eitaa logo
🇵🇸 رهپویان بصیرت🇮🇷
1.5هزار دنبال‌کننده
50.4هزار عکس
38.7هزار ویدیو
361 فایل
"بایدازحالت انفعال درعرصه فضای مجازی خارج بشویم" "مقام معظم رهبری" کانال دیگر ما @Nahjolbalaghe2 کپی از مطالب کانال با ذکر "صلوات بر محمد و آل محمد" آزاد است ✅
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از رضا فرهنگ یگانه
آنچه باعث بي خداشدنِ انسان مي شود جلوه و زيباييِ ظاهري پوچي هاست. كافر به پوچي ها دل مي بندد و عمرش بي حاصل مي شود. عمر بي حاصل به جهت بي ايماني است و اگر عمر كسي بي حاصل شد، اضطراب هاي گوناگون او را فرا مي گيرد! ايمان است كه انسان را به خدا وصل مي كند. و اگر انسان به خدا وصل نشود عملاً چه بخواهد و چه نخواهد به دنيا- يعني پوچي ها- وصل شده است. اگر انسان به جاي آن كه به خدا اعتماد داشته باشد به خودش اعتماد كند، دچار پوچي مي شود. كسي كه به كمك هوش خود يا به کمک قدرت خود بخواهد مشكلاتش را حل كند ديري نمي پايد كه از بين مي رود، چون از خدا جدا شده است. اگر كسي بگويد « به حول و قوة الهي، إن شاءالله فردا چنان مي كنم» اشكالي ندارد، خداوند هم در قرآن توصيه مي فرمايد که؛ «وَلَا تَقُولَنَّ لِشَيْءٍ إِنِّي فَاعِلٌ ذَلِكَ غَدًا، إِلَّا أَن يَشَاء اللَّهُ...»(11) براي انجام چيزي نگوييد من فردا آن کار را انجام مي دهم مگر اين که بگوييد اگر خدا بخواهد. پس اگر كسي بگويد: «من با زور خودم فلان مي كنم»، خداوند عملاً به او مي نماياند که: «اَنْتُمُ الْفُقَراء» شما فقيريد، تو سايه اي، چيزي نيستي بايد به حق وصل شد تا چيز شوي. گفت: سايه بنمايد و نباشد ما نيز چو سايه هيچ هستيم ايمان وسيله اي است براي اتصال انسان به غني مطلق يعني خدايي که «هُوَ الْغَنِيُّ الْحَميد» است. و بي ايماني چون جدايي از غني مطلق و حميد است، ماندن در فقر و نيستي است و در نتيجه عامل سرگردان شدن در ميان پوچي هاست. در واقع هركس كه راه ايمان به خدا را نيافته و به او مؤمن نيست، حتماً مضطرب است. گاهي انسان، خودش نمي داند مضطرب است همان طور که بسيار پيش آمده که انسان عصباني نمي داند عصباني است و اگر به او بگويي فعلاً تو عصباني هستي موضوع را براي بعد بگذار، مي گويد نه من عصباني نيستم. مثلاً راننده هايي كه ماشين هايشان بنا به دلايلي در هم گره خورده است وقتي يك ماشين دير حرکت کند، چند بار بوق مي زنند، اين ها اضطرابي دارند كه خودشان نمي شناسند. بايد سر فرصت فكر كنند تا بفهمندكه چقدر با خودشان جنگيده اند! انسان ها متوجه نيستند كه بي ايماني و اضطرابشان آن ها را متلاشي مي كند. مانند دستي كه بر اثر سرما كرخ و بي حس شده باشد، در چنين حالتي اگر دست را روي آتش بگذارند به طوري كه بسوزد، شخص احساس درد و سوزش نمي كند، اما وقتي از حالت كرخي درآمد احساس مي كند كه دستش سوخته است. ميل به «دنيا»، «حرص» و «حسد» هم، احساس حقيقي آدمي را كرخ مي كند نمي گذارد بفهمد كه چه بلايي بر سرش آمده است. انسان مضطرب در بسياري مواقع اضطراب شديدِ «خود»ش را حس نمي كند، فکر مي کند اين هم يک نوع زندگي طبيعي است. بعد كه بيدار شد- چه در اين دنيا چه در آن دنيا- مي يابد چه بلايي بر سر خود آورده است، در حالي که ايمان به خداي باقي کامل، عامل از ميان رفتن همة اين اضطراب ها است.    
هدایت شده از رضا فرهنگ یگانه
همه انسان ها تشنه كمال هستند ولي بعضي ها به دنبال سراب مي روند، وقتي كسي دنبال سراب برود هم آب به دست نمي آورد و هم توان برگشتن را از دست مي دهد و در نتيجه تلف مي شود. راه نجات از پوچي و يأس اين نيست که زندگي را به طور عادي بگذرانيم. اگر انسان بخواهد پوچي و اضطرابش كم شود بايد بداند كه دل او، خدا مي خواهد و بايد به دنبال خدا برود. مولوي مي گويد: اي آدم ها! اگر آب مي خواهيد، آب درون كوزه است، چرا محو گُلِ روي كوزه شده ايد؟! چرا همين طور قربان ظاهر زيباي كوزه مي رويد، در صورتي كه آب داخل كوزه است و نه در گُل روي كوزه؟ چند بازي عشق با نقش سبو؟ بگذر از نقش سبو و آب جو چند باشي عاشق صورت، بگو طالب معني شو و معنا بجو صورت ظاهر فنا گردد بدان عالم معني بماند جاودان صورتش ديدي ز معنا غافلي از صدف درّ را گزين گر عاقلي يعني انسان در اين دنيا آمده است كه به خدا وصل شود و اگر در اين دنيا به دنبال دنيا بدود مثل اين است كه انسان تشنه اي بخواهد با گُلِ روي كوزه سيراب شود و از محتواي درون کوزه غافل بماند. مشغول شدن به صورت و ظاهر دنيا، انسان را در اضطرابِ بي ايماني و تشنگي نسبت به حقيقت نگه مي دارد. در آخر هم، دنيا دست يافتني نخواهد بود، خدا مي ماند و آن ارتباطي که انسان توانسته باشد با خدا به وجود آورد و ديگر هيچ. تنها راه از بين بردن افسردگي اين است كه آرام آرام آن را به وسيله ارتباط با خدا از بين ببريم. اگر كسي مي خواهد عمرش حاصلي داشته باشد و پوچ نباشد بايد زندگي اش زندگي ايماني باشد، و وارد يک زندگي ديني شود. وقتي انسان اضطراب هاي خود و ديگران را ارزيابي كند دقيقاً مي بيند كه ريشه ي همه اضطراب ها اتصال نداشتن به حق است. و ايمان قلبي تنها وسيله اتصالِ به حق است که بايد به دنبال آن بود.    
هدایت شده از رضا فرهنگ یگانه
مولوي در راستاي داشتن دنيا و عملاً هيچ چيز نداشتن، قصه اي دارد كه براي انسان، هشدار نيکويي در بر دارد. او مي گويد؛ در داخل يك شهر بزرگي كه به اندازه ي يك استكان بود، تمام مردم دنيا جمع بودند، كه آن ها سه نفر بيشتر نبودند! اين سه نفر هم آدم هاي عجيبي بودند. يكي از آنها كور دوربين بود. كور بود اما دور، دورها را مي ديد، علاوه بر اين كه نزديك را هم مي ديد! يكي از آن ها كر بود، اما خيلي گوشش تيز بود! يكي هم برهنه بود و در عين حال لباس هايش بسيار بلند بود! بود شهري بس عظيم و مه ولي قدر او قدر سكره(12) بيش ني بس عظيم و بس فراخ و بس دراز سخت زفت(13) زفت اندازه پياز مردم ده شهر مجموع اندر او ليك جمله سه تن ناشسته رو آن يكي بس دوربين و ديده كور از سليمان كور و ديده پاي مور بعضي ها اين طوري هستند كه پيامبري به عظمت حضرت سليمان(ع) را نمي بينند اما پاي مورچه اي را مي بينند؛ قيمت دلار را مي دانند اما از خدا و دين و پيامبرِ او چيزي نمي دانند؛ خلاصه به حقايق ماندني توجهي ندارند و به متاع كوچك رفتني دنيا مشغولند. وان دگر بس تيز گوش و سخت كر گنج در وي نيست يك جو سنگ زر خيلي تيزگوش و تيزهوش است! همه چيز را دربارة دنيا مي شنود و مي شناسد، اما گنج معنوي ندارد و يك ذره معنا را هم در وجود خود حس نمي كند، و نسبت به حقايق كر است. آن دگر عور و برهنه لاشه باز ليك دامن هاي جامه او دراز خود را به جهت داشتن دنيا، داراي همه چيز مي داند ولي در حقيقت، برهنه است چون تقوا -كه لباس واقعي است- ندارد. گفت كور اينك سپاهي مي رسد من همي بينم كه چه قومند و چند گفت كر آري، شنودم بانگشان كه چه مي گويند پيدا و نهان آن برهنه گفت ترسان زين منم كه ببرند از در ازي دامنم كور گفت: اينك به نزديك آمدند خيز، بگريزيم پيش از زخم و بند كر همي گويد كه آري مشغله مي شود نزديك تر ياران، هله آن برهنه گفت آوه دامنم از طمع برّند و من ناايمنم كور گفت: «آي مردم! سپاهي دارد از دور مي آيد. من اين قدر دقيقم كه مي دانم از كدام طايفه اند و چند نفرند». كر گفت: «من هم صدايشان را شنيدم و حرف هاي درگوشي شان را هم مي شنوم.» برهنه گفت: «چه كار كنم كه الان دامنم را مي بُرند» كور مي گويد: «بياييد فرار كنيم...». خلاصه اين آدم هاي «خيلي نادانِ خيلي باهوش» بلند شدند و فرار كردند. داستان بسيار عميقي است. اين سه نفر نماد همه افراد دنياطلب هستند. مولوي مي گويد كورِ دوربين يعني كوري كه حقيقت را نمي بيند، اما مواظب ريال آخر زندگيش هم هست. كر تيزگوش، نسبت به شنيدن سخن حق کر است، در عين حال نسبت به سود و زيان دنيايي اش خيلي تيزگوش است. و برهنة لباس بلند، برهنه از كمالات معنوي است كه ثروت دنيايي دارد. اما كور، حرص است؛ شخص حريص، عيب همه را مي بيند ولي عيب خودش را نمي بيند. كر؛ آرزو است، صداي مرگ بقيه را مي شنود ولي مردن خودش را باور ندارد. و برهنه؛ مرد دنياست، در حالي كه چيزي ندارد، فكر مي كند همه چيز دارد و ديگران هم براي دارايي او نقشه مي كشند. كر، امل را دان كه مرگ ما شنيد مرگ خود نشنيد و نقل خود نديد حرص، نابيناست بيند مو به مو عيب خلقان و بگويد كوبه كو عيب خود يك ذره چشم كور او مي نبيند، گرچه هست او عيب جو صد هزاران فصل داند از علوم جان خود را مي نداند آن ظلوم داند او خاصيت هر جوهري در بيان جوهر خود چون خري قيمت هر كاله داني كه چيست قيمت خود را نداني احمقي است جان جمله علمها اين است اين كه بداني من كي ام در يوم دين عور مي ترسد كه دامانش برند دامن مرد برهنه چون درند؟ مرد دنيا مفلس است و ترسناك هيچ او را نيست، از دزدانش باك نتيجه اين كه اگر كسي با خدا ارتباط نداشته باشد، كورِ تيزچشم، كرِ تيزگوش، و پوشيدة عريان است! پوشيده اي که از عرياني مي ترسد، و كري كه از حق ناشنواست- و همه حواسش به اين است كه يك ريال ضرر نكند- و كوري كه از ديدن حق محروم است، اين ها همواره دچار اضطراب هستند و جنس دنيا همين است. كسي كه از حق، كور است و از حق، كر است و از معنا تهي است حتماً به پوچي ها سرگرم است و به اضطراب دچار مي شود. مولوي مي گويد اين ها فرار كردند و به دهي رفتند. در آنجا يك مرغ بريان شده ديدند كه آنقدر گوشت داشت كه به اندازه ي استخوان بود! خوردند و خوردند تا باد كردند و آنقدر لاغر شدند كه از فرط چاقي ديگر نتوانستند تكان بخورند! آيا اينطور نيست؟! بعضي ها آنقدر بزرگ اند كه ده ها ساختمان دارند اما هيچ انسانيتي ندارند! آدمي كه از كمالات معنوي برخوردار نباشد خيلي «هيچ» دارد! پس انسان بايد «خود»ش را درست بشناسد. و اگر انسان، «خود»ش را درست بشناسد حتماً مي بيند در عمق جان خود خدا مي خواهد. انسانِِ بي خدا، پوچ و مضطرب است. انساني كه«خود»ش را بشناسد مي فهمد كه اصلاً نمي تواند بي خدا باشد. انسان مي تواند درس بخواند، خوب مطالعه كند، خانه داشته باشد، همسر داشته باشد و پوچ هم نب
هدایت شده از رضا فرهنگ یگانه
اشد؛ به شرط آن كه همه را به عنوان بستر «بندگي» خدا بخواهد. درس بخواند تا انساني باشد كه وظيفه اش را در اين راستا انجام داده باشد نه اينكه درس بخواند كه مغرور شود. إن شاءالله خدا به ما توفيق دهد كه با تمام «وجود»، متوجه «غني حميد» باشيم، و جهت «قلب» و «جانمان» را به طرف « او» بيندازيم، و با بندگي او هرگز نگذاريم كه جهت «جانمان» از خداي متعال منحرف شود تا تمام باغ هاي هستي در جان ما به شکوفه بنشيند و ميوه اتصالِ به حق بدهد. «والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته»    
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از حسین
✨‍ ای حریم کعبه مُحرِم بر طواف کوی تو من به گِرد کعبه می‌گردم به یاد روی تو ✨ما و دل ای مهدی دین بر نماز ایستاده‌ایم من به پیش کعبه، دل در قبله ابروی تو ✨گرچه بر مُحرم بُوَد بوییدن گلها حرام زنده‌ام من ای گل زهرا به فیض بوی تو ✨بهر قربانی نه جان دارم که قربانی کنم موقع احرام اگر چشمم فتد بر روی تو ✨دست ما افتادگان را هم در این وادی بگیر ای که مِهر از مُهر جاءالحق بود بازوی تو عید سعید قربان مبارک صبحتان بخیر
2.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 بسیار زیبا ویژه 🔊همراه با شنیدنی مقام معظم رهبری 💐 مبارک💐 🔴ابــــــــرار ♨️ @Abraar
