خوش اومدین شهیدان 💚
با این خبر مادری خانه را آب جارو میزند...
قاب عکس پدرت را ک در گوشه اتاق تکیه ب طاقچه اتاق هست را برمیدارد می بوسد با قاب عکس سخن میگوید...
پسرمان بعد سالها دارد می آید...
من یقین دارم این بار خودش است...
کاش بودی...
اشک هایش را از گونه هایش پاک میکند...
دستی ب قاب عکس میکشد...
می روم ب کارهایم برسد...
پسرمان دارد بعداز سالها می آید...
خوب نیست خانه بهم ریخته باشد...
کاش پسر مادر در بین این بیست دو نفر باشد...
#دلنوشته
#ادمین_نوشت