eitaa logo
روابط عمومی عقیدتی سیاسی فرماندهی انتظامی تهران بزرگ
236 دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
3هزار ویدیو
43 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از روابط عمومی ف انتظامی کردستان
✅زندگینامه امام خمینی 🔴قسمت اول پدر او سید مصطفی موسوی فرزند علامه جلیل‌القدر سید احمد موسوی در ۲۹ بهمن ۱۲۴۱ هجری شمسی (۲۹ رجب ۱۲۷۸ هجری قمری) در شهرستان خمین  به دنیا آمد. مقدمات را در خمین نزد میرزا احمد خوانساری آموخت. علاقه و ارتباط نزدیک استاد و شاگرد، باعث شد که سید مصطفی دختر میرزا احمد را به همسری برگزیند. پس از ازدواج برای ادامه تحصیلات راهی اصفهان شد و بعد از مدتی به نجف اشرف و سامرا هجرت کرد و بیش از پنج سال از محضر بزرگانی چون میرزای شیرازی سود برد و در زمره علما و مجتهدین عصر خود قرار گرفت. به دعوت مردم خمین به این شهر بازگشت و زعامت و پیشوایی اهالی خمین و حومه را عهده دار شد. تاریخ بازگشت را سال ۱۳۱۲ه . ق . برابر با ۱۲۷۴ ه . ش در خاطره ها ثبت کرده اند. مقاومت سید مصطفی در برابر زورگویان حکومتی که همگی حامیان خان‌های آن روز بودند و حمایت‌های او از مظلومان شهری و روستایی، عرصه را بر زمین‌داران خمین تنگ کرده بود و راهی جز به شهادت رساندن آن عالم بزرگوار، پیش پای خود ندیدند. در تاریخ اسفند ۱۲۸۱ هجری شمسی ( ذی‌الحجه ۱۳۲۰ قمری) در راه خمین به اراک مورد سوء قصد اشرار قرار گرفت و بر اثر اصابت چند گلوله در چهل سالگی به شهادت رسید. پیکر آن مرحوم به نجف اشرف منتقل گردید و در آنجا دفن شد.
هدایت شده از روابط عمومی ف انتظامی کردستان
✅زندگینامه امام خمینی 🔴قسمت شانزده در زمانی که امام به قم رفتند آیت‌الله سید حسن مدرّس نماینده مجلس بود. احتمالا اولین دیدار ایشان به مدرّس در پاییز ۱۳۰۲ و جهت طرح مشکلات منطقه خمین بود. پس از این نیز دیدارها در محل مجلس شورای ملی تکرار شد. در جریان به سلطنت رسیدن رضا پهلوی، حرکت‌های اعتراضی نظیر مخالفت‌های آیت‌الله مدرّس و حرکت آقا نورالله اصفهانی انجام شد اما امام در این سال‌ها معتقد به حرکت‌های فردی نبودند و معتقد بودند که حوزه باید به رهبری یک نفر به طور هماهنگ عمل کند و به همین خاطر از شیوه آیت‌الله حائری تبعیت می‌کردند و حفظ موجودیّت حوزه را مهم‌تر از باقی امور می‌دانستند. البته گاهی با ظرافت مخالفتشان را نشان می‌دادند
هدایت شده از روابط عمومی ف انتظامی کردستان
✅زندگینامه امام خمینی 🔴قسمت هفده در ۱۵ اردیبهشت‌ماه ۱۳۲۳ و در اوضاع آشفته و فضای آزادی نسبی پس از رضا پهلوی، امام در پیامی به ملت از قیام برای خدا صحبت کرده‌اند و آن را تنها راه اصلاح دو جهان نامیده‌اند. " خودخواهی و ترک قیام برای خدا ما را به این روزگار سیاه رسانده و همه جهانیان را بر ما چیره کرده و کشورهای اسلامی را زیر نفوذ دیگران درآورده ... قیام برای شخص است که یک نفر مازندرانی بی‌سواد را بر یک گروه چندین میلیونی چیره می‌کند." و در ادامه آورده‌اند: " هان ای روحانیین اسلامی! ای علمای ربانی! ای دانشمندان دیندار! ... امروز روزی است که نسیم روحانی الهی وزیدن گرفته و برای قیام اصلاحی بهترین روز است، اگر مجال را از دست بدهید و قیام برای خدا نکنید و مراسم دینی را عودت ندهید، فرداست که مشتی هرزه گرد شهوتران بر شما چیره شوند و تمام آیین و شرف شما را دستخوش اغراض باطله خود کنند. امروز شماها در پیشگاه خدای عالم چه عذری دارید؟
