث مقدماتی مطرح گردید که عبارتند از: 1. لازم است تاریخ به عنوان یک دانش در حوزه های علمیه برسمیت شناخته شود. اگر پذیرفتیم که تاریخ علم است مانند هر دانش دیگری نیاز به معلّم دارد. بر خلاف گذشته که تاریخ در طبقه بندی علوم بشمار نمی رفت، امروز این دانش از علوم کاربردی و اجتماعی است. 2. تقسیم علوم به عالی، متوسط و دانی به پیشرفت دانش در تمدن اسلامی در بسیاری از رشته های علمی آسیب زده است. هر دانشی که جامعه به آن نیازمند است، می تواند عالی باشد. از سوی دیگر هرکس دانشی را تحقیر کند، به باور نگارنده مزه هیج دانشی را نچشیده است. تاریخ می تواند بهترین خادم دین باشد. 3. غیرحضوری کردن و به حاشیه راندن دانش تاریخ در حوزه های علمیه نه تنها برای حوزه ها سودمند نیست، بلکه زیانبار است. نقل است زمانی که علامه امینی کتاب گرانسنگ الغدیر را می نوشت، برخی از علما از کمک مالی برای انتشار آن دریغ می کردند، با این استدلال که برای چاپ شعر هزینه کنیم. در حالی که امروز این کتاب مایه افتخار و سربلندی شیعه است. 4. یک سوم آیات قرآن در مورد تاریخ، سرگذشت اقوام، ادیان، پیامبران و تمدن های پیشین است. امام علی (ع) نیز در نهج البلاغه فراوان به عبرت گیری از تاریخ فراخوانده است. در این باره می توان به کتاب «حرکه التاریخ عند الامام علی (ع) نوشته محمدمهدی شمس الدین مراجعه نمود. حال چگونه حوزه ای که خود را پیرو قرآن و امیر مؤمنان علی (ع) می داند، این گونه دانش تاریخ را به حاشیه می راند؟! اما در باره سودمندی تاریخ برای حوزه های علمیه 1. آگاهی تاریخی برای عموم مردم برای ویژه مبلغان دینی سودمند است؛ چه این که بیش از نیمی از مطالبی که مبلغان دینی مطرح می کنند یا تاریخی اند یا ارتباط مستقیم با تاریخ دارند. بنابراین شناخت تاریخ می تواند بر فرهیختگی جامعه بیفزاید. 2. دفاع متقن، مستدل و مستند از باورهای مذهبی نیازمند آشنایی با تاریخ بخصوص تاریخ اسلام و تشیع است. ضعف ناآشنایی با تاریخ در سخنان برخی از مبلغان و حتی برخی علما کاملا مشهود است. این ضعف منجر به سوء تبلیغ در دین می گردد. نمونه را می توان به سخنان خطیبی اشاره کرده که می گفت در ماجرای غدیر خم از سراسر جهان اسلام از جمله عراق، شام و مصر حضور داشتند؛ در حالی که اگر این سخنران آشنایی ابتدایی با تاریخ صدر اسلام داشت می دانست که در سال دهم هجرت که رویداد غدیر رخ داده هنوز اسلام از جزیره العرب بیرون نرفته بود. نمونه دیگر استناد یک سخنران برای اثبات در داشتن خانه حضرت زهرا (س) به دزدی فضیل بن عیاض و رفتن از پشت بام، با این استدلال که اگر خانه ها در نداشتند، چرا فضیل از پشت بام می رفت!!!! در حالی اوّلاً فضیل بن عیاض در قرن دوم هجری می زیست یعنی یکصد و پنجاه سال با دهه نخست هجری فاصله زمانی دارد. ثانیا فضیل در این دوران در مروخراسان و در منطقه بین سرخس و ابیورد می زیسته است نه در جزیره العرب. بنابراین پاسخگویی به سوالات و شبهات امروزی با افزایش تهاجم فرهنگی ، ضرورت آشنایی با تاریخ را دوچندان می نماید. 3. از مهمترین سودمندی آگاهی تاریخی، افزایش رواداری و بردباری مذهبی در میان مسلمانان و شیعیان است؛ مسئله ای که امروز جهان اسلام بسیار به آن محتاج است. هر چه یک فرد دیندار با تاریخ تحولات فکری و سیاسی جهان اسلام آشناتر باشد، ظرفیت و تحمل پذیری او نیز افزایش می یابد. این مهم در تقریب و اتحاد مسلمانان نیز نقش بسزایی دارد. 4. دانش تاریخ، بخصوص تاریخ علم با علوم رایج در حوزه مانند فقه، اصول، فلسفه، کلام، حدیث و تفسیر پیوند ناگستنی دارد. طلاب و دانشجویان این رشته های علمی باید تاریخ فقه و فقها، تاریخ فلسفه و کلام، تاریخ حدیث و تاریخ تفسیر را فراگیرند. حتی آشنایی با تاریخ عصر جاهلیت نیز در فهم بهتر این دانش ها کمک رسان است. 5. بیشتر مورخان مسلمان در مقدمه آثار تاریخی خود به فواید و سودمندی تاریخ اشاره کرده اند. از جمله این که آگاهی از تاریخ به مثابه مشورت با عقلا و خردمندان جهان است.
6. با توجه به باور پیوند دین و سیاست، هیچ کس به این علم نیازمندتر از ارباب فرمان نیست. چه کسانی که مستقیم مسئولیت سیاسی می پذیرند و چه افرادی که در عرصه نظری وارد مباحث سیاسی می شوند، نیازمند آگاهی از تاریخند. با آگاهی تاریخی، عقل و درایت و تدبیر نیز افرایش می یابد. به تعبیر برخی، تاریخ مکتب فرزانگی و کشورداری است. 7. هویت یک ملت به آگاهی تاریخیش از تاریخ دین و سرزمین اوست. هر چه آگاهی تاریخی بیشتر، هویت ملی و دینی نیز تقویت خواهد بود. http://eitaa.Com/Rahevasat
🌹خديجه (س)، دستیار صادق پیامبر خاتم(ص)🌹 ✍علی غلامی دهقی (باز نشر) دهم ماه مبارك رمضان روز درگذشت خديجه همسر پيامبر اعظم (ص) و مادر فاطمه (س) است. سال رحلت این بانوی بزرگ اسلام را دهم بعثت و سه سال پیش از هجرت نوشته اند.(تذکره الخواص،ص ۲۷۴) در پاسداشت اين بانويِ جاودانه تاريخ، چند نكته تقديم مي دارد: 1. خديجه پيش از اسلام در دوران جاهليت به طاهره شهرت داشت( طبقات الکبری، ج۸،ص۱۲)؛‌ يعني زني پاك و پاكيزه، هم پاكيزگي اخلاقي، هم جسمي. سبب شهرت آن است که رفتارهایی که زنان جاهلیت انجام می دادند، او ترک می کرد. شاخصه اي كه هم در دوران جاهليت مورد احترام، هم در دوران مدرن، مورد نياز است. همين راز جاودانگي و فرازماني اوست. زنان و مردان امروز در دوران معاصر بيش از هر زماني، نيازمند گمشده اي همچون طهارتند. 2. مورخان، خديجه را زني با هوش و خردمند، با اراده، شریفه، دارای اخلاق فاضله(طبقات الکبری،،ج۱،ص۱۳۱)، توانمند در ضبط و ثبت كارهايش و داراي مديريت عالي در امور اقتصادي دانسته اند. از اين رو، افزون بر طاهره بودن،‌ به وي لقب «سيده قريش» دادند. (دانشنامه فاطمي (س)، ج 1،‌ص 79). در منابع کهن آمده است : پیامبر اعظم(ص) به او عشق می ورزید، احترامش می کرد و در تمام امور با وی مشورت می نمود. "و کانت وزیر صدق" او دستیار صادقی برای آن حضرت بود.