2.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴قاچاق در دستان ۴ خانواده! ♦️روایت خجسته؛ نایب رئیس کمیسیون اصل ۹۰ مجلس از پشت پرده فساد : خانواده ۱۲۵ هزار خودرو با رانت در این مدت وارد کرده بود که به خیلی جاها وصل بود. پشت سر اینها قطعا افرادی هستند که مسئولیت دارند! ♦️ ۳۴ هزار خودرو به صورت غیرقانونی در زمان معاون تخصصی شریعتمداری؛ وزیر صنعت و معدن ثبت شده است
. 🌹ذبیحی بزرگتر از اسماعیل(ع) 💥(وَ فَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ) ♦️هنگامى كه حق تعالى به ازاى ذبح اسماعیل قوچى را فرستاد تا به جاى او ذبح شود، حضرت ابراهیم(علیه السلام) آرزو كرد؛ كاش مى شد فرزندش را به دست خود ذبح كند و مأمور به ذبح از شما. گوسفند نمى شد تا سوزش پدرى كه عزیزترین فرزندش را به دست خود در راه خدا ذبح كرده به قلب او وارد شود تا از این طریق بالاترین درجات اهل ثواب در مصیبت ها را به دست آورد. در این اثنا خطاب وحى از پروردگار جلیل به ابراهیم خلیل رسید كه محبوب ترین مخلوقات من نزد تو كیست. ♦️ابراهیم(علیه السلام) فرمود: هیچ مخلوقى پیش من محبوب تر از حبیب تو محمد(صلی الله علیه و آله) نیست. پس وحى آمد كه آیا او را بیشتر دوست دارى یا خودت را ابراهیم(علیه السلام) گفت: ♦️او پیش من از خودم محبوب تر است. خداوند متعال فرمود: فرزند او را بیشتر دوست دارى یا فرزند خود را ابراهیم(علیه السلام) عرض كرد: فرزند او را بیشتر دوست دارم. ♦️پس حق تعالى فرمود: آیا ذبح فرزند او (امام حسین علیه السلام) به دست دشمنان از روى ستم، بیشتر دل تو را مى سوزاند یا ذبح فرزند خودت به دست خودت در اطاعت من ! عرض كرد: ♦️پروردگارا! ذبح او به دست دشمنان بیشتر دلم را مى سوزاند. در این هنگام خداوند خطاب كرد: اى ابراهیم! پس به یقین جمعى كه خود را از امت محمد(صلی الله علیه و آله) مى شمارند،بزودی فرزند وی( امام حسین(ع) ) را از روى ظلم و ستم و با عداوت و دشمنى، ذبح خواهند كرد همان گونه كه گوسفند را ذبح مى كنند و به این سبب مستوجب خشم و عذاب من مى گردند. ♦️ابراهیم(علیه السلام) از شنیدن این خبر جانكاه، ناله و فریاد بر آورد و قلب و جان او به درد آمد و بسیار گریه نمود و دست از گریه بر نمى داشت تا این كه وحى از جانب پروردگار جلیل رسید: ♦️« اى ابراهیم! جزع و مصیبت تو بر فرزندت اسماعیل را که اگر او را به دست خود ذبح مى كردى در قلبت هویدا می شد ، با جزع و ناله ای كه تو بر حسین(علیه السلام) و شهادتش كردى فدیه و جایگزین نمودم و بدین سبب بالاترین درجاتی که اهل ثواب برای تحمل مصیبت ها می برند به تو دادم. در پایان امام رضا(علیه السلام) فرمود: این است مفهوم قول خداوند عز وجل «وَ فَدَیناهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ». 📚(عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج1،ص: 209)  🇮🇷 @Abraar
2.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ادعای برادر دیپلمات شهید ایران در حادثه منا درباره معامله مسئولان ایرانی با عربستان 🔹مرتضی رکن آبادی: مسوولان ما برای اینکه راه حج باز بشود سال گذشته در عربستان امضا دادند و پذیرفتند که مقصر فاجعه منا ایرانی‌ها بودند!
