eitaa logo
راه وسط( علی غلامی دهقی فریدنی)
368 دنبال‌کننده
100 عکس
61 ویدیو
21 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بی عدالتی، مهم ترین مانع ظهور باور به ظهور منجی از مسلّمات اعتقادی مسلمانان بلکه جهانیان و آرزوی تحقق عدالت نیز از آرمانهای همه منتظران است. امروز جهان تشنه آب زلال و گوارای عدالت است. اما چه عامل یا عواملی مانع ظهور امام زمان (ع) و منجی عالم بشریت و موجب تاخیر آن است؟ در این یادداشت کوتاه به یک مانع اشاره می شود. همه می دانیم که مهم ترین شعار مهدویت، عدالت است. در حدیثی از آن حضرت با عنوان عدل مجسّم یاد شده است: اللهم و صلِّ علی ولیِّ امرک القائم المُومَّل و العدل المنتظر( تهذیب الاحکام، ج ۳، ص ۱۱۱؛ بحار الانوار،ج ۹۲،ص۳۳۸) در زیارت آن حضرت هم می خوانیم: السّلام علی القائم المنتظر و العدل المشتهر (بحار الانوار، ج ۹۹،ص۱۰۱؛ مفاتیح الجنان، ص ۵۳۰) امّا آرمان تحقق عدالت با ظهور و به دست پرتوان منجی عالم بشریت، ما را از این مهم غافل کرده است که نخستین شرط ظهور عدالت گستر جهان، هماهنگی اندیشه و عمل منتظران با منجی است. اوّل باید این خواسته در اندیشه و عمل و رفتار و گفتار منتظران تجلّی یابد تا آمادگی برای ظهور فراهم آید. باید آمادگی گذشت از منافع شخصی و ترجیح منافع ملی و عمومی بر فردی را بیابیم تا زمینه ظهور فراهم گردد. ممکن است این پرسش شود که مگر نگفته اند آقا زمانی می آیند که زمین پر از ظلم و فساد شده باشد، پس چگونه انتظار دارید ما عدالتگر باشیم تا آقا تشریف بیاورند؟ پاسخ این است که پر شدن زمین از ستم و فساد، منافاتی ندارد با این که منتظران ظهور خود عدالتگر باشند. این که برخی بدون هیچ تلاشی، فقط منتظرند که یکی از راه برسد و همه چیز را درست کند، تصور نادرستی است. مانند این که کسی شب تا صبح در تاریکی بنشیند و ظلمت ها او را به بیراهه ببرند، به انتظار این که صبح خورشید طلوع خواهد کرد. برخی تصوّر می کنند صرف این که ظلم و ستم در جوامع بشری زیاد گردد، آقا خواهد آمد؛ در حالی که وجود ظلم و فساد کافی نیست. شرط لازم برای ظهور، وجود افراد صالح اند که عدالت طلبی از بارزترین ویژگی آنها باشد. اگر عدالت گستری بارزترین مشخّصه منجی است، یاورانش نیز باید به همین ویژگی شناخته شوند و خود را به آن بیارایند. وعده حتمی قرآن است که بندگان صالح خدا، وارثان زمین خواهند بود.(انبیاء/۱۰۵) وقتی مهم ترین هدف امام زمان (ع) گسترش عدالت است، یاورانش که همان بندگان صالحند، لازم است همین هدف را نشانه بگیرند. البته آزمون عدالت، آزمون سختی است. شمار قبولی آن پرشمار نیست. این گونه نیست که هر کس امروز نام مسلمان یا شیعه داشته باشد، هنگام ظهور یاور مهدی (ع) محسوب گردد. امام صادق (ع) فرمود: "وقتی قائم ظهور کند برخی از کسانی که خود را از یارانش می دانستند از همراهی او بیرون می روند و پرستشگران ماه و خورشید به او می پیوندند".( کتاب الغیبه نعمانی، ص ۳۳۲) این چه صفتی است که نبود آن، منتظران را از همراهی با امام زمان (ع) باز می دارد؟ این همان آزمون عدالت است که در عصر ظهور بسیاری در آن مردود می شوند. به فرموده علی (ع) فی تقلّب الاحوال، عُلِمَ جواهر الرّجال یعنی در دگرگونی روزگاران، گوهر افراد شناخته می شود.( نهج البلاغه، حکمت ۲۱۷) به تعبیر رهبر معظم انقلاب " کسانی که در مقابل چرب و شیرین دنیا خود را می بازند و زانویشان سست می شود، چطور می توانند منتظر امام زمان باشند؟" همانند دانش آموز تنبلی که با معلّم جدّی و قاطع مواجه می‌شود، از همراهی با او باز می ماند؛ چون خود را برای چنین شرایطی آماده نکرده است. در همین راستاست که امام خمینی (ره) فرمود: عَجِّل با کار شما باید تعجیل شود. (صحیفه امام، ج ۱۸، ص۲۶۹) و رهبر معظم انقلاب فرمودند: امام زمان به تنهایی دنیا را پر از عدل و داد نمی کند؛ بلکه با تکیه بر مردم مومن، بنای عدالت را در سرتاسر عالم استقرار می بخشد. بنابراین، امروز لازم است جامعه ما بدور از شعارزدگی و برخوردهای احساسی صِرف و بجای دامن زدن به برخی متشابهات مهدویت مانند زمان ظهور یا تطبیق آن با افراد و شخصیت ها، به محکمات آن عمل کند و منتظران آن حضرت خود را از جهت فردی و اجتماعی به آرمان عدالت مزیّن نمایند. تا زمانی که آفت زیاده خواهی، ویژه خواری، رانت، امتیاز و انحصارطلبی، تبعیض و بی عدالتی در میان مدعیان انتظار و منتظران باشد، خود مهم ترین مانع ظهور است. بی عدالتی، آفتی است همگانی که هم مردم باید مواظبت کنند که گرفتار آن نشوند و هم دولتمردان باید خود را از آن مصون دارند؛ که البته صاحبان قدرت و ثروت، قانونگذاران و مسئولان، سزاوارترین افراد برای پرهیز از این آفتند. ادامه کامل متن را در سایت زیر مشاهده فرمائید: https://www.alef.ir/news/3990119191.html @rahevasat http://eitaa.Com/Rahevasat
