eitaa logo
از تبار رئیسعلی🇮🇷
585 دنبال‌کننده
529 عکس
139 ویدیو
2 فایل
🌴 از تبار رئیسعلی، از نسل شهید رئیسعلی دلواری☀️ ما از نسل سردارِ استعمار ستیزے هستیم‌ که دو قرن پیش پوزه استعمار پیر انگلیس را در بوشھر به خاک مالید✊🇮🇷 📲راه ارتباطی با ما: @Rezagh86 ⚘️التماس‌دعای‌شهادت
مشاهده در ایتا
دانلود
📜 سوگندنامه شهید رئیسعلی دلواری رهبر قیام جنوب علیه نیرو‌های انگلیسی: ای کلام‌اللّه گفتار مرا شاهد باش! من به تو سوگند یاد می‌کنم که اگر انگلیسی‌ها بخواهند بوشهر را تصرف کنند و به خاک وطن من تجاوز کنند، در مقام مدافعه برآیم و تا آخرین قطره خون من بر زمین نریخته است، دست از جنگ و ستیز با آنان نکشم و اگر غیر از این رفتار کنم، در شمار منکرین و کافرین به تو باشم و خدا و رسول از من بیزار شوند. 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
ماه رمضان قبل از اعزام در محل بسيج اهرم با دوستان هر شب منزل يك نفر غذاى سحر آماده مى كردند و به بسيج مى بردند و مى خوردند. شبى كه نوبت شهيد على عمرانی بود كه سحری ببرد ايشان دير براى بردن سحری به منزل آمدند. خواهر و مادرش گفتند حالا خودت همين جا سحری بخور و براى دوستانت هم ببر. ايشان قبول نكردند و گفتند در بسيج با هم مى خوريم. ظرف غذا را برداشت و به طرف بسيج حركت كرد. چهار راه فرمانداری قديم كه رسيد اذان صبح گفته شد. وى ظرف غذا را به خانه برگرداند خواهر گفت به تو گفتم كه سحری بخور. و شهيد گفت: چون دوستانم سحری نخورده بودند من هم نمى‌خوردم. 🔻راوی: خواهر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
يک روز آمد تا ناراحت است. تا يكى از همشهريان مى‌خواسته كالای كوپنی بگيرد، به علت اينكه آن روز راهپيمايی بوده مغازه تعطيل بود؛ آن آقا به انقلاب و مسئولين از روى ناراحتى بد گفته بود. رستم ناراحت شده بود مى‌گفت جوانان ما دارند در جبهه جان مى‌دهند اين‌ها به خاطر اينكه گرفتن كالای كوپنی‌شان به تأخير افتاده ناراحت هستند. 🔻راوی: مادر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
شهيد علی عمرانی در هفتمين روز شهادت با چند تن از دوستان خود سرفراز شهيد اميرزاده مى روند و همان روز جايگاه كنونی خود را به دوستان نشان مى دهد و مى گويد: مى خواهم به جبهه بروم و شهيد مى شوم و مرا در همين جا دفن نماييد. پس از شهادتش دوستان موضوع را بيان كردند و گفتم هر جا كه خودش انتخاب كرده او را را دفن نماييد. 🔻راوی: برادر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
مادربزرگ پير و سالخورده ای داشت كه نابينا بود. به او خيلى احترام مى‌گذاشت آن قدر كه ديگران را به حيرت وا داشته بود. كفش هايش را جفت مى‌كرد، سجاده‌اش را پهن مى‌كرد و سفره‌اش را مهيا مى‌نمود. در يكى از روزها مادربزرگ خود را بر چهارپا سوار نمود و به آبگرم اهرم كه ۲۰ كيلومتر تا باغك فاصله دارد برد و سختى اين مسير را به خاطر مادربزرگش به خود هموار نمود. 🔻به نقل از همسایگان 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
یکی از روزها عباس در حالی که خیلی خوشحال بود به نزدم آمد، دریافتم چیزی میخواهد، گفت: خواسته ای دارم، گفتم: مادر جان بفرما! حدس میزدم حرفی دارد، گفت: همه جا سر زده ام ولی جایی که مناسب پایگاه مقاومت باشد، نیافتم. از شما میخواهم یکی از اتاقهای منزلمان را به پایگاه اهدا کنی؟ گفتم: مادر جان چه کاری بهتر از این، با خوشحالی مرا در آغوش گرفت و دست مرا بوسید و با شور و اشتیاق فراوان و با کمک خودم و بعضی از بسیجیان اتاق را آماده نمود. پرچم کشور عزیزمان و عکسهایی هم از امام بر در و دیوار اتاق پایگاه نصب کرد و فعالیتهای خود را شروع کرد همه چیز او بسیج و فکر وذکرش فعالیت در این راستا بود. با گونی هایی که از خاک پر کرده بود، سنگرهایی را جلو پایگاه درست کرده و جلوه خاصی به پایگاه مقاومت داده بود. 🔻راوی: مادر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