( تذکره الخواص، ص ۲۷۲) 3. با اين كه زني ثروتمند و مرفّه بود و بسياري از اشراف،‌ خواهان ازدواج با او بودند،‌ امّا به همه آنها پاسخ منفي داد و محمد امينِ (ص) نادار و با معنويت و اخلاق را بر ثروتمندان قریش ترجيح داد. 4. خديجه نخستين زني است كه به محمد امين (ص) ايمان آورد و او را در حالي كه ديگران تكذيب مي كردند، تصديق نمود و غبار از چهره اش زدود. به همين سبب او را صدّيقه ناميده اند(ابن كثير،‌البدايه و النهايه، ج2، ص 74) شبيه مريم (س) كه قرآن كريم (مائده/ 75) او را صدّيقه معرفي كرده است. خديجه يكي از مصاديق بارز «السّابقون السّابقون اولئك المقرّبون» است. رسول خدا (ص) او را یکی از چهار زن بهشتی معرفی کرد.(الاستیعاب، ج ۴، ص۳۸۳) 5. نخستين همسر پيامبر (ص) تمام ثروت و دارائي خود را در راه اهداف بعثت هزينه كرد. بخصوص زماني كه بني هاشم در تحريم اقتصادي و اجتماعي در شِعب ابي طالب محاصره بودند، خديجه از هيچ گونه حمايت مالي دريغ نكرد.( ذهبي،‌تاريخ الاسلام، ج 2، ص 117) با اين كه مي توانست در قبيله خود بماند و زندگي مرفّهي داشته باشد، امّا او تمام اموالش را در راه خدا و گسترش اسلام هزينه كرد.( تاريخ يعقوبي، ج2، ص 31) برخي مفسّران گفته اند : آيه« وَ وَجَدَكَ عائِلاً فَأَغْنى»‏ (الضحي/ 8) يعني « و تو را فقير يافت و بى‏نياز نمود»، به حمايت مالي خديجه از پيامبر اشاره دارد.(مجمع البيان، ج10، ص 384) او بهترين الگوي رزمايش مؤاسات و همدلي با محرومان است. 6. پيامبر اعظم (ص) بسيار به خديجه عشق مي ورزيد و تا او زنده بود با زن ديگري ازدواج نكرد. پس از درگذشت او نيز به وی وفادار بود و فراوان از او ياد مي كرد و مي فرمود: كجاست مانند خديجه؟(اربلي، كشف الغمه،‌ ج1،‌ص 370) هر گاه او را ياد مي كرد بيادش مي گريست. به احترام او، با دوستان و خويشاوندانش بسيار مهرباني مي كرد. هر گاه گوسفندی ذبح می کرد، بخشی از آن را برای دوستان خدیجه می فرستاد.(تذکره الخواص، ص ۲۷۳) سال درگذشت او را كه اندكي پيش از درگذشت عمويش ابوطالب رخ داد،‌"عام الحزن" نام نهاد. فقدان این دو شخصیت تاثیرگذار در صدر اسلام را مصیبتی بزرگ برای امّت اسلام نامید.(تاریخ یعقوبی،ج۱،ص۳۵۵) 7. خديجه (س) در گفتار و کردار ثابت كرد كه جنسيت (زن يا مرد بودن) فقط در چارچوب زندگي زناشوئي و عمل کردن به مسئولیت پدری و مادری است؛ اما عيار انسانها فارغ از جنسيت، با انسانيت سنجيده مي شود و انسانيت مذكّر و مؤنّث نمي شناسد. إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُم‏ (الحجرات/ 13) ۱۳۹۹/۲/۱۴ http://eitaa.Com/Rahevasat
توازن اندیشه و رفتار در سیره امام حسن مجتبی(ع) در گفتگو با ایکنا، خبرگزاری بین المللی قرآن سیره امام حسن(ع)، توازن میان اندیشه و رفتار بود. https://isfahan.iqna.ir/fa/news/4049917/%D8%B3%DB%8C%D8%B1%D9%87-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%AD%D8%B3%D9%86%D8%B9-%D8%AA%D9%88%D8%A7%D8%B2%D9%86-%D9%85%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%86%D8%AF%DB%8C%D8%B4%D9%87-%D9%88-%D8%B1%D9%81%D8%AA%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D9%88%D8%AF ۲۸ فروردین ۱۴۰۱ ۱۵ رمضان المبارک ۱۴۴۳ http://eitaa.Com/Rahevasat علی غلامی دهقی فریدنی
نشست هم اندیشی اساتید و نخبگان دانشگاه با موضوع: ✅سیره علمی و عملی امیرالمؤمنین علی علیه السلام در برقراری عدالت اجتماعی 🔶 با حضور اساتید ارجمند: حجةالاسلام دکتر غلامی و دکتر منتظرالقائم، اساتید دانشگاه های علوم پزشکی و اصفهان 🕚 چهارشنبه، هفتم اردیبهشت‌ماه 1401، ساعت 13-11 🔶 دانشکده پزشکی، تالار دکتر حکمی 🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅
سیره علمی و عملی امیر مومنان (ع) در اجرای عدالت اجتماعی ۱. عدالت، گمشده بشریت در طول تاریخ بوده است و بشر تشنه اجرای آن. تاریخ در ادیان الهی به خصوص اسلام و بالاخص مذهب تشیع با عدالت آغاز و با عدالت پایان می یابد. توضیح این که یکی از اهداف مهم بعثت انبیا، اجرای عدالت بیان شده است: لیقوم الناس بالقسط.(۲۵حدید) افزون بر این، منجی عالم بشریت نیز با هدف اقامه عدل ظهور خواهد کرد. در نصوص دینی از مهدی موعود با عنوان " العدل المنتظر" و کسی که،" یملا الارض قسط و عدلا" یاد شده است. اما موضوع این نوشتار در باره " سیره علمی و عملی علی (ع) در اجرای عدالت اجتماعی " است، ویژگی که امیر مؤمنان(ع) را جاودانه تاريخ ساخته و آن امام همام تا پای جان برای اجرای آن ایستادگی کرد. ۲. میراث علمی بسیار ِغنی و ارزشمندی در موضوع عدالت از امیر مؤمنان(ع) به یادگار مانده است. آثار ذی قیمتی همچون نهج‌البلاغه، غرر الحکم آمدی، الغارات ابن هلال کوفی، مجامع حدیثی و منابع تاریخی مملو از سخنان سنجيده علی (ع) در باره عدالت است. سخنی همچون " اجعل... العدل سیفک تنجُ من کلّ سوء و تظهر علی کلّ عدوّ"،(عیون الحکم و المواعظ لیثی واسطی، صر۷۷) یعنی "عدالت را شمشیرخود قرار بده تا از هر بدی رهایی یافته و بر هر دشمنی پیروز شوی"، و حکمت دیگری مانند " استعمل العدل و احذر العسف و الحیف، فانّ العسف یعود بالجلاء و الحیف یدعو الی السیف"( ابن ابی الحدید، ج ۲۰، ص ۲۴۵) یعنی "عدالت را بکار بند و از رفتار ناسنجیده و ستم پرهیز کن. زیرا رفتار ناسنجیده همراه با زور، سبب ترک وطن و ستم، سبب پیدایش شورش و قیام مسلحانه می شوند"، راهکارهای تعالی بخش اند و برای همه پیروان آن حضرت، بخصوص دست اندركاران کشور، چراغ راه. ۳. علی (ع) در دوران کوتاه حکومت خود با دو دشمن روبرو بود: نخست دسته ای که عدالت او را تحمل نمی کردند و دسته دیگر او را درک نکرده و توان فهم مبانی و اصول او را نداشتند.( آیت الله خامنه ای، جاودانه تاريخ، ص ۲۱۴) این دو دشمن در چهار جناح سیاسی خود را نشان دادند: الف) قاعدین: کسانی که به بهانه مداخله نکردن در فتنه و جلوگیری از خونریزی مسلمانان یا نداشتن توان تشخیص حق از باطل، سکوت کرده و علی (ع) را یاری نکردند. سران این جریان افرادی همچون ابوموسی اشعری و سعد بن ابی وقاص اند که به صورت ظاهرالصلاح سخن از اجتناب از فتنه و سکوت به میان می آورند؛ سکوتی که زیانش از شمشیر دیگر دشمنان کمتر نبود. ب) ناکثین و پیمان شکنان: مشکل امام با آنها جاه طلبی، امتیازطلبی و باندبازی بود. سران این جریان طلحه و زبیر بودند. شکل گیری جریانی بنام زبیریان یا آل زبیر که در دشمنی با علی (ع) و خاندانش شهره اند، شاهد تاریخی وجود چنین جناحی در دوران کوتاه حکومت علی (ع) است. ج) مارقین و خوارج: مسئله امام با آنها، کج فهمی، بی خردی و سطحی نگری دینی بود. گر چه شمار زیادی از این جناح متقاعد شدند که از کشیدن شمشیر علیه امام خودداری کنند اما کج فهمی و سطحی نگری آنها درد بی درمان بود. د) قاسطین: معاویه و عمروعاص سران این جریانند. مشکل علی (ع) با اینها، مقاومت در برابر اجرای عدالت اجتماعی بود. حزب امویان با زیاده خواهی سیرناپذیری هرگز عدالت علی (ع) را پذیرا نبودند. هر چند هر یک از این چهار جناح سیاسی به نوعی مانع اجرای عدالت اجتماعی امام نخستین شیعه شدند، اما جناح چهارم اصلی ترین دشمن امام و تحقق عدالتش بود. ۴. با وجود آن میراث علمی و این سیره عملی امام علی درباره عدالت اجتماعی اما نوع مواجهه ما شیعیان با مفهوم عدالت در سیره و مرام علی (ع)، گرفتار نوعی افراط و تندروی‌شده است. برخی سخنرانان و نویسندگان، سیره علی (ع) در عدالت اجتماعی را به صورت سختگیرانه و انعطاف ناپذیر معرفی کرده اند. در ابن میان سخنی را به امام نسبت داده‌اند که در هیچ منبع حدیثی و تاریخی مشاهده نشده است؛ در حالی که این سخن چنان شهرت دارد که هر روز عدالت طلبان به آن استناد می کنند و وقتی در جمع پیروان علی علیه السلام مطرح می شود که این سخن از امام نیست شگفت زده می شوند. آن جمله بدون منبع که به حضرت نسبت داده اند این است: "ما رایت نعمة موفورة الاّ و الی جانبها حق مضیِع". یعنی ندیدم نعمت فراوان در جایی گرد آید مگر آن که در کنار آن حق کسی از بین رفته است. با بررسی به عمل آمده این سخن در هیچ منبع حدیثی و تاریخی نیامده است، تنها جرج جرداق مسیحی در کتاب روائع نهج البلاغه ( صفحه‌ ۸۳) و محمد مهدی شمس الدین در کتاب دراسات فی نهج البلاغه(صفحه ۱۱۱) این جمله را آورده‌اند. متاسفانه دانشمند فقید محمدرضا حکیمی در کتاب "منهای فقر" (صفحه ۱۱۸) با استناد به سخن محمد مهدی شمس الدین این جمله را پذیرفته و آن را بسیار سازنده، الهی، انسانی، تربیتی، اقتصادی، معیشتی و ضدّ حق ربایی دانسته است. در کتاب یادداشت‌های شهید مطهری( ج۹، ص ۲۶۹) ذیل عنوان کلمات علی (ع)