هدایت شده از روابط عمومی ف انتظامی کردستان
✅زندگینامه امام خمینی 🔴قسمت نوزده در آغاز ۱۳۲۸ با آغاز زمزمه‌هایی مبنی بر تاسیس مجلس موسسّان - که طرحی برای بازکردن دست شاه بود- شایعه شد که آیت‌الله بروجردی با این مجلس، اعلام موافقت فرموده است. امام خمینی به همراه چند تن از مراجع و علمای وقت، نامه‌ای سرگشاده به آیت‌الله بروجردی نوشتند و از ایشان خواستند که با بیان نظرشان، به این شایعات خاتمه دهند. این اقدام هوشیارانه، منتهی به صدور اعلامیه‌ای از سوی زعیم حوزه‌های علمیه شد. ایشان در این بیانیه، هرگونه توافقی را با دولت پهلوی، درباره تاسیس مجلس موسسان، انکار کردند. بدین ترتیب دستگاه حکومتی نتوانست از نفوذ روحانیت به نفع مقاصد خود سود برد . آیت‌الله بروجردی بارها در مواقع حسّاس امام را مورد مشورت قرار می‌داد یا ایشان را مامور گفت‌وگو با رژیم می‌کرد.تنها دیدار امام خمینی با شاه هم در سال ۱۳۲۹ به نمایندگی از آیت‌الله بروجردی اتفاق افتاد و مربوط به خواسته مرجعیت درباره ممانعت از اعدام متهمّین به قتل در حادثه ابرقو بود. امام خمینی تا پایان راه، زعیم حوزه را همراهی و یاری کردند چون یکپارچگی و شکوه حوزه را در قدرت و عظمت رهبری آن می‌دیدند. با حوصله‌ای تمام، مدت پنج سال به درس‌های آیت‌الله بروجردی گوش سپردندو حتی به این مقدار نیز اکتفا نفرمودند و درس‌های ایشان را نوشتند و تقریر کردند.
هدایت شده از روابط عمومی ف انتظامی کردستان
🔻زندگینامه امام خمینی 📌قسمت بیست و یکم پس از کودتای آمریکایی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ شاه که خود را مدیون آن‌ها می‌دانست، اداره امور کشو را به آمریکایی‌ها سپرد که این موضوع و رفتار مستشاران آمریکایی، باعث بر انگیخته شدن احساسات ضد بیگانه در ایرانیان شد. فداییان اسلام هم تا دو سال پس از کودتا، به مبارزات خود ادامه دادند، تا این که در آبان۱۳۳۴ در ماجرای ترور ناموفق حسین علا نخست وزیر وقت، دستگیر و محاکمه شدند. امام خمینی به همراه تنی چند از علما، بسیار کوشیدند که از اجرای حکم اعدام آنان، جلوگیری کنند و جهت آوردن فشار بر حکومت، از آیت‌الله بروجردی خواستند که رژیم را از اجرای حکم اعدام نواب صفوی و دوستانش بازدارد؛ لیکن تلاش‌های امام، ثمر نداد. این موضوع که بعد از اختلاف در جریان برخورد آیت‌الله بروجردی با مخالفان نخست‌وزیری زاهدی پیش آمد موجب سردی بیش از پیش روابط با آیت‌الله بروجردی شد، اما امام تا پایان عمر آیت‌الله، احترام به ایشان را رها نکرد. ایشان می‌فرمودند: "آقای بروجردی عَلَم است و ما باید زیر عَلَم ایشان جمع بشویم.عدم اعتراض آیت‌الله بروجردی به موضوع به رسمیّت شناخته شدن اسرائیل، باعث ناراحتی شدید امام شد به حدّی که چند روز مریض شدند.