پدرم به دیگران احترام می‌گذاشت، فقیر و غنی را یکی می‌شمرد، در قلب مردم و با مردم بود، و روحیه‌ی اخلاقی او زبانزد عام و خاص. پدر، تا آنجا که در توان سنی ما بود، ما را به امور مذهبی و دینی آشنا می‌کرد و قرآن خواندن را به ما می‌آموخت و به خواندن قرآن سفارش می‌کرد. همیشه به نظم اهمیت می‌داد و می‌گفت: «باید به گونه‌ای باشید که تفریح نیز در کنار کارهای دیگر فراموش نشود.» 🔻راوی: فرزند شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
یک روز صبح که عباس می‌خواست به محل کار خود، یعنی پایگاه مقاومت خورشهاب برود، به ایشان گفتم: «من هم برای انجام کاری با شما می‌آیم.» عباس پذیرفت و با هم، با موتورسیکلتی که از سپاه به او تحویل داده بودند، به خورشهاب رفتیم. پس از آن‌که کارم در آن روستا انجام شد، به سراغ عباس رفتم و از او تقاضا کردم: «من کارم تمام شده، بیا مرا به محل خودمان، یعنی روستای عامری، برسان.» ایشان گفتند: «آوردنت با من بود، ولی رفتنت با خودت؛ چون الان وقت اداری است و اگر بخواهم شما را به عامری برسانم، اشکال شرعی دارد.» 🔻راوی: برادرزاده شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
یکی از کسانی بود که قرآن را در مکتب‌خانه فرا گرفت و قرآن را به‌طور صحیح قرائت می‌کرد. در مدرسه که با هم سر کلاس بودیم، سرآمد همه بود. در رشته تیراندازی مهارت زیادی داشت. ایشان فردی مخلص و بسیجی بودند که از اول تشکیل بسیج، عضو کسانی بود که در روستا نگهبانی می‌دادند. ایشان عاشق اهل بیت بودند. معلمان به ایشان احترام زیادی قائل بودند. در زمان جنگ، قسمتی از درآمد خود را به جبهه‌ها کمک می‌کرد تا زمانی که به خدمت سربازی رفت. در محلی که مشغول خدمت بودند، مشکلات و رنج‌های رزمندگان جبهه‌های نبرد حق علیه باطل را باز می‌کردند. 🔻راوی: رضا رعیتی (دوست شهید) 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
هدف نهايی جلب رضايت و خشنودی خداوند می‌باشد و تنها به اذن خدا و پشتوانه ايمان و اعتقاد به امدادهای غيبی است كه تاكنون پيروزی‌های بی‌شمار نصيبمان شده و انشاالله در آينده ای نزديک قدس نيز به دست نيروهای اسلام خواهد افتاد. 🔻فرازی از وصیت نامه شهید ابراهیم موسایی 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
ای امت شهيد پرور تنگستان! ملت ما ملتی است كه از شهادت نمي هراسد و از مرگ ترسي ندارد اين دشمنان هستند كه از مرگ ترس دارند. ای دشمنان بدانيد اين انقلاب كه با خون هزاران شهيد بدست آمده و به ثمر رسيده است ديگر قابل عقب راندن نيست ديگر ملت ما هوشيارند و فريب اين جنايتكاران را نخواهند خورد. 🔻فرازی از وصیت نامه شهید عبدالحمید غلامی 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
هدایت شده از از تبار رئیسعلی🇮🇷
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کابوسِ بریتانیا انگلیسی ها که خود را ابر قدرت جهان می دانستند، فکرش را هم نمی کردند در نخلستان یک روستای کوچک در جنوب ایران، توسط یک فرمانده جوان و چند تفنگچی محلی زمین گیر بشن! فرماندهی که کابوس بریتانیای کبیر شد... 💻تولید شده در هنری حوزه هنری انقلاب اسلامی استان بوشهر 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir