eitaa logo
🇵🇸 رهپویان بصیرت🇮🇷
1.5هزار دنبال‌کننده
45.5هزار عکس
34.8هزار ویدیو
321 فایل
"بایدازحالت انفعال درعرصه فضای مجازی خارج بشویم" "مقام معظم رهبری" کانال دیگر ما @Nahjolbalaghe2 کپی از مطالب کانال با ذکر "صلوات بر محمد و آل محمد" آزاد است ✅
مشاهده در ایتا
دانلود
. ♻️ هزینه‌های انتخابات باید شفاف باشد✔️✔️✔️ ♻️ فعال سیاسی یا باید جیبش باز باشد یا دهانش 🔰 حجت‌الاسلام حمید رسایی نماینده دوره نهم مجلس شورای اسلامی ، پس از ثبت‌نام در یازدهمین دوره انتخابات مجلس در ستاد انتخابات کشور، در گفتگو با خبرنگاران درباره شفافیت هزینه‌های انتخاباتی‌اش گفت: در مجلس هشتم و نهم از جمله طراحان و مدافعان طرح هایی بودم که به دنبال شفاف سازی هزینه‌های انتخاباتی بود، ضمن اینکه همواره هم به دنبال این مطالبه بوده‌ام و این موضوع را بجا و درست می‌دانم. وی خاطرنشان کرد: هیچ ابایی از اعلام شفاف هزینه‌های انتخاباتی ندارم، چرا که معتقدم پول کثیف در کار سیاسی‌ بنده نیست و کسی که دهانش باز است، جیبش باز نیست و اصولاً یک فعال سیاسی نمی‌تواند هم دهانش باز باشد هم جیبش. _دارد 🔺کانال حمید رسایی🔻 رهپویان بصیرت 🇮🇷 eitaa.com/Rahpooyan_basirat
"بسم الله الرحمن الرحیم"✍شیعه پرنده ای است که دوبال دارد که ریشه در مهدویت و کربلا دارد و زره آن ولایت پذیری است(۱) ➕ در مقاله ای از فوکویاما و بازشناسی هویت شیعه «قسمت اول» 🔹 نئومحافظه کار، پژوهشگر و تاریخ نگار ژاپنی الاصل و تبعه ی آمریکاست. وی با شخصیتی نیمه سیاسی ـ نیمه فلسفی دارای سابقه ی کار در اداره ی امنیت امریکا و نیز تحلیلگر نظامی در شرکت «رند» از شرکتهای وابسته به پنتاگون می باشد.* 🔸وی در سال ۱۹۸۹ با نگارش مقاله «پایان تاریخ و واپسین انسان» (the End of History and the last man) که در سال ۱۹۹۱ با تفضیل بیشتر و به همین نام، به صورت کتاب چاپ گردید، به شهرت جهانی رسید. 🔸در این دو نوشته، به دفاع تاریخی از ارزشهای سیاسی غربی برخاست و استدلال کرد که رویدادهای اواخر قرن بیستم نشان می دهد که اجماعی جهانی به نفع به وجود آمده است. 🔹فوکایاما در کنفرانسی که در اسراییل برگزار شد به ترسیم اندیشه پرداخت. او در این کنفرانس که بازشناسی هویت شیعه نام داشت می گوید: 🔸« شیعه پرنده ای است که افق پروازش خیلی بالاتر از تیرهای ماست، پرنده ای است که دو بال دارد. یک بال سبز و یک بال سرخ ». این مطالب را وی در اوج پیروزی های ما در سال ۱۳۶۵ می گوید و ادامه می دهد: «بال سبز این پرنده همان و خواهی اوست چون در انتظار عدالت به سر می برد، امیدوار است و انسان امیدوار هم شکست ناپذیر است نمی توانید کسی را تسخیر کنید که مدعی است فردی خواهد آمد که در اوج ظلم و جور، دنیا را پر از عدل داد خواهد کرد» . 🔹بر اساس نظریه بال سبز شیعه همان فلسفه انتظار یا عدالت خواهی است. او می گوید: «بال سرخ شیعه، طلبی است که ریشه در دارد و را فنا ناپذیر کرده است» شیعه با این دو بال افق پروازش خیلی بالاست و تیرهای زهراگین سیاسی، اقتصادی، اجتماعی ، فرهنگی، اخلاقی و ... به آن نمی رسد. آن نقطه که خیلی اهمیت دارد بُعد سوم شیعه است می گوید: 🔸«این پرنده زرهی بنام پذیری بر تن دارد که آنها را شکست ناپذیر نموده است» در بین کلیه مذاهب اسلامی، شیعه تنها مذهبی است که نگاهش به ولایت، فقهی است؛ یعنی می تواند ولایت داشته باشد. این نگاه، برتر از نظریه نخبگان افلاطون است.  معتقد است: « شیعه که بر اساس صلاحیت هم شکل می گیرد، او را تهدید ناپذیر کرده است» 🔹در توضیح فنا ناپذیری شیعه می گوید: « شیعه با شهادت دو چندان می شود. شیعه عنصری است که هر چه او را از بین ببرند بیشتر می شود» و جنگ ایران و عراق را مثال می زند. سال ۱۳۶۴ می گوید: « این ها فاو را تسخیر کردند می روند را هم بگیرند، اینجا () را هم قطعاً می گیرند». پیشنهاد می کند که با امتیاز دادن به ایران، جنگ را متوقف کنید. 👇 رهپویان بصیرت 🇮🇷 eitaa.com/Rahpooyan_basirat
🇵🇸 رهپویان بصیرت🇮🇷
❌⚫️ کربلا، نماد همه تاریخ - قسمت اول ❌⚫️ صدای پای قافله سالاری می‌آيد، كاروان نزدیک می‌شود، كاروا
2️⃣ ❌⚫️ کربلا، نماد همه تاریخ - قسمت دوم ♦️▪️ سال دهم هجری حضرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم رحلت کردند، پنجاه سال بعد یعنی سال شصتم هجری یزید لعنت الله علیه به حکومت رسید، در این پنجاه سال خیلی انحرافات پیش آمد، کسی را به جانشینی پیامبر انتخاب کرده بودند که علناً مشروب می‌خورد و سگباز و میمون باز بود، عیاش و فاسد بود، و از این بالاتر اصلاً اعتقادی به اسلام نداشت، می‏‌گفت «لا خبر و لا وحی نزل» نه خبری بوده و نه وحی نازل شده، اصلاً منکر توحید بود، یک کافر به تمام معنی، در این پنجاه سال اصحاب پیامبر از دنیا رفته بودند، نسلی جدید آمده بود، نسلی که پیامبر را ندیده بودند، در این حین معاویه ملعون هلاک شد و یزید ملعونتر از خودش به خلافت رسید، یزید به تمام فرمانداران بلاد اسلامی دستور داد از مردم برای من بیعت بگیرید، اما فرمانش به والی مدینه متفاوت بود، به والی مدینه پیام فرستاد که خیلی به مردم مدینه کاری نداشته باش، فقط حواست به حسین ابن علی باشد، تو از او بیعت بگیر... وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى دارد... 🌐نشر دهید
🇵🇸 رهپویان بصیرت🇮🇷
۹ ❌⚫️ کربلا، نماد همه تاریخ - قسمت نهم ❌ بعضی‌ها کار بد را بد انجام می‌دهند، بد را بد اجرا می‌کنند
۱۰ ❌⚫️ کربلا، نماد همه تاریخ - قسمت دهم ⚫️❌ ‌حضرت امام جعفر صادق علیه السلام. می‌فرماید آهی كه مؤمنين برای مظلوميت ما می‌كشند، يا حسينی که می‌گویند، همه‌اش تسبيح خداوند است، آه شما ثواب سبحان الله دارد، اشكی كه بر صورت برای عزای امام حسين جاری می‌شود، سبب امان از قهر الهی است، حتی اگر به اندازه بال یک مگس باشد. مواظب لقمه‌ها باشيد ای عزاداران امام حسین، حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام در صحرای کربلا خطاب به یزیدیان فرمودند شما مرا کاملاً می‌شناسید، اما چون لقمه‌های حرام در شکمتان است حرف‌هایم در دل سنگتان اثری ندارد... مواظب لقمه‌ حرام باشیم، بچه‌هایمان فاسد می‌شوند، لقمه‌ حرام در نسل انسان اثر می‌گذارد، به زرنگی نيست كه بعضی‌ها فكر می‌‌كنند اگر زرنگی كنند چيز اضافه‌ای گيرشان می‌‌آيد، بعضی از کسبه آدم ساده‌ای به تورشان بخورد گولش می‌‌زنند، جنس را گران‌تر حساب می‌کنند، فكر می‌‌كنند كه زرنگند، مواظب باشیم لقمه حرام نخوريم... وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى دارد...
🇵🇸 رهپویان بصیرت🇮🇷
۱۰ ❌⚫️ کربلا، نماد همه تاریخ - قسمت دهم ⚫️❌ ‌حضرت امام جعفر صادق علیه السلام. می‌فرماید آهی كه مؤم
۱۱ ❌⚫️ کربلا، نماد همه تاریخ - قسمت یازدهم ❌⚫️ بعضی‌ها می‌گویند بابا حالا حسين عزيز بود، پسر و نوه‌ پيغمبر بود، اشقیا یک كار غلطی كردند، او را كشتند، ديگر حالا هزار و چهارصد سال ياحسين يا حسين... ول کنید بابا... اینها نمی‌دانند که این زنده نگهداشتن نهضت عاشورا فقط عزاداری صرف نیست، که اگر اینطور بود باید برای سیزده معصوم دیگر هم همین مراسم برپا می‌‌شد، این فقط یک عزاداری نیست، این یک دانشگاه است، این یک مرکز آموزش نظامی است، این یک تذکر است، یک پاندول باید به طور منظم بهش ضربه بخورد تا از حرکت نایستد، شیعه باید سالی یکبار مثل ساعت کوک بشود، شیعه باید سالی یکبار مرتب و منظم واکسینه بشود تا بتواند حسین وار در مقابل ظلم و ستم قد علم کند، شیعه سالی یکبار متذکر خودش می‌‌شود، همین مجالس عزاداری است که رزمنده بیرون می‌‌دهد، شهدا از همین مجالس محرم بیرون آمدند و بیرون می‌‌آیند، ما احتیاج به مجالس محرم و صفر داریم، امام حسین چه احتیاجی به این مجالس دارد؟ ۱۴۰۰ سال که هیچ اگر ۱۴۰/۰۰۰ سال هم بگذرد ما باید نهضت عاشورا را زنده نگهداریم، به خاطر خودمان که فسیل نشویم ، تحلیل نرویم، اصلاً فلسفه اصلی قیام کربلا همین است، زنده نگهداشتن نهضت کربلا همراه با معرفت به اهداف نهضت، شیعه را پویا نگه می‌دارد، زمان جنگ تحمیلی یک بچه بسیجی سربند یاحسین می‌بست به پیشانی‌اش و مثل شیر ژیان به دشمن حمله می‌کرد، یکی از صحنه‌‌های زیبای فتح خرمشهر این بود که یک بسیجی شانزده ساله دو تکاور قوی هیکل عراقی را اسیر گرفته بود ، هر کس می‌‌دید صلوات می‌‌فرستاد، می‌‌دانید فرق کار کجا بود؟ آن دو تکاور در بهترین مدرسه‌های نظامی دوره دیده بودند و آن نوجوان بسیجی در مجالس عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام تربیت شده بود، فرق کار اینجا بود، مجالس امام حسین رزمنده دلاور صادر می‌کند، اگر هزاران سال هم از نهضت کربلا بگذرد شیعه همچنان با عشق از ته دل فریاد می‌زند یا حسین، یا حسین، رمز ماندگاری شیعه این است... رمز پیروزی خون بر شمشیر همین است... وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى دارد...
در 11 آذر 1302 در محله پاچنار تهران در خانواده ای روحانی دیده به جهان گشود. پدر او سیداحمد حسینی طالقانی از روحانیان مبارز دوران استبداد رضاخانی بود. مادرش بانو امینه بیگم اسلامبولچی، خواهرزاده دانشمند گران مایه مرحوم شیخ آقابزرگ تهرانی، صاحب اثر نفیس و ارزشمند الذریعة است. تولّد جلال مقارن با دوره انقراض سلسله قاجار و به قدرت رسیدن رضاخان بوده است که یکی از دوره های بسیار تاریک تاریخ ایران محسوب می شود. پدرجلال در آن ایّام امام جماعت و حاکم شرع محل بود و در اعتراض به بی حرمتی های رضاخان به روحانیان و مردم دین دار و زیر پا نهادن احکام دینی، امامت جماعت و کار در محضر را رها کرده خانه نشین شده بود. جلال زیر سایه پدر و در این عصر پربیداد ـ که هرروز مردم شاهد ستم تازه ای بودند ـ دوران کودکی را سپری کرد. تحصیلات جلال پس از پایان دوره دبستان پدر جلال او را به منظور آموختن علوم اسلامی و ادبیات عرب به مدرسه خان مروی نزد استاد خودش مرحوم سیدهادی طالقانی می فرستاد و از ادامه تحصیل او در دبیرستان جلوگیری می کند. او معتقد بود تحصیل در این مدارس به بی دینی می انجامد. از این به بعد جلال در کنار تحصیل علوم دینی، در بازار نیز به کار مشغول می شود. از آن جا که جلال به ادامه تحصیل در دبیرستان بسیار علاقه مند بود، پنهان از پدر، در کلاس های دبیرستان دارالفنون شرکت می کند و در سال 1322 دوران دبیرستان را به پایان می رساند. جلال خود در این باره می نویسد: «.. و من بازار رفتم امّا «دارالفنون» هم کلاس های شبانه بازکرده بود که پنهان از پدر اسم نوشتم. روزها کار ساعت سازی، بعد سیم کشی برق، بعد چرم فروشی و از این قبیل... و شب ها درس و با درآمد یک سال کار مرتّب، الباقی دبیرستان را تمام کردم». سفر به نجف اشرف مرحوم آل احمد پس از پایان دوره دبیرستان به اصرار پدر برای تکمیل تحصیلات علوم اسلامی ره سپار نجف شد. او در سال آخر دبیرستان با نوشته های افرادی چون احمد کسروی و شریعت سنگلجی آشنا شده بود. مطالعه این آثار و از طرف دیگر سخت گیری های دینی پدر و خفقان حاکم بر جامعه در نتیجه حاکمیت طاغوت و کم تجربگی دوره نوجوانی و جوانی مجموعه عواملی بودند که نسبت به مبانی دینی ومذهبی در اندیشه جلال تشکیک به وجود آورده بود. این امر موجب شد که وی از ادامه تحصیل در نجف خودداری کند. او پس از سه ماه اقامت در نجف به تهران بازگشت و در همان سال در دانش سرای عالی در رشته ادبیات فارسی به ادامه تحصیل پرداخت. در همین دوره بود که به همراه دوستانش به صورت دسته جمعی به عضویت حزب توده درآمد و هم زمان با ادامه تحصیل در دانش سرا، در نشریات حزب توده به نویسندگی پرداخت و پس از پایان دوره دانش سرا در سال 1326 به استخدام وزارت فرهنگ (آموزش و پرورش) درآمد و تا پایان عمر به معلّمی پرداخت. روی گردانی از حزب توده جلال آل احمد در سال 1322 تحت تأثیر تبلیغات گسترده حزب توده و فضای حاکم بر جامعه و همین طور بر اثر کمی تجربه و داشتن تصویر نازیبا از مذهب ـ که در نتیجه سخت گیری های پدر ایجاد شده بود ـ به عضویّت حزب توده درآمد؛ امّا طولی نکشید که در رده های مختلف حزبی متوجّه بی اساس بودن ادعاهای رهبران حزب شد و از حزب توده ـ علی رغم پیدا کردن پایگاه مناسبی در آن ـ کناره گیری کرد. وی در این باره می نویسد: «روزگاری بود و حزب توده ای بود و سخنی داشت و انقلابی می نمود و ضد استعمار حرف می زد و مدافع کارگران و دهقانان بود و چه دعوی های دیگر و چه شوری که انگیخته بود و ما جوان بودیم و عضو آن حزب بودیم و نمی دانستیم سرنخ دست کیست و جوانی مان را می فرسودیم... برای خود من امّا روزی شروع شد که مأمور انتظامات یکی از تظاهرات حزبی بودم... چشمم افتاد به کامیون های روسی پر از سرباز که ناظر و حامی تظاهر ما، در کنار خیابان صف کشیده بودند. یک مرتبه جاخوردم. چنان خجالت کشیدم که تپیدم توی کوچه سیدهاشم و بازوبند را سوت کردم. بعد قضیه آذربایجان و بعد دفاع حزب از اقامت روس و بعد شرکت حزب در کابینه قوام... و دیگر قضایا که به انشعاب کشید». 👇 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