چرا امام زمان (عج) مشکلات را بر طرف نمی کند؟ پرسش و پاسخی از سید بن طاووس(۵۸۹-۶۶۴ق) در ادوار گذشته، همیشه پرسش هایی در باره غیبت حضرت ولی عصر (عج) مطرح بوده است. در میان پرسش های پدید آمده، این پرسش شیعیان بوده که چرا امام زمان(ع) که مشکلات و اختلافات را می بیند و می داند، برای بر طرف کردن آنها اقدام نمی کند؟ این قبیل سوالات زمانی که رویداد مهمی رخ می دهد، بیشتر گسترش می یابند. در سده هفتم، بخصوص با تهاجم مغولان به ایران و انقراض خلافت عباسی در بغداد(۶۵۶ق)، این گونه پرسش ها رواج بیشتری یافت. عالمان شیعه که با این شبهات مواجه بودند، در صدد پاسخگوئی برآمدند. در دوران معاصر نیز جهانیان و بخصوص شیعیان وقتی با مشکلات و رویدادهایی همچون کرونا مواجه می شوند، این پرسش برای آنها زنده می شود. یکی از دانشیان، نوشتاری را با عنوان "امام زمان و‌ کرونا" برای بنده فرستاده که در بخشی از آن آمده است: "امام زمان چه می‌کنند؟! ... به باور ما امام زمان الان زنده هستند و در بین ماست. اگر راه حلی دارند چرا یواشکی به مومنی یا مرجع تقلیدی و یا فرد وارسته‌ای نمی‌گویند تا حداقل دوستدارانش را از این مشکل برهانند؟ ایشان غایب است ولی به اعتقاد ما که زنده است. اصلا بنویسند بگذارند جایی برای نماینده‌شان. نمی‌شود؟!" پاسخ یکی از عالمان شیعه به این پرسش می تواند سودمند باشد. سید بن طاووس از علمای شیعه سده هفتم هجری است. او آثار و کتاب های فراوانی دارد. یکی از آنها کتاب کشف المحجه لثمره المهجه است. این کتاب که با دو عنوان "فانوس" و "برنامه سعادت" به فارسی ترجمه شده، یک متن اخلاقی است که نویسنده به عنوان وصیت و سفارش خطاب به فرزندانش نگاشته است. بخشی از این کتاب در باره امام زمان(عج) است. این عالم شیعی، اصحاب و یاران حضرت را این گونه معرفی می کند: اصحاب مهدی کسانی اند که آن بزرگوار را برای آنچه خدا می خواهد، خواسته اند؛ خواه به دنیای آنان سودمند باشد یا زیان بخش. آنها در هر حال تابع مشیت الهی هستند. امّا سید بن طاووس در پاسخ به پرسش یاد شده می نویسد: یکی از معتقدان به امامت آن بزرگوار گفت: برای من در غیبت امام زمان (ع) شبهه حاصل شده است. گفتم: چه شبهه ای؟ گفت: آیا برای آن حضرت امکان ندارد که یکی از شیعیان خود را ملاقات کند و اختلاف هایی را که در دین جدّش روی داده است، از میان ببرد؟ او از من خواست که پاسخ آن را بدهم. امّا نه آنسان که در کتابها نوشته اند؛ چه از آنها و از آنچه شنیده است ، رفع شبهه او نشده است. گفتم: آیا قدرت آن حضرت در رفع اختلاف ها بیشتر است یا توانایی خدای متعال؟ آیا رحمت و فضل حق تعالی بیشتر است یا رحمت و فضل و عدل آن بزرگوار؟ گفت: البته قدرت و رحمت و عدل الهی. گفتم: چرا خدای ارحم الراحمین و اکرم الاکرمین این اختلاف ها را رفع نمی فرماید؟ و می دانیم که خدای تعالی برای این کار، راه ها و اسبابی در حیطه قدرت دارد که بنی آدم را آن امکان نیست‌. آیا در این کار حکمت و مصلحت و عدل و فضیلت نیست که او جلّ جلاله مقتضی دانسته است؟ گفت: آری گفتم: پس عذر خلیفه و جانشین او نیز همان اقتضای کار است؛ چه، آنچه حضرت او کُند آن است که امر و رضای الهی است. آنگاه سخن مرا پذیرفت و شبهه اش برطرف گردید و دانست که این سخن حقّ را که پروردگار جلّ جلاله بر زبان من جاری ساخته است، صحیح و درست است. (سید بن طاووس، کشف المحجه لثمره المهجه یا فانوس، ترجمه اسد الله مبشری، ص ۲۲۸- ۲۲۹) http://eitaa.Com/Rahevasat
آسیب شناسی دامن زدن به نشانه های ظهور باور به مهدویت از اصول خدشه ناپذیر مسلمانان است. در چهارده سده تاریخ اسلام، ظهور منجی آرزوی مومنان بوده است. نُعمانی عالم شیعی (م۳۶۰ ق) که کتاب الغیبه خود را در ۳۴۲قمری یعنی زمانی که فقط ۱۳ سال از غیبت کبری گذشته بود، نوشته، انگیزه خود از نگارش این کتاب را چنین بیان کرده که چون برخی شیعیان از طولانی شدن غیبت دچار حیرت شده اند، اقدام به نگارش آن کرده است. از این مطلب دانسته می شود که شیعیان، ظهور امام زمان (ع) را بسیار نزدیک می پنداشتند؛ در حالی که از زمان نگارش آن کتاب تاکنون ۱۰۹۹ سال می گذرد عبادتی همچون انتظار فرج از چنان ظرفیتی برخوردار است که جامعه را همیشه زنده، پویا و پر امید و نشاط نگه می دارد. اما این باور، با این همه آثار مثبت، در صورتی که درست تبیین نشود، می تواند آثار زیانباری به وجود آورد . طرح نابخردانه نزدیک بودن ظهور حضرت مهدی (عج) و نشانه های آن از مسائل آسیب زا است . در دوران معاصر برخی با رخ دادن هر رویدادی، سعی می کنند آن را به عنوان نشانه ظهور دانسته و زمان آن را نزدیک معرفی کنند. امروزه چه فیلم هایی که در این باره ساخته نمی شود و فضای مجازی و واقعی پر از این ادعاهاست. در دهه اخیر از حادثه یازده سپتامبر تا ویروس کرونا را به آخرالزمان گره زده و ظهور را نزدیک معرفی کرده اند. طرح بدون ضابطه این مباحث در باره ظهور، آسیب های زیادی بدنبال دارد. در این مسئله لازم است مهار بنان و بیان در دست اندیشه قرار گیرد تا از آسیب های آن جلوگیری شود. سوگمندانه باید اذعان کرد که کسانی سخنگوی این مباحث اند که مهار سخنشان از دست اندیشه خارج گشته است‌. برای پیشگیری از همین آسیب هاست که امامان شیعه(ع) از هر گونه توقیت، تطبیق و استعجال نهی کرده اند . توقیت به معنی تعیین زمان ظهور و تطبیق یعنی برخی یاران و نشانه های ظهور را بر افراد یا رویدادهای خاص مطابقت دادن است. استعجال یعنی بی تابی کردن و گِله از این که چرا حضرت ظهور نمی کند. نعمانی در کتاب الغیبه، ۱۵ روایت مبنی بر نهی از توقیت آورده است. نه تنها از توقیت نهی شده، بلکه دستور به تکذیب وَقّاتون یعنی تعیین کنندگان وقت ظهور، صادر شده است. وقت ظهور را جز خدا هیچ کس نمی داند. او همچنین در نهی از استعجال و در برابر آن توصیه شیعیان به صبر و انتظار، ۱۷ روایت آورده است. در این روایات آمده است که عجله کنندگان پیش از رسیدن به خواسته خود، هلاک می شوند؛ اما مومنان، پایدار می مانند. در دعای غیبت امام زمان (ع) آمده است: خدایا(در باره غیبت) به من صبری عطا فرما که آنچه را تو تاخیر انداختی، من در آن تعجیل را دوست نداشته باشم و آنچه را تو در آن تعجیل کردی، تاخیر را. ( ملحقات مفاتیح الجنان، ص ۹۵۹) توقیت، تطبیق و استعجال آسیب های جدّی دارند که کمترین آن پس از محقق نشدن آنها، ایجاد ناامیدی و سرخوردگی در جامعه، بویژه در میان جوانان و توده های مردم است. مهدویت پژوهان بسیاری از روایات علائم ظهور را ساختگی دانسته اند. جالب این که بیشتر این روایات در منابع اهل سنّت است نه شیعی. بخش زیادی از روایات، نه اسناد معتبری دارند و نه محتوی صحیحی. مهدویت همچون قرآن کریم دارای محکمات و متشابهات است. اصل وجود و زنده بودن حضرت بقیه الله(عج) و قیام او برای عدالت، از محکمات مهدویت است، اما زمان ظهور، چگونگی و نشانه های آن از متشابهات است. قرآن مومنان را از پیروی از متشابهات نهی کرده است.(آل عمران/۷) شایان ذکر است که هدف این نوشتار از دامن نزدن به نشانه ها و نزدیک بودن ظهور به معنی نفی آن نیست؛ زیرا قرآن کریم قیامت را که جز خداوند هیچ کس زمانش را نمی داند، نزدیک معرفی می کند؛ در حالی که منکران آن را دور و بعید می شمارند: اِنَّهُم یرونه بعیداً و نریه قریباً (المعارج، ۶_۷) بلکه هدف این است که محکمات مهدویت را درست تبیین کنیم و از طرح متشابهات آن پرهیز نمائیم. از انتظار فرج به عنوان یکی از محکمات باورهای اسلامی به بهترین شکل ممکن بهره ببریم و جامعه ای باانگیزه، با نشاط و با عقلانیت و معنویت برای ظهور و پذیرش عدالت، به عنوان غایت اصلی قیام حضرت مهدی علیه السلام، بسازیم. به امید طلوع خورشید http://eitaa.Com/Rahevasat ۱۳۹۹/۱/۳۰
مصاحبه با هفته نامه دالانکوه در پاسخ به سوالات ذیل: ۱. به نظر شما چیزی که سرنوشت انسان را می سازد استعداد اوست یا انتخاب هایش؟ ۲. آیا بحران کرونا چهره دین را می تواند دگرگون می‌کند؟ ۳. چگونه حرم‌های امامان شیعه، که «دار الشفاء» خوانده می‌شوند و متدینان موقع بحران‌ها به آن‌ها پناه می‌برند، بسته شدند؟ ۴. خدای متعال دراین شرایط و بحران کجاست و چرا به دعاهای ما پاسخ نمی‌دهد؟ ۶.چرا زندگی همه انسان ها از اختلاف نظر در موارد فرهنگی ، علمی ، دینی و .. زیاد شده است ؟ ۷. بسته شدن مساجد در ماه مبارک رمضان چه تاثیری در اعتقادات دینی مردم دارد ؟ ۸. آیا دین و سیاست در بحران کرونا به هم پیوند خورده است ؟ http://eitaa.Com/Rahevasat
7.pdf
264.2K
گفتگو با هفته نامه دالانکوه
روح تعلیمات دین در سیره پیشوایان از دیدگاه استاد مطهری اگر 250 سال يك پيشواى معصوم داشته باشيم كه با اقسام و انواع صورتهاى قضايا مواجه شود و طريق حلّ آن قضايا را به ما بنماياند، ما بهتر به روح تعليمات دين آشنا مى‏شويم و از جمود و خشكى ... نجات پيدا مى‏كنيم. در سيره پيشوايان دين شكّ نيست كه آنها هم هر كدام در زمانى بوده‏ اند و زمان و محيط آنها اقتضائاتى داشته است و هر فردى ناچار است كه از مقتضيات زمان خود پيروى كند؛ يعنى دين نسبت به مقتضيات زمان، مردم را آزاد گذاشته است. حال در زمينه تعدّد پيشواى معصوم و يا طول عمر يك پيشوا انسان بهتر مى‏تواند روح تعليمات دينى را از آنچه كه مربوط به مقتضيات عصر و زمان است‏ تشخيص دهد، روح را بگيرد و امور مربوط به مقتضيات زمان را رها كند. ممكن است پيغمبر يك عملى بكند به حكم اينكه روح دين اقتضا مى‏كند و ممكن است يك عملى بكند به حكم مقتضيات زمان ... . آنچه دستور اسلام است همدردى است، مواسات و مساوات است، عدل و انصاف است، روش نرم و ملايم است كه در روح فقرا توليد عقده ننمايد. اين نكته را بايد بدانيم كه يك عده مسائل داريم كه اين مسائل روح تعليمات دين است، دستورهاى كلى الهى است. اينها به هيچ نحو قابل تغيير و تبديل نيست، ناشى از مصالح كلى و عالى بشريت است، تا بشريت هست اين دستورها هم هست، بشر از آن جهت كه بشر است بايد اين دستورها را به كار بندد. (مطهرى، مجموعه‏آثار، ج‏ 18، ص 27، 28 و 30؛ سیری در سیره ائمه اطهار (ع)، 27 – 30) http://eitaa.Com/Rahevasat
خديجه (س)، دستیار صادق پیامبر خاتم(ص) دهم ماه مبارك رمضان روز درگذشت خديجه همسر پيامبر اعظم (ص) و مادر فاطمه (س) است. سال رحلت این بانوی بزرگ اسلام را دهم بعثت و سه سال پیش از هجرت نوشته اند.(تذکره الخواص،ص ۲۷۴) در پاسداشت اين بانويِ جاودانه تاريخ، چند نكته تقديم مي دارد: 1. خديجه پيش از اسلام در دوران جاهليت به طاهره شهرت داشت( طبقات الکبری، ج۸،ص۱۲)؛‌ يعني زني پاك و پاكيزه، هم پاكيزگي اخلاقي، هم جسمي. سبب شهرت آن است که رفتارهایی که زنان جاهلیت انجام می دادند، او ترک می کرد. شاخصه اي كه هم در دوران جاهليت مورد احترام، هم در دوران مدرن، مورد نياز است. همين راز جاودانگي و فرازماني اوست. زنان و مردان امروز در دوران معاصر بيش از هر زماني، نيازمند گمشده اي همچون طهارتند. 2. مورخان، خديجه را زني با هوش و خردمند، با اراده، شریفه، دارای اخلاق فاضله(طبقات الکبری،،ج۱،ص۱۳۱)، توانمند در ضبط و ثبت كارهايش و داراي مديريت عالي در امور اقتصادي دانسته اند. از اين رو، افزون بر طاهره بودن،‌ به وي لقب «سيده قريش» دادند. (دانشنامه فاطمي (س)، ج 1،‌ص 79). در منابع کهن آمده است : پیامبر اعظم(ص) به او عشق می ورزید، احترامش می کرد و در تمام امور با وی مشورت می نمود. "و کانت وزیر صدق" او دستیار صادقی برای آن حضرت بود.( تذکره الخواص، ص ۲۷۲) 3. با اين كه زني ثروتمند و مرفّه بود و بسياري از اشراف،‌ خواهان ازدواج با او بودند،‌ امّا به همه آنها پاسخ منفي داد و محمد امينِ (ص) نادار و با معنويت و اخلاق را بر ثروتمندان قریش ترجيح داد. 4. خديجه نخستين زني است كه به محمد امين (ص) ايمان آورد و او را در حالي كه ديگران تكذيب مي كردند، تصديق نمود و غبار از چهره اش زدود. به همين سبب او را صدّيقه ناميده اند(ابن كثير،‌البدايه و النهايه، ج2، ص 74) شبيه مريم (س) كه قرآن كريم (مائده/ 75) او را صدّيقه معرفي كرده است. خديجه يكي از مصاديق بارز «السّابقون السّابقون اولئك المقرّبون» است. رسول خدا (ص) او را یکی از چهار زن بهشتی معرفی کرد.(الاستیعاب، ج ۴، ص۳۸۳) 5. نخستين همسر پيامبر (ص) تمام ثروت و دارائي خود را در راه اهداف بعثت هزينه كرد. بخصوص زماني كه بني هاشم در تحريم اقتصادي و اجتماعي در شِعب ابي طالب محاصره بودند، خديجه از هيچ گونه حمايت مالي دريغ نكرد.( ذهبي،‌تاريخ الاسلام، ج 2، ص 117) با اين كه مي توانست در قبيله خود بماند و زندگي مرفّهي داشته باشد، امّا او تمام اموالش را در راه خدا و گسترش اسلام هزينه كرد.( تاريخ يعقوبي، ج2، ص 31) برخي مفسّران گفته اند : آيه« وَ وَجَدَكَ عائِلاً فَأَغْنى»‏ (الضحي/ 8) يعني « و تو را فقير يافت و بى‏نياز نمود»، به حمايت مالي خديجه از پيامبر اشاره دارد.(مجمع البيان، ج10، ص 384) او بهترين الگوي رزمايش مؤاسات و همدلي با محرومان است. 6. پيامبر اعظم (ص) بسيار به خديجه عشق مي ورزيد و تا او زنده بود با زن ديگري ازدواج نكرد. پس از درگذشت او نيز به وی وفادار بود و فراوان از او ياد مي كرد و مي فرمود: كجاست مانند خديجه؟(اربلي، كشف الغمه،‌ ج1،‌ص 370) هر گاه او را ياد مي كرد بيادش مي گريست. به احترام او، با دوستان و خويشاوندانش بسيار مهرباني مي كرد. هر گاه گوسفندی ذبح می کرد، بخشی از آن را برای دوستان خدیجه می فرستاد.(تذکره الخواص، ص ۲۷۳) سال درگذشت او را كه اندكي پيش از درگذشت عمويش ابوطالب رخ داد،‌"عام الحزن" نام نهاد. فقدان این دو شخصیت تاثیرگذار در صدر اسلام را مصیبتی بزرگ برای امّت اسلام نامید.(تاریخ یعقوبی،ج۱،ص۳۵۵) 7. خديجه (س) در گفتار و کردار ثبات كرد كه جنسيت (زن يا مرد بودن) فقط در چارچوب زندگي زناشوئي و عمل کردن به مسئولیت پدری و مادری است؛ اما عيار انسانها فارغ از جنسيت، با انسانيت سنجيده مي شود و انسانيت مذكّر و مؤنّث نمي شناسد. إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُم‏ (الحجرات/ 13) ۱۳۹۹/۲/۱۴ http://eitaa.Com/Rahevasat
ضرورت درایت در روایت و حکایت امروز که دوران الکترونیک است و هر خبری با شتاب بیش از سرعت برق و باد در جامعه می پیچد، سخن گفتن از دین یا پیشوایان دین به سبب اهمیت آن با سرعت بیشتری بازتاب دارد. مداحی، روایتی یا پس از شنیدن واکنش ها به سخنانش، حکایتی را نقل می کند. در این حکایت اسامی برخی از پیشوایان دین و مقدسات در کنار واژه های قمار و مستی قرار می گیرند. آنچه جای خالی آن در این روایت یا حکایت احساس می شود، درایت است. درایت از آداب روایت است‌ و امامان شیعه(ع) بسیار به آن اهتمام داشتند. درایت به معنی آگاهی و دانایی است. امام باقر علیه السلام فرمود: فانّ المعرفه هی الدرایه للروایه یعنی شناخت، درایت و فهم روایت است نه صِرف نقل آن. در اصطلاح حوزوی، علم درایه به معنی شناخت عام و خاص، مطلق و مقید، محکم و متشابه و گونه های مختلف حدیث است. شیخ صدوق از امام باقر علیه السلام روایت کرده که مومن با درایت در روایات به بالاترین درجه ایمان دست می یابد. هم او آورده است که درایت یک حدیث بهتر از روایت هزار حدیث است. (معانی الاخبار، ص ۲) این سخن علی(ع) در معرفی اهل بیت (ع) است که فرمود: دین را چنان که باید، دانستند و آموختند و به کار بستند، نه آنکه تنها آن را شنیدند و نقل کردند؛ زیرا راویان دانش بسیار امّا پاسداران آن اندکند.(نهج البلاغه، خطبه ۲۳۹) باز از همان امام است که فرمود: همت بیخردان، روایت و همت عالمان، درایت است.(کنز الفوائد کراجکی، ص ۱۹۴) همچنین فرمود: عاقل به درایات عمل می کند و جاهل به روایات.(اعلام الدین فی صفات المومنین دیلمی، ص ۸۷) به سبب ضرورت درایت است که در گذشته حوزه های علمیه اجازه روایت مرسوم بود. هر کسی اجازه نداشت حدیث روایت کند. نقل گرایی زیاد قدرت تفکر و اندیشیدن را از روایتگر سلب می کند. غلبه احساسات و عواطف نیز مزید بر علت شده و بر منطق و عقل چیره می‌شود. در اظهار محبت و مودّت به اهل بیت (ع) نباید عواطف مانع درایت گردند. احساس و عاطفه لازم و پشتوانه دین است اما در حدّ چاشنی نه جایگزین عقل و منطق. اگر امروز روحانیون و ذاکران اهل بیت در نقل روایات، درایت ورزی کنند هم خود از بسیاری آسیب ها در امان خواهند بود، هم بهانه را از دست مخالفان می ستانند. فقدان درایت در روایات منسوب به امامان شیعه، توده های مردم را خرافی و تحصیل کردگان را به دین گریزی سوق می دهد. ۱۳۹۹/۲/۱۹ http://eitaa.Com/Rahevasat
خشوع ایمان، خشوع ذلّت فرزند یا شاگردی را تصوّر کنید که از فرصت و امکانات فراهم آمده، بهره می برد و به توصیه و دستورات خیرخواهانه پدر یا استادش عمل می کند. فروتنی عزّتمندانه او در برابر پدر یا استاد از سرِ آگاهی، فرصت شناسی و باور قلبی است. فرد دیگری را در نظر بگیرید که جوانی و توانایی خود را به بیهودگی و وقت کُشی و سرکشی سپری کرده است. امّا با از دست دادن فرصت، در زمان آزمون و پس از آن، با شرمندگی در برابر پدر یا استادش، ابراز فروتنی می کند. این خشوع از سر ذلّت و خواری است. خشوع به معنی فروتنی و افتادگی است. در قرآن کریم این ویژگی در برابر خداوند به دو گونه آمده است: خشوع مؤمنانه و خشوع ذلیلانه. خشوع مؤمنانه از مشخصه های نمازگزاران با ایمان است: قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ، الَّذينَ هُمْ في‏ صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ. به قول شیخ شبستر: خشوعِ مؤمنان، جان نماز است. و باز هم او سروده است: مُصلّی را فلاح اندر خشوع است خشوع دوستان در عین جوع است. همچنین در قرآن، یاری جستن از نماز را جز برای خاشعین، سنگین دانسته است: وَ اسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَكَبيرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعينَ (بقره/ 45) در آیه دیگری، اهل علم و معرفت را چنین ستوده است: وَ يَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ يَبْكُونَ وَ يَزيدُهُمْ خُشُوعاً (اسراء 109) و بر روى زمين میافتند و میگريند و بر فروتنى آنها میافزايد. در برابر این خشوع که مورد ستایش خداوند است و برای آن مغفرت و اجر عظیم در نظر گرفته است: وَ الْخاشِعينَ وَ الْخاشِعات‏ ... أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظيما (احزاب 35)، گونه دیگری از خشوع مورد نکوهش قرار گرفته و آن خشوع ذلیلانه است. ستمکاران نخستین دسته ای اند که خشوع ذلیلانه دارند: وَ تَراهُمْ يُعْرَضُونَ عَلَيْها خاشِعينَ مِنَ الذُّلِّ يَنْظُرُونَ مِنْ طَرْفٍ خَفِي‏.( شوری/ 45) آنان را می بينى [كه چون‏] بر [آتش‏] عرضه می شوند، از [شدّتِ‏] زبونى، فروتن شده‏ اند، زيرچشمى می نگرند. دسته دیگر مشرکانند: خاشِعَةً أَبْصارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ وَ قَدْ كانُوا يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ وَ هُمْ سالِمُونَ. (قلم/ 43) ديدگانشان به زير افتاده، خوارى آنان را فرو می گيرد، در حالى كه [پيش از اين‏] به سجده دعوت می شدند و تندرست بودند. همچنین کافران اهل لهو و لعب را این گونه توصیف کرده: خاشِعَةً أَبْصارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ذلِكَ الْيَوْمُ الَّذي كانُوا يُوعَدُونَ (معارج/ 44) ديدگانشان فرو افتاده، [غبارِ] مذلّت آنان را فرو گرفته است. اين است همان روزى كه به ايشان وعده داده می شد. تقسیم خشوع به دو نوع مؤمنانه و ذلیلانه در دعای سحر نیز آمده است: اَللّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ خُشُوعَ الإِيمانِ قَبْلَ خُشُوعِ الذّلِّ فِي النّارِ.(مفاتیح الجنان، دعای سحر) یعنی پروردگارا از تو خشوع ایمان، پیش از خشوع ذلیلانه در آتش، را مسئلت دارم. خشوع ایمانی ریشه در آگاهی، وقت شناسی و خشیت الهی دارد و خشوع ذلیلانه معلولِ نادانی، فرصت سوزی و نافرمانی از دستورات الهی است. پس بایسته و شایسته است مؤمنان با ارتقای معرفت و آگاهی، جان خویش را به خشوع مؤمنانه بیارایند تا گرفتار خشوع ذلیلانه نشوند؛ چون روز قیامت همه در برابر خداوند خاشع خواهند بود: َ خَشَعَتِ الْأَصْواتُ لِلرَّحْمنِ فَلا تَسْمَعُ إِلاَّ هَمْساً (طه/ 108) یعنی : و صداها در مقابل [خداى‏] رحمان خاشع مى‏گردد، و جز صدايى آهسته نمی شنوى. ۱۳۹۹/۲/۳۰ http://eitaa.Com/Rahevasat