🔻 ✍ 🔴 چرا منطق دنیا را نمی‌فهمید؟ 🔸کلیدواژه‌‌ها در دنیای بین‌الملل دارای معنای واضح‌اند. اگرچه هر اشخاص یا دولت ها، کلیدواژه‌ها را متناسب با منافع و ارزش‌های خود تعریف می‌کنند اما بطورکلی هر کلیدواژه‌، معنا و نقش خاصی را در حقوق بین‌الملل ایفا می‌کند. 🔺کلیدواژه تروریست، همچون کلیدواژه‌های حقوق‌بشر، دموکراسی، توسعه، لیبرالیسم، تکنوکرات و ... مفهوم خاصی را در حقوق بین‌الملل ارائه می‌کند که از اول بنیان‌گذاران و طراحان آن در نظر گرفته‌اند. 🔹ما در ذهن خودمان کلیدواژه تروریست را به معنای کسی می‌دانیم که سایر انسان‌ها را به ناحق می‌ترساند، به قتل می‌رساند، بمب‌گذاری می‌کند و ... . اما آیا واژه تروریست، در حقوق بین‌الملل همین معنا را می رساند؟ آیا به لحاظ حقوقی، معنای تروریست همین است؟ 🔺آیا سازمان ملل یا نهادهای زیرنظر این سازمان، مثل شورای امنیت، وقتی می گویند باید با تروریسم بین المللی و منطقه ای مبارزه کنیم، منظورشان این است که با هر گروهکی که انسان ها را به ناحق می ترساند و می کشد، مبارزه کنند؟ آیا وقتی می گویند باید گروه های تروریستی را تحریم کنیم، منظورشان گروه هایی است که واقعاً انسان ها را ظالمانه می کشند و در جهان جنایت می کنند؟ بطور خاص آیا دولت های آمریکا و انگلیس که ظالمانه به خیلی از کشورها حمله کرده اند، در تعریف حقوقی بین الملل، تروریست اند؟ 🔹به هیچوجه؛ معنا و مصداقِ تروریست در حقوق بین الملل، تعریف بالا نیست. حقوق بین الملل را کسانی تعریف کرده اند که اولین بار آن را بنا کرده اند. یعنی چه کسانی؟ یعنی دولت های آمریکا، انگلیس و فرانسه! 🔺تعریف و مصداق تروریسم همیشه به عهده شورای امنیت سازمان ملل بوده و بعد از حملات 11 سپتامبر برج های دوقلوی آمریکا، در کمیته مبارزه با تروریسم زیر نظر شورای امنیت سازمان ملل پیگیری می شود. 🔹حالا، این کمیته که تحت نفوذِ و به لحاظ حقوقی و قانونی ذیل آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان و چین و روسیه است، آیا امکان دارد دولت آمریکا یا انگلیس یا روسیه را تروریسم بنامد؟ بهیچ وجه! 🔺همین می شود که سالها قبل با فشار آمریکا، اسم سازمان مجاهدین خلق(منافقین) را از لیست گروهک های تروریستی خارج کرده! گروهکی 17 هزار ایرانی را ترور کرده! 🔹یا نام حزب الله لبنان وظیفه ش دفاع از جنوب لبنان بوده، در لیست تروریسم قرار می گیرد! یا نام سپاه پاسداران یا حماس! 🔺پس دقت کنید که اساساً کلیدواژه تروریسم یعنی دولت ها، سازمان ها، گروه ها و اشخاصی که در تعارض و تضاد منافع دولت های استکباری باشد، همین! بدین ترتیب گروه‌هایی که منافع آمریکا و اروپا را به خطر می‌اندازند تروریست نام می‌گیرند. 🔹بر همین مبنا هر سازمان یا شخصی که در تعارض با منافع آمریکا باشد براحتی در لیست تروریسم قرار می گیرد آن هم قانونی و حقوقی! در نتیجه همه دولت هایی که این ساختار و نظم بین المللی را پذیرفته اند باید به فرامین و دستورات این دولت ها گوش فرا دهند! 🔺حالا این مسئله بدیهی را جریان غربگرای ایرانی یا نمی داند یا نمیخواهد که بداند! لذا می بینید براحتی رئیس جمهور مملکت یا وزیر امور خارجه ما، براحتی ساختاری با عنوان FATF را می پذیرند با عنوان "کارگروه مبارزه با پولشویی و تأمین مالی تروریسم"! هرکسی را هم که این توافق مخالفت کند به پولشویی متهم می‌کنند! 💢به نظر شما چرا این جریان نمی‌خواهد منطق بین‌الملل را بفهمد؟ چرا فکر می‌کنند با خنده و گریه، با التماس و مخابره‌ی احساس ضعف، می‌توانند دل قدرت‌های استکباری را بدست بیاورند؟ چرا نمی‌فهمند منطق دنیا، منطق زور و قدرت است نه گفتمان! این جماعت بلدند با زبان‌ انگلیسی صحبت کنند اما را نمی‌فهمند! 🍂