🦋⛅️
مرد:[اگر مستقیم برویم ۵ دقیقه دیگر به بیمارستان میرسیم .جای کوچکی است.
سه پزشک و هفت پرستار بیشتر ندارد. انشاالله که به کار ما بیاید وگرنه بیمارستان دیگری که در این شهر باشد نداریم. یعنی داریمها اما برای اسرائیلیهاست .
این گربهها محض رضای خدا موش نمیگیرند . نمیتوان انتظار داشت این همه خدمات درمانی برای ما ارائه بکنند اما هدفی پشتش نداشته باشند.]
راحیل همینطور که آرام نشسته بود و به جلو نگاه میکرد دعا کرد کاش این دفعه تقدیر آنجور که دلش میخواهد رقم بخورد.
کاش خدا صدایش را بشنود و درد این طفل معصوم دوا شود.
مرد ماشین را پشت خانهای که اسمش را بیمارستان گذاشته بودند پارک کرد آرسینه را از راحیل گرفت و خانه را دور زد تا از در
ورودی وارد شود.
مادرانگی که راحیل در نسبت با آرسینه
حس میکرد او را به دنبال آن دو کشاند.
پوشیه اش را پایین انداخت و پیاده شد هیچ اهمیتی هم به یوسفی که صدایش میکرد نداد
#قسمت_بیستُ_نه
@Rahil_nevis