شیخ ارباب معرفت (در تکریم خاندان مجلسی) دیر هنگام متوجه شدم که ۲۷ ماه مبارک رمضان سالروز رحلت علاّمه محمد باقر مجلسی(م۱۱۱۰ق) معروف به مجلسی دوّم است. او را پدری است بنام علاّمه محمد تقی مجلسی(م۱۰۷۰ق) معروف به مجلسی اوّل. سال ۱۳۸۸ش در اصفهان نکوداشتی از سوی "جامعه المصطفی العالمیه" برای مجلسی اوّل برگزار شد که بنده افتخار داشتم دبیر علمی آن باشم. مجموعه مقالات آن همایش به کوشش نگارنده با عنوان "شیخ ارباب معرفت " سال۱۳۹۰ش چاپ و منتشر شد. این نامگذاری به این سبب بود که بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی رحمت الله علیه او را "شیخ ارباب معرفت" نامیده بود.(سرّ الصلاه، ص۴۰) این مجموعه مقالات در بردارنده ۱۲ مقاله ارزشمند علمی نوشته پژوهشگران حوزه و دانشگاه است. در جامعه ما در باره خاندان مجلسی، بخصوص مجلسی دوّم و بالاخص کتاب بحار الانوار او، از سوی موافقان و مخالفان، افراط و تفریط صورت گرفته است. به نوشته آیت الله سید احمد زنجانی : " غالبا در موضوع اخبار کتاب بحار الانوار این دو دسته شاخ به شاخ هم می گذارند. آن یکی تمامی اخبار بحار را مطابق واقع می داند مثل اینکه خود به گوش خود از امام صادق علیه السلام شنیده باشد و این دیگری نیز با عقل خود قضاوت می نماید آنچه را که دندان عقلش نمی گیرد از زیر بارش در می رود و بلکه گاه بر مرحوم مجلسی نیز در تالیف آن طعن می زند؛ ولی اگر این‌ها موضوع کتاب بحار را متوجه باشند که چیست این قدر را افراط و تفریط نمی پیمایند".(الکلام یجرّ الکلام، ص ۴۲) نگارنده به اخباریون و اخباریگری نظر مساعدی نداشته و ندارد امّا این دو عالم فرزانه با وجود گرایش اخباری، راه وسط و اعتدال را پیموده و عقل و نقل، روایت و درایت، شریعت و حکمت و فقه اکبر و اصغر را در خود جمع کرده اند. آنها، بخصوص مجلسی اوّل، حدیث پژوهانی معتدل بودند که اخباریگری را تعدیل کردند. جهت آشنایی علاقه‌مندان به خاندان مجلسی، تصویر روی جلد و پشت جلد کتاب " شیخ ارباب معرفت "، فهرست مطالب و مقدمه ای که نگارنده برای آن نوشته است را در پست های زیر ملاحظه بفرمائید. از این که نتوانستم فایل پی دی اف کتاب را تهیه و در اینجا بگذارم از مخاطبان عزیز پوزش می طلبم. ۱۳۹۹/۳/۲ ۲۹ رمضان المبارک ۱۴۴۱ http://eitaa.Com/Rahevasat
مردان خدا، هزار و یکی در جامعه ما واژه اختلاف بار منفي دارد، در حالي كه اختلاف، قانون و سنّت الهي است. همانگونه كه انسان ها در رنگ و قيافه و زبان و نژاد با هم متفاوتند و هيچ دو انساني نيست كه كاملا شبيه هم باشند، در فكر ، انديشه، روحيات و سلايق نيز متفاوتند. هدف از این تفاوت، تعارف است نه تنازع. خداوند در قران كريم نيز اين اختلاف را به رسميت شناخته است؛ زيرا خداوند انسانها را متفاوت آفريده است. در آيه 14 نوح مي فرمايد: وَ قَد خَلَقَكُم اَطوارا يعني خداوند شما را به گونه هاي متفاوت آفريد. در آيه 118 هود هم فرمود: اگر خداوند مي خواست همه مردم را يك امّت قرار مي داد، ولي همواره در اختلاف خواهند بود. علامه طباطبايي در ذيل همين آيه از دو گونه اختلاف سخن گفته است: اختلافی که کمال و لازمه زندگی اجتماعی است و اختلافی که شرّ و سبب تفرقه جامعه است. ( المیزان، ج ۱۱، آیه 118و 119 هود) اختلاف منشِ اهل علم و دانش برخاسته از تفاوت در بينش آنهاست. چنانچه دو متفكر مانند هم بينديشند، ديگر متفكر نيستند بلكه همفكرند. متفکر شهید مطهري می نویسد: اختلاف فكرى و نظرى در جامعه‏ها با همه وحدتها و اتّفاقها در اصول فكرى، لا بدّ منه است و تا آنجا كه مبنا و ريشه اختلافات، طرز استنباطها باشد نه غرضها، مفيد هم هست يعنى موجب تحرّك و تجسّس و بحث و كاوش و پيشرفت است. آرى آنجا كه اختلافات با تعصّبات و جانبداريها و گرايشهاى بى‏منطق احساساتى توأم مى‏گردد و مساعى افراد بجاى اينكه صرف در اصلاح روش خود بشود، صرف تحقير و تهمت و افترا به رقيب مى‏شود، موجب بدبختى است. استاد مطهری همچنین بر این باور است که : اجتهاد و استقلال در تفكر، خود به خود منجر به اختلاف نظرهايى مى‏گردد، امّا اين اختلاف نظرها به فقه شيعه حيات و حركت داده است. پس مطلق اختلاف، محكوم نيست؛ اختلافى محكوم است كه ناشى از سوء نيّت و غرض‏رانى باشد.