(ادامه نوشتار قبلی) نیز این جمله آمده است اما بر خلاف دیگر کلمات که به منبعی ارجاع داده شده اند، این سخن فاقد ارجاع است. این سخن افزون بر نداشتن منبع، مشکل دیگری دارد که با بسیاری از مبانی ناسازگار است. بر اساس این جمله کلیه کارخانه داران، بازرگانان و هر کسی زندگی اش متوسط به بالاست حتماً اموالش نامشروع بوده و حق کسی را ضایع کرده است؛ در حالی که فقهای شیعه چنین دیدگاهی ندارند‌. آنها با استناد به قاعده " الناس مسلطون علی اموالهم" ، "قاعده ید" و "اصالت البراءة و .... اموال یک مسلمان را محترم می شمارند. نسبت دادن چنین سخنی به امام معصوم پیامدهای زیانباری به دنبال خواهد داشت و پرسش ها و شبهاتی را بوحود می آورد. آیا حضرت خدیجه که ثروت داشت حقی از کسی ضایع کرده بود؟ امامان معصوم (ع) که این همه انفاق می کردند و اموال و ثروت داشتند، حق کسی را ضایع کرده بودند؟ خود امیرالمومنین علیه السلام (که منابع تاریخی می گویند درآمد بسیار بالایی داشت هرچند همه آن را انفاق می کرد و برای خود نگه نمی داشت) این اموال را چگونه جمع کرده بود؟ بنابراین نسبت چنین سخنی به امام معصوم با مشکلاتی مواجه است. متاسفانه مرحوم دکتر شریعتی با ترجمه کتاب ابوذر سوسیالیست مسلمان و انتشار کتاب در باره علی(ع)، چهره‌ای سخت گیرانه وانعطاف ناپذیری از علی (ع) و عدالت طلبی او به تصویر کشید. مرحوم علامه محمدرضا حکیمی نیز در کتاب منهای فقر که گردآوری از دیگر آثار اوست، هر چند احساس مسئولیت و دردمندی او برای نیازمندان بسیار ستودنی است اما برداشت ناتمامی را از عدالت به جامعه القا کرده است. رویکرد تکاثری به ثروت که ریخت و پاش مسرفانه و مترفانه همراه با بی اعتنایی به نیازمندان جامعه باشد، مورد تأیید اسلام نیست اما ثروتی که در راستای تأمین مصالح فردی واجتماعی جامعه بکار گرفته شود نه تنها مذموم نیست که بسیار ممدوح است. در ابن که اسلام و به تبع آن علی(ع) مدافع محرومان و مستضعفان بوده و خواهان اجرای عدالت اند، تردیدی نیست اما این به معنای مخالفت با داشتن ثروت مشروع و به کار گرفتن آن در مسیر صحیح انسانی نیست؛ تصویری که برخی از این نویسندگان از عدالت علی (ع) نشان داده اند تصویر نادرستی از شخصیت عدالت طلبانه امیر مومنان (ع) است. ۵. سخن پایانی درباره عدالت علی (ع) پاسخ به این پرسش است: آیا عدالت علی (ع) تاریخی و عصری است یا همیشگی و جاودانه؟ برخی روشنفکران به طور کلی، عدالت در اسلام را زمانی و عصری دانسته اند. بنابر باور اینها، هر زمانی اقتضای عدالت ویژه خود را دارد. زیان چنین سخنی این است که دیگر عدالت علی (ع) آموزنده و سازنده نخواهد بود و او را از الگو بودن می اندازد. در حالی که سیره علی (ع) از نظر علمی و عملی نشانگر آن است که عدالتی که او مطرح می کند دارای معیارهای جاودانه است و به هیچ وجه زمان مند و مکان بند نیست، بلکه فرازمانی و فرامکانی است. حال که سخن از عدالت امام نخستین در میان است به این نکته باید توجه کرد که زمامدار عادل دارای دو قدرت است: یک قدرت بر جامعه تحت حکومتش و دوم قدرت بر کنترل خود. همین ویژگی است که زمامداران عادل را از ستمگر جدا می کند؛ چون ستمگر اسیر خواهش دل است در حالی که زمامدار عادل امیر خواهش دل. شاهکار علی(ع) این است که پیش از امیری بر مردم، امیر دل خود است.( سید رضا صدر، راه علی، ص ۲۵) ۸ اردیبهشت‌ ۱۴۰۱ ش ۲۶ رمضان المبارک ۱۴۴۳ق http://eitaa.Com/Rahevasat