(مطهري، مجموعه آثار، ج 3، ص 64) نتیجه این که: ۱. کسانی که وارد عرصه مسائل اجتماعی می شوند و در مسائل علمی و یا امور سیاسی - اجتماعی اظهار نظر می نمایند، بایسته است علم خود را به حلم و قلب خود را به شرح صدر مزیّن نمایند تا جامعه به تعالی و رشد برسد. کسانی که فاقد چنین ویژگی باشند یا گرفتار زودرنجی می‌شوند و یا بدبینی و داوری شتابزده، که پیامد های زیانباری بدنبال دارد. ۲. از دیدگاه قرآن آنچه باید از آن پرهیز کرد اختلافی است که موجب نزاع و در نتیجه موجب سستی و تهدید همبستگی اجتماعی است (انفال/ ۴۶) نه هر گونه اختلاف و تفاوت در اندیشه. ۳. در مسائلی که راه حلّ دارند باید برای اتحاد و وحدت رویه، چاره ای اندیشید. به باور نگارنده مسئله رویت هلال و اعلام عید سعید فطر راه حلّ علمی و خردمندانه دارد و این اختلاف تکراری و ملال آور هر ساله، با تمام و کمال احترام به تفاوت فتوای مراجع عظام تقلید، نه خوشایند مردم است و نه زیبنده ایران و نظام جمهوری اسلامی. ۴. سخنم را به نقل خاطره ای به پایان می برم. سالها قبل و در دوران جوانی وقتی در منطقه ای به عنوان مبلّغ حضور داشتم فردی با وسوسه می خواست رابطه مرا با یکی از هم لباسی هایم شکر آب کند. در واکنش به او این شعر مولانا را خواندم که : مردان خدا گر چه هزارند، یکی اند مستان هوی، جمله دوگانه ست و سه گانه ست. پناه بر خدا از هر گونه هوی و هوس. ۱۳۹۹/۳/۹ http://eitaa.Com/Rahevasat
فروتني فريبكارانه (خشوع النّفاق) پس از انتشار يادداشتي در اين كانال با عنوان «خشوع ايمان، خشوع ذلّت» برخي اساتيد حوزه و دانشگاه پرسش هايي را مطرح كردند كه شايسته تأمّل است. يكي از آن استادان نوشته است: لطفا چگونگي بروز اين دو نوع خشوع ايمان و ذلّت را در روابط اجتماعي تشريح كنيد. ديگري پرسيده است: اگر بخواهيد وضعيت فعلي بخش مذهبي جامعه را بر اساس اين سخنان تحليل كنيد، چه نقطه اي را درنظر مي گيريد؟ در راستاي كاربست اين مفاهيم چه راهكارهاي عملي وجود دارد؟ پس از اندكي مطالعه، به نوع سوّمي از خشوع دست يافتم با عنوان «خشوع نفاق» كه مي تواند براي يافتن پاسخ پرسش هاي ياددشده، سودمند باشد. آنچه در روابط اجتماعي بسيار تأثيرگذار است توجه به همين فروتني فريبكارانه است. در جامعه ما بيشتر به نفاق سازمان يافته توجه شده است و از نفاق فردي، غفلت كرده ايم؛ در حالي كه اين نوع نفاق بسياري از روابط اجتماعي سالم را به بيماري پنهان گرفتار كرده است. در روايتی از رسول خدا (ص) آمده است كه از خشوع منافقانه بپرهيزيد يا به خدا پناه ببريد. وقتي پرسيدند: خشوع نفاق چيست؟ فرمود: اين كه جسم را خاشع و فروتن ببيني ولي دل خاشع نباشد. (تفسير الميزان، ج 15،‌ص 12؛‌ مصنف ابن ابي شيبه كوفي، ج 8، 221؛‌ شعب الايمان بيهقي، ج5، ص 364) آراستگي ظاهري، داشتن زباني چرب، بيهودگي و عدم انعطاف در برابر حقّ ،‌علي رغم تهي بودن درون، از نشانه هاي خشوع منافقانه است: و اذا رأيتهم تعجبك اجسامهم و ان يقولوا تسمع لقولهم كانّه خشب مسنّده. (منافقون/4) خشوع نفاق نوعي بيماري قلبي و دوگانگي درون و برون انسان است. دقّت در معنای لغوی واژه نفاق بسیار جالب است. نَفُق در لغت به معني حفره و كانال زيرزميني است . روباه ها و موش هاي صحرايي دو نوع حفره ايجاد مي كنند: آشكار و پنهان. سوراخ و حفره پنهاني را نافقاء گويند. (تفسير نمونه، ج24،‌ص 149) با نگاه جامعه شناسانه مي توان گفت يكي از اسباب گرفتاري جامعه به فروتني فريبكارانه، غلبه ظاهر بر باطن است. افراط در ظاهرگرايي و بي توجهي به معيارهاي درست سنجش دينداري، افراد را به خشوع نفاق سوق مي دهد. شاید یکی از اسباب این که در بیخ گوش برخی مسئولان فساد رشد می کند، همین نگاه نادرست در سنجه دینداری و بی توجهی و غفلت از معیارهای درست آن است. به قول حافظ: خرقه پوشی من از غایت دینداری نیست پرده ای بر سر صد عیب نهان می پوشم. ۱۳۹۹/۳/۲۵ http://eitaa.Com/Rahevasat
انّ الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاة محرم سال ۱۴۴۲ قمری در حالی فرارسید که بیماری کرونا مانع تشکیل جلسات حضوری پرشور گردیده است. ارادتمندان به سالار شهیدان به شیوه‌های دیگری وظیفه خود را انجام می دهند. نگارنده نیز با ارائه سخنرانی کوتاه ۱۵ دقیقه ای در ۲۲ قسمت با عنوان "زمینه‌ها و دستاوردهای اجتماعی عاشورا" رسالت تبلیغی خود را انجام می دهد. این سخنرانی ها توسط اداره کلّ فرهنگی تبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی شعبه اصفهان ضبط شده و در کانال صفیر پیام رسان ایتا در اختیار مبلغان دینی قرار گرفته است. هر چند مخاطب اصلی این سخنان مبلغان دینی اند، امید است برای سایر شنوندگان عزیز نیز سودمند باشد. هر روز یک سخنرانی در کانال تلگرام و ایتا اینجانب ارسال خواهد شد. علی غلامی دهقی ۱۳۹۹/۰۶/۰۲ مصادف با سوم محرم الحرام ۱۴۴۲ http://eitaa.Com/Rahevasat