2022۰۴۲۷_۱۱۱۸۵۱.mp3
30.96M
نشست هم اندیشی استادان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان با عنوان " سیره علمی و عملی امیرالمؤمنین علی (ع) در عدالت اجتماعی(بخش اوّل)" http://eitaa.Com/Rahevasat
2022۰۴۲۷_۱۲۱۱۲۹-0.mp3
38.15M
نشست هم اندیشی استادان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان با عنوان "سیره علمی و عملی امیرالمؤمنین علی (ع) در عدالت اجتماعی(بخش دوم)" http://eitaa.Com/Rahevasat
پس از ارسال نوشتار بالا در باره عدالت، بخصوص حدیث منسوب به علی(ع)، یکی از دوستان فاضل، متن ذیل را که بر گرفته از پایگاه اطلاع رسانی حدیث شیعه(حدیث نت) است، جهت غنای بحث برایم ارسال کرد. عینا فرسته ایشان را در ذیل 👇مشاهده فرمائید:
ثروت ثروتمندان پرسش : شنیده ام که امام علی(ع) فرموده است: ما رأیت نعمة موفورة إلا وإلى جانبها حق مضیع؛ کسی را ندیدم به مال و ثروت برسد، مگر در کنار آن، حقی پایمال شده بود. آیا این حدیث شامل تمام ثروتمندان می شود و می توان همه ی آنها را حرام خوار دانست؟ پاسخ : چنین حدیثی را در منابع روایی نیافتیم. در نهج البلاغه عبارتی شبیه آن آمده است: إنّ اللّهَ سبحانَهُ فَرَضَ فی أموالِ الأغنیاءِ أقواتَ الفُقَراءِ، فما جاعَ فَقیرٌ إلّا بما مُتِّعَ بهِ غَنی، و اللّهُ تعالى سائلُهُم عن ذلک.[۱] خداوند سبحان خوراک تهیدستان را در اموال توانگران قرار داده است. پس، هیچ تهیدستى گرسنه نماند، مگر به سبب این که ثروتمندى از حقّ او بهره مند شده است. و خداى بزرگ در این باره از آنان بازخواست مى کند. امام صادق(ع) فرمود: لَو أخرَجَ النّاسُ زَکاةَ أموالِهِم مَا احتاجَ أحَدٌ؛[۲] اگر مردم زکات اموال خویش را می دادند، هیچ کس نیازمند نمى شد. در صورت صحت روایتی که در پرسش آمده، از آن نمی توان نامشروع بودن ثروت همه ی ثروتمندان را به دست آورد؛ چون: یک) چه بسا امیرالمؤمنین(ع) به ثروتمندان عصر خود اشاره داشته است. دو) می توان این روایت را حمل بر غالب کرد. یعنی معمولاً چنین است، نه در همه افراد. سه) شاید «نعمت موفوره» در روایت، تنها اشاره به ثروت های کلان داشته باشد نه هر ثروتی. معمولاً اینگونه ثروت ها از راه نامشروع جذب می شوند. چهار) شاید روایت اشاره به حقوق و وظایف اخلاقی داشته باشد، نه شرعی، یعنی با توجه به سفارش های اخلاقی اسلامی، انباشته شدن ثروت با وجود فقیران و بیچارگان درست نیست. [۱] . نهج البلاغة، حکمت ۳۲۸؛ توسعه اقتصادی بر پایه قرآن و حدیث، ج ۲، ص ۶۰۴، ح ۱۰۱۷. http://eitaa.Com/Rahevasat